پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

جایگاه و رویكردهای نقد اندیشه


جایگاه و رویكردهای نقد اندیشه

اسلام بیش از هر مكتب دیگری, مكتب نقد و انتقاد است و از این رو, همواره پیروان خود را به نقد و ارزیابی میراث فرهنگی و تمدن های گذشته و حال دعوت كرده است

اسلام بیش از هر مكتب دیگری، مكتب نقد و انتقاد است و از این‏رو، همواره پیروان خود را به نقد و ارزیابی میراث فرهنگی و تمدن‏های گذشته و حال دعوت كرده است. مگر قرآن در عین دعوت به تحقیق پیرامون سخن شخص فاسق و تفكر و تدبر در اندیشه‏ها برای انتخاب احس ن، پیروان علمای یهود و مسیحیت (احبار و راهبان) را به موجب اطاعت كوركورانه و بدون ارزیابی به شدیدترین صورت سرزنش نمی‏كند؟ علی(ع) در نهج البلاغه با بیان صفات پارسایان می‏فرماید: فهم لانفسهم متهمون و من اعمالهم مشفقون؛ «پارسایان خود را به عیب و نقص متهم می‏ كنند و از كردار خویش بیمناكند.» همان‏گونه كه در وداع با ابوذر به هنگام تبعید وی به ربذه به سبب انتقاداتی كه بر عثمان كرده بود، فرمود: ان القومَ خافوك علی دنیاهم و خفتهم علی دینك، فاترك فی ایدیهم ما خافوك علیه واهرب منهم بما خفتهم علیه. فما احوجهم الی ما منعتهم و ما اغناك عما منعوك و ستعلم من الرابح غداً والاكثر حسداً... لایؤنسنك الا الحق و لا یوحشنك الّا الباطل فلو قبلت دنیاهم لاحبوك، ولو فرضتَ منها لامنوك؛ «بی‏شك، این جماعت به خاطر دنیاشان از تو ترسیده‏اند و تو به موجب دینت از آنان ترسیده‏ای. اینك، آن‏ چه را كه به سبب آن از تو ترسیده‏اند به آنان واگذار و آن‏چه را كه به سبب آن از آنان ترسیده‏ای برگیر و از آنان بگریز. اینان چقدر نیازمند چیزی هستند كه تو آن‏ها را از آن باز می‏داشتی و تو چه مقدار از آن‏چه تو را از آن بازداشتند، بی‏نیاز هستی. فردا خواهی دان ست كه چه كسی سود برده است و چه كسی فراوان رشك می‏برد... جز حق تو را همدمی نباشد و چیزی جز باطل تو را به وحشت نیفكند.»

از این عبارات برمی‏آید كه حضرت نقد آتشین جناب ابوذر را ضروری‏ترین نیاز دولت عثمان می‏داند و به زیباترین وجه آن را می‏ستاید. ایشان در نامه تاریخی خویش به مالك اشتر نخعی نیز می‏فرماید: ثم لیكن آثرهم عندك اقولهم بمر الحق لك، واقلهم مساعدهًٔ فیما یكون منك مم ا كرَّه اللَّه لاولیائه؛ «برگزیده‏ترین وزیران تو باید كسانی باشند كه سخن تلخ حق را بیشتر به تو بگویند و در كارهایی كه خداوند بر دوستانش نمی‏پسندد كمتر تو را یاری كنند.»

آیا پس از این دلایل روشن و قاطع، می‏توان در ضرورت وظیفه نقد به جای اطاعت كوركورانه از زمامداران اندكی تردید داشت؟ بنابراین اسلام ما را به نقد همه جانبه میراث گذشتگان و زمان حال فرا می‏خواند.

●رویكردهای نقد

باید توجه داشت كه نقد ممكن است با رویكرد ادبی - هنری، علمی یا دینی صورت پذیرد. در نقد نخست، یك اثر را از بعد زیبایی شناختی مورد ارزیابی قرار می‏دهیم، چنان كه در رویكرد دوّم، با معیار و میزان علمی و اتقان عقلی سر و كار خواهیم داشت. در رویكرد سوم نیز، نقد یك اثر از بعد دینی و انطباق آن با معیارها و مبانی دین مورد نظر است.

گذشته ازسه رویكرد یادشده، ممكن است نقد یك اثر با رویكرد درون‏ساختاری، برون‏ساختاری وزیرساختاری صورت پذیرد. در رویكرد نخست، در صدد آنیم كه اثر هنری، علمی یا دینی را به لحاظ مسائل درونی مورد بررسی و ارزیابی قرار دهیم؛ همان‏گونه كه «امام محمد غزالی» فلسفه مشاء را در تهافت الفلاسفهٔ با این رویكرد مورد نقد قرار داده و یا استاد مصباح در تعلیقه خویش بر نهایهٔ الحكمهٔ با همین رویكرد به نقد و ارزیابی فلسفه اسلامی در نگرش علّامه پرداخته است. در رویكرد برون‏ساختاری، یك اثر هنری یا دینی و علمی به لحاظ برون‏ساختاری و به طور كلی مورد بررسی قرار می‏گیرد. برای نمونه ممكن است فلسفه ملاصدرا به عنوان یك مكتب فلسفی و در كل به لحاظ روش‏شناسی تحقیق یا به لحاظ انطباق یا عدم انطباق كلیت آن با اسلام، مورد بررسی قرار گیرد. اما در نقد زیرساختاری، یك اثر علمی یا هنری و دینی بی آن ك ه به طور مستقیم مورد نقد قرار گیرد با تأسیس دكترین و مكتب یا مسلك مستقل مورد سنجش و ارزیابی قرار می‏گیرد. برای مثال عرفان محی الدین، یك مكتب جهان‏شناختی و وجودشناسی مستقل است كه فلسفه مشاء و عرفان عاشقانه فخرالدین عراقی و رابعه عدویه را مورد نقد بنیادین قرار می‏دهد، هر چند به طور صریح و مستقیم درباره آن دو سخن نمی‏گوید.

دنیای علوم اسلامی و معرفت دینی ما در قالب میراث گذشتگان یا معرفت‏های دینی معاصر، به شدت نیازمند نقد درون‏ساختاری، برون‏ساختاری و نقد بنیادین با رهیافت هنری - ادبی، علمی و دینی است، چنان كه بی‏هیچ تردیدی، بدون نقد همه جانبه و شفاف‏سازی نظریه‏ها، مكتب‏ها و اندیشه‏ها، تمدن‏سازی و تولید علمی ناممكن است. از همین روی، مجله «پژوهش و حوزه»، «نقد كتاب»، «نقد اندیشه» و «نقد مكتب‏های فكری» دین‏پژوهی معاصر و گذشته را رسالت و وظیفه شرعی و علمی خود قلمداد می‏كند و برای آن اولویت خاصی قائل است و در راستای این وظیفه، از نقدهای درون‏ساختاری، برون‏ساختاری و بنیادین اندیشوران دین‏پژوه استقبال می‏كند.

منبع: shareh.com