چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا

صدا, نور فرار


صدا, نور فرار

مروری بر تعدادی از فیلم هایی که به فرار دختران پرداخته اند به بهانه اکران مرهم

در هیاهوی سیل‌آسای فیلم‌های روی حوضی که هدفی جز خنداندن تماشاگر ندارند (که البته در همین یک هدف هم موفق نمی‌شوند) اکران فیلم‌هایی مانند «مرهم» به کارگردانی «علیرضا داودنژاد» می‌تواند مرهمی باشد بر زخم تازه سینمای ایران که مدت‌هاست از روزهای اوج خود فاصله گرفته است. در این ستون قصد پرداختن به فیلم سینمایی مرهم را نداریم چرا که این مسئولیت را برعهده «قاب جادویی» گذاشته‌ایم که طی یادداشتی نقاط قوت و ضعف و عوامل مهم در استقبال از این اثر سینمایی را به نگارش درآورد؛ با این حال این صفحه را اختصاص خواهیم داد به مرور فیلم‌هایی با مضمون فرار دختران نوجوان و جوان از خانه و کانون خانواده که مدت طولانی است به موضوع مهم و قابل توجهی در جامعه ما تبدیل شده است و از کوچک و بزرگ گرفته تا سینماگر و سیاست‌مدار و مدیران فرهنگی برای آن قائل به اهمیت می‌باشند. اما پیش از آغاز نوشته و فهرست کردن آثار شاخص این حوزه از سینمای ایران، بر ما ببخشید اگر فیلمی را از قلم انداخته‌ایم و یا این‌که به‌دلیل کمبود فضای نوشتار، از ذکر آن خودداری کرده‌ایم. در ادامه با مروری بر این آثار قصد داریم که نوع نگاه فیلمسازان ایرانی (که این نگاه‌ها عموما منحصربه‌فرد هستند) را به این موضوع از نظر بگذرانیم که علی‌رغم شکل‌های متفاوت، به‌طور عمومی از یک خط سیر در نوشتن داستان بهره برده‌اند. آثاری که از رهرو یک داستان با بیان دلایل خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی فرار دختران از خانه، به جست‌وجوی ریشه‌های این فاجعه اجتماعی می‌پردازند و در اکثر موارد نتایج منفی و فاجعه‌بار آن را در چشم‌اندازی وسیع به بینندگان خود نمایش می‌دهند. به این ترتیب یک چنین آثاری نه‌تنها مخاطبان خود را به فکر وادار می‌کنند بلکه در حد وسع خود از به فراموشی سپرده شدن این معضل اجتماعی جلوگیری می‌کنند.

● ۱۳۷۷

دختری با کفش‌های کتانی

به‌تعبیری می‌توان گفت که «رسول صدرعاملی» اولین چراغ سینمای ایران را برای ورود به منطقه ممنوعه‌ای به‌نام «دختران فراری» روشن کرد. صدرعاملی در اثر پیشروی خود کوشید تا بدون ورود به دنیای ذهنی دختر نوجوان فیلم، با به تصویر کشیدن بخشی از اجتماع پیرامون او، تجربه فرار از خانه را به محافظه‌کارانه‌ترین روش ممکن به‌تصویر بکشد. دختر نوجوان فیلم به خاطر این که عاشق یک پسر هم سن و سال خودش شده است از خانه فرار می‌کند. تصویری که از عشق و عاشقی‌های زودگذر آغاز، با سرگردانی و بی‌پناهی همراه شد و با نقش بر آب شدن امیدهای واهی و پشیمانی پایان پذیرفت و شخصیت اصلی آن در مقایسه با جهان واقعی متحمل کمترین خسارت‌های ممکن شد!

● ۱۳۷۹

بچه‌های بد

علیرضا داودنژاد پیش از ساخت فیلم «مرهم» چندین بار سری به دنیای پرتلاطم جوانان و نوجوانان زده که یکی از کارهای نه‌چندان شاخص‌اش در این زمینه همین فیلم «بچه‌های بد» بوده است. فیلمی که سیر خسته‌کننده و غیرجذابش مانع از همراه شدن تماشاگر با آن می‌شد ولی حضور موثر شخصیت یک دختر فراری از خانه، در فیلم بچه‌های بد که سرنوشت موهوم وی در انتهای فیلم به‌خوبی روشن‌کننده جایگاه این دختران در جامعه بوده است جزو نقاط قوت آن به شمار می‌رود. فیلمی سراسر دردسر و تلخی که بدون هیچ نگاه مثبتی برشی چندروزه از زندگی چند جوان طغیانگر را به‌تصویر می‌کشد.

● ۱۳۷۹

زیر پوست شهر

«رخشان بنی‌اعتماد» سابقه دیرینه‌ای در ساخت فیلم‌های اجتماعی دغدغه‌مند دارد و زیر پوست شهر یکی از بهترین نمونه آثار وی بوده و هست. این اثر در قالب یک درام پر و پیمان، به موضوعات سیاسی روز، زنان کارگر و سرپرست خانوار، دختران نوجوان و زندگی یک پسر جوان به‌طور همزمان می‌پردازد و همه آن‌ها را به بهترین شکل ممکن به تصویر می‌کشد و درکنار این‌ها بخش کوچکی از داستانش را به دختر نوجوانی اختصاص می‌دهد که به‌دلیل تعصب برادر بدرفتارش و کتک‌های پی‌درپی از خانه می‌گریزد. زیرپوست شهر هرچند موضوع فرار دختران را باز نکرده و روی آن تمرکز نمی‌کند ولی با نیم‌نگاهی که به این موضوع دارد این معضل اجتماعی را همردیف سایر معضلات روز اجتماع قرار می‌دهد.

● ۱۳۸۰

بانوی کوچک

این اثر نه‌چندان قابل توجه «مهدی صباغ‌زاده» هرچند که نگاه تمام و کمالی به موضوع فرار از خانه ندارد ولی فصل آغازینش را به آن اختصاص می‌دهد و جوانانی را به تصویر می‌کشد که در مقابل مخالفت‌های خانواده با ازدواج آن‌ها، راه حل فرار را انتخاب می‌کنند. این طغیان ناموجه جوانان در مقابل خانواده هرچند که خواسته آن‌ها را محقق می‌کند ولی به‌هیچ وجه به‌عنوان یک روش عاقلانه از سوی کارگردان مطرح نمی‌شود. فرار نافرجام ابتدای فیلم و نتایج منتهی به آن گویای این حقیقت است که زندگی مشترک و ازدواج به فکر نیاز دارد نه تصمیمات هیجان‌زده.

● ۱۳۸۰

نفس عمیق

«نفس عمیق» بیشتر از آن‌که یک اثر اجتماعی باشد، یک اثر روانشناختی و تاحدودی فلسفی است که ظاهری خسته‌کننده دارد و تنها به‌دنبال مخاطب خاص می‌گردد و بیش از دو اثر پیشین به موضوع ترک خانه و خانواده می‌پردازد هرکدام از ۳ جوان فراری مورد بررسی این فیلم به دلایل مختلف دست به فرار زدند، منصور به خاطر فقر و نداری خانواده‌اش فرار کرده بود، کامران تفاوت‌های ایدئولوژی یا خانواده مرفه‌اش داشت و آیدا به خاطر اختلاف زندگی سنتی خانواده و زندگی مدرن خودش بود که روز خواستگاری‌اش از خانه فرار کرد و با منصور رفتند تا سد را ببینند. در فیلم «پرویز شهبازی» تشخیص این موضوع که امر فرار از خانه به کجا منتهی می‌شود کار ساده‌ای نیست ولی روشن است که نتیجه مطلوبی پیش روی آن قرار ندارد.

● ۱۳۸۲

بوتیک

این فیلم اولین ساخته بلند «حمید نعمت‌ا...» در مقام کارگردان بود که با استقبال بسیار خوبی از سوی منتقدان و بینندگان روبه‌رو شد و علی‌رغم ظاهرش که به‌خاطر استفاده از دو بازیگر جوان و صاحب‌نام، ممکن بود این شائبه تجاری بودن را منتقل بکند تبدیل به یکی از مهم‌ترین آثار سینمای ایران در حوزه مسائل و مشکلات جوانان و به‌خصوص پدیده فرار شد. اتی(گلشیفته فراهانی) به خاطر فقر پدرش و داشتن آرزوهای بزرگ از خانه فرار می‌کند، با یک عده دانشجو زندگی می‌کند و بعد به دلیل نداشتن سرپناه به یک دختر فراری و آواره تبدیل می‌شود. این فیلم و حوادث تلخی را که در کمین نوجوانان و جوانان ساده‌دل و بی‌تجربه نشسته بود را کاملا باورپذیر جلوه داد.

● ۱۳۸۵

گیس‌بریده

ساختار داستان فیلم «گیس بریده» ساخته «جمشید حیدری» کمی متفاوت با سایر آثاری است که در حوزه فرار دختران از کانون خانواده ساخته شده است؛ شخصیت این فیلم که بیشتر به یک قربانی شباهت دارد تا یک خطاکار، از خشونت و کتکی که در روحیه پدر تندخوی خانواده نهادینه شده است در گام اول به معلم خود پناه برده و سپس به قانون متوسل می‌شود. قانونی که درجهت احقاق حقوق فرزندی عمل می‌کند که مورد ستم پدر واقع شده است. درواقع در این ساخته سینمایی به موضوع فرار از خانه از جنبه متفاوتی نگاه می‌شود که به دور از کلیشه‌های موجود در سینما قرار دارد.

● ۱۳۸۶

دایره زنگی

این ساخته «پریسا بخت‌آور» با این‌که در گونه طنز اجتماعی قرار می‌گیرد و در آن به معضلات مختلفی چون مشکلات همسایگی و شبکه‌های ماهواره‌ای پرداخته می‌شود اما نگاه قابل قبولی به موضوع تفاوت میان نسل‌ها و فاصله جوانان از خانواده دارد. در پایان فیلم روشن می‌شود که شخصیت فیلم با بازی «باران کوثری» یک دختر فراری شرور بوده است که مدتی از قربانی شدن او می‌گذرد و حالا زمانی است که خود او قربانی می‌گیرد و این موضوع در پایان‌بندی اثر به‌خوبی روشن است.

در جدول مقایسه‌ای بالا کوشیده‌ایم تا تعدادی از فاکتورهای مطرح شده در فیلم‌هایی با محوریت فرار دختران را فهرست کنیم و بررسی کنیم که هریک از این فاکتورها درکدام یک از فیلم‌ها نمود بیشتری داشته‌اند. ناگفته پیداست که ممکن است تمامی این فاکتورها در یک فیلم مطرح نشده باشد ولی با توجه به موضوع تلخ این آثار همواره تعدادی از این عوامل نقش تعیین کننده‌ای را در پیشبرد سیر داستان و سرنوشت دختر فراری مورد نظر بازی کرده‌اند. از طرفی با نگاهی به ستون آخر این جدول مشاهده می‌کنیم که فیلم سینمایی «مرهم» موفق شده است به‌صورت کامل‌تری (نسبت به سایر آثار) به هرکدام از این فاکتورهای مطرح شده بپردازد.

نویسنده: علی نیک‌فرجام