دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
خوشنویسی و نقش اسلام در پیشرفت آن
حقیقت آن است که اسلام نقش بزرگی در پیشرفتخط عربی و هنرهای نگارشی آن بازی کرده است زیرا در روزگار ظهور اسلام بیسوادی در سراسر حجاز فراگیر بود و جز اندکی از مردم نوشتن نمیدانستند. این بدان سبب بود که اساسا عرب بر حافظه خود تکیه داشت و به کمک حافظه به نقل سینه به سینه اخبار و اشعار و حکم و امثال همت میگماشت. هنرهای موجود در خط عربی و آرایشهای آن مقولهای شناخته شده در کشورهای اسلامی است. این هنرها بخش مهمی از میراث زنده مسلمانان را در برمیگیرد. میراثی که وابسته به دگرگونیهای فرهنگی و زبان رایج در آن سرزمین است و خط عربی در حفظ این میراث که تکیهگاه اصلی در پیوستگی مسلمانان است، نقش اساسی دارد. خوشنویسی به عنوان یک هنر، به جهت هماهنگ شدنش با پیشرفتها از هنر خطاطی در سایر زبانها متمایز شده است. از اینروست که دارای انواع متعدد و گونههای فراوانی گردیده و پیوند محکمی میان انواع و مواد مختلف آن پدیدار شده است. از اینجاست که ما خط عربی را گاهی نرم و رام میبینم که زیبا و موسیقیایی نگاشته میشود و گاهی استوار و موزون که بر صفحه کاغذ جاری میگردد. اما در هر دو حال به خواننده یا بیننده احساس زیبایی شناختی خاصی میدهد که آن را در میان دیگر هنرهای زیبا همانند نقاشی، پیکرتراشی، کندهکاری و عکاسی جایگاه خاصی در سطح جهان میبخشد. خوشنویسی مانند سایر هنرها پیشرفتی یکباره نداشته است، بلکه همچون زبان در بستر زمان رشد کرده و شکل گرفته است. استوارترین روایات و آراء گویای آن است که خط عربی از خط نبطی (منسوب به انباط عرب یعنی کسانی که پیش از میلاد قلمرویی از «حوران» (۱) در شرق تا خلیج عقبه و فلسطین در غرب داشتهاند) گرفته شده است و پیدایش خط کوفی آغاز نخستین مرحله تطور خط نبطی است و خط عربی معاصر نتیجه تطور خط کوفی است. این مطلبی است که سنگنوشتههای باستانی که بتدریج در جاهای مختلف کشف شده است، بر آن گواهی میدهد. حقیقت آن است که اسلام نقش بزرگی در پیشرفتخط عربی و هنرهای نگارشی آن بازی کرده است زیرا در روزگار ظهور اسلام بیسوادی در سراسر حجاز فراگیر بود و جز اندکی از مردم نوشتن نمیدانستند. این بدان سبب بود که اساسا عرب بر حافظه خود تکیه داشت و به کمک حافظه به نقل سینه به سینه اخبار و اشعار و حکم و امثال همت میگماشت. دستور پیامبر گرامی اسلام به اسرای جنگ بدر که در برابر رهایی خود، هر کدام از آنان به ده کودک مسلمان نوشتن بیاموزد، سرآغازی گردید برای انتشار خطی به نام خط «حیری» یا «انباری» که خود برگرفته از خط «نبطی» بود و پیشتر از طریق تجارت به سرزمین حجاز راه یافته بود... مسلمانان در آغاز به دو شکل مینوشتند: «تقویرلین» که در مراسلات و نوشتارهای معمولی رایجبوده و «بسط یابس» که برای نقاشی و تزیین محرابها و درهای مساجد و دیوارهای ساختمانها و همچنین نگارش قرآن استعمال داشت. (۲) هنگامی که به دستور عمربن خطاب کوفه بنا شد و بازماندگان اهالی حیره و انبار به آنجا کوچ کردند و خط متداول مسلمانان در میان ایشان رواج پیدا کرد، در بهبودی و پیشرفتخط کوشیدند و در آن مهارت یافتند. به همین سبب بعدا آن خط به نام «خط کوفی» -منسوب به کوفه - نامیده شد. در دورهبعد ابوالاسود دوئلی حرکات حروف را به شکل نقطههایی که در قسمتهای مختلف حروف قرار میگرفتبه خط عربی اضافه کرد تا از اشتباه در خواندن، جلوگیری کند. سپس در اواخر دولت اموی و اوایل دولت عباسی، خط وارد مرحله جدیدی از پیشرفتشد و روشهای نوین غیر کوفی پدید آمد. خوشنویسان به خاطر هماهنگی با حرکت طبیعی دستبه سوی آساننگاری روی آوردند و بدینترتیب زوایایی که پیشتر در خط کوفی وجود داشت کاهش یافت. این گام، فرصتی بود برای آغاز عصری جدید در خوشنویسی. در مرحله سوم از پیشرفتخط عربی، نقطه به حروف اضافه شد. این کار به سبب بیم از اشتباه خواندن کلمات به هتیکسان بودن شکل بعضی از حروف بود، اما در عصر این تحول، مشکل تازهای بروز کرد و آن ترس از اختلاط نقاط مربوط به حرکتحروف با نقاط حروف بود که این خود موجب به وجود آمدن مرحله چهارمی در پیشرفت وتحول خط عربی گردید چرا که خلیل بن احمد نقطههای مربوط به حرکات حروف را به صورت حروف کوچکی که بر بالای حروف اصلی (حروف کلمه) قرار داده میشد، تبدیل کرد و این چیزی است که اکنون هم بدان عمل میشود. البته با اضافه شدن علامتهای نقطهگذاری بدان. پیشرفتخط عربی تنها منحصر به تلاش اعراب نبود. بیشتر ملتهایی که به اسلام گرویده بودند در متحول ساختن خط عربی سهیم بودند. از سوی دیگر این امر که اسلام مردمی را که اندکی پیشتر بت میپرستیدند، به سمت نقاشی و پیکر تراشی تشویق نمیکرد و از طرفی زیبایی و هنر نیاز و ضروری جامعه بود، موجب پیشرفتخط عربی شد زیرا هنرمندان مسلمان به سوی هنرهای نگارشی و معماری و هنرهای دیگر روی آوردند که خط عربی وجه مشترک بزرگ آنها بود. خط در دوره عباسی توسعه و تکامل یافت تا آنجا که به بیست نوع رسید. «ابن مقله» وزیر، شش نوع را از آن میان بیرون آورد که عبارت بودند از: ثلث، نسخ، تعلیق، ریحان، محقق و رقاع. «ابن مقله» نخستین اندازهپرداز حروف عربی و واضع مقیاسها و اندازهها و قاعدههای اصلی حروف به صورت نقطهها بود تا حروف به استواری و درستی نگاشته شود. سپس «ابن البواب» به دنبال او آن قواعد را کاملتر ساخت. گفتنی است که دیگر خطاطان مسلمان که خود و اندیشه خود را در راه خطاطی و پیشرفت آن، وقف کرده بودند، در این امر مشارکت داشتند، ضمن این که طبیعتخود حروف و شیوه پیوستنشان به یکدیگر و کشش و حرکت پذیری آنها نیز ایشان را در این تکامل مساعدت مینمود. آنان آثاری در نهایت زیبایی از جهت گونهسازی و آفرینش برای ما به جا گذاشتهاند و خط را به صورت و روشهایی که امروزه میبینیم رساندهاند. خط عربی در زیبایی خود بر یک سلسله قواعد خاصی که برخاسته از تناسب میان خط و نقطه میباشد، متکی است و این طبیعت نیکو را به همه هنرهای زیبای اسلامی که از بنیان دلربای آن برگرفته شدهاند، به عاریتبخشیده و آنها را چنان به صورت پیشرفتهای شناسانده است که هیچ خط یا هنر دیگری به آن دلربایی نمایان نساخته است. تاثیر خط در هنرهای عربی بروشنی پیداست زیرا دیگر هنرهای مختلف اسلامی از اشکال خط به سبب ویژگیهای آشکار گرایش به زیبایی در آن، بهره میگرفتند تا جایی که در استفادههای هنری آن، خواندنش مشکل میگردید چرا که برای یک هدف هنری محض به کار میرفت. خط به لحاظ ارزش زینتیاش به اروپا انتقال یافت و در برخی از ساختمانها و کنیسهها مورد استفاده قرار گرفت; مانند درگاه کنیسه «ورتبورگ» در آلمان. این ویژگی از قرن هشتم میلادی در سرزمینهای زیادی از جمله جزیره سیسیل، کانادا، ایتالیا، اسپانیا، غرب فرانسه و بالکان نیز انتشار یافت. مشخص است که سرشت نیکوی خط عربی نظر هنرمندان اروپایی را به خود جلب کرد و بدینترتیب تاثیر آن در هنرهای گوناگون اروپایی مانند هنرهای پیش از رمانتیک و رمانتیک و رومی و هنر دوره بیداری، پدیدار گشت و بعدها نیز ادامه یافت. نوشتههایی به خط عربی بر پیراهن حضرت مسیح در تابلوی «رستاخیز لازاروس» اثر «جیوتو» اهل فلورانس و در دیگر آثار وی و بر آستینها و کنارههای پیراهن حضرت مریم در کارهای «فراانجلیکو» و «فرالیبولبی» نمودار است. در رسالهای که «بیزانلر» هنرمند ایتالیایی از خود به جای گذاشته و در آن به بررسی برخی از نقاشیها پرداخته است، صفحهای است که بر آن نوشتهای به خط نسخ به عربی دیده میشود. همانگونه که «جنتیلی داویریانو» در تزیین شمشیر یکی از شخصیتهای تابلو خود به نام «بزرگداشت زرتشت» از خط عربی استفاده کرده است. همچنین «ویروکیو» استاد «لئوناردو داوینچی» با خط عربی قسمتهایی از پیکره برنزی داود را که اثر خود اوست، تزیین نموده است و قالیچه «هولباین» با آرایشهایی برگرفته از خط کوفی هم اکنون نگهداری میشود. در قرن حاضر هم رگههایی از خط عربی را در آثار هنرمند آلمانی «بول کلی» و همچنین «جورج هوفر» میبینیم. موجب شگفتی نیست که پیکرتراشان از دیرباز خط و حجم، زمینه و رنگ، سایه و نور و محلهای برخورد سطوح را به عنوان عناصری در شکل سازی هنری خود مورد استفاده قرار میدهند. روشن است که همه اینها در هنر خط عربی که دارای چنان ویژگیهایی است که بدان فرصت تعبیر از حرکت و حجم را میدهد، فراوان وجود دارد نه فقط به این معنی که یک متحرک مادی استبلکه به این معنی که هنری است زیبا که نتیجهاش حرکت درونی و ذاتی است و خط را بدور از مضامینش در شکوه زیبایی آن، به رقص وامیدارد.از میان دو روش اصلی خط، منحنی و هندسی که هر کدام زیبایی خاص خود را دارند، هنرمند قادر به خلق نوعی از هماهنگی موسیقیایی است که نتیجه تضاد میان اجزای سیاه و سفید یا رنگهای مختلف است; اضافه بر احساسی ملموس از جهت ظرافت و گستردگی و آنچه (نظیر احساس بینایی به سبب نرمی و سختی) موجب تحقق آن میشود و همچنین تکامل هنری ناشی از گستردگی هماهنگیهای موسیقیایی همراه با ایجاد یکپارچگی در کار هنری به عنوان یک مجموعه. سایر ویژگیهای آن مخالفتبا طبیعت و انتزاع موضوع و مضمون پردازی است که به هنرمند آزادی لازم را برای صورت پردازی میدهد. همین مشخصات به استفاده از آن از طرف هنرمندان صورتپرداز و حالتپرداز بر مواد خام گوناگون مانند فلزات، سفال، چوب، سنگ، مرمر، گچ، شیشه و پارچه علاوه بر انواع کاغذ، کمک کرده است.
پینوشتها
۱- نام کوهی در جنوب دمشق بود و اینک نام استانی است در سوریه.
۲- تقویر یا مقور و بسط یا مبسوط دو گونه از خط حیری بودند که بعدا خط کوفی نامیده شدند. مقور مانند خط نسخ بود که استعمال همیشگی داشت و در نوشتن آن نیاز به درنگ و آهستگی نبود از این رو خط تدوین یا خط تحریر یا خط مخفف یا خط لین یا خط مقور یا خط مدور نامیده شد. خط مبسوط خط سختی بود که بر قبرها و منارهها و گنبدها و معمولا به صورت کندهکاری بر روی سنگ یا مرمر یا گچ یا چوب نوشته میشد. این خط که تذکاری، حاد الزوایا، جاف و یابس نیز نامیده میشود تا قرن ششم هجری یعنی هنگامی که خط نسخ - شکل پیشرفته خط مقور - به جهتسادگی در استفادههای روزانه رواج بیشتری یافت، در جهان اسلام سیادت داشت. (مترجم، ترجمه از کتاب الکتابهٔ الخطیه العربیهٔ، فوزی سالم عفیفی، صص ۱۰۲،۱۱۶،۱۱۷).
مترجم: غلامرضا کریمیفرد
منبع:فصلنامه مشکوهٔ، شماره ۴۷
نویسنده:عماد حلیم
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست