شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
مجله ویستا

زندگانی حضرت امام صادق ع


زندگانی حضرت امام صادق ع

حضرت امام جعفر صادق علیه السلام رئیس مذهب جعفری شیعه در روز ۱۷ربیع الاول سال ۸۳ هجری چشم به جهان گشود پدرش امام محمد باقر ع و مادرش ام فروه دختر قاسم بن محمد بن ابی بكر می باشد

● امام‌ صادق‌ ( ع‌ )

حضرت‌ امام‌ جعفر صادق‌ علیه‌ السلام‌ رئیس‌ مذهب‌ جعفری‌ ( شیعه‌ ) در روز ۱۷ربیع‌ الاول‌ سال‌ ۸۳ هجری‌ چشم‌ به‌ جهان‌ گشود . پدرش‌ امام‌ محمد باقر ( ع‌ ) و مادرش‌ "ام‌ فروه‌" دختر قاسم‌ بن‌ محمد بن‌ ابی‌ بكر می‌باشد.

كنیه‌ آن‌ حضرت‌ : "ابو عبدالله‌" و لقبش‌ "صادق‌" است‌ . حضرت‌ صادق‌ تا سن‌ ۱۲ سالگی‌ معاصرجد گرامیش‌ حضرت‌ سجاد بود و مسلما تربیت‌ اولیه‌ او تحت‌ نظر آن‌ بزرگوار صورت‌ گرفته‌ و امام‌ ( ع‌ ) از خرمن‌ دانش‌ جدش‌ خوشه‌چینی‌ كرده‌ است‌ .

پس‌ از رحلت‌ امام‌ چهارم‌ مدت‌ ۱۹ سال‌ نیز در خدمت‌ پدر بزرگوارش‌ امام‌ محمد باقر ( ع‌ ) زندگی‌ كرد و با این‌ ترتیب‌ ۳۱ سال‌ از دوران‌ عمر خود را در خدمت‌ جد و پدر بزرگوار خود كه‌ هر یك‌ از آنان‌ در زمان‌ خویش‌ حجت‌ خدا بودند ، و از مبدأ فیض‌ كسب‌ نور می‌نمودند گذرانید .

بنابراین‌ صرف‌ نظر از جنبه‌ الهی‌ و افاضات‌ رحمانی‌ كه‌ هر امامی‌ آن‌ را دار می‌باشد ، بهره‌مندی‌ از محضر پدر و جد بزرگوارش‌ موجب‌ شد كه‌ آن‌ حضرت‌ با استعداد ذاتی‌ و شم‌ علمی‌ و ذكاوت‌ بسیار ، به‌ حد كمال‌ علم‌ و ادب‌ رسید و در عصر خود بزرگترین‌ قهرمان‌ علم‌ و دانش‌ گردید . پس‌ از درگذشت‌ پدر بزرگوارش‌ ۳۴ سال‌ نیز دوره‌ امامت‌ او بود كه‌ در این‌ مدت‌ "مكتب‌ جعفری‌" را پایه‌ریزی‌ فرمود و موجب‌ بازسازی‌ و زنده‌ نگهداشتن‌ شریعت‌ محمدی‌ ( ص‌ ) گردید .

زندگی‌ پر بار امام‌ جعفر صادق‌ ( ع‌ ) مصادف‌ بود با خلافت‌ پنج‌ نفر از بنی‌ امیه‌ ( هشام‌ بن‌عبدالملك‌ - ولید بن‌ یزید - یزید بن‌ ولید - ابراهیم‌ بن‌ ولید - مروان‌ حمار ) كه‌ هر یك‌ به‌ نحوی‌ موجب‌ تألم‌ و تأثر و كدورت‌ روح‌ بلند امام‌ معصوم‌ ( ع‌ ) را فراهم‌ می‌كرده‌اند ، و دو نفر از خلفای‌ عباسی‌ ( سفاح‌ و منصور ) نیز در زمان‌ امام‌ ( ع‌ ) مسند خلافت‌ را تصاحب‌ كردند و نشان‌ دادند كه‌ در بیداد و ستم‌ بر امویان‌ پیشی‌ گرفته‌اند ، چنانكه‌ امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) در ۱۰ سال‌ آخر عمر شریفش‌ در ناامنی‌ و ناراحتی‌ بیشتری‌ بسر می‌برد .

● عصر امام‌ صادق‌ ( ع‌ )

عصر امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) یكی‌ از طوفانی‌ترین‌ ادوار تاریخ‌ اسلام‌ است‌ كه‌ از یك‌ سواغتشاشها و انقلابهای‌ پیاپی‌ گروههای‌ مختلف‌ ، بویژه‌ از طرف‌ خونخواهان‌ امام‌ حسین‌ ( ع‌ ) رخ‌ می‌داد ، كه‌ انقلاب‌ "ابو سلمه‌" در كوفه‌ و "ابو مسلم‌" در خراسان‌ و ایران‌ از مهمترین‌ آنها بوده‌ است‌ . و همین‌ انقلاب‌ سرانجام‌ حكومت‌ شوم‌ بنی‌ امیه‌ را برانداخت‌ و مردم‌ را از یوغ‌ ستم‌ و بیدادشان‌ رها ساخت‌ . لیكن‌ سرانجام‌ بنی‌ عباس‌ با تردستی‌ و توطئه‌ ، بناحق‌ از انقلاب‌ بهره‌ گرفته‌ و حكومت‌ و خلافت‌ را تصاحب‌ كردند . دوره‌ انتقال‌ حكومت‌ هزار ماهه‌ بنی‌ امیه‌ به‌ بنی‌ عباس‌ طوفانی‌ترین‌ و پر هرج‌ و مرج‌ ترین‌ دورانی‌ بود كه‌ زندگی‌ امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) را فراگرفته‌ بود .

و از دیگر سو عصر آن‌ حضرت‌ ، عصر برخورد مكتبها و ایده‌ئولوژیها و عصر تضاد افكار فلسفی‌ و كلامی‌ مختلف‌ بود ، كه‌ از برخورد ملتهای‌ اسلام‌ با مردم‌ كشورهای‌ فتح‌ شده‌ و نیز روابط مراكز اسلامی‌ با دنیای‌ خارج‌ ، به‌ وجود آمده‌ و در مسلمانان‌ نیز شور و هیجانی‌ برای‌ فهمیدن‌ و پژوهش‌ پدید آورده‌ بود . عصری‌ كه‌ كوچكترین‌ كم‌ كاری‌ یا عدم‌ بیداری‌ و تحرك‌ پاسدار راستین‌ اسلام‌ ، یعنی‌ امام‌ ( ع‌ ) ، موجب‌ نابودی‌ دین‌ و پوسیدگی‌ تعلیمات‌ حیات‌بخش‌ اسلام‌ ، هم‌ از درون‌

و هم‌ از بیرون‌ می‌شد . اینجا بود كه‌ امام‌ ( ع‌ ) دشواری‌ فراوان‌ در پیش‌ و مسؤولیت‌ عظیم‌ بر دوش‌ داشت‌ . پیشوای‌ ششم‌ در گیر و دار چنین‌ بحرانی‌ می‌بایست‌ از یك‌ سو به‌ فكر نجات‌ افكار توده‌ مسلمان‌ از الحاد و بی‌دینی‌ و كفر و نیز مانع‌ انحراف‌ اصول‌ و معارف‌ اسلامی‌ از مسیر راستین‌ باشد ، و از توجیهات‌ غلط و وارونه‌ دستورات‌ دین‌ به‌ وسیله‌ خلفای‌ وقت‌ جلوگیری‌ كند .

علاوه‌ بر این‌ ، با نقشه‌ای‌ دقیق‌ و ماهرانه‌ ، شیعه‌ را از اضمحلال‌ و نابودی‌ برهاند ، شیعه‌ای‌ كه‌ در خفقان‌ و شكنجه‌ حكومت‌ پیشین‌ ، آخرین‌ رمقها را می‌گذراند ، و آخرین‌ نفرات‌ خویش‌ را قربانی‌ می‌داد ، و رجال‌ و مردان‌ با ارزش‌ شیعه‌ یا مخفی‌ بودند ، و یا در كر و فر و زرق‌ و برق‌ حكومت‌ غاصب‌ ستمگر ذوب‌ شده‌ بودند ، و جرأت‌ ابراز شخصیت‌ نداشتند ، حكومت‌ جدید هم‌ در كشتار و بی‌عدالتی‌ دست‌ كمی‌ از آنها نداشت‌ و وضع‌ به‌ حدی‌ خفقان‌آور و ناگوار و خطرناك‌ بود كه‌ همگی‌ یاران‌ امام‌ ( ع‌ ) را در معرض‌ خطر مرگ‌ قرار می‌داد ، چنانكه‌ زبده‌هایشان‌ جزو لیست‌ سیاه‌ مرگ‌بودند .

"جابر جعفی‌" یكی‌ از یاران‌ ویژه‌ امام‌ است‌ كه‌ از طرف‌ آن‌ حضرت‌ برای‌ انجام‌ دادن‌ امری‌ به‌ سوی‌ كوفه‌ می‌رفت‌ . در بین‌ راه‌ قاصد تیز پای‌ امام‌ به‌ او رسید و گفت‌ : امام‌ ( ع‌ ) می‌گوید : خودت‌ را به‌ دیوانگی‌ بزن‌ ، همین‌ دستور او را از مرگ‌ نجات‌ داد و حاكم‌ كوفه‌ كه‌ فرمان‌ محرمانه‌ ترور را از طرف‌ خلیفه‌ داشت‌ از قتلش‌ به‌ خاطر دیوانگی‌ منصرف‌ شد . جابر جعفی‌ كه‌ از اصحاب‌ سر امام‌ باقر ( ع‌ ) نیز می‌باشد می‌گوید : امام‌ باقر ( ع‌ ) هفتاد هزار بیت‌ حدیث‌ به‌ من‌ آموخت‌ كه‌ به‌ كسی‌ نگفتم‌ و نخواهم‌ گفت‌ ... او روزی‌ به‌ حضرت‌ عرض‌ كرد مطالبی‌ از اسرار به‌ من‌ گفته‌ای‌ كه‌ سینه‌ام‌ تاب‌ تحمل‌ آن‌ را ندارد و محرمی‌ ندارم‌ تا به‌ او بگویم‌ و نزدیك‌ است‌ دیوانه‌ شوم‌ .

امام‌ فرمود : به‌ كوه‌ و صحرا برو و چاهی‌ بكن‌ و سر در دهانه‌ چاه‌ بگذار و در خلوت‌ چاه‌ بگو : حدثنی‌ محمد بن‌ علی‌ بكذا وكذا ... ، ( یعنی‌ امام‌ باقر ( ع‌ ) به‌ من‌ فلان‌ مطلب‌ را گفت‌ ، یا روایت‌ كرد ) . آری‌ ، شیعه‌ می‌رفت‌ كه‌ نابود شود ، یعنی‌ اسلام‌ راستین‌ به‌ رنگ‌ خلفا درآید ، و به‌ صورت‌ اسلام‌ بنی‌ امیه‌ای‌ یا بنی‌ عباسی‌ خودنمایی‌ كند . در چنین‌ شرایط دشواری‌ ، امام‌ دامن‌ همت‌ به‌ كمر زد و به‌ احیا و بازسازی‌ معارف‌ اسلامی‌ پرداخت‌ و مكتب‌ علمی‌ عظیمی‌ به‌ وجود آورد كه‌ محصول‌ و بازده‌ آن‌ ، چهار هزار شاگرد متخصص‌ ( همانند هشام‌ ، محمد بن‌ مسلم‌ و ... ) در رشته‌های‌ گوناگون‌ علوم‌ بودند ، و اینان‌ در سراسر كشور پهناور اسلامی‌ آن‌ روز پخش‌ شدند . هر یك‌ از اینان‌ از طرفی‌ خود ، بازگوكننده‌ منطق‌ امام‌ كه‌ همان‌ منطق‌ اسلام‌ است‌ و پاسدار میراث‌ دینی‌ و علمی‌ و نگهدارنده‌ تشیع‌ راستین‌ بودند ، و از طرف‌ دیگر مدافع‌ ومانع‌ نفوذ افكار ضد اسلامی‌ و ویرانگر در میان‌ مسلمانان‌ نیز بودند . تأسیس‌ چنین‌ مكتب‌ فكری‌ و این‌ سان‌ نوسازی‌ و احیاگری‌ تعلیمات‌ اسلامی‌ ، سبب‌ شد كه‌ امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) به‌ عنوان‌ رئیس‌ مذهب‌ جعفری‌ ( تشیع‌ ) مشهور گردد .

لیكن‌ طولی‌ نكشید كه‌ بنی‌ عباس‌ پس‌ از تحكیم‌ پایه‌های‌ حكومت‌ و نفوذ خود ، همان‌ شیوه‌ ستم‌ و فشار بنی‌ امیه‌ را پیش‌ گرفتند و حتی‌ از آنان‌ هم‌ گوی‌ سبقت‌ را ربودند .

امام‌ صادق‌ ( ع‌ ) كه‌ همواره‌ مبارزی‌ نستوه‌ و خستگی‌ناپذیر و انقلابیی‌ بنیادی‌ در میدان‌ فكر و عمل‌ بوده‌ ، كاری‌ كه‌ امام‌ حسین‌ ( ع‌ ) به‌ صورت‌ قیام‌ خونین‌ انجام‌ داد ، وی‌ قیام‌ خود را در لباس‌ تدریس‌ و تأسیس‌ مكتب‌ و انسان‌ سازی‌ انجام‌ داد و جهادی‌ راستین‌ كرد .

● جنبش‌ علمی‌

اختلافات‌ سیاسی‌ بین‌ امویان‌ و عباسیان‌ و تقسیم‌ شدن‌ اسلام‌ به‌ فرقه‌های‌ مختلف‌و ظ‌هور عقاید مادی‌ و نفوذ فلسفه‌ یونان‌ در كشورهای‌ اسلامی‌ ، موجب‌ پیدایش‌ یك‌ نهضت‌ علمی‌ گردید . نهضتی‌ كه‌ پایه‌های‌ آن‌ بر حقایق‌ مسلم‌ استوار بود . چنین‌ نهضتی‌ لازم‌ بود ، تا هم‌ حقایق‌ دینی‌ را از میان‌ خرافات‌ و موهومات‌ و احادیث‌ جعلی‌ بیرون‌ كشد و هم‌ در برابر زندیقها و مادیها با نیروی‌ منطق‌ و قدرت‌ استدلال‌ مقاومت‌ كند و آرای‌ سست‌ آنها را محكوم‌ سازد .


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.