جمعه, ۲۱ دی, ۱۴۰۳ / 10 January, 2025
درباره فیلم میگرن
به عنوان نخستین فیلم بلند سینمایی نمیتوان میگرن را نادیده گرفت. مانلی شجاعیفرد به عنوان فیلم اولی، دستکم توانسته دغدغههای زنانه خود را در یک ساختار مدرن و به شکل روایتهای ادبی زویا پیرزاد در این سالها به تصویر بکشد و از این حیث شاید در ابتدا با تماشای آن «به همین سادگی» را به یاد میآوریم.
البته حضور و جنس بازی هنگامه قاضیانی و شخصیت او در میگرن نیز تاثیر زیادی داشته است. هرچند طاهره «به همین سادگی» وجوه سنتیتری از رعنا به عنوان یک زن مدرن دارد.
میگرن را میتوان نگاهی روانشناختی به دنیای درونی زنان و البته با تاویلهای جامعهشناختی از موقعیتهای اجتماعی آنان همراه دانست.
میگرن داستان سه خانواده در یک آپارتمان است که در همسایگی هم زندگی میکنند و هرکدام مشکلات و دغدغههای خود را دارند اما یک درد مشترک در همه آنها قابل درک و تفسیر است و آن احساس تنهایی و درماندگی است که هرکدام بنا به شرایط زندگی و شخصیتی خود با آن همراه هستند.
اگرچه به نظر میرسد کارگردان خواسته از طریق روایت موازی این سه خانواده در سه طبقه یک آپارتمان (که از این حیث مرا به یاد پستچی سه بار در نمیزند حسن فتحی میاندازد) تاویل آسیبشناختی از طبقات مختلف اجتماعی داشته باشد اما نگاه زنانه کارگردان را در بازنمایی این موقعیت نمیتوان نادیده گرفت.
فیلم تنهایی زنانه را در دست و پنجهنرمکردن با مشکلات زندگی ترسیم میکند و اگرچه به شکلی گلدرشت علیه مردان سخن نمیگوید اما درلایههای درونیتر قصه میتوان نگاه بدبینانه و محکومانه کارگردان را به موقعیت مردانه حدس زد.
اینکه بیمسوولیتی و عدمحمایتهای مردانه سهم مهمی درتنهایی این زنان داشته است. خوشبختانه فیلم در بازنمایی این موقعیت لحن اغراقآمیزی به خود نمیگیرد.
اما ظرافتهای فیلم بیشتر به وجوهی از قصه برمیگردد که قرار است دلهرهها و دغدغه زنان درتنهایی و استیصالشان در زندگی به تصویر کشیده شود.
نوع روابط رعنا با محبوبه ـ که پانتهآ بهرام نقش آن را ایفا میکند ـ بهترین لحظات فیلم را شکل میدهد. با اینکه پانتهآ بهرام تلاش کرده تا دنیای ملتهب و اضطراب آلود یک زنی که همسر بیمسوولیت دارد را با بازی درونیتر به نمایش بگذارد، اما در برخی از سکانسها بویژه در ارتباط با آرش کمی توی ذوق میزند. به همان اندازهای که درونگرایی و مستحکمبودن شخصیت رعنا گاهی غیرواقعی جلوه میکند.
اگرچه فیلم بر محوریت هیچکدام از این شخصیتها تکیه نمیکند و به موازات هم در یک گردش ساختاری به تناسب هم پیش میرود اما به نظر میرسد قصه رعنا، مرکزیت بیشتری در داستان پیدا میکند یا دستکم قصه و شخصیت او برای من به عنوان یک مخاطب جذابیت بیشتری دارد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست