چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
باغ بابر, بنیانگذار امپراتوری مغولی هند در کابل
. با نگاهی به نقشه آسیائی مرکزی در مییابیم که کابل، با فاصلهای چند از سمرقند، در نیمه راه آگرا و اصفهان قرار دارد.اینجاست که تداوم سنت والای باغهای سلطنتی، که از عده باستان نشأت گرفته، در سراسر قرون وسطا با شکلگیری شهرها همراه بوده و از سده شانزدهم به مدت دو قرن در ایران و هند به کامل رسیده است، برایمان کمی روشنتر میشود.باغ بابر را میتوان همچون یک باغ کلیدی نگریست. همه امپراطوران مغول، دست کم یکبار به زیارت اثر جد خود شتافتهاند و از آن در طرح باغهای خود الهام گرفتهاند. در سپتامبر ۲۰۰۲ پس از سقوط طالبان، از باغ بابر دیدار کردم و عکسهائی گرفتم.
●پیشگفتار
موضوع باغ رسمی در طی سالهای اخیر بیش از دیگر موضوعات معماری اسلامی جلب توجه کرده است.این موضوع، چند زمینه پژوهشی را در میگیرد: نه فقط تاریخ معماری، بلکه همچنین تقسیمبندی زمین، زیربناها، تأمین و توزیع آب، باغبانی، نقش حمایت و بالاخره معنای نمادی.با انتشار کتاب باغ اسلامی، اثر مک دوگال و اتینگهاوزن در سال ۱۹۷۶، هنر باغسازی در مقام زمینهای مستقل و متمایز از مطالعه معماری اسلامی مطرح شد. این بازشناخت مقوله باغسازی در مقام زمینهای مستقل و متمایز از مطالعه معماری اسلامی مطرح شد. این بازشناخت مقوله باغسازی در بدو امر از دیدگاه صرفاً گونهشناسی شکلی آغاز شد و متعاقباً به سایر جنبههای ساخت محیط و سیر تحول آن گسترش یافت. بدین سان اولین همایش پیرامون باغ در حوزه تمدن اسلامی در سال ۱۹۹۶، در MIT برگزار شد. متخصصان، مطالعات نوینی را درباره باغهای عرب ـ آندلسی، عثمانی، تیموری، ایرانی و مغولی ارائه و راهیابیهائی پیشنهاد دادند.نکات مشترک این باغها بسیارند و طبعاً برجستهترین آن همان تعبیر ضمنی باغ به جلوهای ریز جهانی از آرمان کهکشانی بهشت قرآن است که از پردیسهای شاهان ایران نشان دارد. اما این همایش نشان داد که تفاوتها نیز بسیارند و باغسازی سرزمینهای مختلف مستلزم مطالعات تخصصی ویژه هستند.از آن زمان تاکنون اوضاع تغییر کرده است. باغهای بسیاری شناسائی و طبقهبندی شدهاند و اندیشه درباره آنها انجام شده و پیشرفتهائی در این زمینه بهدست آمده، بهطوریکه امروز هر یک از سنتهای باغسازی با نام مستقلی متمایز است.در چارچوب این تعریف مجدد سنتهای منظرسازی، باغهای تیموری سده چهاردهم و پانزدهم جای خاصی دارند. از خلال روایاتی نظیر سفرنامه کلاویخو، سفیر پادشاه اسپانیا در دربار تیمور از سال ۱۴۰۳ تا ۱۴۰۶ جنبه اسطورهای بهخود گرفته و مینیاتورهای چشمگیر عصر تیموری جلال و جبروت افسانه این باغها را صد چندان کردهاند.وقایعنگاران عصر تیموری، مانند علی یزدی، که هم عصر کلاویخو میزیسته، اطلاعاتی درباره آئیننامهها و آداب رایج در باغها بهدست میدهد، که امروز از حیث انسانشناسی، فرهنگی بس گرانبهاست. اما آنان نه کمترین اشارهای بهدلیل این اقدامات گسترده کردهاند و نه رسالهای در باب کشاورزی از خود بر جا نهادهاند.وجود شهرهای مبتنی بر شبکههای گسترده آبرسانی متعلق به تمدنهای باستانی در آسیای مرکزی به اعتبار کشفیات باستانشناختی ثابت شده است، اما باید منتظر پیدایش برخوردی نو با تاریخ باغسازی بمانیم تا بتوان پیوندی بین ایجاد سلسله باغهای تودرتو و اهداف عملی این آرایش منظرها برقرار نمود. نقش حمایت در سرچشمه این اقدامات گسترده ساخت زیربناهای شهری و پیراشهری جایگاه اساسی دارد. خاطره باغهای تیموری، که چندی پیش با تخیلات مربوط به اقوام چادرنشین با رسومی در عین حال بربر و ظریف درآمیخته بود، رفتهرفته تبدیل شد به موضوع پژوهش درباره ارتباط متقابل بین گروهها، استقرار آنها در محوطهای معین و مدیریت ذخایر طبیعی که همگی در باغسازی جلوهگر شدند.
●میراث سمرقند
باغهای سمرقند که الگوها و نیاکان باغهای مغولی به شمار میآیند، در کمتر از یک قرن پس از مرگ تیمور از میان رفتند. با این وجود نمونههای چندی در طی حفریات باستانشناختی بهدست آمدهاند که نشان میدهند محدودههای محصوری تقسیم شده به چهار بخش با یک برجستگی در وسط بودهاند که میتواند بقایای یک عمارت مرکزی باشد. بقایای دیگری از باغهای چهاربخش در هرات و خوارزم یافت شدهاند. فرضیه تداوم الگوی باغ ایرانی تأیید شده است.دلیل اختراع باورنکردنی باغهای سمرقند را در نظام آبرسانی و وجود تیمور در رأس درباری جدیدالتأسیس و ارتشی عظیم که باید سریعاً اسکان داده میشد باید جستجو کرد. این دلایلند که وجود باغهای پیدرپی و تودرتو، این کوه سبز به مراتب بزرگتر از شهر و زنجیره دروازههای متعددی که کلاویخو از آنها باید بگذارد تا به این یا آن کارش برسد، قابل درک میکنند.آبیاری مجموعه از طریق انشعابات رودخانه زرافشان که در بلندی شرق سمرقند جریان دارد تأمین میشود. خیابانهای عریضی که در دو سوی آن درختان چنار و تبریزی قد برافراشتهاند محوطه را به کشتزارهائی با شیب خفیف، تاکستانها، باغات میوه یا باغچههائی پر از گل تقسیم میکنند. در میان این باغهای سرسبز، به فواصلی متناسب با عوارض زمین، چهارباغهائی به مجموعه منظر نظم میبخشند. این باغها بر دو گونهاند. گونه نخست عبارت است از محوطههای وسیعی که بهوسیله جویبارهائی به قطعات کوچکتر تقسیم شدهاند. در امتداد یک خیابان اصلی مرکزی، که درختانی در سوی آن سایهافکن هستند، خیمههائی در تناوب با باغچههای غرق گل برافراشته میشوند. زنجیرهای از حوضها و چشمهها بهسوی مرکز هدایت میکنند؛ آنجا که تیمور زیر آسمانهای به تخت نشسته است. پردههای پارچهای به تقلید عناصر معماری به این صحنه نمایش عظیم نظم میبخشند.کلاویخو در یک میهمانی در یکی از این باغها شرکت داشته و به راستی مدتی طول کشیده تا در یابد که آسمانه سلطانی، کوشکهای شاهدختها و نیز حصار محوطه از جنس پارچهاند. اما از یاد نمیبرد که این باغها جمعیت عمدهای را در خود جای دادهاند، که هر یک به نام گلی خوانده میشود و این که در همه جا و در همه ساعات روز، صدها باغبان را سرگرم کار دیده است.گونه دوم باغ، محوطهای کوچکتر را در بر میگیرد. آفرینش این نوع باغ، که کاربردی خصوصیتر مانند سکونت یا مجلس موسیقی و شعرخوانی دارد، به یک زن، یک ازدواج یا یک تولد وابسته است. نمونههای مکشوفه در حفریات انجام شده درسمرقند، هرات و خوارزم مساحتی بین ۹۰۰ و ۱۱۰۰ مترمربع دارند. ورود به باغ از طریق سردری دو طبقه، که ایوانی در طبقه بالا دارد، صورت میگیرد. خیابان مرکزی باغ در راستای محور طولی زمین قرار دارد و در نیمه راه یا دو سوم راه آن خیابان دومی آن را قطع میکند، بهطوری که محوطه به چهار بخش تقسیم میشود. جویبارهائی در دو سوی خیابانها جاریاند که باغچهها را تقسیم و حد ایوانها را تعیین میکنند، در مرکز به هم میرسند و تشکیل آبنما میدهند، و سرانجام از محوطه خارج میشوند و باغ و مزارع پائین دست خود را آبیاری مینمایند و در جویبارهای کنار معابر عمومی جاری میشوند.برای ساختن این باغها از معماران و صنعتگران سوری، مصری و ایرانی دعوت میشود. میدانیم که دست کم یک کوشک در مرکز آنها ساخته میشد. این کوشک، بیش از هر چیز یک مکان نظاره بود. ایوانهای آن، در دو طبقه، رو بهسوی خیابانهای باغ داشتند و به فرش سبز حاصل از ترکیب درختان میوه، گلهای محمدی، درختچههای همیشه سبز و گلهای فصلی مشرف بودند.باید با بابر در دیدارش از سمرقند در حدود ۸۰ سال پس از فوت تیمور همگام شد تا اهمیت باغ را در تداوم سنتی که ابتدا در کابل خودنمائی میکند و سپس در آگرا و دهلی و کشمیر ادامه مییابد به کامل دریافت.
●کابل
بابر به مجرد ورود به کابل شیفته محیط طبیعی این شهر میشود. دشتی سرسبز محصور در بین تپهها، که رودی پر آب در آن جاری است. آب و هوای خوش آن را مناسب ایجاد سلسله باغهائی، نظیر باغهای افسانهای سمرقند مییابد. شاخه عمدهای از این رود به منظور آبیاری باغ سلطنتی و سلسله باغهای وابستهای که فرمان به ساختن آنها در بخش شمال کابل میدهد برگردانده میشود. وقایعنگاران و مسافرانی که تا اوایل قرن گذشته از کابل دیدار کردهاند از باغات میوهای بسیار گستردهتر از ساختمانها سخن راندهاند. تشخیص اینکه کدامیک اثر بابر بودهاند دشوار است. حداقل پنج باغ هفتاد و هفت سال پس از مرگش مورد بازدید نوه او، جهانگیر قرار میگیرند. جهانگیر، امپراطور مغول، یک بار در سال ۱۶۰۷ از کابل دیدار میکند و در خاطرات خود از توقف اردوگاه سلطنتی در باغ شهر آرا یاد میکند. در کوشکی به همین نام که یکی از خالههایش در وسط باغ بنا کرده است بیتوته میکند. در همان روز از چهار باغ دیگر دیدار میکند. مهتاب باغ، ساخته شده به امر مادر بزرگ پدری او (همسر بابر)، ارته باغ و باغ دیگری ساخته شده توسط مادربزرگ خودش (دختر بابر) و سرانجام چهارباغ، بزرگترین باغ کابل (باغ بابر شاه).چنانکه میبینیم، نقش مهمی در ایجاد باغها ایفا کردهاند. هم بانی آنها بوده و هم بر اجرای آنها نظارت دقیقی داشتهاند. نزد هیئت نخبگان عصر تیموری، که برای اصل و نسب اهمیت بسیار قایل بودند، شاهدختهای برخوردار از اصالت مضاعف، یعنی متعلق به هر دو تبار چنگیز و تیمور، نقش تعیینکنندهای در شکوفائی هنرها ایفا نمودهاند.همسر بابر نیز یکی از این شاهدختهای برخوردار از اصالت مضاعف است. او در طی سفرش به هرات با وی آشنا میشود. مورخان شکوفائی هنرها، آئینها، ادب و معماری در سده پانزدهم هرات، بلخ، بخارا و خراسان را یک رنسانس میدانند که اتفاقاً همزمان با رنسانس اروپاست.دو باغ دیگر در بابرنامه ذکر شدهاند، که بعداً بیرون کابل ساخته شدند. اولی که در کتاب او بیشتر از آن سخن میرود، باغ وفاست، که مشرف به رود سرخرود نزدیک جلالآباد ساخته شده است. این باغ به زودی از میان رفت و به هر حال در حد اطلاع نگارنده ذکری از آن، در آثار هیچیک از وقایعنگاران یا سیاحان غربی نشده است. در برابر، نزدیک استالیف، در نیملا یک باغ متروکه منسوب به بابر وجود دارد، که ردیفهای چنارهای کهن آن از بقایای یک باغ تشریفاتی نشان دارند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست