شنبه, ۱۱ اسفند, ۱۴۰۳ / 1 March, 2025
محمد بهمن بیگی در گذشت

روز معلم امسال، معنایی نمادین به خود گرفت، زیرا همزمان با آن محمد بهمن بیگی، نخسیتن بنیانگذار آموزش عشایری در 11 اردیبهشت 1389 (اول ماه مه 2010) در سن 90 سالگی در شیراز درگذشت. انسان شناسی و فرهنگ فقدان این بزرگ مرد دلسوز ایران را به خانواده محترم وی و همه دوستداران فرهنگ و آموزش کشور تسلیت می گوید و انیدوار است در آینده نزدیک مقاله ای را به یاد بود او اختصاص دهد. در زیر خبری درباره درگشدت وی و زندگینامه ای ا زاو را به نقل از خبرگزاری مهر و همشهری آنلاین می خوانید.
بنیانگذار آموزش عشایری ایران درگذشت
شیراز - خبرگزاری مهر: محمد بهمن بیگی بنیانگذار آموزش عشایری ایران در سن 90 سالگی در شیراز درگذشت.
به گزارش خبرنگار مهر در شیراز، بهمن بیگی امروز(شنبه) پس از چند ماه بیماری حدود ساعت 12 در بیمارستان کوثر شیراز دار فانی را وداع گفت.
محمد بهمن بیگی، در سال 1299 در ایل قشقایی به دنیا آمد. پس از پایان دوره کارشناسی حقوق در دانشگاه تهران کوشش خود را برای برپایی مدرسههای سیار برای بچههای ایل آغاز کرد و با پیگیری های خود توانست برنامه سوادآموزی عشایر را به تصویب برساند.
او توانست دختران عشایری را نیز به مدرسههای سیار جلب کند و نخستین مرکز تربیت معلم عشایری را بنیان نهاد. او تجربههای آموزشی خود را در چند کتاب در قالب داستان نوشته است.
دوران بازنشستگی محمد بهمنبیگی بیشتر به ثبت تجربهها و خاطرهها و نظریههای او در زندگی و کار با عشایر و آموزش و پرورش گذشته است که حاصل آن چند کتاب در قالب داستانهایی گیرا و خواندنی است.
بخارای من ایل من، اگر قرهقاچ نبود و به اجاقت قسم ازجمله این آثار به شمار می رود.
مراسم تشییع پیکر و ختم وی نیز متعاقبا اعلام می شود.
زندگینامه: محمد بهمنبیگی (1299 -1389)
همشهریآنلاین:
محمد بهمنبیگی که از او به عنوان پدر آموزش عشایر یاد میشود، در سال 1299 در ایل قشقایی در خانوادهٔ محمودخان کلانتر تیره بهمنبیگلو از طایفهٔ عملهٔ قشقایی به هنگام کوچ دیده به جهان گشود
هشت ساله که شد، پدر یک منشی استخدام کرد و به خانه آورد که هم به محمد درس بدهد و هم برای او نامه بنویسد. محمد دو سال نزد آن منشی درس خواند و الفبای سواد را آموخت. ده ساله بود که در راستای سیاست تضعیف عشایر و تخته قاپوی اجباری، پدرش را به تبعید به تهران محکوم کردند و شش روز پس از تبعید پدر، مادرش را نیز به گناه فراهم کردن آذوقه برای عشایر مخالف دولت، به تبعیدگاه همسرش فرستادند. بنابراین، محمد همراه مادر تبعیدی از کوهدشت به تهران آمد و در مدرسهٔ علمیهٔ تهران مشغول تحصیل شد.
پس از پایان دورهٔ دبیرستان به دانشکدهٔ حقوق وارد شد و دورهٔ کارشناسی حقوق را در سال 1321 به پایان رساند. او قبل از شروع به همکاری با اصل چهار ترومن، با معرفی یکی از سران ایل قشقایی به آمریکا رفت و پس از مدت بسیار کوتاهی به وطن بازگشت. از آنجا که در شهر و در کارهای اداری دوام نیاورد پس از چندی به ایل بازگشت.
او در ادامه فعالیتهای خود به سمت آموزش عشایر رو آورد، و چادر سیاه ویژهٔ آموزش خود را از سال 1331 بر پا کرد. به این شیوه، نخستین آموزگار عشایر ایرانی میتوانست در هشت ماه از تابستان و زمستان به مردم ایلش درس بدهد و آنها را به روزگار خویش آگاهتر سازد.
همچنان که تقاضا برای بر پا کردن مدرسه افزایش مییافت، "ابتدا وزارت آموزش و پرورش میپنداشت که جز در صورت اسکان ایلات، که امری ضروری ولی خیلی طولانی بود، تاسیس مدارس امکانپذیر نیست." بهمنبیگی به سفارش یک دوست، می دانست که:" آمریکاییها میتوانند به او کمک کنند. آنها پیش از این کمکهای زیادی برای اصلاح و برپایی مدرسههای روستایی پرداختهاند." در همان زمان یک برنامهٔ همکاری فنی و اقتصادی با عنوان اصل چهار در ایران آغاز شده بود. سفارش آن دوست باعث شد که بهمنبیگی به دیدار مدیرکل اصل چهار در استان فارس برود و توسط آقای گیگن روند کارها را سرعت بخشد.
بهمنبیگی توانست به کمک دوستانی که با او همراه شدند برنامهای را با پنج اصل در زمستان 1332 به تصویب برساند که طی پیام رسمی به ریاست آموزش و پرورش استان فارس برای اجرا ابلاغ شد. بر پایهٔ برنامهٔ آموزش عشایر باید برای پایههای اول تا چهارم مدرسههای سیار و برای پایههای پنجم تا نهم مدرسههای شبانهروزی بر پا میشد. همچنین، باید یک مدرسهٔ تربیت معلم ویژهٔ عشایر برای جذب دانشآموزان با مدرک پایان کلاس نهم ساخته میشد و گروهی برای نظارت بر مدرسههای چادری نیز به وجود میآمد. با وجود این، تنها به بر پایی مدرسههای چادری و کار نظارت بسنده شد و 78 مدرسه در ایلات و عشایر بنیانگذاری شد. ادارهٔ این مدرسهها با آقای بهمنبیگی و دو ناظر دیگر، بیژن بهادری کشکولی و نادر فرهنگ درهشویی، سپرده شد.
ازآنجا که در میان عشایر نتوانستند افراد باسوادی برای آموزش پیدا کند، آموزگاران دیپلمهٔ شهری را با وعدهٔ استخدام رسمی و فراهم کردن امکانات لازم برای آسایش آنها به سوی ایل کشاندند. اما پس از یک سال روشن شد که این آموزگاران نمیتوانند در میان عشایر زندگی کنند و به هنگام کوچ با آنها همراه شوند. به بیان بهمنبیگی:"بچه شهری در ایل میترسید و آب میشد و سگ زرد را شغال میدید." از این رو، چاره را در آن دید که از خود ایلیاتیها داوطلب بگیرد و آنها را آموزش بدهد و برای آموزگاری آماده سازد.
همه جور آدم داوطلب این کار شده بودند و بهمنبیگی همهٔ آنها را امتحان میکرد که خط و حساب بدانند. سپس، آنها را به کدخدا میسپرد و ماهی 90-80 تومان برایشان دستمزد تعیین میکرد. اما به دلیل سواد کم آنها، همواره در کنارشان میماند و آنها را راهنمایی میکرد. در واقع او از همهٔ مدرسههای عشایری دور و نزدیک بازدید میکرد و مدرسهای نبود که خودش تک تک دانشآموزانش را آزمایش نکرده باشد. یکی دیگر از راهکارهایی که باعث پیشرفت کار بهمنبیگی شد، دعوت از دولتمردان و اثرگذاران آن زمان برای سفر به آن مناطق بود؛ دعوت به ایل، پذیرایی گرم سنتی و ایلیاتی با همهٔ توش وتوان و سپس سواد و توانایی و استعداد نوشکفتهٔ بچههای ایل را به رخ کشیدن، به امید جذب حمایت مالی و قانونی دولت. در یکی از این برنامه ها، دکتر کریم فاطمی، مدیرکل آموزش و پرورش فارس، همراه جمعی از معاونان و مدیرکلهای ستادی وزارت، از مدرسههای سیار دیدن کردند. نتیجهٔ دیدار آن شد که: وزارت موافقت کرد حقوق آموزگاران را بپردازد، فاطمی یکی از پشتیبانان این برنامه شد و از بهمنبیگی خواستند به استخدام آموزش و پرورش درآید و این کار را به طور رسمی ادامه دهد.
نهادی شدن آموزش در عشایر پس از ده سال با حمایت اصل چهار ترومن و پشتیبانی دکتر کریم فاطمی به ثمر رسید و طرح تعلیمات عشایر در هشتصد و نودمین نشست شورای عالی فرهنگ در تاریخ 10/10/1334 به تصویب رسید. از آن تاریخ آموزش عشایر توسعه یافت و پایدار شد و بر پایی مدرسههای عشایری به عشایر استان فارس محدود نشد و فرزندان عشایر از ایلهای آذربایجان تا مرزهای شمال شرقی خراسان، از نعمت مدرسه و سواد برخوردار شدند.
بهمنبیگی دانشسرای تربیت معلم عشایری را بنیانگذاری کرد. اما کارشناسان آموزش و پرورش معتقد بودند که او در کار آموزش و پرورش صاحبنظر نیست و تدریس در دانشسرای تربیت معلم کار افراد متخصص و تحصیلکردههای دانشسرای عالی است. به این ترتیب، بهمنبیگی طی 26 سال سرپرستی آموزش عشایر را به عهده داشت.
دوران بازنشستگی محمد بهمنبیگی بیشتر به ثبت تجربهها و خاطرهها و نظریههای او در زندگی و کار با عشایر و آموزش و پرورش گذشته است که حاصل آن چند کتاب در قالب داستانهایی گیرا و خواندنی است.
1.عرف و عادت در عشایر فارس، انتشارات بنگاه آذر، 1324 چاپ دوم انتشارات نوید شیراز 1381
2. بخارای من ایل من. انتشارات آگاه، 1368
3. اگر قرهقاچ نبود. انتشارات باغ آدینه، 1377
4. به اجاقت قسم.
5. طلای شهامت . انتشارات نوید شیراز1387
علاوه بر این کتابها کتاب «نوشتههایی درباره محمد بهمن بیگی و آثار او» به کوشش اسماعیل احمدی، ابوالفتح امیری و کهزاد رنجبرنیز در سال 1384 از سوی نشر ویژه نگارمنتشر شد.
بهمن بیگی روز 11 اردیبهشت 1389 بر اثر عفونت ریوی در 90 سالگی درگذشت.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست