چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

عزاداری از دیدگاه ادیان


عزاداری از دیدگاه ادیان

هر از چند گاهی دیده و یا شنیده می شود که بیگانگان و یا مخالفان عقاید تشیع با بهانه های مختلف و طرح شبهات و اشکالات گوناگون موضوع نوحه سرایی, عزاداری و گریه بر بزرگان دین را مورد تاخت و تاز خود قرار داده و با جوسازی و تبلیغات مسموم سعی بر بی ریشه و خرافی جلوه دادن این گونه مراسم در اذهان مردم مسلمان, خصوصاً جوانان عزیز دارند

هر از چند گاهی دیده و یا شنیده می‌شود که بیگانگان و یا مخالفان عقاید تشیع با بهانه‌های مختلف و طرح شبهات و اشکالات گوناگون موضوع نوحه‌سرایی، عزاداری و گریه بر بزرگان دین را مورد تاخت و تاز خود قرار داده و با جوسازی و تبلیغات مسموم سعی بر بی‌ریشه و خرافی جلوه دادن این‌گونه مراسم در اذهان مردم مسلمان، خصوصاً جوانان عزیز دارند. برای مثال به برخی از شبهاتی که اینان مطرح می‌نمایند، اشاره می‌کنیم: «این عزاداری‌ها را علمای شیعه از خود ساخته و وارد دین نموده‌اند»، «نوحه و گریه برای درگذشتگان، هیچ ریشه دینی و اعتقادی ندارد» و...

ما در این نوشتار با یاری پروردگار مهربان قصد داریم موضوع عزاداری، گریه و تألم و تأثر عاطفی و احساسی در برابر مصائب از دیدگاه کتب دینی معتبر و مورد اتفاق ادیان را مورد بررسی و سپس به اثبات آن بپردازیم؛ موضوع گریه و ندبه و سر دادن ناله و غم در مواجهه با مصائب نه تنها اختصاص به مذهب شیعه و دین اسلام ندارد، بلکه در ادیان و مذاهب دیگری چون یهودیت و اهل سنت نیز ریشه داشته و مورد قبول و اتفاق این مکاتب است، ادبیات تحقیق (پیشینه - موضوع - محتوا) برای اثبات این مدعی به این شواهد استناد می‌گردد.

موضوع اندوه و گریه ریشه قرآنی دارد، در قرآن کریم به آیه «و قال یا اسفی یوسف و ابیضت عیناه من الحزن فهو کظیم» بر‌می‌خوریم که نشان‌دهنده سوگواری و گریه حضرت یعقوب‌(ع) در فراق حضرت یوسف‌(ع) می‌باشد. در ذیل آیه ۲۹ سوره مبارکه دخان که بیان می‌دارد: «فما بکت علیهم السماء والارض» (به فرعونیان که غرق شدند، آسمان و زمین گریه نکرد) در تفسیر برهان چند حدیث نقل شده که علی‌(ع) فرمود: لکن باین (حسین بن علی‌(ع)) آسمان و زمین گریه می‌کنند. و از امام صادق‌(ع) روایت شده که: از وقت قتل یحیی آسمان بر کسی نگریست تا حسین‌(ع) که کشته شد پس آسمان گریست.

نظیر این روایات در مجمع‌البیان و سفینئ البحار و... بسیار است.

قال‌الصادق‌(ع): بکت السماء علی‌الحسین‌(ع) اربعین یوماً بالدم

قال‌الصادق (ع): لم تبک السماء احداً منذ قتل یحیی بن زکریا حتی قتل الحسین (ع) فبکت علیه

امام صادق‌(ع): بکت السماء علی یحیی بن زکریا و علی الحسین بن علی علیهما‌السلام اربعین صباحاً و لم تبک الا علیهما

آسمان بر سوگ جانگذار حسین‌(ع) و حضرت یحیی‌(ع) چهار روز گریه کرد و بر کسی جز این دو آزادمرد و آزادیخواه و استبدادستیز نگریست. راوی می‌گوید: گفتم: سرورم گریه آسمان بر آنان چگونه بود؟ قلت: و ما بکائها؟ آن حضرت فرمود: گریه آسمان خونرنگ و غمزده می‌نمود و به هنگام غروب نیز کرانه های آن چنین بود: «قال‌(ع): کانت تطلع حمراء و تغیب حمراء»

در ذیل همین آیه در صحیح مسلم که از منابع موثق اهل سنت و جماعت است، روایت شده است که: «لما قتل‌الحسین‌(ع) بکت السماء بکائها حمرتها» «هنگامی که حسین‌(ع) کشته شد، آسمان گریست و گریه او سرخی آن است» و از تفسیر ثعلبی که از دیگر منابع اهل سنت است، چنین نقل شده است: «قال سطر نادما بایام قتل الحسین‌(ع)» «در روزهای قتل حسین‌(ع) بر ما خون بارید»

اما گریه آسمان و زمین با توجه به آنکه قابلیت ذکر و تسبیح خداوند را نیز دارا می‌باشد، امری ثابت است، گرچه ما حقیقت آن را شاید نتوانیم درک نماییم.

پس، از دیدگاه قرآن سوگواری و عزاداری مطلبی کاملاً متقن و ثابت‌شده می‌باشد. از دیدگاه روایت نیز موضوع مورد بحث چه در روایات شیعه و چه روایات کتب اهل سنت دارای ریشه و پایه‌ای مستدل و منطقی است.

ابتدا به برخی از این روایات از دیدگاه اهل سنت اشاره می‌نماییم: مسلمانان در جنگ احد هفتاد شهید دادند. در مدینه، هر کس برای بستگان خود گریه می‌کرد، چشمان پیامبر‌(ص) با دیدن صحنه، پر از اشک شد و فرمود: «عمویم حمزه گریه کننده ندارد».

ابن مسعود می‌گوید: پیامبر‌(ص) در سوگ حمزه بسیار گریه کرد. جنازه حمزه را رو به قبله نهاد و ایستاد و با صدای بلند گریه کرد و صفات خوب حمزه را برشمرد.

اسماء همسر جعفر بن ابیطالب‌(ع) که از زنان با‌ایمان و فداکار صدر اسلام بود، می‌گوید: جعفر در جنگ موته به شهادت رسید. بر رسول خدا وارد شدم، ایشان فرمودند: «ای اسماء: فرزندان جعفر کجایند؟» آنان را پیش حضرت آوردم، آنان را در آغوش کشید و گریه کرد و گفت: «جعفر امروز به شهادت رسید» ماجرای گریه پیامبر‌(ص) ‌بر فرزندش ابراهیم‌(ع) که در صحیح مسلم و نیز گریه آن حضرت بر فاطمه بنت اسد‌(س) در مستدرک صحیحین حاکم نیشابوری آورده شده است.

گریه پیامبر بر نوه خویش: «دختر پیامبر‌(ص) به آن حضرت پیام داد که نزد ما بیا که پسر من در حال جان دادن است. پیامبر برخاست و همراه سعد بن عباده و مردانی از اصحاب خویش به دیدار آنها آمدند. کودک را که در حال نفس زدن و جان دادن بود، نزد آن حضرت آوردند. سرشک دیدگان پیامبر‌(ص) به جوشش آمد. سعد گفت: ای رسول خدا چه می‌بینم! حضرت فرمود: این رحمت و عطوفتی است که خداوند در دل‌های بندگانش قرار داده است و خداوند تنها بندگان رحیم و مهربان خود را مورد رحمت و بخشایش قرار می‌دهد.»

گریه پیامبر(ص) بر مزار مادرش آمنه: «پیامبر اکرم(ص) قبر مادرش را زیارت کرد و گریست و همه اطرافیان را گریانید.»

گریه پیامبر بر فرزندش حسین(ع): «از ام الفضل دختر حارث روایت کنند که او بر پیامبر خدا وارد شد و گفت: ای رسول خدا! من در شب گذشته خواب ناخوشایندی دیدم! حضرت فرمود: چه دیده‌ای؟ گفت: خیلی سخت است! حضرت فرمود: چیست؟ گفت: دیدم گویا قطعه‌ای از جسد شما جدا شد و در دامنم قرار گرفت! رسول خدا(ص) فرمود: چیز خوبی دیده‌ای فاطمه. «ان‌شاءالله» پسری به دنیا می‌آوری و در دامان تو جای می‌گیرد.» گوید پس از آن، فاطمه- همان گونه که پیامبر فرموده بود- حسین را به دنیا آورد و او در دامن من جای گرفت. روزی خدمت رسول خدا(ص) رسیدم و حسین(ع) را در دامن آن حضرت نهادم؛ اندکی بعد توجهش از من منصرف شد. به ناگاه دیدم دیدگان پیامبر(ص) سیل‌آسا اشک می‌بارد؛ گفتم: ای نبی خدا! پدر و مادرم به فدایت، شما را چه می‌شود؟ فرمود: جبرئیل (علیه الصلائ‌والسلام) به دیدارم آمد و به من خبر داد که: امتم بزودی این پسرم را می‌کشند. گفتم: این را؟ فرمود: آری، او قدری از تربت سرخش را نیز برای من آورد.»

● سفر یوسف

در سفر پیدایش تورات قسمتی از داستان حضرت یوسف (ع) را مطرح می‌کند: «پس ردای یوسف را گرفتند و بز نری را کشته، ردا در خون فرو بردند. و آن ردای بلند را فرستادند و به پدر خود رسانیده، گفتند: «این را یافته‌ایم، تشخیص کن ردای پسرت است یا نه» پس آن راشناخته، گفت: «ردای پسر من است! جانوری درنده او را خورده است و یقیناً یوسف دریده شده است.» و یعقوب رخت خود را پاره‌ کرده، پلاس در بر کرد و روزهای بسیار برای پسر خود ماتم گرفت و همه پسران و همه دخترانش به تسلی او برخاستند. اما تسلی نپذیرفت و گفت: «سوگوار نزد پسر خود به گور فرود می‌روم.» پس پدرش برای وی همی گریست...»«و یوشع و مشایخ بنی اسرائیل جامه خود را چاک زده، پیش تابوت خداوند تا شام رو به زمین افتادند و خاک بر سرهای خود پاشیدند»

● ایوب نبی

عکس‌العمل ایوب به هنگام شنیدن خبر مرگ فرزندان: «...آنگاه ایوب برخاسته جامه خود را درید و سر خود را تراشید و به زمین افتاده...»

عکس‌العمل دوستان ایوب به هنگام تسلیت گفتن به: «و چون سه دوست ایوب، این همه بدی را که بر او واقع شده بود شنیدند، هر یکی از مکان خود، یعنی الیفاز تیمانی و بلدد شوحی و سوفر نعماتی روانه شدند و با یکدیگر همداستان گردیدند که آمده، او را تعزیت گویند و تسلی دهند و چون چشمان خود را از دور بلند کرده، او را نشناختند، آواز خود را بلند نموده، گریستند و هر یک جامه خود را دریده، خاک به سوی آسمان بر سر خود افشاندند و هفت روز و هفت شب همواره بر زمین نشستند و کسی با وی سخنی نگفت چون که دیدند درد او بسیار عظیم است.»

● مسیح (ع) و ندای آسمان

حضرت مسیح(ع) در موردتورات فرموده است: «گمان مبرید که آمده‌ام تا تورات یا صحف انبیا را باطل سازم. نیامده‌ام تا باطل نمایم بلکه تا تورات یا صحف انبیا را باطل سازم. نیامده‌ام تا باطل نمایم بلکه تا تمام کنم. زیرا هر آینه به شما می‌گویم، تا آسمان و زمین زائل نشود، همزه یا نقطه‌ای از تورات هرگز زائل نخواهد شد تا همه واقع شود. پس هر که یکی از این احکام کوچکترین را بشکند و به مردم چنین تعلیم دهد، در ملکوت آسمان‌ها کمترین شمرده شود.» لذا بر این اساس مسیحیان عالم نیز می‌باید به آنچه در عهد عتیق آمده مانند آیاتی که درخصوص عزاداری و سوگواری ذکر شد، معتقد باشند.



همچنین مشاهده کنید