پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
مجله ویستا

توانمندی خانواده در پیشگیری انحرافات اجتماعی


توانمندی خانواده در پیشگیری انحرافات اجتماعی

امروزه نقش مؤثر خانواده در پیشگیری از انحرافات اجتماعی بر کسی پوشیده نیست, اما اینکه خانواده از چه نوع ساختاری برخوردار باشد و روابط بین اعضای خانواده چگونه باشد تا بتواند نقش خود را در پیشگیری از انحرافات اجتماعی به خوبی ایفا کند, دیدگاه ها ی متفاوتی مطرح شده است

امروزه نقش مؤثر خانواده در پیشگیری از انحرافات اجتماعی بر کسی پوشیده نیست، اما اینکه خانواده از چه نوع ساختاری برخوردار باشد و روابط بین اعضای خانواده چگونه باشد تا بتواند نقش خود را در پیشگیری از انحرافات اجتماعی به خوبی ایفا کند، دیدگاه‏ها‏ی متفاوتی مطرح شده است که در این نوشتار چهار دیدگاه اصلی و عمده، مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. این دیدگاه‏ها‏ عبارتند از:

۱) آموزش مدار؛

۲) کنترل مدار؛

۳) عاطفی مدار؛

۴) قدرت مدار.

در پایان، با استفاده از مبانی تربیت دینی نتیجه ‏گیری شده است که به جهت برخورداری انسان از ابعاد مختلف وجودی و داشتن نیازهای چندگانه، ضروری است تا هر یک از این ابزارها در حد منطقی و اعتدال در جایگاه خاص خود قرار گیرد و به وسیله ارضای منطقی نیازها، انسان از یک شخصیت موزون و بسامان برخوردار شود و در چارچوب هنجارهای پذیرفته شده حرکت کند و از انجام رفتارهای انحرافی خودداری نماید.

یکی از موضوعاتی که از گذشته‏ها‏ی دور افکار بسیاری از اندیشمندان رشته‏ها‏ی مختلف علمی نظیر فلاسفه، حقوقدانان، روانشناسان و خصوصاً جامعه‏شناسان را به خود معطوف کرده، مسئله انحرافات اجتماعی است. در کمتر کتاب جامعه‏شناسی است که بخشی از کتاب، به این موضوع اختصاص نیافته باشد. از این رو جامعه‏شناسان تلاش می‏کنند تا به سؤالاتی که در این زمینه مطرح است، پاسخ گویند. سؤالاتی از این قبیل که مصادیق انحرافات اجتماعی کدام است؟ چرا در هر جامعه ای بعضی از اعضای جامعه، هنجارهای مورد قبول اجتماع را زیر پا گذاشته یا آنها را نقض می‏کنند؟ چگونه می‏توان افراد را بهنجار وهمنوا تربیت نمود و از رفتارهای انحرافی افراد پیشگیری کرد؟ برای کاهش نرخ کجروی و انحرافات اجتماعی از چه ابزارها و سازو کارهایی باید استفاده کرد؟ چگونه باید با افراد کجرو رفتار نمود و چه نوع مجازاتی را تعیین کرد؟…

پدیده‏ها‏ی اجتماعی به جهت ماهیت پیچیدة آنها، کمتر با رویکرد تک عاملی تبیین می‏شوند. از این رو بررسی و تحلیل عوامل پیشگیری از انحرافات اجتماعی نیز از این قاعده مستثنی نمی‏باشد. این عوامل در یک تقسیم بندی شامل دو دسته کلی است:

الف) عوامل روانی: از قبیل شناخت صحیح، ارضای منطقی غرائز و امیال درونی، باورها و عقاید صحیح، خصوصیات روحی معتدل و ….

ب) عوامل اجتماعی: این عوامل خود به دو دسته تقسیم می‏شود: عوامل اجتماعی کلان مانند نوع نظام سیاسی، عملکرد رهبران حکومتی، وسائل ارتباط جمعی، نقش استعمارگران خارجی و … و عوامل اجتماعی خرد نظیر خانواده، گروه همسالان، محیط تحصیلی، محیط شغلی، مسجد و دیگر مکان های مقدس و….

جامعه شناسان بر این باورند که در بین مجموع این عوامل، خانواده یکی از مهم‏ترین عواملی است که می‏تواند بیشترین نقش را در جلوگیری از بروز انحرافات و جرائم اجتماعی ایفا نماید، همان طوری که می‏تواند عامل مؤثری در انجام رفتارهای انحرافی باشد. بنابراین اگر محیط خانواده در دوران کودکی فرد، یک محیط سالم، مناسب و بسامانی باشد، احتمال مصونیت این فرد از انجام رفتارهای انحرافی و نابهنجار بسیار فراوان است.

● تعاریف و مفاهیم کلیدی

▪ خانواده

«خانواده، مرکب از گروهی است که از طریق خون، ازدواج یا فرزندخواندگی به یکدیگر مربوط و منسوب بوده، برای مدتی طولانی و نامشخص با هم زندگی می‏کنند.»

خانواده مانند هر نهاد اجتماعی دیگر برای تأمین برخی از نیازهای اساسی انسان شکل گرفته است. این نیازها عبارتند از:

▪ نظام بخشیدن به رفتارهای جنسی و تولید مثل

انسان به عنوان موجودی زیستی، دارای علایق و تمایلات جنسی می‏باشد. اما مطابق فرهنگ جامعه، این خانواده است که تعیین می‏کند فرد با چه شخصی و در چه شرایطی رابطه جنسی داشته باشد و از این طریق رفتار جنسی افراد را قاعده‏مند می‏سازد و استمرار نسل‏ها‏ را از طریق زاد و ولد طبیعی میسر می‏کند.

▪ جامعه پذیر کردن کودکان

خانواده در جهت دهی باورها، ارزشها و نمادهای مورد قبول یک جامعه نقش بسزایی دارد و از این طریق، زمینه همنوایی فرد با اعضای جامعه را فراهم می‏سازد.

▪ فراهم کردن امنیت اقتصادی

خانواده در میان جوامع، وظیفه تأمین نیازهای اقتصادی و معیشتی اعضای خود را داشته و نیازهای مربوط به غذا، پوشاک و مسکن را فراهم کرده است.

▪ مراقبت و نگهداری از کودکان، معلولان و سالمندان

خانواده مسئولیت نگهداری از کودکان، معلولان و سالمندان را به عهده دارد و نیازهای مادی، معنوی و عاطفی آنها را تأمین می‏کند و از این طریق امنیت و آسایش را برای آنها فراهم می‏سازد.

▪ انحراف اجتماعی

انحراف در یک معنای عام، شامل هر نوع کنشی است که با هنجارهای پذیرفته شده یک جامعه همنوایی ندارد، بلکه آنها را نقض می‏کند. جامعه شناسان به دنبال انحرافاتی هستند که اکثریت اعضای جامعه آن را به صورت عام محکوم می‏کنند. به بیان دیگر آن دسته از نقض هنجارها را مورد بررسی قرار می‏دهند که در نظر عده زیادی از مردم گناه و خطا شمرده می‏شود. بنابراین هر انحرافی دارای دو عنصر اساسی و جوهری به نام «کنش» و نیز «شکستن هنجار مورد قبول جامعه» است. البته انحراف به مفهوم جامعه شناختی آن، یک امر نسبی است، یعنی زمانی یک فعل انحراف محسوب می‏گردد که در دیدگاه اکثریت اعضای آن جامعه نابهنجار تلقی شود. گرچه ممکن است آن رفتار در نزد اعضای یک جامعه دیگر، بهنجار شمرده شود. در این صورت طبیعی است که تعریف و محدوده انحراف، از یک زمان به زمان دیگر و از یک گروه و یک جامعه به گروه و جامعه ای دیگر متفاوت باشد. از این رو شکل‏ها‏ی متفاوت کجروی بر حسب نوع واکنش جامعه نیز در دسته‏ها‏ی کاملاً متفاوت قرار می‏گیرد. برای نمونه واکنش‏ها‏ی حاکی از عدم تأیید، شکل‏ها‏ و درجات کاملاً متفاوت و گوناگونی به خود می‏پذیرد و دامنه این قبیل واکنش‏ها‏، مواردی نظیر بی اعتنایی و روبرگردانی تا اظهار خشم، ابراز تنفر، طرد، محروم کردن از حقوق اجتماعی، نکوهش زبانی، تنبیه بدنی، بازداشت، جریمه، حبس و … را در برمی‏گیرد».

بدون تردید تأثیر اجرای سیاست‏ها‏ی پیشگیرانه در جلوگیری از انحرافات اجتماعی، به مراتب از انجام سازوکارهای پسینی برای مقابله با انحراف، کارآمدتر خواهد بود. به علاوه این شیوه، هزینه کمتری را برای مقابله با انحرافات اجتماعی در پی دارد. همان گونه که در علم پزشکی پذیرفته شده است که پیشگیری از ابتلا به بیماری‏ها‏، به مراتب آسان تر و کم هزینه تر از درمان بیماری‏ها‏ خواهد بود و به ویژه آنکه در برخی موارد ممکن است عدم پیشگیری، فرد را به یک بیماری لاعلاج مبتلا کند.

● پیشگیری

مسئله پیشگیری از انحرافات اجتماعی یکی از راهکارهایی است که در بخش نظارت و کنترل اجتماعی مطرح می‏شود و نقش اساسی در آن حوزه ایفا می‏کند. در تعریف پیشگیری گفته می‏شود: «پیشگیری، سیاست پیشینی و متشکل از مجموعه راهکارهای مستقیم و غیر مستقیمی‏است که با هدف ایجاد امکانات و موقعیت‏ها‏ی بازدارنده از وقوع جرم و کجروی طراحی و تدوین می‏شود.» بین دو مسئله پیشگیری وکنترل، پیوند وثیقی وجود دارد، به طوری که بعضی واژه «کنترل پیشگیر» را در این رابطه بکار می‏برند و در تعریف آن بیان می‏کنند: «پیشگیری، به کنترلی اطلاق می‏شود که قبل از وقوع اتفاق صورت می‏گیرد و از انحراف و تباهی … جلوگیری می‏کند.»

● خانواده و پیشگیری از انحراف

یکی از مهمترین راههای پیشگیری افراد از انحراف، درونی کردن ارزش ها و هنجارهای پذیرفته شده یک جامعه است. به طوری که جامعه شناسان معتقدند بین میزان فرهنگ پذیری و کاهش میزان انحراف و جرم در یک جامعه، رابطه مستقیمی وجود دارد و یکی از علل افزایش نرخ انحراف، فرهنگ پذیری ناقص افراد است. زیرا فرد، بعد از پذیرش هنجارها، بدون تأمل و تفکر، رفتار متناسب با آن هنجار را البته نه به خاطر ترس از مؤاخذه دیگران که نوعی نظارت بیرونی تلقی می‏شود؛ بلکه به دلیل نوعی نظارت درونی ناخودآگاه انجام می‏دهد. از این رو جامعه شناسان شکل گیری و ساخت شخصیت فرد را متأثر از فرهنگ پذیری و جامعه پذیری می‏دانند و بیان می‏کنند که «از مهمترین نتایج جامعه پذیری، ایجاد شخصیت فردی و الگوهای نسبتاً ثابت فکر، احساس و عمل است که همگی ویژگی‏ها‏ی یک فرد محسوب می‏شوند.» این صاحبنظران برای جامعه پذیری نقش بسزایی قائلند تا جایی که تفاوت صفات شخصیتی افراد را نتیجه جامعه پذیری افراد می‏دانند و اظهار می‏دارند:« در هر جامعه ای هر فردی، متفاوت از فرد دیگر است و این اختلافات عمدتاً نتیجه جامعه پذیری می‏باشد. ما نه تنها در یک جامعه، بلکه در قسمت خاصی از آن متولد شده و زندگی می‏کنیم و بنابراین تحت تأثیر خرده فرهنگ‏ها‏ی خاص طبقه، نژاد، مذهب، منطقه و نیز تحت تأثیر گروه‏های خاص از قبیل خانواده و دوستان قرار می‏گیریم.» بر مبنای این دیدگاه، هم تشابهات شخصیتی افراد و هم تمایزات و اختلافات آنها عمدتاً به فرآیند جامعه پذیری آنها بستگی دارد. بنابراین فرهنگ پذیری و جامعه پذیری یکی از مهمترین و بهترین راه‏هایی است که می‏تواند در جهت پیشگیری، نقش مهمی داشته باشد. البته به نظر جامعه شناسان جامعه پذیری در یک جریان زمانی و در دوره‏ها‏ی مختلف زندگی صورتی می‏گیرد، ولی «مهم‏ترین بخش جامعه پذیری در طی دوران نوزادی و کودکی یعنی زمانی که پایه‏ها‏ی بعدی شخصیت گذارده می‏شود، تحقق می‏یابد.» در این دوران خلق و خوها، اعتقادات، حالات و ملکات و آداب و عادات فرد، تنها متأثر از خانواده است و در تعامل با اعضای خانواده شکل می‏گیرد. از این رو خانواده در تعلیم و تربیت افراد نقش اصلی و اولی را به عهده دارد. لذا اولین مراحل فرهنگ پذیری افراد از نهاد خانواده شروع می‏شود. دین اسلام برای نهاد خانواده در امور تربیت فرزندان خصوصاً در مراحل اولیه زندگی، نقش بسزایی قائل است و قلب و روح جوان را بستر مناسبی برای پذیرش هر نوع تربیتی می‏شمارد و آن را به زمین مناسبی برای پرورش هر نوع بذری تشبیه می‏کند. حضرت علی (ع) خطاب به فرزند گرامیش امام حسن مجتبی(ع) می‏فرماید: «و انما قلب الحدث کالارض الخالیة ما القی فیها من شی قبلته فبادرتک بالادب قبل أن یقسو قلبک» «همانا قلب جوان مانند زمین خالی است و هر بذری را می‏پذیرد. بنابراین، من در تعلیم و ادب تو بیش از آن که قلبت سخت شود و عقلت به امور دیگر مشغول شود، مبادرت ورزیدم.» بر این اساس گفته می‏شود آنان که در دوران کودکی نادرست تربیت شده اند، در جوانی و بزرگسالی راه صحیح زندگی را نمی‏شناسند و با این خلقیات زشت، قادر نیستند خود را با جامعه انطباق دهند، اینان در معاشرت‏های اجتماعی اغلب با ناکامی‏ و شکست مواجه می‏شوند، زیرا به طور ناآگاه فراگرفته‏ها‏ی غلط ایام کودکی خویش را بکار می‏بندند.»

والدین، نخستین کسانی می‏باشند که در محیط خانواده بر خلق و خوی فرزندان تأثیر می‏گذارند. آنها با برخوردها و حرکات و سکنات خود پایه‏ها‏ی فضائل یا رذائل را در نهاد فرزندانشان پایه گذاری می‏کنند و زمینه‏ها‏ی شکل‏گیری حالات و ملکات اخلاقی حمیده یا رذیله را فراهم می‏کنند. یکی از جرم شناسان به نام «دوگرف» در این رابطه می‏نویسد:«اثرات سال‏های عمر بر روی تکوین و تحول آتی شخصیت افراد بسیار بدیهی است و اگر خانواده به وظایف تربیتی خود عمل نماید و روابط بین والدین و فرزند طبیعی بوده و در محیط خانواده، جوّ دوستی و محبت حاکم باشد و در نهایت، اگر تمام نیازهای طبیعی فرزند تأمین گردد، طفل به راحتی اجتماعی شده و همچنین در روابط خانوادگی و خارج از آن، رفتارهای طبیعی و متعادل خواهد داشت، اما اگر شرایط و موقعیت به صورت دیگری باشد، یعنی خانواده از نظر تربیتی دچار نقیصه شده و طفل از کمبود شدید عاطفی رنج ببرد و اگر والدین از هم جدا شده باشنـد، بدیهـی است که نتـایج زیـان بـار آن دیـر یا زود در طفل مشاهده خواهد شد.»

«رستون» نیز در این باره می‏نویسد: «بدون شک، موقعیت نامناسب خانوادگی، تأثیرات جرم زایی بر روی اعضای خود دارد.»

● انواع پیشگیری

پیشگیری از نظر مدت زمان اجرای آن به دو نوع پیشگیری کوتاه مدت و بلند مدت تقسیم می‏شود که در ذیل، تعریف هر یک ارائه می‏شود:

▪ پیشگیری کوتاه مدت

به مجموعه راهکارهایی گفته می‏شود که در مدت زمان کمتری انجام می‏شود، نظیر تجهیزات پلیس و نیروهای انتظامی،فراهم نمودن روشنایی بیشتر خیابان‏ها، کوچه‏ها‏ و اماکن عمومی، تدوین قوانین جزایی متناسب و بازدارنده، ایجاد مؤسسات مددکاری، فراهم نمودن فضاهای مناسب برای گذراندن اوقات فراغت، حمایت از کودکانی که مورد اذیت و آزار و بدرفتاری خانواده قرار می‏گیرند، انهدام یا بستن محله‏ها‏ و امـاکـن جرم زا و ممانعت از پخش برنـامـه‏هـا‏ی خشـونت زا در تلـویزیون و …تا فرصت‏های وقوع انحراف یا جرم را کاهش دهد.

▪ پیشگیری بلند مدت

به سازوکارهایی اطلاق می‏شود که در یک فرآیند زمانی مدت دار صورت می‏گیرد تا در آینده فرصت‏ها‏ی وقوع جرم را کاهش دهد. از قبیل فراهم نمودن بسترهای مناسب برای دسترسی افراد به موقعیت‏ها‏ی مناسب و کافی آموزش و پرورش، تدوین و اجرای سیاست‏ها‏ی کلی جهت ایجاد اشتغال برای اعضای جامعه، تشکیل گروههای اجتماعی با هدف ارتقای مهارت‏ها‏ی تربیتی والدین، تلاش در جهت برخورداری اعضای جامعه از نیازهای اساسی زندگی، تقویت نقش پیشگیرانه مدارس از طریق ارتقای محتوا و کیفیت برنامه‏ها‏ی آموزشی و تربیتی، تلاش در جهت کاهش شکاف اقتصادی در بین اقشار مختلف جامعه و دستیابی به عدالت اجتماعی و … گرچه این نوع پیشگیری به جهت آثار و برکات ماندگارتر و مطلوب‏تر، از اهمیت بیشتری برخوردار است، اما در هر جامعه‏ای در کنار این نحوه پیشگیری، نمی‏توان از پیشگیری نوع اول بی نیاز بود. به عبارت دیگر این دو نوع پیشگیری، مکمل همدیگر هستند و در پرتو بکارگیری همزمان آنها نتایج بهتری حاصل می‏شود.

▪ شیوه‏ها‏ی پیشگیری

برای پیشگیری از انحرافات اجتماعی شیوه‏ها‏ی متفاوتی از سوی صاحبنظران بیان شده است که در اینجا به بعضی از مهم‏ترین آنها اشاره می‏کنیم:

الف) آموزش مدار (یادگیری)

یکی از شیوه‏ها‏ی پیشگیری که از دیرباز بین اندیشمندان مطرح بوده و اکنون نیز طرفدارانی دارد؛ مبتنی بر این نظریه است که افراد، انواع رفتارها را در کنش با دیگران فرا می‏گیرند. این دیدگاه برای رفتار فرد، خواه هنجارمند یا انحرافی، هیچ منشأ ارثی یا ژنتیکی و یا فیزیولوژیکی قائل نمی‏باشد، بلکه بیان می‏دارد که فرد در تعامل با دیگران یک سلسله ارزش‏ها‏، هنجارها و رفتارها را یاد گرفته و می‏پذیرد. بر اساس این دیدگاه بعضی معتقد بودند اگر در یک جامعه تعلیم و تربیت همگانی شود، در واقع به تدریج راه انجام رفتارهای انحرافی مسدود می‏شود، «ویکتور هوگو» در این زمینه اظهار می‏دارد: «یک مدرسه باز کنید، در یک زندان بسته می‏شود.» نظریه «انتقال فرهنگی» بر یادگیری و آموزش تأکید دارد. در این نظریه بیان می‏شود که همنوایان کسانی هستند که در اثر ارتباط با افراد سازگار، هنجارها و ارزش‏ها‏ی فرهنگی مورد قبول آنها را فراگرفته، بر اساس آنها عمل کنند و در مقابل، منحرفان کسانی هستند که با افراد کجرو در ارتباط بوده و به شدت از آنها تأثیر می‏پذیرند؛ به جهت همین تأثیر پذیری است که رهبران دینی، پیروان خود را از ارتباط و معاشرت با افراد منحرف و بزهکار باز می‏دارند. امام صادق(ع) در این خصوص می‏فرماید:«لاتصحبوا اهل البدع و لاتجالسوهم فتصیروا عند الناس کواحد منهم» «یعنی با افراد منحرف همنشینی و معاشرت نداشته باشید، زیرا همنشینی با آنها موجب می‏شود که مردم شما را یکی از آنها به شمار آورند.»

مطابق این دیدگاه معیار اثر پذیری فرد از گروه‏های همنوا و ناهمنوا با امور سه گانه ذیل مرتبط می‏باشد:

▪ شدت تماس با دیگران

یعنی هرچقدر ارتباط با اعضای یکی از این دو گروه بیشتر باشد، به همان میزان اثر پذیری او از آن گروه بیشتر خواهد بود. مانند آن که احتمال پذیرش هنجارها و ارزش‏ها‏ی اعضای خانواده یا دوستان و همسالان به جهت داشتن روابط نزدیک تر و قوی تر با یکدیگر، بیشتر از آشنایان یا همکاران است.

▪ سن فرد در زمان تماس

بیشترین تأثیر پذیری فرد از دیگران در زمان کودکی و جوانی است. به طوری که هر چقدر فرد از این مرحله بیشتر فاصله می‏گیرد، به همان نسبت از میزان اثرپذیری وی کاسته می‏شود، از این رو در منابع دینی بر اهمیت فراگیری و آموزش در زمان کودکی تأکید شده است.

▪ نسبت تماس با همنوایان

هر چقدر تماس فرد با افراد همنوا بیشتر باشد، به همان نسبت احتمال همنوایی فرد با هنجارهای این گروه بیشتر است و کودک معمولاً بیشترین و عمیق ترین تماس را با اعضای خانواده، به ویژه مادر دارد. بنابراین مادر می‏تواند در همنوایی فرزند و در نتیجه پیشگیری از رفتار انحرافی او نقش اصلی داشته باشد. وسعت این تأثیر به قدری است که حتی روانشناسان، از شیر گرفتن نابهنگام کودک یا شیوه تغذیه او را، در انحراف کودک مؤثر می‏دانند.

ب) کنترل مدار

این نظریه به جای توجه به علت همنوایی افراد، بیشتر به دنبال علل ناهمنوایی و انحراف افراد بوده و معتقد است که ناهمنوایی و هنجارشکنی و کجروی افراد، در عدم کنترل اعمال و رفتار افراد جامعه ریشه دارد. این دیدگاه عرصه زندگی را مملو از وسوسه، نیرنگ و فریب دانسته و زمینه و شرایط را برای رفتارهای نابهنجار مستعد می‏داند و مدعی است که همنوایی مردم بدین سبب است که اعمال و رفتار آنها توسط جامعه مهار می‏شود، به طوری که هر قدر میزان این مهار بیشتر باشد و نظارت‏ها‏ی گوناگون، از قبیل رسمی‏ و غیررسمی، بیرونی و درونی، مستقیم و غیر مستقیم وجود داشته باشند و حساسیت مردم و مسئولان افزایش یابد، میزان همنوایی مردم بیشتر خواهد بود و اگر رفتار افراد از سوی جامعه کنترل و مهار نشود، همنوایی اندکی بوجود می‏آید.

ـ همان، باب ۹۰، ص ۴۸۶، ح ۲.

ـ همان.

- همان.

ـ حدید، ۴.

ـ سلیمی، علی؛ داوری، محمد، ص۱۴۶.

ـ قاسمی روشن، ابراهیم، ص ۹۳.

ـ گریگورا،آ.ل، ص ۱۸۰.

ـ نهج البلاغه، خ ۸۶.

ـ همان، ص۱۱۳.

ـ استافورد، لورا، ص ۹۷.

ـ مطهری، مرتضی،صص ۲۲۱-۲۲۰.

ـ ابن ابی الحدید، ج۲۰، ص ۲۶۷.

ـ تحریم، ۶.

ـ سیف، سوسن، ص ۲۳۴.

ـ حسینی، علی اکبر، جزوه درس اخلاق.

ـ همان، ح۱.

- یان، رابرتسون، ص۱۶۹.

ـ شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، ج۲۱، باب۸۸، ص ۴۸۳، ح۳.

ـ جمعه، ۲.

ـ استافورد، لورا، ص۹۸.

ـ نهج البلاغه، خ۱۹۸.

ـ فرمهینی فراهانی، محسن،ص۴۷۱.

ـ مطهری، مرتضی، ص۱۰.

ـ زمر، ۹.

ـ کلینی، محمد بن یعقوب، ج ۶، ص ۵۰، ح ۱.

ـ همان.

ـ یان، رابرتسون، ص۱۱۲.

ـ نهج البلاغه، نامه ۳۱.

ـ فلسفی. محمدتقی، ص ۱۰۹.

ـ همان، ص۲۰۵.

ـ همان، ص۹۸.

- کوئن، بروس، ص ۱۷۳.

ـ نجفی توانا، علی، صص ۲۰۵-۲۰۴.

ـ قائمی، علی، ص ۱۴۲.

ـ خانواده و فرزندان در دوره دبیرستان، ص۶۶.

ـ دانش، تاج زمان، ص ۲۳۹.

ـ کلینی، محمدبن یعقوب، ذیل ح۳.

منابع:

- فرمهینی فراهانی، محسن:« فرهنگ توصیفی علوم تربیتی»، انتشارات اسرار دانش، ۱۳۷۸.

- قائمی، علی:« آسیب‏ها‏ و عوارض اجتماعی»، نشر امیری، ۱۳۶۶.

- حسینی، علی اکبر: «حقایقی از حق فرزند»، جزوه آموزش درس اخلاق.

- ابن ابی الحدید:«شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید»، مکتبة آیه الله العظمی المرعشی النجفی، ۱۴۰۴هـ ق.

- کوئن، بروس:« مبانی جامعه شناسی»، ترجمه غلامعباس توسلی و رضا فاضل، انتشارات سمت،۱۳۷۲.

- گریگورا، آ.ل.:«روانشناسی تجربی کودک»، محمدتقی آزاد، انتشارات گلشانی، ۱۳۶۸.

- مطهری، مرتضی:«تعلیم و تربیت در اسلام»، انتشارات الزهرا، ۱۳۶۲.

- قرآن کریم.

- دانش، تاج زمان:« مجرم کیست»، جرم شناسی چیست، نشر مؤسسه کیهان، ۱۳۶۴.

- فلسفی، محمدتقی:« گفتار فلسفی بزرگسال و جوان از نظر افکار و تمایلات»، انتشارات هیئت نشر معارف، ۱۳۵۲.

- قاسمی روشن، ابراهیم:« اعتیاد، علل و پیامدهای اجتماعی»، مجله معرفت، ش ۵۶،۱۳۸۱.

- استافورد، لورا؛ به یر، چری:«تعامل والدین و کودکان»، ترجمه محمد دهگانپور و مهرداد خرازچی، انتشارات رشد، ۱۳۷۷.

- امینی، ابراهیم:«اسـلام و تعلیـم و تربیت» ، انتشارات اولیاء و مربیان جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۷۶.

- سیف، سوسن و دیگران:« روانشناسی رشد»، انتشارات سمت، ۱۳۷۸.

- سلیمـی، علـی؛ داوری، محمـد:« جامعـه شنـاسی کجروی»، انتشارات پژوهشکده حوزه و دانشگاه، ۱۳۸۰.

- نجفی توانا، علی:« جرم شناسی»، انتشارات خیام، ۱۳۷۷.

- یان، رابرتسون:« درآمدی بر جامعه»، ترجمه حسین بهروان، انتشارات آستان قدس رضوی، ۱۳۷۴.

- شیخ حر عاملی، محمد بن حسن:« وسائل الشیعه»، مؤسسـه آل البیت(ع)، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۹هـ.ق.

- ـ نهج البلاغه.

- کلینی، ابن جعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق:« الاصول الافی؛ الایمان و الکفر مجالسة اهل المعاصی»، ترجمه محمد باقر کمره ای، نشر دارالکتب الاسلامیه،۱۳۶۲.

- اساتید طرح جامع آموزش خانواده:«خانواده و فرزنـدان در دوره دبیرستـان»، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۷۸.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.