پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
پایان عصر لژیونرهای ایرانی در اروپا
فصل نقل و انتقال در فوتبال ایران اول مردادماه به اتمام رسیده و ۱۰ شهریور هم پایانی است بر جابهجاییهای پیشفصل در قاره سبز. در دنیای فوتبال تب نقل و انتقال بازیکنان همه چیز را تحتتاثیر خود قرار داده و ستارههای زیادی را شاهد بودیم که به تیمهای دیگری پیوستند.
تلاشهایی که منچستریها برای خرید وسلی اشنایدر بازیکن هلندی تیم اینتر به خرج دادند یا سریال پایانناپذیر چانهزنیهای ساندرو روسل رئیس باشگاه بارسا با آرسنالیها بر سر سسک فابرگاس تنها بخشی از حواشی جذاب نقل و انتقال در فوتبال اروپا بوده است.
هزاران کیلومتر این طرفتر و در فوتبال ایران هم شایعات مربوط به خرید بازیکنان از سوی تیمهای بزرگ، بخصوص استقلال و پرسپولیس تا مدتها خوراک خبری رسانهها شده بود. این رویهای است که هر ساله در فصل نقل و انتقال شاهدش هستیم و با توجه به جذابیتهایی که این اخبار برای طرفداران تیمها دارد اتفاقا طرفداران فراوانی هم پیدا کرده است. همه به دنبال این هستند که ستارهها در فصل جدید به کدام تیمها کوچ میکنند. تبلیغات کاذبی هم که پیرامون این جابهجاییها وجود دارد تنها به سود بازیکنانی است که به دنبال چند صد میلیون بیشتر هستند و به خواستهشان هم در آشفته بازار نقل و انتقال میرسند.
مذاکره همزمان با چند تیم برای بالا بردن نرخ خود به یک تاکتیک سنتی برای بازیکنان بدل شده و در این بین تعیین سقف قرارداد هم سرگرمی تازهای برای فوتبالیها شده است. همه میدانند که کمتر بازیکنی سقف ۳۵۰ میلیون تومانی در طول یک فصل را رعایت میکند. از مدیر باشگاه گرفته تا طرفداران تیمها، حتی مسوولان سازمان لیگ برتر که بر این قضیه پافشاری میکنند هم میدانند قراردادهایی که در هیاتها ثبت میشود کاملا صوری است و برای رهایی از قانون وضع شده قراردادهای دیگری بین بازیکنان و باشگاهها به امضا میرسد. اینها همگی در روزهای نقل و انتقال بر جذابیتهای حواشی میافزاید و کمتر کسی را به سمت موضوعاتی عمیق و مهمتر سوق میدهد.
کسی از خود نمیپرسد فصل نقل و انتقال امسال هم به پایان رسید و خبری از یک لژیونر اروپایی در فوتبال ایران نشد. همه به جابهجاییهای داخلی قانع شدهاند، برای بازیکنان هم بهتر از این نمیشود. آنها از منابع دولتی پولهای چند صد میلیونی دریافت میکنند و در سطحی پایین بازی میکنند. احتیاجی هم به انجام تمرینات طاقتفرسای تیمهای اروپایی و دیسیپلین و محدودیتهای باشگاههای حرفهای ندارند. بهتر از این برای فوتبالیستهای ایرانی نمیشود! این فرهنگ فوتبال ما است؛ واقعیتی که در جامعه فوتبالی وجود دارد.
با وجود این همه ناکامی در ردههای مختلف و انتقادهایی که از کیفیت کار بازیکنان به گوش میرسد هیچ تغییری در تفکرات آنها به چشم نمیآید و فقط چیزی که میتواند مورد توجه قرار گیرد این است که فوتبالیستهای ایرانی حریصتر از قبل به دنبال پول بیشتری هستند و با همین کیفیت نازلی که دارند به دنبال این هستند تا پولهای بیشتری به جیب بزنند. تقریبا کمتر بازیکنی وجود دارد که برای پیشرفت بیشتر به فکر تلاشی مضاعف باشد و به این فکر کند که با قرار گرفتن در سطحی بالاتر میتواند به لحاظ مالی هم منابع خوبی را جذب کند. کارشناسان فوتبال درخصوص بازیکنان کنونی لیگ برتر هم بر این باورند؛ پدیدهای که بتواند در اروپا به بازی خود ادامه دهد تقریبا وجود ندارد و کریم انصاریفرد را شاید تنها فوتبالیست کنونی ایران دانست که میتوانست سر از تیمهای اروپایی دربیاورد که این بازیکن هم با وجود آن که گفته بود از روبین غازان روسیه و چند تیم دیگر پیشنهاد دریافت کرده و مذاکرات جدی هم با استقلال و پرسپولیس داشت، سرانجام قراردادش را با سایپا تمدید کرد. برآورد فصل نقل و انتقال ایران در پایان لیگ دهم فقط صدور هادی عقیلی و محمدرضا خلعتبری به لیگ قطر و حضور و بازگشت پژمان نوری و ایمان مبعلی به لیگ امارات بود که جملگی بازیکنانی باتجربه هستند و پدیده به حساب نمیآیند. این در حالی است که از شرق آسیا هر لحظه یکخبر شگفتآور به گوش میرسد.
ژاپن و کرهجنوبی تقریبا برای صادرات بازیکن با یکدیگر کورس گذاشتهاند. این دو کشور که تقریبا از بقیه آسیا فاصله گرفتهاند هر بار بازیکن تازهای را به اروپا صادر میکنند که این نشان از پیشرفت فوتبال در این کشور و انجام کارهای زیربنایی استاندارد و سرمایهگذاری وسیع در این بخش دارد. نکته جالب این که بازیکنان این کشورها به عضویت باشگاههای مطرح اروپا درمیآیند و جزو نفرات تاثیرگذار تیمهایشان هم به حساب میآیند. نگاهی به نقل و انتقال در فوتبال این کشورها و میزان صادراتشان به لیگهای بزرگ دنیا و مقایسه آن با چیزی که در فوتبال کشورمان میگذرد خود بیانگر تفاوتهای میان فوتبال این کشورها با ایران است.
● موجی که فروکش کرد
صادرات لژیونر به فوتبال باشگاهی در اروپا تقریبا بعد از جام ملتهای ۹۶ بود که به باشگاههای ایرانی روی خوش نشان داد. نسلی که در جام ملتهای امارات به میدان رفتند تا سالها برای تیم ملی درخشیدند و یک باور در بخش وسیعی از جامعه وجود دارد که این بهترین نسل فوتبال ایران بوده که توانسته لژیونرهای زیادی را تحویل فوتبال کشورمان بدهد. بازیکنانی که به این نسل هم اضافه شدند به خوبی در بین آنها حل شدند و به فوتبالیستهای بزرگی بدل شدند.
در فصل ۹۸ـ ۹۷ بود که با انتقال ۳ بازیکن به اروپا این موج شکل گرفت و تا سالها ادامه یافت. علی دایی، خداداد عزیزی و کریم باقری نخستین بازیکنان ایرانی بودند که در دهه ۹۰ راهی بوندسلیگا شدند. دایی و باقری در آرمینیابیلفلد بازی کردند و عزیزی هم به کلن پیوست. در آن سال ژاپن لژیونری نداشت و کره جنوبی نیز یک بازیکن به یکی از ۵ لیگ بزرگ اروپا صادر کرد. اگرچه خداداد یک سال بعد از اروپا رفت، اما مهدویکیا و رسول خطیبی به ترتیب راهی بوخوم و هامبورگ شدند تا ایران در فصل۹۹ـ ۹۸، ۴ بازیکن در بوندسلیگا داشته باشد.
بخصوص این که علی دایی راهی تیم بزرگ بایرن مونیخ شد تا توجهات به فوتبال ایران دوچندان شود، این در حالی بود که ژاپن در این سال فقط یک لژیونر اروپایی داشت و کره هم ۲ بازیکن. یک سال بعد وحید هاشمیان به بوندسلیگا رفت و در عوض خطیبی به فوتبال ایران بازگشت. این در شرایطی بود که ژاپنیها ۲ بازیکن دیگر صادر کردند و به ایران نزدیک شدند. ژاپن که از برنامهریزی درازمدت خود کمکم بهرهبرداری میکرد سرانجام در فصل ۲۰۰۳ ـ ۲۰۰۲ از همه کشورهای آسیایی پیشی گرفت. در این سال این کشور ۵ بازیکن در لیگهای معتبر اروپا داشت، در حالی که ایران ۳ بازیکن و کره هم بدون لژیونر مانده بود. افزایش دادوستد میان باشگاههای اروپایی با کشورهای شرق آسیا نیز عاملی شد تا فوتبالیستهای ژاپنی و کرهای بیش از ایران در معرض دید حرفهایها قرار گیرند، اما این موضوع نمیتواند تنها عامل موفقیت چشمبادامیها برای صادرات بازیکن باشد. آنها با برنامهریزیهای اصولی خود، در تورنمنتهای بزرگ قاره مثل لیگ قهرمانان آسیا و جام ملتها عناوین برتر را به خود اختصاص دادهاند و همواره یک پای ثابت جام جهانی و المپیک هستند که خود گواه کلاس بالای فوتبالشان در قیاس با فوتبال ایران است. از انصاف به دور است اگر بخواهیم فقط بازارهای شرق آسیا را عامل اصلی توجهات باشگاههای اروپایی به بازیکنان چشم بادامی بدانیم. واقعا چه کسی در شایستگیهای فنی جی سونگ پارک، شینجی کاگاوا، کیسوکه هوندا و... تردید دارد؟
نکته: جواد نکونام و مسعود شجاعی در حالی تنها لژیونرهای فوتبال ما بهحساب میآیند که ژاپنیها و کرهایها هر سال بازیکنان زیادی را به اروپا صادر میکنند
آیا سرالکس فرگوسن که پارک کرهای را در ترکیب اصلی منچستریونایتد قرار میدهد حاضر است به خاطر منافع اقتصادی باشگاه روی اعتبارش چوب حراج بگذارد؟ یا این که کاگاوا ۲۲ ساله فقط به دلایل اقتصادی عنوان بازیکن نیم فصل بوندسلیگا را در فصل گذشته به خود اختصاص داده است؟ این که ناکامورا به بازیکن سال لیگ اسکاتلند تبدیل میشود را هم باید به دلایل تجاری نسبت داد؟
واضح است که یک نه بزرگ جلوی تمام این پرسشها قرار میگیرد. این بازیکنان به سطحی از پیشرفتهای فنی رسیدهاند که تقریبا کمتر مربی ریسک بازی ندادن به آنها را به جان میخرد، چرا که جزو نفرات موثر تیمهایشان هستند. سال ۲۰۰۶ ایران بیشترین لژیونرها را در اروپا داشت. در این سال ۶ بازیکن از کشورمان در لیگهای معتبر اروپا توپ میزدند، اما پس از آن سیر نزولی را در پیش گرفتیم و این اواخر هم فقط به جواد نکونام و مسعود شجاعی در تیم کوچک اوساسونا اسپانیا دلخوش کردهایم. این در حالی است که ژاپن فصل قبل ۸ بازیکن در ۵ لیگ بزرگ اروپا (لالیگا، لیگ برتر، سری آ، بوندسلیگا و لوشامپیونا) داشته است. از کره هم ۶ بازیکن در این لیگها شاغل بودند و هر دو کشور در فصل نقل و انتقال، بازیکنانی را به اروپا صادر کردند. جالب این که ژاپن ۲ بازیکن آیندهدار را به بایرن مونیخ و اینترمیلان فرستاد که در نوع خود جالب توجه است.
از سال ۹۷ که موج بزرگ انتقال بازیکنان فوتبال به اروپا شکل گرفت، تاکنون ژاپنیها به ۳۷ باشگاه بزرگ اروپا بازیکن صادر کردهاند که این تعداد شامل ۱۴ ایتالیایی، ۹ آلمانی، ۳ اسپانیایی، ۵ انگلیسی و ۶ فرانسوی بوده است و کرهایها نیز در این مدت در ۵ باشگاه آلمانی، ۸ انگلیسی، ۳ اسپانیایی، ۵ فرانسوی و یک ایتالیایی لژیونر داشتند. این در حالی است که تعداد اندکی از باشگاههای اروپایی بازیکنان ایرانی را جذب کردهاند. با وجود این که جی سونگ پارک از سال ۲۰۰۵ در تیم منچستریونایتد عضویت دارد و طی این سالها ۴ قهرمانی در لیگ برتر، ۳ جام اتحادیه، یک بار جام خیریه، یک مرتبه لیگ قهرمانان اروپا و یک بار هم جام باشگاههای جهان را به ویترین افتخاراتش اضافه کرده و در سال ۲۰۰۵ هم نامزد توپ طلای اروپا شد، اما به نظر میرسد هیده توشی ناکاتا ستاره سالهای گذشته تیم ملی ژاپن را باید پرافتخارترین لژیونر آسیایی دانست. ناکاتا که خیلی زود و در مرز ۳۰ سالگی فوتبال ملی را کنار گذاشت تا جا برای بازیکنان جوانتر باز شود سال ۲۰۰۱ یک بار با تیم رم سری آ را فتح کرد و یک سال بعد هم با تیم پارما قهرمانی در جام حذفی ایتالیا را به افتخاراتش افزود. ناکاتای تکنیکی در سالهای ۹۸، ۹۹ و ۲۰۰۱ نامزد دریافت توپ طلای اروپا شد و از سال ۹۸ تا ۲۰۰۲ متوالی نامزد مرد سال فیفا شده بود. آیا این افتخارات با هیچ بازیکن ایرانی قابل قیاس است؟
علی دایی که پرافتخارترین لژیونر کشورمان به حساب میآید فقط یک قهرمانی در بوندسلیگا و یک نایب قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا را به همراه بایرن مونیخ در کارنامه دارد و مهدی مهدویکیا هم با ۲۷۵ بازی در بوندسلیگا در طول ۸ سال به نوعی لقب باثباتترین بازیکن کشورمان را یدک میکشد.
● یک سوال سنتی
همواره این پرسش کلیشهای بین اهالی فوتبال وجود دارد که چرا صادرات بازیکن از ایران به اروپا متوقف شده، آیا این پروسه بار دیگر از سر گرفته خواهد شد؟ پاسخهایی که افراد مختلف در مواجهه با این سوال مطرح کردهاند نیز در برخی موارد مشابه است که از جمله آن میتوان به عدم صعود به جامجهانی اشاره کرد. جامجهانی بزرگترین جشنواره و ویترین فوتبال در جهان است که تمام بازیهای آن از سوی باشگاهها و مربیان مورد توجه قرار میگیرد و بهترین فرصت برای شناساندن بازیکنان کشورمان به اروپاییهاست، زیرا مسابقات باشگاهی در ایران تقریبا مورد توجه کمتر مربی در اروپا قرار میگیرد، مگر در شرایط خاص که واسطهها بازیکنی را به باشگاهی توصیه کرده باشند و به آن بهانه نمایندگان باشگاههای اروپایی به دنبال شناسایی فوتبالیست موردنظرشان باشند.
وحید هاشمیان که در فوتبال باشگاهی آلمان دوام زیادی آورده بود در این باره چنین اظهارنظر کرده است: در این که نرفتن به جام جهانی به ضرر بازیکنان ایرانی تمام شده شکی نیست؛ چرا که وقتی در چنین کلکسیونی حضور نداشته باشید اصلا به چشم نمیآیید. ولی به نظر من این تنها دلیل نرفتن بازیکنان ایرانی به باشگاههای اروپایی نیست. بیشتر از ۴ سال است که فوتبال ما دچار افت شدیدی شده و دیگر بازیکن بااستعدادی که بدرخشد را نداریم و تلاشی هم برای تولید چنین بازیکنانی صورت نمیگیرد. اگر هم بازیکنی کمی میدرخشد خودمان درباره او غلو میکنیم در حالی که اینگونه نیست و کلاس بازی در تیمهای اروپایی را ندارد.
از رضا فاضلی که مدیر برنامههای بسیاری از بازیکنان ایرانی شاغل در اروپا بوده و بازیکنان سرشناسی مثل مسعود اوزیل و نوری شاهین را به رئال مادرید انتقال داده است در این رابطه پرسیدیم که وی نیز نرفتن به جام جهانی را یکی از دلایل عمده این موضوع عنوان میکند. فاضلی البته به بازیکنان شرق اروپا و آفریقایی هم اشاره دارد و یادآور میشود که این بازیکنان با دستمزدی پایینتر و از تیمهایی کوچکتر حاضرند استارت بزنند تا پلههای پیشرفت را طی کنند. در حالی که این فرهنگ در بین بازیکنان ایرانی وجود ندارد و آنها بهچنین رویهای روی خوش نشان نمیدهند.
به نظر میرسد شرایط کنونی فوتبال ایران به گونهای است که اگر یک بازنگری اساسی بر برنامهریزیها صورت گیرد تغییری حاصل نخواهد شد. این در شرایطی است که ژاپنیها از حالا به دنبال این هستند تا کلاس بازیکنان و تیمهایشان را به مرزی از پیشرفت برسانند که بتوانند در جام جهانی ۲۰۲۲ جزو مدعیان قهرمانی باشند و در جمع ۴ تیم پایانی قرار گیرند.
علی رضایی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست