دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

درباره هری مگداف


درباره هری مگداف

در روزهای آغازین سال جدید میلادی, یکی از برجسته ترین منتقدان کاپیتالیسم در خانه اش واقع در ایالت و رمونت آمریکا چشم از جهان فروبست بررسی دوران حیات هری مگداف که از سال ۱۹۶۹ میلادی یکی از چند سردبیر مانتلی ریویو بود, از آن رو حائز اهمیت است که وی را از منتقدان مؤثر جهان سرمایه داری و امپریالیسم می دانند

او که در آگوست ۱۹۱۳ در «برونکس» در «نیویورک» متولد شد، فرزند یک مهاجر روس بود که به نقاشی ساختمان اشتغال داشت و بین اقلیتی مهاجر در نیویورک بزرگ شد.

در دورانی که جنگ و انقلاب، موضوع بحث های بین مردم بود، یک روز بر حسب اتفاق در پارک محلی گفت وگویی به گوشش خورد که گوینده می گفت: هندوستان متعلق به بریتانیا است. از شنیدن این مطالب تکان خورد و شروع به مطالعه درباره تاریخ استعمار کرد. در سال ۱۹۲۹ وقتی که ۱۵ ساله بود به نوشته ای از کارل مارکس دست یافت به نام «نقدی بر اقتصاد سیاسی» و طبق گفته خودش از خواندن مقدمه معروف این کتاب مبهوت ماند. او می گوید از بقیه کتاب چیزی نفهمیدم، ولی باعث شد که در مورد اقتصاد مطالعه کنم. در آن وقت، آمریکا در حال واردشدن به دوران رکود بزرگ اقتصادی بود و من می خواستم بدانم که این امر چه مفهومی دارد.وقتی که در City University در نیویورک، در رشته مهندسی فیزیک و ریاضی به تحصیل مشغول شد، برای تأمین زندگی خود درنیویورک، نیو براسویچ و نیوجرسی به تدریس پرداخت.

در دانشگاه، در ارگان دانشجویان پیشرو به نام باشگاه مشکلات اجتماعی، به فعالیت پرداخت و سردبیری ماهنامه «فرانتی یرز»، ارگان این باشگاه، را به عهده گرفت. در سال ۱۹۳۲ برای شرکت در تأسیس انجمن ملی دانشجویان مخالف جنگ و فاشیسم به شیکاگو رفت و در این مسافرت بود که با شریک زندگی خود «بیاتریس گریزر» آشنا شد و با او ازدواج کرد. آنها سالها (۷۰ سال) با هم ماندند و همراه یکدیگر به مبارزه ای مشترک برای هدفهای انسانی پرداختند.

مگداف دوبار به خاطر فعالیت های سیاسی از تحصیل در دانشگاه محروم شد (بار اول، به صورت اخراج موقت و بار دوم، اخراج دائم) او برای ادامه تحصیل به دانشگاه ایالتی نیویورک رفت و در سال ۱۹۳۶ موفق به اخذ مدرک لیسانس (کارشناسی) در اقتصاد شد.پس از اتمام تحصیل خود در دانشگاه نیویورک، به کمیسیون ملی عدم اشتغال و اشتغال مجدد پیوست و در اداره بهبود کار (WPA) در «فیلادلفیا» به تحقیق پرداخت. ابتدا حقوق دریافتی او آن قدر نبود که همسرش تدریس را رها کند. بنابراین مدتی مجبور بود هر روز به نیویورک برود و بازگردد. او در این اداره، در رأس پروژه ای قرار گرفت که توسعه جزئیات میزان بهره وری را در تعدادی از کارگاههای صنعتی هدایت می کرد. وقتی برای این پروژه تحقیقی کار می کرد، روشی را که هنوز برای اندازه گیری بهره وری در کارگاههای انفرادی به کار گرفته می شد، بهبود بخشید. نتیجه این تحقیق در سال ۱۹۳۹ در گزارشی دولتی منتشر شد به نام: تولید، اشتغال و بهره وری در ۵۹ کارگاه تولیدی. بین سالهای ۱۹۱۹ - ۱۹۳۶ مگداف در هیأت مشاوره و دفاع ملی در واشنگتن دی سی مشغول کار شد و درآنجا، مسؤول بخش نیازهای غیرنظامی شد که همراه با بخش نیازهای نظامی، ظرفیت بهره وری را مورد مطالعه قرارمی داد. به زودی از مگداف خواسته شد که به گروه تولیدات جنگی بپیوندد که فعالیتهای صنعتی را موردمطالعه قرارمی داد.

در سال ،۱۹۴۴ در وزارت اقتصاد مسؤولیت تحلیل امور جاری را برعهده گرفت و مسؤولیت انتشار بررسی امورجاری را. وظیفه او همچنین شامل نوشتن یک گزارش هفتگی در مورد اقتصاد برای جلسات دولت وتهیه تحلیل های دیگری بر پیشرفت های اقتصادی بود.

در سال ،۱۹۴۶ «هنری والاس» وزیر اقتصاد و معاون رئیس جمهور سابق، از او خواست دستیار ویژه او باشد. او در این شغل، هر هفته، مقالاتی درمورد وضع اقتصادی برای والاس جهت ارائه در جلسات دولت پرزیدنت ترومن، تهیه می کرد.هری مگداف ناگهان متوجه شد که موقعیت های شغلی دولتی به روی او بسته شده است. زیرا دوران مشهور به مک کارتیسم پیش آمده بود و او را مجبور کردند در کمیته ای از کنگره درمورد گذشته خود توضیح بدهد.او که نامش در لیست سیاه رفته بود، واشنگتن را همراه خانواده اش (اکنون دو پسر به نام های «مایکل» و «فرد» داشتند) ترک گفت و به نیویورک رفت. در آنجا توانست شغلی به دست آورد و همسرش هم تدریس را از سرگرفت. در نیویورک هم او را به ستوه آوردند.در یک مورد، وقتی مگداف برای بازپرسی دربرابر یک کمیته سنا احضار شده بود، جریان بازپرسی اش در صفحه اول روزنامه نیویورک تایمز چاپ شد. درنتیجه، صاحب خانه اش اجاره آپارتمان او را تجدید نکرد و خانواده مجبور به نقل مکان شد.به مدت تقریباً یک دهه، مگداف برای «وال استریت ژورنال» به عنوان تحلیلگر امور سرمایه گذاری و بورس به کار مشغول شد و سرانجام به عنوان تحلیلگر اقتصادی در یک شرکت بیمه کاری به دست آورد و گاه گاهی هم به اتحادیه های کارگری درمورد سرمایه گذاری راهنمایی هایی می کرد. اواخر دهه ۱۹۵۰ به بنگاه انتشاراتی «راسل و راسل» پیوست و تا سال ۱۹۶۵ دراین بنگاه کار می کرد، یعنی همان سالی که یک مؤسسه آموزشی، آن را خرید.

سرانجام، مگداف از فروش سهامی که در شرکت راسل و راسل به دست آورده بود، دارای پولی شد که به او اجازه می داد بدون دغدغه معاش، موضوع های فکری و سیاسی موردعلاقه خود را دنبال کند.اگرچه روزی، رؤیایش این بود که به «کمبریج» در انگلستان برود یا جایی نظیر آن و زندگی خود را وقف مطالعه کند، راه مشکل تری را برگزید و خود را به طور کامل وقف هدف و آرمان هایش کرد.او با انتشار «مشکلات سرمایه داری ایالات متحده»، دوباره به کار انتشار روی آورد.

قسمت اعظم این نوشته، بخشی است به نام «اقتصاد براساس اعتبار رشد می کند» (The Economy Grows on Credit) که درآن تشریح می شود چگونه اقتصاد آمریکا برای این که به میزان تقاضا بیفزاید، به شکلی فزاینده، به گسترش اعتبار وابسته به وام شده است.گذشته از خطر فروپاشی اقتصادی، این امر به افزایش سطح بهره گرایش دارد که برای بازپرداخت وام به اضافه بهره آن، موردنیاز است.

او این امر را مورد توجه قرارداد که در یک شبه رکوداقتصادی، سودهای کلان از تراکم و انباشت سرمایه حاصل نمی شود، بلکه از کاهش سهمی به دست می آید که باید صرف دستمزدها و حقوق ها شود.

هری مگداف از دوستداران «مانتلی ریویو» بودکه مجله ای است مستقل و طرفدار سوسیالیسم که از همان ابتدای انتشار خود به سردبیری «لئوهابرمن» و «پل سوییزی» منتشر می شد. مگداف این مجله رادر روزنامه فروشی نزدیک محل کارش دید و بلافاصله آن را پسندید؛ به سه دلیل: در باره سوسیالیسم بحث می کرد که عنوانی ممنوع در آن زمان بود. به استقلال خود تصریح داشت و زیر نظر و کنترل هیچ حزبی نبود؛ زبان آن ساده و مفهوم بود. مشخصات این مجله به کلی متفاوت بود. به زودی، او دوست نزدیک «پل باران» استاد اقتصاد در دانشگاه «استنفورد » شد و یکی از حامیان مانتلی ریویو و سردبیران آن : سوییزی و هابرمن. کوتاه مدتی پس ازمرگ پل باران، مگداف درمورد دستاوردهای او در کنفرانسی از دانشمندان سوسیالیست سخنرانی کرد. این سخنرانی پس از اصلاح و تجدیدنظر، بخش آخر کتاب او «عصر امپریالیسم» علم اقتصاد و سیاست خارجی ایالات متحده» را تشکیل داد که در سال ۱۹۶۹ منتشر شد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.