شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

«دیوید ممت» بازی با زبان تا خلق «زبان ممت»


«دیوید ممت» بازی با زبان تا خلق «زبان ممت»

«دیوید ممت» نمایشنامه نویس, مقاله نویس, فیلمنامه نویس و کارگردان آمریکایی متولد سال ۱۹۴۷ در شیکاگو است

«دیوید ممت» نمایشنامه‌نویس، مقاله‌نویس، فیلمنامه‌نویس و کارگردان آمریکایی متولد سال ۱۹۴۷ در شیکاگو است. او در یک خانواده یهودی بزرگ شد. پدر وکیل و مادری معلم و زندگی خانوادگی نابسامان در شیکاگو، از او یک کودک شهرنشین ساخته بود که در محیط خانوادگی‌اش هیچ نشانی از تمدن وجود نداشت. او معتقد است که در تمام دوران رشدش همه باهم در محیط خانه آزادانه به هم فحاشی می‌کردند و حتی سرگرمی اصلی او در دوران کودکی این بوده که وقتی تلویزیون نگاه می‌کرده، بعد از دیدن برنامه‌ها، ادای شخصیت‌ها را درآورد و زبان شیوای شخصیت را به زبانی غیرگویا تبدیل کند و تمام بعدازظهرهای تابستان او و خواهرش این‌گونه با بازی با زبان و تبدیل گویایی آن به صداهایی نامفهوم می‌گذشته است.

امروز ممت می‌گوید: «ما بعدازظهرهایمان را به فساد می‌کشاندیم، اما من همانجا با توانایی‌ام در شناخت نقص‌های احتمالی زبان که می‌توانند معنا را تغییر دهند، آشنا شدم و آن‌روزها من را نویسنده کرد.» بعد از اینکه در دانشگاه گدار درس خواند، وارد جهان حرفه‌ای هنر شد. او یکی از بنیانگذاران شرکت تئاتر «آتلانتیک» است. دیوید ممت، بیشتر به عنوان نمایشنامه‌نویس شناخته شده است.

اولین باری که از طرف منتقدان تشویق شد، با یک تریوی نمایش در سال ۱۹۷۶ بود؛ «تحولات اردک‌ها»، «انحراف جنسی در شیکاگو»، «بوفالوی آمریکایی». و اما اولین تجربه فعالیت در سینما برای ممت به سال ۱۹۸۱ با فیلمنامه «پستچی همیشه دوبار زنگ می‌زند» بازمی‌گردد و سال بعد نیز فیلمنامه «هیات منصفه» که البته ممت آن را در سال ۱۹۷۰ نوشته بود و کمی بعدتر هم «لمس‌نشدنی‌ها». وقتی دیوید ممت سراغ فیلمسازی رفت، «خانه بازی‌ها» را کارگردانی کرد. دو فیلم دیگر از کارگردانی‌های ممت «زندانی اسپانیایی» و «دزدی» هستند. اما در سال ۱۹۹۲، او «گلنگلری گلن‌راس» را برای سینما اقتباس کرد و در نسخه سینمایی، به آن یک شخصیت فرعی و یک مونولوگ اضافه کرد به نام «قهوه برای نزدیکان» که از مشهورترین صحنه‌های فیلم است. همچنین یکی دیگر از تجربه‌های ممت در فیلمسازی، ساختن یک فیلم کوتاه در سال ۲۰۰۰ از نمایش «کاتاسروفی» «ساموئل بکت» است که در آن «هارولد پینتر» به ایفای نقش می‌پردازد. او معتقد است وقتی کارگردان می‌خواهد یک صحنه را بگیرد، باید بی‌وقفه به دنبال هدفش باشد.

او اصلا باور ندارد که باید به دنبال پروتاگونیست یا صحنه‌های بصری زیبا رفت، بلکه باید هدف را در ساختار یک مسیر اصلی دنبال کرد، که این مسیر اصلی را خود هدف به ما می‌دهد. او به ساختار مینیمالیستی پرداخت صحنه‌های فیلم علاقه دارد. دیوید ممت در تلویزیون و رادیو هم فعال است. او سال‌های بسیاری برای شبکه رادیویی «بی‌بی‌سی» می‌نوشت و مهم‌ترین کارش در سال ۲۰۰۷ بود، که نسخه رادیویی «گلن‌گری گلن‌راس» را نوشت. در تلویزیون نیز مجموعه‌های بسیاری را تهیه کرد و بسیاری را نوشت و خود کارگردانی کرد. ممت در سال ۱۹۹۰ یک مجموعه شعر به نام «اسب کوچک قهرمان» را که ۵۵ صفحه بود، منتشر کرد و بعدتر از او نمایشنامه، مونولوگ، داستان برای کودکان و... چاپ شد. سه رمان او «دهکده» ۱۹۹۴، «مذهب کهنه» ۱۹۹۷، «ویلسون» ۲۰۰۰ و همچنین در سال ۲۰۰۴ یک نسخه بسیار متفاوت از قصه‌های «فاوست» نوشت.

او برنده جایزه پولیتزر و نامزد تونی، اسکار و جایزه آکادمی برای بسیاری از نمایشنامه‌ها و فیلم‌هایش است. در تمام طول دوره زندگی حرفه‌ای دیوید ممت، او به عنوان نویسنده‌ای مطرح بود که زبان نوشتن رایج را تغییر داد. او برای پررنگ کردن کلماتی که مد نظرش بود از حروف ایتالیک استفاده می‌کند و توجه را به شخصیت‌هایش جذب و از زبان به عنوان یک عنصر فریبنده استفاده می‌کند. شخصیت‌های او بیشتر وقت‌ها حرف همدیگر را قطع و جمله‌هایشان را ناتمام رها می‌کنند، دیالوگ‌هایشان روی هم می‌افتد و علاوه بر این گاهی شکل و فرم نوشتن حرف‌ها اشتباه نوشته می‌شوند تا اشتباه بیان شوند که نشان از این دارد که شخصیت اصلا توجه زیادی به جزییات چیزی که در دیالوگش می‌گوید ندارد.

شاید بتوان گفت ممت مکث را تبدیل به عنصر اصلی دیالوگ‌نویسی‌اش کرد و سکوت را برشی نمادین از حضور یک دیالوگ جامانده در میان کلمات جا داد. او اساسا معتقد نیست که صدا در نمایش باید زیبا باشد، بلکه منطق روایت باید با هر چیدمانی از کلمات به نتیجه برسد. چیدمان او مربوط به خودش است، روایتش با بازی با زبان درگیر است و خود او، این‌گونه نوشتنش را به دوران کودکی‌اش و عادت‌ها و نوع سخن گفتن و شنیدن آن زمانش مربوط می‌داند. در نتیجه همه اینها، دیوید ممت به زبانی رسید که به «زبان ممت» مشهور شد.