یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

تعلیم و تربیت


تعلیم و تربیت

تعلم و تربیت

● مقدمه

ایمان و عمل دو شاخصه اصلی دینداری انسان ها هستند. دو ویژگی کاملامنحصر به فرد و شخصی که به هیچ عنوان قابل ارزشیابی توسط کسی (جز خداوند متعال) نیست. آن چه در یک فرایند آموزشی می تواند، باید مورد ارزشیابی قرار گیرد، صرفا یادگیری افراد است. دانش، نگرش و توانایی هایی که طی فرایند یاددهی- یادگیری به آنان آموخته می شود و اگر همه جانبه و اثربخش باشد می تواند شخصیت و منش آنان را شکل دهد. بنابراین ما بر این نکته تاکید داریم که اساسا رابطه تابعی مستقیم و بسیار قوی میان آموخته های افراد و میزان ایمان و عمل دینی آنان وجود دارد درمدرسه ماچه می گذرد؟تشیع دینی است که عقل را سرلوحه کار خویش قرار داده .

در مذهب شیعه دفاع عقلانی از دین به عنوان یکی از پایه های دینداری پذیرفته شده است . بر خلاف مسیحیت در مذهب شیعه عقل و شرع باهم مطابقت دارند. امروزه مذهب شیعه از جامعیت برخوردار شده و به برکت مجتهدین عالیقدر و کشور اسلامی ایران از قوت زیادی برخوردار شده و به عنوان ام القرای اسلام به تکلیف خود عمل می نماید در طول تاریخ انسان همواره به دنبال تأسیس مدینه ای فاضله و جامعه ای مطابق ایده آل های ذهنی خود بوده است؛ جامعه و مدینه ای که هیچ اثری از نقص در آن نباشد. روزگاری یونان باستان با عبور از گذار سوفسطائیسم، خود را آماده ورود به یک جامعه عقل مدار و اخلاق گرا می‌کرد. عاملان این جهش کسانی نبودند جز، حکمای فلسفه الهی یونان.

● تربیت دینی چیست؟

تربیت دینی مجموعه از اقدامات و تلاشها و زمینه سازیها برای ایجاد دگرگونی در فکر و عمل است که منطبق با آن فکر و عمل دارای جنبه‌های موضع گیر بر اساس آن باشند. دینداری ایمان یک ضرورت است از آن بابت این که ایمان ستونی است که ما را در طوفانها از افتادن و مغلوب شدن نگاه می‌دارد. کسی که مذهب ندارد همچون غریبی است که در تلاطم دریای شک و تردید و بی‌ تکلیفی دست و پا می‌زند

وجه به آرمان شهر از همان اوان تاریخ به نوعی خود را نشان می داده . انسان به شکلی آفریده شده که سعی می‌کند ایده‌های خود را به همه افراد بشری گسترش دهد . نوع بشر چه در زمینه های دینی و چه در زمینه های غیر دینی همواره سعی در جهانی کردن دیدگاه های خود داشته است چرا که فکر می کند به نوعی با تبین دیدگاه دینی و یا غیر دینی خود وگسترش آن به همه جوامع بشری به آرمان شهر خود خواهد رسید . پیامبران از جمله کسانی بوده‌اند که با توسل به آیات الهی و برنامه های الهی به آرمان شهر توجه داشته اند . در طول تاریخ تعدادی از پیامبران همواره سعی در هدایت انسان به سوی زندگی بهتر و ایده آل داشته اند و در بعضی موارد با تشکیل حکومت هایی به صورت آرمانی سعی در ارائه نمونه های عینی از چنین جامعه هایی را داشته اند.

درباره خانواده ، (شناخت حقوق ) ، یک گام است و(ادای حقوق )، گامی دیگر . قرآن کریم، ازیک سو از ویژگی های بندگان شایسته خدای رحمان ، این را میداند که از خداوند درخواست خانواده و فرزندانی دارند که مایه نور چشم وعزت وآبرو وسربلندی است ؛ (ربنا هب لنا من ازواجنا وذریاتنا قره اعین) ۱ و از سوی دیگر ، توصیه قرآن به اهل ایمان آن است که خود و خانواده خود را ازآتش سوزان دوزخ حفظ ونگه داری کنند ؛ (یا ایها الذین امنو ، قوا انفسکم واهلیکم ناراً وقودها الناس والحجاره ).۲

این آتش ، کدام آتش است؟و شیوه نگه داری خود وخانواده از آن آتش چگونه است؟

آن چه در این میان به وضوح خود را نشان می دهد ، تکلیف ، نسبت به خانواده است ؛ تکلیف تربیتی ، فرهنگی ، رشد دادن به باورها واعتقادات ، مصون سازی از آفات و انحرافات ومقابله با فساد ها گناهان .

بزرگ خانواده ، همانطور که مسئول تامین غذا ، لباس ، مسکن و مایحتاج افراد تحت تکفل خویش است ، بارسنگین تربیت دینی ، تهذیب اخلاقی وجلوگیری از آلودگی به مفاسد و معاصی هم بر دوش اوست .

آن چه ما ونسل ما را جهنمی می کند ، گناه وسرپیچی از فرمان خدا ودستور شرع است . آن چه هم مایه حفاظت ما از دوزخی شدن وسوختن در شعله های کیفر الهی است ، دور ساختن خود ، همسر وفرزندان از آلودگی ها و رذایل است.

از امام صادق (ع) پرسیده شد این که خداوند فرموده است : (خود وخانواده خود را از دوزخ حفظ کنید )، چگونه آنان را ازآتش حفظ کنیم ؟ حضرت می فرماید : (تامرونهن وتنهونهن؛ آنان را امر ونهی کنید) (کنایه از نظارت بر آنها وکارهایشان واهتمام به وظیفه امر به معروف ونهی از منکر . می پرسند : ما آنان را امر ونهی می کنیم ؛ ولی پذیرا نیستند. در پاسخ می فرماید : (اذا امرتموهن و نهیتموهن فقد قضیتم ما علیکم ؛ ۳ هر گاه آنان را امر ونهی کنید ، تکلیفی را که بر دوش شماست ، انجام داده اید).

تصویر این که وظیفه امر به معروف ونهی از منکر ،مربوط به بیرون از خانه وخانواده ودر ارتباط با عملکرد افراد دیگر است ، نادرست است . بیشتر وپیشتر از پرداختن به دیگران ، این وظیفه ، متوجه خودی هاست وحساسیت نشان دادن نسبت به بعد معنوی ، تربیتی ، تقوایی وصلاح وسداد خانواده ، سبب می شود که آنان ، مایه (نور چشم ) مومن باشند واین کار ، آنان را از آتش دوزخ وشقاوت اخروی و رسوایی دنیوی دور می کند

تربیت شایسته خانواده ، یک حق فرهنگی است که بردوش ما سنگیی می کند.

فراهم کردن بستری مناسب برای رشد دینی واخلاقی ، بخشی از همین (حق) است .

حضرت رسول (ص) می فرماید:

(رحم الله عبداً اعان ولده علی بره ؛ ۴ رحمت خدا بر بنده ای که فرزندش را در نیکوکاری یاری دهد).

تربیت شایسته فرزند و ونظارت بر اخلاق و عملکردش از سوی پدر ، بهترین کمک برای نیکوکاری فرزند است.

اگر بر اثر سهل انگاری وبی توجهی یک فرد ، ضعف وانحرافی درخانواده او پدید آید ، در پیدایش این سرنوشت تلخ وحسرت بار ، چه کسی مقصر است ؟ آیا می توان همه تقصیرها را به عوامل بیرونی نسبت داد وبه فرافکنی پرداخت؟

علامه مجلسی در شرح وتفسیر آیه ( قو انفسکم و اهلیکم ناراً ) می نویسد:

حفظ خویشتن از آتش ، آن است که انسان با صبر وشکیبایی در راه طاعات خدا وترک معصیت و با پرهیز از پیروی شهوات وتمنیات نفسانی ، خود را از عذاب دور نگه دارد و خانواده را با چهار برنامه ، از آتش جهنم مصونیت بخشد:

- دعوت آنان به طاعت پروردگار.۱

یاد دادن فرایض و واجبات دینی به آنان .۲

- نهی وبازداشتن آنان از زشتی ها.۳

- تشویق و واداشتن آنان به کارهای خوب .۴

واجب است و اینان در این مسئله مقدم بر دیگرانند ۵

سپس می افزاید : آیه دلالت می کند که امر به معروف ونهی از منکر ، نسبت به نزدیکان وبستگان ، بر انسان

در تفسیر راهنما ، پیام ها ونکته ها ی این آیه ، این گونه بیان شده است: توصیه خدا به مومنان ، مبنی بر مراقبت از اعضای خانواده خود ، در برابر عوامل وموجبات بدبختی و دوزخی شدن آنان .

خیر خواهی برای اعضای خانواده وتربیت دینی آنان ، تکلیفی بایسته بر عهده سرپرست و مدیر خانواده .

زنان و مردان مومن ، همواره در معرض خطر انحراف و افتادن در ورطه گناه آتش افروز.

سرپرست خانواده ،دارای نقشی سازنده وسرنشت ساز در حیات معنوی وتربیت دینی اعضای خانواده .

خودسازی واصلاح وتربیت خویشتن ، در اولویت نخست ومقدم بر تربیت واصلاح دیگران .

۶.اصلاحات وتربیت دینی اعضای خانواده ، زیربنا وخشت اول اصلاحات در جامعه .

از مجوعه های توصیه های قرآن واحادیث نسبت به حقوق فرهنگی خانواده ، چنین فهمیده می شود:

تربیت مکتبی ، نظارت بر اعمال و رفتار ، کنترل حلال وحرام زندگی ، حساسیت نسبت به ناهنجارهای اخلاقی ، زمینه سازی برای رشد فکری ، اعتقادی وایمانی ، بهره گیری از تشویق و ترغیب درکشاندن افراد خانواده به وادی خیر ، صلاح وتقوا ونظارت بر آموخته ها وغذاهای فکری و روحی آنان، از حقوق خانواده و برعهده سرپرست خانواده است وکوتاهی واهمال نسبت به این امور ، بدنامی ودوزخی شدن خانواده را به همراه دارد؛ درحالی که تکلیف و فرمان الهی ، حفظ خود و خانواده از آتشی است که آتشگیره آن ، سنگ ومردمند . باشد که مدیران نظام ، از مدیریت نسبت به خانواده غافل نباشند.

● ضرورت تربیت دینی

بشر را به دین نیاز قطعی است و انسان نا آشنای تازه وارد به این عرصه حیات بدون مذهب نمی‌تواند به حل و رفع مشکلات شخصی و اجتماعی خود توفیق یابد مذهب نشان دهنده راه زندگی است و عامل اعتماد و ایمان و گام برداری به سوی سعادت است. دینداری و تربیت دینی دارای آثار و قواعد عظیمی در حیات فردی و اجتماعی است. دنیای امروز علی رغم پیشرفتهایی در زمینه ارتباطات ـ تکنولوژی توسعه علمی و اقتصادی در آن صورت گرفته است نه تنها امنیت و آرامش روحی و روانی را به ارمغان نیاورده است بلکه بر فشارهای روانی و روحی و ترس و احساس نا امنی و اضطراب بشریت نیز افزوده است. تربیت دینی و دین می‌تواند عامل کنترل اضطرابات، احساس نا امنی‌ها و وسیله‌ای برای ایجاد آرامش باشد در عصر کنونی اصولاً در همه عصرها با شدت و ضعف متفاوت بسیاری از انحرافات و لغزشها، شکستها و نابودی ملتها و غوطه ورشدن انسانها در منجلاب گناه و شهوات و غرایز نفسانی بوده است.

تربیت دینی از بدو تولد آغاز می‌شود و در فرایند تربیت دینی بیش از هر چیزی بر عادت دادن تاکید می‌کنند.

آنچه در تربیت دینی و شیوه‌های آن معمولاً بیشتر از هر چیز دیگر به ذهن تربیت کنندگان و مربیان خطور می‌کند این است که افزایش دانش و اطلاعات دینی دانش‌آموزان را مترادف و یا لازمه تربیت دینی افراد می‌دانند و عمده تلاشها و حرکت‌هایی نیز در این زمینه از سوی نهادها و سازمانهای مختلف برای تربیت دینی متربیان صورت گرفته است و عمدتاً حول محور افزایش اندوخته‌های دینی کودکان تاکید می‌شود با وجود تلاشها و فعالتهای انجام گرفته نتایج مطلوب و دلخواه را نشان نمی‌دهد. در حالی که اشتباهات که امروزه از روی غفلت انجام می‌گیرد مربیان می‌پندارند که شرط قطعی دیندار بودن و دینی شدن تراکم اطلاعات و اندوخته‌های حفظی و صوری دانش دینی است و در حالی که اگر آموزش دینی به همراه پرورش حس دینی نباشد نه تنها کمکی به تقویت تمایلات نمی‌کند بلکه مانعی برای تقویت تمایل دینی ایجاد می‌کند. معرفت دینی ـ حس دینی ـ و غیرت و علاقه دینی نه در آموزش درس دینی صرفاً با چشم و گوش افزایش اندوخته‌ علمی انجام نمی‌گیرد بلکه با چشم دل و زبان قلب بدست می‌آید. هنر یک مربی موفق در پرورش دینی در این است که حس کنجکاوی و حقیقت جوئی او را افزایش دهد و شوق و رغبت دینی را برانگیخته کند.

انتقال اطلاعات دینی زنده شدن قوه متعهد در انسان است و بیدار شدن حقیقت دینی در کودک می‌ شود دستیابی به تربیت دینی به عنوان موثرترین وسیله برای حل معضلات اخلاقی و فرهنگی و اجتماعی عصر حاضر است. برای مبارزه با تهاجم فرهنگی و فرهنگ غرب از طریق تربیت نسلی مومن و دین باور که از دوران کودکی آغاز شده موثر خواهد بود در این میان برای تربیت دینی عوامل موثر مانند خانواده، مدرسه، محیط اجتماعی، مساجد، رسانه‌ها ارتباط جمعی می‌توان اشاره نمود خانواده اولین و اساسی‌ترین قدم در پرورش فرزند صالح و متدین است. اصولاً در تعلیم و تربیت اسلامی در امر هدایت دیگران اولین قدم هدایت خویش است بدون تردید سنگ زیربنای شخصیت کودکان بنا به اعتقادات اسلامی ما قبل از تولد پدید می‌آید و مراقبتهای بعد از تولد نظیر شیرخوارگی باید پاسخگوی جسمی و عاطفی کودکان باشد. شوق و علاقه کودک نسبت به اعمال و مراسم دینی و مجالس مذهبی از جمله اموری هستند که زمینه‌ساز تربیت دینی کودکان می‌باشند.

مدرسه بعد از خانواده دومین نقش را ایفا می‌‌‌‌‌‌‌کند و به عنوان فرایندی است که در آن تجارب آموزشی نگرشها، موفقیتها و شکست‌ها شکل می‌گیرد. معلم در ساختن شخصیت کودکان نقش مهم و موثری دارد مدرسه و خانواده اگر اهداف اتخاذ شده برای تربیت دینی منطبق با هم باشد عامل موثری برای رشد تربیت دینی کودکان خواهد بود. اما امروزه در مدارس بیشتر از هر چیز دیگری مورد توجه است توجه به برنامه‌های آموزشی دروس و گرفتن امتحان و اعلام نتایج می‌باشد. بلکه مدرسه باید برنامه‌های جامعی برای رشد تربیت دینی-علمی-اخلاقی-عاطفی و اجتماعی دانش‌ آموزان برای تحقق اهداف تربیتی به کار گیرد. امروزه خطوط و مرزبندی میان برنامه‌های آموزشی و پرورشی وجود دارد مجموعهء آموزشی مدارس تنها وظایف خود را آموزش کودکان می‌دانند و تربیت دینی را نه تنها وظیفه مربی قلمداد می‌کنند و از عواملی می‌باشد که تربیت دینی دانش‌آموزان را در مدارس با مشکلاتی روبه رو نموده است.

وسایل ارتباط جمعی رادیو، تلویزیون، روزنامه‌ها و نشریات می‌تواند طرز تفکر، رفتار و عمل کودکان موثر باشند و برای آموزش ارزشهای دینی می‌توان در راستای تربیت دینی کودکان در خانواده و مدرسه استفاده نمود.

اگر یک جامعه مذهبی می‌خواهد افراد با تربیت سالم دینی داشته باشد باید ارزشهای مذهبی در جامعه و نظام حقوقی و قوانین از آن برگرفته شود و میان آنها ناهماهنگی وجود نداشته باشد زیرا باعث عدم تعادل اجتماعی خواهد شد و مردم را تحت تاثیر قرار خواهد داد. شرط اساسی موفقیت تربیت مذهبی افراد همخوانی میان نهادهای مختلف موجود در جامعه از لحاظ دینی وجود داشته باشد و تربیت مطمئن‌ترین راه برای حل معضلات اخلاقی ـ اجتماعی ـ سیاسی ـ فرهنگی و مبارزه با تهاجم فرهنگی می‌باشد.

● ضرورت تربیت دینی دانش اموزان

انسان از پگاه حیات تا شامگاه ممات در حال آموختن است و تجربه اندوختن، اما نقشی که در سنین کودکی بر صحیفه سینه و صفحه پاک این آئینه می‌نکارند تا واپسین دم حیات قرین جان و همنشین روان است. حکیمان دانش آموختن در سنین کودکی را چون نقش آفرینی بر سنگ دانسته‌اند. دشت کویری باور کودک تشنه است هم زلال آب را می‌نوشد و هم ضلال سراب را بعضی بر این گمانند که کار تربیت همزمان با تعلیم و تحصیلات رسمی آغاز می‌شود در حالی که در اسلام تربیت کودک نه تنها از اولین روز تولد که قبل از تولد و حتی قبل از ازدواج آغاز می‌شود. روایات اسلامی تربیت نسلی سالم و سعادتمند را از گزینش همسر آغاز می‌کند. تربیت پس از تولد با گفتن اذان و اقامه در گوش کودک شروع شده است. امام علی(ع) به فرزندش امام حسن فرمود قلب کودک مانند زمین بی‌گیاه است هر چه بر او عرضه شود می‌پذیرد به همین جهت من پیش از اینکه قلب تو سخت شود و دلت مشغول گردد به تادیب تو اقدام نمودم.

امام صادق(ع بادروا اولادکم بالحدیث قبل ان یسبق الیهم المرحثه

فرزندانتان را با مسائل دین آشنا کنید پیش از آنکه عوامل گمراه بر آنان چیره شوند. ابن سینا در کتاب سیاست در این مورد می‌گوید: وقتی طفل از شیر مادر جدا گشت باید تربیت و تمرین اخلاقی اقدام نمود پیش از آنکه اخلاق پست به او هجوم آورد زیرا اخلاق پست با سرعت به کودک سرایت می‌کند. پس اگر زشتی در طفل پیدا شد و بر او چیره گشت از میان بردن آن دشوار است.

اندیشمندان و مربیان بزرگ مسلمان دربارهء اهمیت و ارزش تربیت در کودکی نکته‌هایی را بیان کرده‌اند غزالی می‌گوید: بدان که کودک امانتی است در دست مادر و پدر و آن دل پاک وی چون گوهری است نفیس و نقش پذیر است چون موم و از همهء نقشها خالی است چون زمینی پاک است که هر تخم که در وی افکنی به سعادت دین و دنیا برسد و مادر و پدر است و در آن ثواب شریک باشند و اگر بر خلاف این باشد بدبخت شود و ایشان در هر چه بر وی رود، شریک باشند. گذشته از احادیث گرانقدر پیشوایان معصوم و نظریات متفکران مسلمان درباره اهمیت تربیت انسان در سنین کودکی توجه به کودک در قرن معاصر فزونی یافته است. مهم‌ترین شاخص تربیت جدید احترام به شخصیت کودک می‌باشد در آن حد که تا پیش از آن سابقه نداشته است.

گزل در این باره می‌گوید: کودک در پنج سالگی نسخه کوچک شخص جوانی است که بعداً خواهد شد. جالب اینجاست غرب قرنها پس از ما به اهمیت تربیت در دوران کودکی پی برد لذا برای جبران این غفلت فعالیت خود را در این زمینه شدت بخشید ولی مشرق زمین در همهء زمینه‌ها از جمله تربیت کودک دچار رکود و ایستایی گردید.

● مسئولیت خانواده در تربیت دینی کودکان

نماز جوشش فطرت است و تراوش زلال الوهیت. اگر تشکل تربیتی خانواده‌ای فطری و طبیعی باشد نونهالان در چنین خانواده‌ای نیاموخته اهل نماز می‌ شوند چیزی که نیلز به آموختن دارد خانواده‌هایی که آرزو دارند فرزندانی صالح و راستگو داشته باشند باید خود چنین باشند وقتی خانواده‌ای خود از مقیمین طلاق باشند تربیت عبادی فرزندانشان چون آموختن شنا به ماهی است پیامبر اکرم می‌فرمایند :

کل مولود یولد علی فطره حتی تکون ابراء یهودانه و ینصرانه

هر نوزادی به فطرت اسلام و توحید متولد می‌شود آن گاه پدر و مادر او را به یهودیت و نصرانیست گرایش می‌ دهند و از راه فطرت منحرف می‌سازند.

غریزه تقلید یکی از غرایز نیرومند و ریشه‌دار انسان است اگر این غریزه نبود کودک چگونه می‌توانست بسیاری از رسوم زندگی آداب معاشرت، غذا خوردن، لباس پوشیدن، طرز سخن گفتن، ادای کلمات و جملات را فرا گیرد؟ چشم و گوش برای کودک چونان دریچه‌ای است که به طور مستمر می‌بیند و می‌شنود ذهنش همانند آئینه‌ای از مشاهدات خود عکس می‌گیرد و ضبط می‌کند. کودک برای ساختن شخصیت خود نیاز به الگو و اسوه دارد. حتی خداوند برای رشد و تربیت انسان این روش را اعمال کرده است ارائه الگو و اسوه موثر‌ترین و موفقترین روش تربیتی است. خداوند رسول گرامی اسلام(ص) را به عنوان بهترین سر مشق برای نسل بشر معرفی می‌کند.

● لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه

همانا رسول خدا برای شما سر مشق نیکویی است. تقلید در تعلیم و تربیت و سازندگی از پند و اندرز بیشتر اثر دارد. تقلید خود به خود انجام می‌گیرد و نیاز به تذکر ندارد مادر و پدر می‌توانند با رفتار خود خصلت‌های امانت، صداقت، شجاعت و شهامت، وفای بعهد، حق جویی و صراحت و … را در کودک احیاء کنند و یا آنها را از بین ببرند والدین می‌توانند زمینه را برای هدایت فطری کودک فراهم سازند و یا موجب انحراف او شوند.

غریزهء تقلید در همه عمر کم و بیش قرین و همنشین انسان است اما در سنین بین یک سالگی تا شش سالگی بیشتر از این غریزه برخوردار است کودک تا مدتی از بار ارزشی یا ضد ارزشی امور و کارها چندان آگاهی ندارد و نمی‌تواند برای کارهای خود هدفهای خردمندانه و درستی بیابد در این مدت تنها ملاک و معیار ارزشی بودن کارها در نظر او رفتار پدر و مادر و آموزگار است کودک رفتار و کردار و گفتار آنان را می‌‌نگرد و تقلید می‌کند.

خانواده از این غریزه مفید کمال بهره را بگیرند و تربیت دینی از جمله اقامه نماز را از این طریق به کودک بیاموزند همان گونه که پیامبر اکرم اسوه و الگوی

● نسل بشر این گونه آموخت :

صلواکما رایتمونی اصلی

همان گونه نماز گزارید که من انجام می‌دهم. والدین نمی‌توانند تنها با توسل به گفتار کودکان و شاگردان خود را به رفتار نیک رهنمون گردانند

کونوا دعاه الناس با عمالکم و لاتکونوا دعاه بالسنتکم

مردم را با رفتار و عمل خود به حق رهبری کنید نه با زبان خویش.

حضرت علی فرمود: اگر در صدد اصلاح دیگران هستی نخست خود را اصلاح کن این عیب بزرگی است که به اصلاح و تربیت دیگران بپردازی در حالی که خود فاسد باشی. قرآن این حقیقت را به زبیاترین لفظ و معنی بیان می‌کند :

یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لاتفعلون

ای ایمان آورندگان چرا می‌گویید آنچه را که عمل نمی‌کنید. ارتباط بین کودک و والدین نیرومندترین ارتباط است. ارضای تمایلات باطنی و فطری کودک و رشد ابعاد گوناگون شخصیت اوفقط در آغوش گرم و پرمهر خانواده میسر است.

کودک آئینه تمام نمای خانواده خویش است که هر خوبی و بدی یا آنچه را در آنجا می‌بیند و می‌شنود در خود منعکس می‌سازد از این رو کوشش مادران در پرورش فرزندان از بزرگترین کارهاست هر کس به دارائی خود بپردازد ولی فرزندش را پرورش ندهد هر دو را تباه ساخته است.

پرورش فرزند صالح در خانواده صالح و مصلح از همان ابتدای تولد آغاز می‌شود نوزاد معانی و مفاهیم کلمات را نمی‌فهمد ولی آنها را می‌شنود و می‌بیند و اعصاب و مغزش از آنها اثر می‌پذیرد کودک تدریجاً با آنچه دیده و شنیده است مانوس و آشنا می‌گردد و همین آشنایی در آینده او موثر است روش تربیت کودک در خردسالی به صورت آموزش رسمی نیست و تکلیف منظم بر او تحمیل نمی‌شود برنامه‌های تربیتی در هفت سال اول غیر محسوس و غیر رسمی است و باید صرفاً در خانواده انجام شود زیرا برنامه رسمی طفل را مقید و محدود می‌‌کند که این امر بر خلاف اصول تربیتی اسلام است .

طفل باید آزاد باشد ولی لازم است نحوهء صحیح استفاده از آزادی را فرا گیرد برخورداری از آزادی مستلزم رعایت آزادی و حرمت دیگران است. تربیت دینی مسئولیت پدر و مادر است. امام علی(ع) خطاب به امام حسن(ع) می‌فرماید: من تو را بخشی از وجود خود بلکه تمام وجود خویش یافتم تا بدانی که اگر برای تو پیش آمدی می‌شد گویی برای من پیش آمد شده است. و اگر مرگ به سراغ تو آمد گویی به سراغ من آمده است. از این رو نسبت به کارهایت همان گونه مراقبت داشتم که به کارهای خویش توجه می‌نمودم. امام سجاد درباره مسئولیت پدر و مادر در تربیت فرزند می‌فرماید: «حق فرزند بر تو این است که بدانی او قسمتی از وجود توست و در خیر و شر دنیا به تو پیوند دارد.

تو در تربیت و آداب آموزی و خداشناسی او مسئولیت داری بایستی او را در محبت خدا و اطاعت او کمک کرده وسایل ایمان و پاکی او را فراهم سازی عمل تو درباره او مانند کسی باشد که یقین دارد اگر در این راه کمترین زحمتی به خود دهد پاداش کافی دارد و اگر کمترین کوتاهی کند مورد مواخذه و ملامت و مجازات قرار خواهد گرفت. پس در انجام آموزش همچون کسی باش که کارهای نیکوی او در دنیا آراسته می‌شود تا به خوب اقدام کردن خود دربارهء او نزد پروردگارش مصون باشی»

پدر و مادر باید پا به پای آموزش نماز، تلاوت و درک فهم قرآن را نیز به کودک بیاموزند تربیت دینی و مذهبی کودک به طور اعم و آموزش نماز و ایجاد عادت به آن باید منطبق با ویژگی سنی او باشد کودک تا سه سالگی موجودی وابسته و تلقین پذیر است. او مستمراً بدون درک مفاهیم از هر منظره و نقشی عکس می‌گیرد هر صدایی را ضبط می‌کند. از ماه چهارم تولد توان تقلید می‌یابد و لذا تصویری از اعمال عبادی والدین در ذهن او نقش می‌بندد. و آمادگی تقلید عملی پیدا می‌کند از سال چهارم میل به کنجکاوی و کاوش در او رشد می‌یابد نسبت به هر رفتاری حساس می‌شود و از هر اثری تاثیر می‌پذیرد. گرایش شدید به آموختن پیدا می‌کند حافظه‌اش نیرومند و حس تقلیدش قوی می‌شود به والدین شدیداً عشق می‌ورزد و به دنبال یافتن الگوهاست. از هر کس محبت ببیند به او اطمینان می‌کند و هر سختی را از او می‌پذیرد.

کودک در سن ۷ سالگی به سن تمییز می‌رسد. و وجدانش بیدار شده در صورت بهره گیری از تربیت صحیح قادر می‌شود و رفتارهای هنجار و ناهنجار را به خوبی از هم باز شناسد او به همانند سازی گرایش دارد. و اگر والدین او دارای رفتارهای پسندیده‌ای باشند به خوبی الگو و اسوه حسنه او قرار می‌گیرند. کودک در این سنین شخصیت خود را در می‌یابد دارای نظریه و رأی می‌شود و می خواهد حرف و رأی خود را به کرسی بنشاند احساس مذهبی در او قوی و آشکار می‌شود.

عنصر خداشناسی و مذهب گرایی که فطرتاً در او به صورت نهفته بود به تدریج جلوه‌گر شده بروز می‌کند او دوست دارد چون پدر و مادر خودش نماز بخواند سحرگاهان ماه رمضان برخیزد و سحری بخورد و حتی بر خلاف مخالفت پدر و مادرش روزه بگیرد. پدر و مادر باید به هر احساس او پاسخ مناسبی بدهند و هیچ فرصتی را از دست ندهند میل خدا خواهی زلالی است که از چشمه و فطرت او می‌جوشد اگر مربیان و پدر و مادر آگاهانه میل خروشان و زلال گرایش‌های فطری کودک را به مسیر درست هدایت کنند می‌توانند از او انسانی متعهد دین باور و سالم بسازند او در آسمان خیال پاک خود خدا را چونان پدری مهربان می‌بیند که می‌تواند به راحتی سر بر دامان صمیمی او نهاده و راز دل بگوید و نیاز بجوید ایمان او ابتدائی است ولی به طراوت سبزه‌ها و جوانه‌ها به لطافت برگ‌ها و گلبرگ‌ها است.

عطر ایمان به خدا در فضای باورش پراکنده و مشام خاطرش را آکنده است. این خود آگاهی و خدا خواهی فطری می‌تواند پلی مناسب و فرصتی متناسب برای ورود به دنیا عطرآگین عبادت و عبودیت باشد. اگر پدر و مادر بتوانند الگوهایی مطلوب و اسوه‌های محبوب برای کودک باشند قادر خواهند بود رسالت اسلامی و انسانی خود را در تکوین شخصیت فرزند خویش به خوبی انجام دهند روایات اسلامی همین سن را مناسب‌ترین زمان برای ایجاد عادت به نماز خواندن دانسته‌اند. امام صادق(ع) فرمود: ما فرزندان خود را در این سن برای سحری خودرن در ماه رمضان بیدار می‌کنیم نه برای روزه گرفتن بلکه برای مانوس کردن او با خلوت شب انس گیری با سحر و آشنایی با ذکر و عبادت و ارتباط با خدا.

کودک در سنین ۸-۶ سالگی تحولی ریشه‌دار به سوی معنویت می‌یابد گاهی در تنهایی با خدا حرف می‌زند دعا می‌کند و از خدا حاجت می‌خواهد سنین ۱۱-۹ سالگی مرحله خرد ورزی کودک است کودک تجاربی را می‌آموزد برهان پذیر می‌شود از روابط علت و معلول آگاهی می‌یابد. و شناخت او از پدیده‌های هستی افزایش پیدا می‌کند در این سن می‌تواند به خوبی با منطقی در خود سن او با او دربارهء نماز سخن گفت و علت و فلسفه عبادت را به او تفهیم کرد. اینجاست که شور مذهبی او با شعور می‌آمیزد و پایه‌های شخصیت دینی او را استوار می‌سازد.

ایمان واقعی به مذهب از حدود ۱۲ سالگی در کودک پیدا می‌شود و در این سن تا حدود قابل توجهی می‌توان مفاهیم اصیل مذهبی را به او منتقل کرد مبانی اخلاقی و تربیتی به مفهوم آداب معاشرت رسوم و سنن نیز در همین دوره باید به کودک آموخت.

. با تکیه بر همین رابطه است که می توان مدرسه را به دو رکن اساسی آموزش (یادگیری) و پرورش (ایمان و عمل) تقسیم کرد.

۲) تربیت دینی دانش آموزان نوجوان

در این مرحله سه گونه احساس در رابطه با دین برای فرزندانمان پیش می آید؛

الف) رشد و گسترش و تقویت حس مذهبی و علاقه مندی به دین.

ب) پیدایش تردید در آموخته های پیشین.

ج) پیدایش سوالات متعدد و برخاسته از آن تردیدها.

نکته در خور توجه در این زمینه آن است که فرزندان در این سنین، به علت غرور نوجوانی، گاه از طرح همه سوالات خویش پرهیز دارند و همچنین به دلیل رشد عقلانیت و قوه استدلال شان به هر پاسخی راضی نمی شوند؛ لذا بر ما است که مستقیم و غیر مستقیم، آنان را به سخن آورده و سپس پرسش های شان را مستدل و منطقی و در حد فهم و درکشان پاسخ دهیم. تحقیقات علمی نشان می دهد که نوجوانان با پشت سر نهادن دوران کودکی در همه آنچه از قبل و با خوش بینی کامل از خانواده آموخته اند دستخوش شک و تردید می شوند. آنها با دست یافتن به رشد فکری، قدرت تفکر در مسائل و موضوعات اساسی زندگی خود را پیدا می کنند و برای رسیدن به یک نظام فکری و عقیدتی که بتواند پاسخگوی نیازهای فکری و عاطفی آنها باشد تلاش می کنند. از سوی دیگر در دوران بلوغ همزمان با بیدار شدن سایر غرایز و نیازهای روانی، وجدان دینی و اخلاقی نیز در درون نوجوان بیدار و فعال می شود و او را به تفکر درباره معنویات و حقایق دینی وا می دارد. به همین علت یکی از نیازهای اصیل نوجوانان در این سن، نیازها و انگیزه های دینی و الهی آنهاست. از این رو دانشمندان دوره نوجوانی را دوره شکل گیری اعتقادات می دانند.

در این سنین نوجوان با کنجکاوی و خواست درونی به دنبال دست یافتن به هویت ایدئولوژیک (عقیدتی) است. به نحوی که بتواند در پرتو آن به «فلسفه زندگی» روشنی دست یابد.

سوال های زیادی که در این دوران در ارتباط با مسائل فکری و اعتقادی برای نوجوان مطرح می شود و او در پی یافتن پاسخ این پرسش ها به جستجو می پردازد همه برخاسته از این انگیزه درونی است. آنچه مهم است این است که نوجوان را در این حل و فصل مسائل فکری و یافتن پاسخ به پرسش های اساسی نباید تنها گذاشت و با معرفی کتاب های مناسب و بحث و گفتگو با او ذهنش را نسبت به مسائل روشن ساخت. مناسب ترین افراد برای این کار مهم، معلمان و مربیان مدرسه هستند.

۳) توجه به ورزش:

جنبه الگویی عاملان تربیت و قابلیت تاسی شان در رفتار، نقش سرنوشت ساز دارد. فرزندان نیازمند هستند پدر و مادر خود را به عنوان یک انسان نمونه از نظر اخلاقی و دینی دیدار کنند. بدیهی است چون افراد انسانی عاشق کمال و جمال هستند وقتی عملابا رفتار پدران و مادران که مظاهری از کمال و جمال است برخورد کنند بی اختیار شیفته و بی قرار می شوند و به سوی الگو جذب می شوند تا در پرتور این نزدیکی به همانند سازی بپردازند.

امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید: «کونوا دعاه الناس باعمالکم و لاتکونوا دعاه الناس بالسنتکم» با کردار و رفتار مردم را به خوبی ها و نیکی ها دعوت کنید نه با زبان های خود.

وجود الگوی عملی در مسائل دینی و اخلاقی ضروری است. قرآن کریم در این زمینه می فرماید: «لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه» همانا رسول خدا برای شما اسوه و الگوی خوبی است. باید به تناسب سن و فهم و درک و بصیرت در نوجوانان، همان بصیرتی را به وجود آورد که اسلام ما را به آن دعوت می کند. نقش تبیین و تحلیل که از اهداف اسلام است، بیان روابط علت و معلولی درباره امور عقلانی مذهب در این راه موثر است. بویژه که پایه های اعتقادی مبتنی بر عقلانیت است و ارائه ملاک و معیار دین که براساس آن به پیش رود.

۴) محیط سالم :

یکی از نکاتی که در روایات به آن سفارش بسیار شده، انتخاب محیطی سالم برای رشد کودکان و به حداقل رساندن عوامل منفی تاثیرگذار بر آنهاست. انتخاب محله مناسب، مدرسه خوب، اطرافیان و دوستان شایسته و ... همگی تاثیر بسزایی در تربیت فرزندان داشته و از مسئولیت های مهم والدین به شمار می روند. چرا که محیط گناه آلود، روان را فساد و مسموم ساخته، خانه دل را تاریک می نماید. جو فاسد اجتماعی، جو روحی را فاسد می کند و جو فاسد روحی، زمینه رشد اندیشه های متعالی را ضعیف و زمینه رشد اندیشه های پست را تقویت می کند. به همین جهت در اسلام به اصلاح محیط اجتماعی اهتمام زیادی شده است و باز به همین جهت است که سیاست هایی که می خواهند اندیشه های متعالی را در مردمی بکشند زمینه فساد اخلاقی و عملی آنها را فراهم می کنند و برای فراهم کردن این زمینه، محیط اجتماعی را با وسائلی که در اختیار دارند فاسد می کنند.

۵) آموزش قرآن:

در روایات از آموزش قرائت قرآن به عنوان یکی از وظایف والدین در تربیت فرزندانشان یاد شده است. بر همین اساس، امام علی (ع) به معلمی که «بسم الله الرحمن الرحیم« را به فرزندان خردسالش آموخته بود، به گنجایش دهان استاد، طلاو جواهر هدیه داد. امام حسن عسکری (ع) نیز در روایتی ثواب آموزش قرآن به فرزندان را تشکیل دهنده بخش بزرگی از نامه اعمال والدین می شمارد. این سفارش ها همگی از آن رو است که قرائت قرآن در جوانی موجب آمیختگی مفاهیم آسمانی آن با روح و روان کودک گشته و ذهن و اندیشه وی را قرآنی و الهی می گرداند و در نتیجه، ضمانتی درونی در مقابل انحرافات اخلاقی و اجتماعی بدو می بخشد.

۶) آشناسازی با مفاهیم و معارف اسلامی:

افزون بر قرائت قرآن، باید معانی، مفاهیم، داستان ها و مثل های قرآن را به کودکان مان بیاموزیم و در کنار آن با روایات و احادیث معصومین (ع) آشنایشان سازیم و برای لحظه لحظه زندگی، الگویی عملی در مقابل چشمانشان قرار دهیم. امام علی (ع) در این باره چنین توصیه می کند: «از دانش ما به کودکان تان بیاموزید که خداوند بدین وسیله منافعی به ایشان رساند.» امام صادق (ع) نیز به شیعیان خویش سفارش می کند که نونهالان خود را پیش از آنکه افکار و اندیشه های انحرافی، گمراهشان سازد، با احادیث اهل بیت (ع) آشنا سازند. چه نیکوست که پدران و مادران هر شب و یا دست کم هر هفته در جمع خانواده چند آیه یا حدیث و یا برخی اشعار سازنده و داستان های مفید را بخوانند و درباره آن به صحبت بنشینند. مهمترین موضوعاتی را که فرزندانمان باید با آنها آشنا باشند، می توان بدین ترتیب فهرست کرد.

▪ خداشناسی: معرفی خدا و صفات او، عدالت و حکمت الهی در آفرینش جهان و توضیح درباره بلاها و امتحانات

▪ راهنماشناسی: شناخت پیامبران و فلسفه نبوت و آشنایی با امامان و کارکردهای امامت.

▪ معادشناسی: رستاخیز، حسابرسی، برزخ، قبر، کیفر و پاداش.

▪ انسان شناسی: رابطه انسان با خدا و جهان هستی، نظارت خدا بر انسان، خلافت انسان در زمین.

۷) محبت به پیامبر (ص) و اهل بیت (ع:)

وظایف والدین تنها به آموزش برخی مفاهیم و ایجاد پاره ای از نگرش ها محدود نمی شود، بلکه بر آنهاست که برخی گرایش های مثبت را به فرزندان خود القا کنند و در جانهایشان رسوخ دهند. محبت به خوب ها و خوبی ها و نفرت از بدها و بدی ها، ایمن سازی قوی و موثری در مقابل هرگونه زشتی و گناه بوده، محرکی به سوی کمال و ترقی معنوی به شمار می رود. محبت به معصومین (ع) آنان را به حقایقی عینی و الگوهایی عملی مبدل ساخته، امکان همانند سازی با آنها را فراهم می آورد. پیامبر اعظم (ص) در روایتی می فرماید: «فرزندان خود را بر دوسعنوان مقالات نقش خانواده در اعتقادات دینی جوانان در دین اسلام والدین از بدو تولد با گفتن اذان و اقامه به گوش‌های کودک مصمم هستند که به موازات پرورش جسمانی در تربیت دینی فرزندشان نیز بکوشند و عملاً از خردسالگی به این امر همت می‌گمارند و کودک را کم‌کم با اصول و فروع دین آشنا می‌کنند. به قسمی که در دوران «وزارت» (دوره آغاز بلوغ و نوجوانی) پسر و دختر را مکلف می‌نامند. یعنی از ابتدای دوران وزارت مانند بزرگسالان باید خود را در مقابل خداوند مسئول دانسته و به احکام الهی عمل نمایند.

از آنجایی که اغلب، محیط‌های مختلف آماده مساعدت‌های لازم برای پرورش دینی کودکان نیست، لذا پرورش دینی کودکان دچار اختلال می‌شود و مشکلاتی به بار می‌آورد. تنها وظیفه والدین است که نسبت به رفع این مشکلات اقدام کنند.

والدین باید بدانند که نوجوان بدون مذهب، مانند یک کشتی بدون سکان است. از طرف دیگر در سال‌های بعد از بلوغ نوجوانان داشتن یک نوع فلسفه زندگی را برای خود ضروری می‌دانند. آنان ضمن تفکر و نگریستن به دنیای اطراف خود سوالات فراوانی دارند و اغلب کسی را که پاسخ درستی به سوالات آنان بدهد، نمی‌یابند. از همه بدتر این است که به هنگام طرح بعضی از سوالات تکفیر و یا توبیخ می‌شوند. بعضی از نوجوانان با این که مذهب را مثل استخوان‌بندی شخصیت خود احساس می‌کنند، ولی بسیاری از سوالات آنان درباره دین بلاجواب مانده و از این بابت رنج می‌برند.

جوان نمی‌داند که مذهب را باید مثل اقوام ابتدایی بپذیرد و یا به کمک دانش و بینش نسبت به خدا و دین فکر کند. بدیهی است زمینه‌های معنوی و اعتقادی می‌تواند به موازات علوم در انسان‌های زمان حاضر رشد کند و یک مذهب روحانی حقیقی به وجود آید که به انسان، بنیادی اساسی و حقیقی‌تر از ارزش‌هایی بدهد که مدت‌ها در جستجوی آن بوده است.

عده زیادی از نوجوانان مذهب و دینی را که با آن بزرگ شده‌اند، می‌پذیرند و این امر دلالت دارد که تعدادی از نوجوانان حتی اگر بدون تفکر هم دینی را پذیرفته‌اند، آن دین و مذهب را قبول دارند و به آن پایبندند. لذا در دوران «وزارت» باید به تربیت و آموزش مذهبی و تکامل معنوی جوانان کمک شود تا با ذهنی باز عقاید خود را در مورد مذهب شکل دهند. این تربیت و آموزش، کاری مشکل و در عین حال حساس است که اغلب والدین از انجام آن عاجزند، ولی می‌توانند فرزندان خود را به موسسات مذهبی مناسب و اشخاص موجه ارجاع دهند. نوجوانان در دوران وزارت به علل ارتکاب بعضی از معاصی معمولا دچار ترس از گناه می‌شوند. در بعضی اوقات ترس از گناه به حدی است که منتظر نزول بلا و مصیبت می‌شوند. در این موارد والدین یا اشخاص موجه دیگر باید به کمک نوجوان آمده و او را به لطف الهی آگاه کنند.

دیده شده که فرزندان ـ به خصوص از خانواده‌هایی که مذهب حالتی تسلط‏آمیز دارد ـ در دوران بلوغ از مذهب دور می‌شوند. و یا حتی منکر خدا می‌شوند. لذا از رفتن به مسجد و انجام فرائض، سر باز می‌زنند و با این اعمال خود پدران و مادران را آشفته می‌کنند و یا برعکس ممکن است نوجوانان آن چنان مذهب را جدی بگیرند که گویی مذهب دائماً فکر آنان را مشغول کرده است. اینان به دنیا بی‌اعتنا می‌شوند و همه چیز را فراموش می‌کنند. این قبیل نوجوانان خود را شیفته عبادت و مشتاق ریاضت نشان می‌دهند و ممکن است دست از فعالیت کشیده و به اعتکاف روی آورند. والدین در مقابل هر دو دسته ـ جوانان ـ نباید خود را ببازند بلکه باید بدانند که این حالات و رفتارها تحت نفوذ و کشش‌های هیجانی بلوغ است و دوامی نخواهد داشت. در این موارد بایستی با کمک و راهنمایی مشاوران آگاه مذهبی، نسبت به هدایت و ارشاد جوان اقدام کنند. خلاصه آن که در این دوران باید به اعتقادات و مبانی و معارف دین آگاه و پایبند شده و جدا به احکام الهی عمل کنند.

● آغاز دوره تصمیم‌‌گیری

با مطالعه و بررسی این واقعیت آشکار می‌گردد که بخشی از مشکلات دوره نوجوانی از این رهگذر است که کودک تا دیروز همه مسائل را از بزرگ‌ترها می‌گرفت و در مورد خود اجرا می‌کرد، ولی در دوره جوانی می‌خواهد آن چه را که خود تصمیم می‌گیرد به انجام برساند، و سرانجام این که اراده و خواست و تمایل او در امور دخالت دارد. بخشی از درگیری‌ها و اختلاف والدین با جوان در این مقوله است که بزرگ‌ترها می‌خواهند، تحمیل کنند و جوان می‌خواهد، خود تصمیم بگیرد.

مشکل اساسی جوان، موضوع انتخاب است. بسیاری از پدران و مادران موقعی که می‌خواهند عقاید دینی را برای جوانان مطرح کنند، به جای طرح کردن، انتخاب کردن برای جریان می‌پردازند، در حالی که جوان خودش باید انتخاب‌گر باشد، نه این که بزرگترها انتخاب کنند و به او تحمیل نمایند. خداوند متعال در قرآن می‌فرمایند: «در دین اکراه و تحمیل وجود ندارد و رسالت رسول خدا (ص) ابلاغ و تبیین کردن است.»(۱)

پدران و مادران نباید از رسول خدا پیشی بگیرند، بلکه بیان‌کننده باشند و انتخاب را به عهده جوانان بگذارند. نکته دیگری که در دوره جوانی وجود دارد این است که بزرگترها مسائل دینی و اخلاقی را به طور صحیح به جوان عرضه نمی‌کنند، بلکه با پیچیدگی در اختیارشان قرار می‌دهند، در حالی که پیامبران خدا همگی موظف بودند در ارتباط با مردم، با زبان آنان، با آنان سخن بگویند.

● دین‌یابی در حوزه تبلیغ و تربیت دینی

هر چند دشمنان سعی می‌نمایند ناهنجاری‌های فرهنگی و اجتماعی چون بدپوشی و تغییر رفتار جوانان و نوجوانان را تابوشکنی در حوزه اخلاق و دین‌گریزی در حوزه عقیده معرفی کنند و آن را محصول شکاف و گسست نسل‌ها در جامعه ایران‌، بعنوان یک بحران ایدئولوژیکی جلوه دهند و دین‌ستیزی و گریز از هنجارهای عقیدتی خصوصاً میان جوانان و نوجوانان را فضای غالب در جامعه ایران بنمایانند و به منظور تحت تاثیر قراردادن جوانان و نوجوانان و استحاله فرهنگی در عرصه فن‌آوری ارتباطات با بکارگیری حداکثر ظرفیت تکنولوژی جدید رسانه‌ای و امواج چون ماهواره و اینترنت و ده‌ها سایت فارسی زبان از تولید و انتشار مدلهای فرهنگی از نوع غربی چون اباحه گری و... فروگذار نیستند و هر روز نیز بر تبلیغات گسترده و همه جانبه و فراگیر رسانه‌های خود با استفاده از تکنولوژی مدرن می‌افزایند.

اما واقعیت این است که با تامل به عمق لایه‌های درونی جامعه بسیاری از ناهنجاری‌های فرهنگی و اجتماعی چون پدیده بدپوشی میان بسیاری از جوانان و نوجوانان نه از رهگذر تابوشکنی در حوزه اخلاق و نه رویکرد دین‌گریزی در حوزه عقیده است بلکه با توجه به ویژگی‌ها و زمینه‌های تربیتی، عاطفی و احساسی جوانان و نوجوانان می‌بایست از منظر سوء رفتار دینی مورد مداقه و کارشناسی قرار گیرد.

«بی دینی» در شرایطی است که یک یا چند محور اصلی دین حذف شده و کم‌ارزش می‌گردد: فرد منکر آنها شده اظهار تنفر می‌کند و توهین می‌نماید و ارزش های غیر دینی را به آنها ترجیح می دهد. «سوء رفتار دینی» در شرایطی است که فرد در عقیده و آراء و ارزش‌ها خود را مسلمان می‌داند ولی در رفتار به دلایل گوناگون دچار ضعف و مشکل است. تفکیک هر یک از موارد فوق در حوزه جامعه‌شناختی دینی بسیار حائز اهمیت می‌باشد.

اهمیت دینداری و تربیت دینی در جامعه اسلامی بر کسی پوشیده نیست. تربیت دینی به معنای متخلق شدن به اخلاق الهی است که هدف بعثت تمام پیامبران می‌باشد و در نظام اسلامی متعالی‌ترین هدف تلقی می‌شود.

پیامبر گرامی اسلام نیز هدف اصلی رسالت خود را به‌کمال‌رساندن خلق‌های کریم و منش‌های بزرگوارانه معرفی کرده است‌:

«بعثت لأتمم مکارم الاخلاق»۱

اخلاق نیک و زدودن زشتی‌ها و آراستگی به خوبی‌ها یکی از عوامل مهم بهره‌مندی از سعادت دنیوی و اخروی است.

از نظر قرآن انسان یک تکون و خلقت جسمی دارد و یک انشاء خلقی که این انشاء‌خلق دوم شخصیت و انسانیت را شکل می دهد. آنچه متعلق به تعلیم و تربیت است همان انشاء خلق دیگر است: «ثم انشأناه خلقاً آخر.» در انسان استعدادهای بالقوه‌ای نهفته است که بر اثر تعلیم و تربیت شکوفا می‌شود و از انسان خلیفه‌الله می‌سازد‌. از نظر اسلام تعلیم و تربیت به انسان بینش می‌دهد که انسان با آن دست به انتخاب احسن می زند.

قرآن کریم نیز صراحتاً،‌تعلیم و تربیت را یکی از اهداف اساسی بر انگیختن پیامبر اکرم (ص) دانسته و می فرماید:

هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوعلیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب والحکمه.۲

او کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را به آنان می خواند و آنان را تزکیه می کند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت می آموزد و مسلماً پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند.

نگاهی به میراث علمی عالمان برجسته در طول ادوار تاریخ نشان می دهد که موضوع تربیت و اخلاق به طور ویژه مورد توجه قرار گرفته است.

آثار ارزشمندی مانند «رسائل اخوان الصفا و خلان الوفا»، «السعاده و الاسعاد فی السیره الانسانیه»،‌ «تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق»، «اخلاق ناصری»، «احیاء‌علوم الدین»، «المحجه البیضاء فی تهذیب الاحیاء»، ‌«المراقبات فی اعمال السنه»، «جامع السعادات» و ده ها اثر خرد و کلان و در بسیاری از کتاب های اخلاقی، ابواب خاصی را به بخش های مختلف اخلاق کاربردی اختصاصی می دادند. به عنوان مثال، ‌در کتاب های ارزشمند «احیاء‌العلوم» و «المحجه البیضاء» مباحثی مانند «اخلاق دانش و دانشجویی»، «اخلاق جنسی»، «اخلاق معیشت» و امثال آن در اهمیت موضوع نوشته های مستقلی نیز به رشته تحریر در می آمد. به عنوان مثال، در باب «اخلاق دانشجویی» می توان به کتاب های ارزشمندی چون «‌آداب المتعلمین»، نوشته خواجه نصیرالدین طوسی، «منیه المرید فی آداب المفید و المستفید» نوشته شهید ثانی و «آداب المتعلمین» نوشته میرزا محمد تنکابنی اشاره کرد.

تعلیم و تربیت دینی باید بر سه حوزه شناختی، عاطفی و رفتاری اثر بگذارد. در صورت عدم تحقق این فرایند جامعه دچار مشکلات جدی فرهنگی می گردد. تربیت دینی و آسیب شناسی آن، موضوع پیچیده ای است که هر گونه تجویزی برای آن نیاز به یک جامع اندیشی، ژرف نگری و دین اندیشی با احاطه به مبادی معرفت شناسی در حوزه های مختلف علوم انسانی و تکنولوژی آموزشی و رسانه ای دارد.

ورود به موضوع «آسیب شناسی تربیت دینی» بدون تمایزگذاری میان رویکردهای مختلف روش شناختی و قرائت های گوناگون دین شناختی در تربیت دینی امکان پذیر نیست. بنابراین قبل از هر چیز باید بین دین «خودبنیاد فطری» و دین «دگربنیاد عاریه ای» تمایز اساسی قایل شد تا بتوان به سازه ها و انگاره های پنهان آسیب شناسی در تربیت دینی پی برد.

پس از تبیین درست روش شناختی و قرائت صحیح دین شناختی در تربیت دینی، می توان گفت که بهبود نظام تعلیم و تربیت به ویژه تحقق تربیت دینی در نسل کنونی و آینده جز از طریق رویکرد سیستمی به شبکه گسترده نظام فرهنگی و آموزشی، آسیب شناسی وضع موجود و شرایط مساعد اجتماعی امکان پذیر نیست.

به عبارت دیگر غفلت از همبستگی علی بین عوامل و مؤلفه های تربیت دینی در شبکه گسترده فرهنگی و آموزشی شاید از شایع ترین خطاهای تربیت دینی شمرده شود.

باید در تجربه تبلیغ و تربیت دینی به خوبی بازخوانی و بازنمایی کرد؛ اینکه «چرا» و «چگونه» بین «درون داد» و «برون داد»، بین آنچه در مقام تبلیغ و ترویج دین و تربیت دینی «قصد» می شود و آنچه در مقام عمل و رفتار بخشی از نسل جوان و نوجوان «کسب» شده است ناهمگونی و بلکه در پاره ای از موارد «وارونگی» رخ داده است؟ آنجا که تربیت دینی از رهیافت طبیعی،‌فطری و خودانگیخته آن به سوی رهیافت های اکتسابی و بیرونی سوق داده شده است «آسیب زایی تربیت دینی» بیش از هر زمان رخ نمایی کرده است.

تامل در این زمینه که آیا شبکه گسترده فرهنگی و آموزشی از شورای عالی انقلاب فرهنگی و سایر وزارتخانه ها و سازمان ها و نهادهای مرتبط در امر تعلیم و تربیت، فرهنگ و آموزش در جهت تربیت دینی جوانان و نوجوانان توفیق داشته است یا خیر، و احیاناً چه عواملی و موانعی در برابر تحقق تربیت دینی نسل جوان و نوجوان وجود دارد از ضروریات است.

برای نمونه حجاب از ارزنده ترین نمودهای فرهنگی، اجتماعی در تمدن ایران اسلامی می باشد که پیشینه آن به قبل از ورود اسلام می رسد، اما در فرهنگ اسلامی به اوج تعالی و منتهای ارزش و اعتبار خود می رسد.

حجاب و عفاف پدیده مذهبی ارزشی مهمی در تعالیم اسلامی می باشد و توجه به زمینه های فرهنگی اجتماعی به عنوان بستر آن بسیار شایسته و لازم می نماید و اشاعه و تعمیق آن نیازمند آموزش های بنیادین و مداوم در خانواده، مدرسه، دانشگاه و اجتماع است.

بدیهی است که در کنار شرایط مساعد اجتماعی برای ارزش تلقی کردن و الگوپذیری این فرهنگ، نیازمند درونی و نهادینه شدن آن در وجود افراد می باشد. بدون شک رسیدن به این هدف نیازمند مشارکت و توجه جدی همه نهادها و دستگاه ها به صورت مستمر و هدفمند می باشد.۳

هر جامعه ای ارزش ها، هنجارها، آداب و رسوم و به طور کلی فرهنگ خود را از طریق فرایند اجتماعی شدن به نسل و نسل های بعدی منتقل می کند.

هدایت فرد در زمینه اجتماعی و فراهم ساختن موجبات رشد اجتماعی ایجاب می کند که مربیان و پدر و مادر آگاه و به طور کلی مراکز تربیتی و آموزش جامعه، افراد را با میراث فرهنگی جامعه آشنا سازند و از طریق شرکت دادن افراد در گروه های کوچک و بزرگ اجتماعی، برای ایجاد علاقه به حیات جمعی، لذت بردن از زندگی جمعی و ایجاد مهارتهای اجتماعی به افراد کمک کنند.

فرایند اجتماعی عبارت است از تاثیر متقابل افراد و گروههای اجتماعی بر یکدیگر، ‌به طوری که هر فرد یا گروه، محرک فرد یا گروه دیگر شود و در نتیجه، رفتار افراد به صورتی رضایت آمیز تغییر کند و حیات جمعی به طور معقول ادامه یابد.۴

جامعه شناسان و روان شناسان درباره دین معتقدند که وقتی پیام دینی به افراد عرضه شد و مورد پذیرش قرار گرفت با اهداف و منافع و عقاید پیشین، تربیت خانوادگی و محلی و ملی ترکیب می شود و خصوصیت ویژه ای پیدا می کند، نتایج ناخواسته ای را بوجود می آورد که مورد انتظار نیست. به این جریان پیامدهای دینداری گفته می شود. حال ممکن است این پیامد مثبت باشد که به آن کارکردهای مثبت دینی می گویند و ممکن است پیامدهای منفی به همراه داشته باشد که به آن کارکردهای منفی یا آسیب های دینداری می گویند.

بنابراین آسیب دینی یعنی بروز و ظهور رفتارهایی که مورد انتظار دین نیست و حتی به اصل دین لطمه می زند اما از سوی بعضی دینداران انجام می شود.

حال این سوال مطرح می گردد که چرا دینداران دچار آسیب های رفتار دینی می گردند؟ در پاسخ به این سوال نظرات متعددی ارائه شده است که تنها به نظریه روانی دین اشاره می گردد: دیدگاه روانی دین معتقد است که انسان ها از نظر ویژگی های فردی و روانی تفاوت های اساسی دارند.

هر فردی خصوصیات خاص خود را دارد. آموزش هر مسئله ای برای انسان باید با توجه به ویژگی های روانی افراد باشد.۵

اگر این مسئله رعایت نشود امر آموزش و تربیت آسیب زا می گردد، داستان موسی و شبان در مثنوی مولوی ما را از سیرت اخلاقی و اجتماعی یعنی رعایت فهم و استعداد مخاطب آگاه می کند.

در بیان توجیه الهی و خداشناسی داستان موسی و شبان در مثنوی مولوی نمونه ای از این شیوه تربیتی است.۶

بنابراین یکی از مسائل مهم جامعه امروز چگونگی ارائه مفاهیم محتوا و ارزش های مذهبی و دینی و نحوه تفهیم آنها به جوانان و نوجوانان و در غایت اثر بخشی پیام می باشد.

● فطرت انسان و رابطه او با دین

قرآن کریم می فرماید :

فاقم وجهک للدین حنیفاً فطرت الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم و لکن اکثر الناس لا یعلمون.۷

پس روی خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتی است که خداوند انسان ها را بر آن آفریده؛ دگرگونی در آفرینش الهی نیست. این است آیین استوار؛ ولی بیشتر مردم نمی دانند.

علی(ع) در روایتی خطاب به پیشگاه الهی عرضه می دارد:

اللهم خلقت القلوب علی ارادتک و فطرت العقول علی معرفتک۸

خدایا تو قلب ها را با ارادت و محبت خود و عقل ها را با معرفت خود سرشته ای.

و در دعای عرفه امام حسین(ع) آمده است:

چگونه از چیزی که در وجودش به تو نیازمند است به تو استدلال می توان کرد؟ آیا برای غیر تو ظهوری هست که برای تو نیست تا آشکارکننده تو باشد؟ تو کی غایب بوده ای تا دلیل و راهنما نیاز داشته باشی و بر تو دلالت کند و کی دور بوده ای تا آثار و نشانه ها ما را به تو برسانند؟ کور باد دیده ای که تو را با آن نشانه ها حاضر نبیند و قرین زیان باد معامله بنده ای که برای او، بهره ای از دوستی ات را قرار نداده ای.۹

در قرآن لغت «فطرت» در مورد انسان و رابطه او با دین آمده است: «فطره الله التی فطر الناس علیها» یعنی آنگونه خاص از آفرینش که ما به انسان داده ایم؛‌یعنی انسان به گونه ای خاص آفریده شده است. این کلمه ای که امروز می گویند «ویژگی های انسان» اگر ما برای انسان یک سلسله ویژگی ها در اصل خلقت قائل باشیم، مفهوم فطرت را می دهد. فطرت انسان یعنی ویژگی هایی در اصل خلقت و آفرینش انسان.۱۰

بدون شک تعلیمات اسلامی بر اساس قبول یک سلسله فطریات است ؛ یعنی همه آن چیزهایی که امروز مسائل انسانی و ماوراء حیوانی نامیده می شوند و اسم آنها را «ارزش های انسانی» می گذاریم، از نظر معارف اسلامی ریشه ای در نهاد و سرشت انسان دارند؛ که اصالت انسان و انسانیت واقعی انسان در گرو قبول فطریات است. این، حرف مفت است که ما برای انسان فطریات قائل نشویم یعنی ریشه ای در نهاد انسان برای اینها قائل نشویم و دم از «اومانیزم» و اصالت انسان بزنیم.۱۱

● هدایت فطری و هدایت به اصطلاح اکتسابی

انسان ها دارای دو گونه هدایت هستند: هدایت فطری و هدایت به اصطلاح اکتسابی و... . قرآن می خواهد بگوید که تا کسی چراغ هدایت فطری اش روشن نباشد هدایت اکتسابی برای او فایده ندارد.

این در واقع همان مطلب است که انسان انسانیت فطری خودش را حفظ نکرده باشد [تعلمیات انبیا برای او] فایده ندارد، یعنی تعلیمات انبیا برای اشخاص مسخ شده و انسانیت را از دست داده مفید نیست. و تجربه و واقعیت نیز همین را نشان می دهد.۱۲

متخصصین تعلیم و تربیت معتقدند که میزان اعتقاد به دین و ثبات و قوام آن در بزرگسالی به میزان کارآمدی آموزش های دینی در دوران کودکی بستگی دارد. توجه به افزایش آسیب پذیری دینی و مذهبی در میان نسل جدید در جامعه ما، اهمیت توجه به محتوای آموزشهای مذهبی را بیش از پیش روشن می نماید.

از آنجائی که حس دین اساساً در طبیعت و فطرت کودک به ودیعه نهاده شده است تنها زمینه سازی روانی عاطفی لازم است تا خود فرد بدون القا و اجبار بیرونی به کشف و شکوفایی آن دست یابد و آموزش ها و تعالیم مذهبی نیز باید در جهت یاری کردن کودک برای چگونگی کشف آن از طریق خویش باشد تا اینکه بطور آماده و از برون در اختیار وی قرار گیرد و در غیر این صورت مطمئناً در پرورش حس مذهبی او اختلال و کندی ایجاد شده، و با ارائه مطالب و مواد صوری دینی انگیزه درونی کنجکاوی ذاتی، عشق وجودی و نیاز فطری وی کاهش می یابد.

‌طبق یک پژوهش به مطالعه ۸ مورد از دانش آموزان که به صورت آزادانه و آگاهانه به دفتر مشاوره دبیرستان مراجعه کرده اند و همگی آنان تردید و نوسان در دینداری و بی دینی داشته اند. در روابط پدر و مادر، مدرسه و ارزش هایی نظیر نماز، قرآن، مسجد و... بررسی گردیده و با یک پژوهش بالینی دقیق، به این نتیجه رسیده اند که فرآیند بی دینی با تربیت و اعتقادات دینی سخت، در سال های کودکی شروع شده است و در سال های بعد پیگیری و توجیه نداشته است.

و در انتها حالت دین با ابهام، ‌تعرض، بیم و اضطراب همراه بوده است که با درونی شدن و افسردگی یا برونی شدن و پرخاشگری همراه بوده است. همچنین ایجاد وسواس های فکری اضطرابی در رقابت، حسادت و ترس از مرگ را از عوامل ایجاد کننده فرایند بی دینی در دانش آموزان می توان ذکر کرد.۱۳

رهاورد و راهکارهای پژوهش ضرورت بر فطرت الهی انسانی در تربیت دینی و آسیب زدایی بی دینی است که بر فطرت الهی انسان تکیه کند . همان فطرتی که در بلوغ و نوجوانی آن را با صفات عاقل، بالغ و مختار بودن در معیارهای دین بیان می نمائیم.

طرح جهت دار بودن فرآیندهای دینی را می توان چنین ترسیم نمود:

▪ فرد با فطرت الهی

▪ فرآیندهای پویای تربیت دینی به‌سوی خدا

▪ خدا در فطرت انسان

▪ کنش‌های آزادانه، آگاهانه و آفرینندگی

▪ مجتمع‌های فرهنگی، آموزشی و پرورشی

▪ آزادی، آگاهی و آفریندگی مطلق

در اینجا برای تقریب ذهن خوانندگان در فهم شفاف از تفاوت «دین یابی» و «دین دهی» می توان از تمثیل «چاه» و «حوض» بهره گرفت. چاه از درون می جوشد و تولید کننده آب است. اما حوض از بیرون آب را دریافت می کند. چشمه جوشان دین جویی و دین یابی در فطرت آدمی به ودیعه نهاده شده است، حال آنکه عده ای به تعبیر مولوی وابسته به «آب ناودانی» هستند که از برون به آنها می ریزد!

در دین یابی «حس دینی»، «پرورش» می یابد و در دین دهی معلومات و محفوظات دینی «گسترش» می یابد.

در فرآیند تربیت دینی معطوف به رهیافت «دین یابی»، شوق و خوف درونی جایگزین تشویق و تنبیه بیرونی می شود و دین «کنش لذتبخش» خود را در همه ابعاد زندگی توسعه می دهد، اما در تربیت دینی معطوف به «دین دهی»، کنش های آدمی در اخلاق و رفتار بی ریشه و آسیب زا می شود.۱۴

اگر نیازهای بنیادی فطری انسان درست تربیت نشود و تنها با قواعد بازدارنده، تحقیر، سرزنش و تهدید آن را محدود سازیم، فرد را دچار بیماری ساخته ایم.

فردی متدین پرورده می شود که در تربیت دینی و سیر و سلوک به سوی خدا بر آزادی، آگاهی و آفرینندگی او تکیه کرده باشیم.

از آنجا که یکی از نیازهای انسان میل به زیبایی و جمال دوستی است، در تربیت دینی نیز می توان کمال استفاده مطلوب را از این گرایش ذاتی نمود. اگر شبکه گسترده فرهنگی و آموزشی و تبلیغ تربیتی بتواند پیام خود را به شکلی زیبا و هنرمندانه به مخاطب خود منتقل سازد توانسته است پلی میان طبیعت بشری (میل به زیبایی) و تربیت بزند.

توجه قرآن به مسئله جهان و زیبایی و نیز اهتمام تدوین به آن اهتمام بیش از پیش به این مسئله را در تربیت نسل جوان کشور ضروری می نماید.

می توان گفت کلید تربیت اسلامی عشق است که با جاذبه زیبایی و معنویت می تواند قلب آدمی را مهیای کمال کند اگر تربیت دینی بر اساس عشق و زیبایی باشد انتظار دریافت پاداش و ترس از مجازات در آن معنا نخواهد داشت واعمال و رفتار دینی بر اساس عشق و علاقه قلبی و شهودی انجام خواهند گرفت.

هدف از تربیت دینی پرورش شور و شوق فطری افراد نسبت به جلال و جمال الهی است. هدف عشق ورزی به دین است نه انتقال دین. نقش خانواده، مدرسه و پیام آوران دینی نیز تنها انتقال و انباشت اطلاعات دینی در ذهن مخاطبین نیست، بلکه ایجاد شرایط مناسبی است که مخاطبین خصوصاً جوانان خود بتوانند به فهم عمیق دین نایل شوند و آنان تنها نقش راهنما را دارند.

اگر شیوه تربیت دینی الهام گرفته از شیوه های پیامبرانه و خصوصاً پیامبر گرامی اسلام باشد احساس و رغبت دینی در افراد پرورش خواهد یافت.

تربیت دینی امری درونی، شهودی و اشراقی است و از طریق زمینه سازی و مکاشفه حاصل می شود. پس دین یابی، یک فرایند درونی، فاعلی و شخصی است؛ حال آنکه «دین دهی» یک امر بیرونی و اقتباسی است. به نظر می رسد منشأ تربیت دینی فرآیندی خودانگیخته دارد و ایمان راستین را نمی توان به صورت «تحکمی» و «ساختگی» پدید آورد. بلکه باید زمینه ای فراهم کرد که فرد بتواند آن را از درون احساس کند و نه اینکه از بیرون اقتباس نماید.

اگر بتوانیم شیوه «اکتشافی» را در تربیت دینی جایگزین شیوه «اکتسابی» کنیم بسیاری از آفات تربیت دینی بر طرف خواهد شد و حس مذهبی مبتنی بر ایمان درونی که سرشار از زایندگی، معنایابی و لذت پایان ناپذیر است، ایجاد می گردد.

ما هر نوع اتخاذ روش نادرست و تبلیغات صوری و اشباع افراطی «حس نیاز دینی» را در جوانان از بین خواهد برد و آنچه را که از دل آنها می جوشد و فوران می کند خاموش خواهد کرد. راه برون شدن از این بن بست تربیت دینی، تغییر روش ها در تبلیغات دینی و تربیت دینی است که مکانیزم «خدایابی» را جایگزین «خدادهی» کند. اتخاذ شیوه های عرفانی برای آموزش دین و ایجاد زمینه‌های دین جویی بسیار حائز اهمیت است.

توجه به این ضرورت‌ها منجر به ایجاد انگیزه های درونی در مخاطبین گشته که با استفاده از این خود انگیختگی و فطرت خداجوی می توان به تربیت دینی مناسب دست یافت.

- ادیان الهی ارائه دهنده معیارهایی هستند که هر فرد می تواند آنها را برای تصمیم گیری درمورد آنچه لازم است در زندگی روزمره وی انجام و یا از آن پرهیز شود، بکار گیرد. این معیارها مهمترین مفاهیمی هستند که می باید در فرایند تعلیم و تربیت دینی آموخته شده و به عمل درآیند. با این تلقی، تربیت دینی به مثابه ابزاری مهم برای رشد تفکر و پرورش شخصیت انسان به شمار می آید. -

از دیدگاه فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی، انسان موجودی فعال و اندیشمند است؛ بنابراین، آن گروه از روشهای تربیتی مورد توجه هستند که به شاگردان مجال فعالیت و بکار گرفتن تواناییهایشان را می دهند[۱]. در حوزه شیوه‌های تربیتی یکی از اعتقادات صحیح رایج در میان متخصصان اینست که می توان به بچه‌ها فرصت داد تا خودشان به تنهایی درباره موضوع و درباره ماهیت زندگی (از جمله بعد غیر مادی آن) به جستجو بپردازند. مطابق این دیدگاه, پرورش روح جستجوگری در باره ماهیت زندگی, هدف تربیتی بزرگی است. هدفی که اگر تحقق یابد آدمی را برای یک عمر بهره مندی از آنچه دین به عنوان یک منبع وثیق در اختیار او قرار می دهد آماده می کند. به او احساس نیاز و توان طلب می دهد و او را به فردی فعال مبدل می سازد که توان انتخاب و تصمیم گیری دارد.

- اینگونه است که تعلیم و تربیت دینی

- نیازها و علایق دانش آموزان را مورد توجه قرار داده

- به فهم ودرک دانش آموزان توجه داشته

- برای تجارب شخصی قبلی و فعلی آنها اهمیت فراوان قایل می شود،

- و درصدد انتقال صرف معلومات و نتایج تجارب دیگران به ذهن آنها نیست.

- به تغییرات کیفی بیش از تغییرات کمی اهمیت می دهد

- فرایند آموزش را نیز همچون محصول یادگیری مهم قلمداد می نماید -

۱) سه اصل مهم!فرایند محوری: تربیت دینی بدنبال آنست که تسهیلات و شرایط مساعدی برای رشد تفکر دینی شاگردان فراهم گردد. به این ترتیب، آشنایی با معارف دینی، هدفی میانی و زیستن دینی انسان، هدف اصلی خواهد بود. از آنجا که مسایل زندگی انسان نامحدودند و هیچ گاه نمی توان همه آنها را آموزش داد، لازم است دانش آموختگان، چگونگی یادگرفتن را بخوبی آموخته باشند تا در مواجهه با هر مسئله تازه ای, راه حل مناسب آن را پیدا کنند و جریان یادگیری را تداوم بخشند.

همچنین باید توجه داشت که فرایند و مسیر بر کیفیت نتیجه هم اثر میگذارد. احساس و نگرش فرد درمورد موضوع یادگیری نیز تا حد زیادی تحت تأثیر چگونگی طی مسیریادگیری است. بنابراین, باید به آنان کمک شود تا نسبت به فرایند یادگیری و آموخته هایشان احساس خوب و خوشایندی داشته باشند. بنابراین توصیه می شود که به فرایند یادگیری بیش از پیش توجه شود چراکه فقط این نتیجه یادگیری نیست که دارای اهمیت است بلکه آنچه طی فرایند آموزش اتفاق می افتد، نیز از اهمیت فراوانی برخوردار است.

۲) دانش آموز محوری: تربیت دینی براساس التفات به ماهیت رشد کودک و اعتقاد به خوبی ذاتی انسانها، در برنامه‌ریزی درسی، شخصیت، نیازها و تعلقات شاگردان را همواره مد نظر قرار می دهد. بدین ترتیب به کودکان نه به عنوان بزرگسالان کوچک اندام بلکه به عنوان موجوداتی که مراحل مختلف رشد را طی می کنند، نگاه می شود. از طرفی هیچ دو کودکی شبیه به هم نیستند. کودکان از نظر آگاهی، ویژگیهای شخصی, قابلیتها و تواناییها, علایق و امیالی که کسب کرده اند، با هم فرق دارند. بنابراین تصور اینکه همه آنها باید تحت آموزش و پرورشی یکسان قرار گیرند، نادرست است و به جای آن، کمک به فراگیران برای درک تجربه زندگی مورد تأکید قرار دارد.

از این رو فراهم ساختن فرصت مشارکت فعال دانش آموزان در جریان آموزش و یادگیری بسیار مهم است؛ چرا که به دانش آموز کمک می کند تا حد امکان، خودش جستجو، فکر و عمل نموده و با توجه به تجارب و یافته های قبلی و فعلی خود، به نتیجه برسد و معلم هم با راهنماییهای مناسب، او را در این راه یاری رساند. به این ترتیب، بکار گیری روشهای یادگیری از طریق همیاری (شرکت دانش آموز در فعالیتهای آموزشی به عنوان یکی از اعضای گروه) و بهره گیری از شیوه‌های فعال تدریس, که از طریق آنها، دانش آموزان با هدایت معلم و فعالیت ذهنی و عملی خود، شخصاً به نتیجه می رسند، از راهبردهای اساسی فرایند یادگیری در تعلیم و تربیت دینی است.

۳) تأکید بر تفکر و رد رویکرد ذهن گرا (انبوه سازی مفاهیم دینی در ذهن دانش آموزان): در تعلیم و تربیت دینی، انباشتن ذهن بچه‌ها، از دانستنی ها، اطلاعات و مفاهیم دینی بدون آنکه هیچ تمایلی برای به عمل درآوردن آنها وجود داشته باشد و نیز، تأکید بر اعمال و مهارتهای فاقد پشتوانه آگاهی و نگرش، به کلی رد می شود. مفاهیم و موضوعات باید به نحوی ادراک شوند که قابلیت کاربرد و انتقال به زندگی روزمره یادگیرنده را داشته باشند. همچنین چنین دانشی باید موجبات ایجاد و تقویت احساس مثبت و خوشایند نسبت به مفاهیم دینی و گرایش به انجام اعمال دینی را فراهم آورد. بدین ترتیب در تعلیم و تربیت دینی، اهداف شناختی نیز اهمیت ویژه خود را حفظ می کنند ولی در صورتی که تنها اطلاعاتی پراکنده و بدون ارتباط با سایر مفاهیم موجود در بافت ذهنی یادگیرنده نباشند. آنچه انبوه سازی مفاهیم تعلیم و تربیت[۲] (یعنی آموختن یک سری مفاهیم برای بازگو کردن آن در آینده) نامیده می شود, مطرود است[۳]؛ زیرا طی آن، برای فهمیدن دانش آموزان تلاشی نمی شود، بلکه از آنها انتظار می رود فقط اطلاعات ارائه شده توسط معلم را حفظ کنند[۴]. اگر به معلمان به عنوان توزیع کنندگان دانش و به دانش پژوهان به دید دریافت کنندگان منفعل نگاه شود، راه برای پذیرش بی قید و شرط هر آنچه ارائه می گردد، هموار شده و انفعال دانش پژوهان، آنها را از ایفای نقش خلاق در تحلیل و ایجاد موضوعات یا در قضاوتها و تصمیم گیریها باز می دارد. بدین ترتیب هم برنامه ریزان و هم معلمان می باید تا حد ممکن اطلاعات خود را از جامعه - یعنی جایی که در آن هم می توانند یاد بگیرند و هم آموخته های خود را به کار برند- اتخاذ کنند و تعلیم و تربیت را صرفاً با دید اطلاع رساندن به مردم ننگرند، بلکه به آن به عنوان نیرویی که بر زندگی و تعیین مسیر حیات آدمی تأثیر دارد، نگاه کنند.

● برخی اصول دیگر

توجه به توانایی ها و محدودیت های رشد شناختی و رشد تفکر دینی کودکان دبستانی[۵]

- تلاش برای مرتبط ساختن آموزش های دینی دانش آموزان با زندگی روزمره ی آن ها (به گونه ای که آموزش ها از زندگی بچه ها شروع شده و به زندگی آن ها ختم شوند)

- تلاش برای فراهم کردن زمینه های مناسب، به منظور استنباط و نتیجه گیری خود دانش آموزان از مطالب و موضوعات و پرهیز از انباشته کردن ذهن آن ها از مفاهیم و اطلاعات دینی

- تلاش برای ایجاد امید، شادی و نشاط به هنگام ارائه ی آموزش های دینی و پرهیز از ایجاد اضطراب و صدمات روحی و روانی در بچه ها o ترسیم چهره ای واقعی، صمیمی و قابل تحقق از شخصیت، رفتار و زندگی پیامبر اسلام(ص) و معصومین(ع)

- تلاش برای پرورش حس زیبایی شناسی بچه ها و بهره گیری از هنرهای جذاب برای دانش آموزان این دوره

- استفاده از بیان غیر مستقیم در آموزش مفاهیم (بویژه مفاهیم اخلاقی)

- پرهیز از بیان نکاتی که طرح آن ها به دلیل رشد ناکافی دانش آموزان، موجب برداشت های ناصحیح می شود

۱) دونالد وندنبرگ می گوید: تعلیم و تربیت در پی آن است که شخص تا آن جا که برای یک انسان میسر است، خردمند شود.

۲) اصطلاحی که پائولو فریره از آن استفاده می کند.

۳) الامام الصادق (ع ): لیس العلم بکثره التعلم انما هو نور یقع فی قلب من یرید الله ان یهدیه فاذا اردت العلم فاطلب اولا فی نفسک حقیقه العبودیه واطلب العلم باستعماله واستفهم الله یفهمک امام صادق علیه السلام : دانش به فراوانی آموختن نیست بلکه نوری است که در دل آن که خدا هدایتش را بخواهد، می تابد. پس هرگاه در پی دانش بودی، ابتدا جوهره‌ی بندگی را در جانت بجوی و با به کار بستن دانش آن را به دست آور و فهم را از خدا بطلب تا به تو بفهماند. (علم و حکمت در قرآن و حدیث ، حدیث ۳ )

۴) گاهی اوقات ما " دانستن این که" را با "تصویر کامل دانستن" ( دانستن چگونه؟) خلط می کنیم. در نتیجه به صرف داشتن شاگردانی با مغزهای انباشته از انواع اطلاعات خیال می کنیم کار پایان یافته است. اما در واقع, دانستن, دانش فنی یا توانایی انجام دادن و عمل کردن بر اساس اطلاعات را نیز شامل می شود. به یک معنا این اشتباه همان مساله قدیمی جدایی نظریه(دانستن) از عمل(انجام دادن) است.

۵) برای آشنایی بیشتر با این موضوع مراجعه کنید به مقاله: ویژگیهای تفکر دینی کودکان نوشته سعید راصد از کتاب مجموعه مقالات تعلیم و تربیت دینی- انتشارات نهج

حسن رضایی

۱ - فرقان ، آیه ۷۴.

۲ - تحریم ، آیه ۶

۳ - حرعاملی ، وسائل شیعه ، ج ۱۴ ، ص ۱۲۷.

۴ - حرعاملی ، وسائل شیعه ، ج ۱۵ ، ص ۱۹۹

۵ - مجلسی ، بحار الانوار ، ج ۷۱، ص۸۶.

۶ - اکبر هاشمی رفسنجانی ،تفسیر راهنما ، ج ۱۸، ص۱۷۷.

۱ـ سوره بقره ـ آیه ۲۵۶

۳- راهکارهای اجرایی فرهنگ عفاف و حجاب، دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگی و ارشاد اسلامی

۴- دکتر علی شریعتمداری، رسالت تربیت و علمی مراکز آموزشی، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها

۵- همایش آسیب شناسی تربیت دینی، دفتر همکاری مشترک سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی و جهاد دانشگاهی ( ساجد )

۶- مولوی، مثنوی معنوی

۷- سوره روم، آیه۳۰

۸- محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۹۵، ص۴۰۳

۹- شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، دعای عرفه

۱۰- استاد شهید مرتضی مطهری، مجموعه آثار جلد۳

۱۱- همان

۱۲- همان

۱۳- همایش آسیب شناسی تربیت دینی، دفتر همکاری مشترک سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی و جهاد دانشگاهی (ساجد)

۱۴- همان



همچنین مشاهده کنید