شنبه, ۲۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 8 February, 2025
مجله ویستا

واكاوی آسیب های فرهنگی علیه زنان


واكاوی آسیب های فرهنگی علیه زنان

آسیب های فرهنگی كه به واسطه كژكاركردی وسائل ارتباط جمعی و ابزارهای پیام رسانی ایجاد می شود, به جهت وسعت سیطره, تنوع و تعدد ابزارهای فرهنگی از گستره و عمق تخریبی بالائی برخوردار است اما این آسیب رسانی محدود به جامعه زنان نیست و اثرات سوء این تولیدات و كالاهای فرهنگی, زنان و مردان را در هر گروه سنی, تحت تأثیر قرار می دهد در بخش پایانی این نوشتار, برخی آثار و آسیب های منتج از مصرف كالاهای فرهنگی در سطح خرد, میانی و كلان, به اجمال تبیین شده است

عنصر «ارزش»، در میان عناصر فرهنگی، دارای اهمیت وافری است و عموم جامعه‌شناسان، ارزش‌ها را بدان جهت كه منشاء اثر اجتماعی‌اند، در زمرة «پدیده‌های اجتماعی» می‌شمارند[۱] و «گسترده‌ترین و كوچك‌ترین واحد سازندة هر فرهنگ را ارزش‌های اجتماعی می‌دانند». «ارزش» آن چیزی است كه یك فرهنگ از جنبة اخلاقی به عنوان خوب یا بد به آن توجه دارد.[۲] ارزش، زائیده عناصر معرفتی و باورهای فرهنگی است، زیرا افراد جامعه با توجه به عناصر فرهنگی می‌آموزند كه «چه چیزی خوب، حقیقی و زیباست».

تغییرات ارزشی (شامل تولید ارزش‌های جدید و گاه معارض با ارزش‌های قبلی) كه عمدتاً با تغییرات فرهنگی همراه است، می‌تواند به واسطه كالاها و ابزارهای فرهنگی ایجاد شود. همچنین ابزارهای فرهنگی در ایجاد آنومی و تولید ناهنجاری‌های اجتماعی تأثیرگذارند.

به اعتقاد صاحبنظران ارتباطات قدرت تأثیرگذاری كالاهای فرهنگی محدود به تغییر ارزش‌ها در یك حوزه نمی‌باشد و این تولیدات قادرند ارزش‌های مربوط به حوزة زنان را نیز تحت تأثیر قرار دهند. همچنین در حوزه‌های مربوط به اخلاق فردی و حریم‌های خصوصی افراد نیز به طور خاص، تغییراتی ایجاد نمایند. چنین تغییراتی، بسترهای مناسبی را برای آسیب‌رسانی فرهنگی علیه زنان و پیامدهای ناگوار آن فراهم می‌سازد. در این مجال برخی از پیامدها و آسیب‌های فرهنگی علیه زنان تبیین می‌شود:

ـ اختلال امنیت

در نگرش شیءانگارانه نسبت به اعضای جامعه، میزان مطلوبیت هر فرد، به میزان بهره‌گیری و ارضای نیازها به واسطه او وابسته است. در چنین نگرشی انسان‌ها دارای حرمت و حقوق انسانی نیستند، صاحبان اندیشة شیءانگارانه، به جهت فاصله با واقعیت هستی زن، در هنگام تعامل با او، به دنبال شایع‌ترین راه‌های انحرافی، از جمله تهدید و تحقیر شخصیت وی می‌روند تا به مطلوب خود دست یابند. در این راستا، رسانه‌ها و كالاهای فرهنگی، با نیازسازی كاذب و هنجارمند جلوه‌دادن راه‌های انحرافی، نقش مؤثری در آسیب‌سازی علیه زنان دارند. گزارش ذیل مؤیّد این ادعاست: «طی یك بررسی‌ در ایالات متحده آمریكا، مشخص شد كه میزان فروش مجلّات دارای تصاویر شهوت‌انگیز در هر یك از ایالت‌های آمریكا با تعداد تجاوز جنسی مرتبط است».[۴] تجاوز به عنف كه نوعی برخورد خشونت‌آمیز با فرد مورد تجاوز است، محدود به بزرگسالان نمی‌شود، بلكه تنوع‌طلبی‌های جنسی‌ایی كه به واسطه عملكرد آسیب‌زای ابزارهای فرهنگی ایجاد می‌شود و امكان پاسخ‌یابی قانونی ندارد، دامن خردسالان و نوجوانان را هم آلوده ساخته است، تا‌ آنجا كه میزان تجاوز به دختران زیر پانزده سال، در برخی كشورها، به ۲۰ درصد رسیده است.[۵] این ناامنی، مختص كشور آمریكا نیست، بلكه جامعه انگلستان را نیز در خود فروبرده است و زنان در كشوری كه مدعی ایجاد تمدن جدید می‌باشد، از آزار و تجاوز جنسی مردان در امان نیستند. از دیگر مصادیق نا امنی، خشونت‌های كلامی و نوشتاری است كه از طریق مدرن‌ترین ابزارهای فرهنگی نظیـر اینترنت و چت بـه صورت حملات نـوشتاری، بـكارگیـری كلمات ركیـك و آزاردهنده علیه زنان و یا حتی تخریب و حمله به سایت‌های زنان جهت إعمال خشونت و ابراز قدرت علیه آنان صورت می‌گیرد.[۶]

ـ اشاعه تخیّلات جنسی

با گذشت زمان، توان تبلیغی بشر در جهت ایجاد جذبه‎های شنیداری و دیداری در سطحی گسترده و با سرعتی زیاد فزونی می‎یابد. این نوآوری و جذابیت، در عرصه موضوعات جنسی نیز مشاهده می‎شود و نیازهای جنسی اعضای جامعه را تحت تأثیر قرار می‌دهد، تا بدانجا كه تلاش می‌شود نیاز جنسی از طریق تخیّلات و تصوّرات تأمین گردد. بدین‌منظور فیلم‎های سكسی و تصاویر مستهجن، پورنوگرافی، تصویرگری جنسی و ... ظهور می‎یابد و فرد را در عرصه‌خیال به سوی خشونت‌‌جنسی سوق می‌دهد. تصاویر پورنوگرافیك تأثیر زیادی بر زندگی جنسی مردان دارند و به آنها می‌آموزند كه زنان، موجوداتی آسیب‌پذیرند و باید مورد سوء استفاده، پرخاشگری، تـجاوز جنسی و آزار جنسی باشنـد. فعالیت‌های پورنوگرافیك علامت تـداوم سیستم مردسالاری است؛ زیرا این مردان هستند كه آشكار و پنهان میل به برتری خود را با سوء استفاده جنسی از زنان نشان می‌دهند. این تصاویر، زنان را مطیع و تسلیم‌پذیر نشان می‌دهند. خشونت و سكس دستمایه اصلی تصاویر پورنوگرافیك است. در اغلب این تصاویر، مردان در حالت غلبه و تسلط بر زن هستند و صحنه‌هایی كه زن را در موقعیت خوار و پست نمایش می‌دهد، بسیار وجود دارد. مطالعات اجتماعی نشان می‌دهد كه در طی سال‎های ۱۹۷۴-۱۹۶۸ موارد تصویرگری تجاوز به عنف در كتاب‎های جلد شمیز ویژه پورنوگرافی [در برخی كشورهای غربی] دو برابر شده است.[۷] به عبارت دیگر علیرغم آنكه خشونت فیزیكی جنسی برای مدت كوتاهی تقلیل یافته است، ولی نوع خشونت تغییر كرده و خشونت تخیّلی علیه زنان افزایش یافته است. این تغییرپذیری در انواع تخلیة نیروی جنسی، مختص كشورهای غربی نیست، بلكه در هر كشوری كه سیاست فرهنگی آن رهاسازی رفتارهای جنسی است، با همین اثرات مخرّب مشاهده می‌شود. در سال‌های اخیر برخی كشورهای آسیائی، به دنبال اعمال سیاست رهاسازی فرهنگی، با نتایج ناگوار آن مواجه گردیده‌اند.[۸] بنا بر اظهار نظر یكی از كارشناسان اجتماعی[۹] فراگیری لذت‎های تخیّلی و هیجانی از طریق كالاها و ابزارهای فرهنگی، به صورت معضلی جهانی در آمده است و بسیاری از افراد از این طریق به هیجانات و لذت‎های آنی دست می‎یابند. گزارشات تحقیقی حاكی است كه اغلب جوانان در جوامع بسته از طریق فیلم‌های جنسی و سوپر با مسائل جنسی آشنا می‌شوند كه این موضوع، آغاز انحراف واختلال جنسی است و جنبه‌های پاتولوژیك رفتار جنسی در جوانان كم سن افزایش می‌دهد. علت اصلی بیماری‌ها و اختلالات جنسی این افراد، فراگیری و اجرای رفتارهای نامتعارف جنسی و اختلالات رفتار جنسی است. این تولیدات انواع توقعات جنسی را در خود ایجاد می‌كند كه برای ارضای آنها هر نوع انحرافی را مرتكب می‌شود. این نوع تصویرگری و پورنوگرافی جهت كامجوئی‎های شهوانی و ارضای نیاز جنسی، تا آنجا پیش رفته است كه گاه برخی نویسندگان را مفتون خود ساخته است؛ در مورد نویسنده كتاب «بوف‎كور» نقل شده است كه: «او دچار ناتوانی جنسی بوده و به كسانی كه در این زمینه توانا بوده‎اند، رشك می‌برده است»، لذا این عقده‌ها را در قالب ارضای تخیّلی و از طریق نوشتن رمان‌های پورنوگرافی می‌گشوده است.[۱۰]

ـ ارضای تمایلات مردان در خارج از خانه

محدود نمودن لذات جنسی به محیط خانوادگی، موجب اتصال بیشتر زوجین به یكدیگر می‎شود، در حالی كه در سیستم كامیابی آزاد، همسر قانونی از لحاظ روانی یك مزاحم به شمار می‎رود... یكی از علت‌هایی كه جوانان امروز از ازدواج گریزانند، همین موضوع است.[۱۱]

اینك در بـرخی كشورها انـواع آزادی‎های جنسی از طریـق مراكـز فـرهنگی و رسانه‎ها‌ی گروهی تبلیغ و ترویج می‎شود و در كشورهایی با فرهنگ دینی نیز این عبارت طیبه كه «الانسان حریص علی ما منع»[۱۲] دستاویزی برای رهاسازی فرهنگی و توجیه ادبیات فرویدی قرار گرفته است؛ در حالی كه نه ادبیات فرویدی، درمان نیاز بشر است و نه این عبارت، چنین موضوعی را مطرح می‌كند. زیرا با استناد به سایر روایات[۱۳] می‌توان دریافت كه منظور، تخطئه صفت مذموم حریص بودن انسان است، نه توبیخ منع كنندگان؛ لذا در جای دیگر می‌فرمایند: اگر مبعوث می‎شدم تا مردم را نهی كنم از اینكه وارد «جحون» نشوند، هر آینه به سوی او می‎رفتند، اگرچه به آن نیاز نداشتند، چنان كه در قرآن كریم نیز انسان به این صفات متصف شده است.[۱۴] عدم كنترل این صفت (سیری ناپذیری) در انسان و بازار روابط آزاد جنسی، فرد را به دنبال كالاهایی جدیدتر سوق می‌دهد، تا بدان حد كه از شریك قانونی خود طرفی نمی‌بندد و جز تكرار و دلزدگی از آن احساسی ندارد، زیرا همسرش دیگر برای او جذابیتی ندارد و تصاویر، فیلم‌ها و پورنوگرافی‌ها، بخشی از نیازهای جنسی او را اشباع می‌كنند، این وضعیت موجب می‌شود كه در زندگی واقعی، از شریك جنسی خویش كمتر احساس رضایت كند[۱۵] و گاه علیرغم داشتن همسر قانونی، عشق خود را در جای دیگر جستجو كند. این وضعیت همچنین می‌تواند این دیدگاه را در فرد ایجاد كند كه «پیمان ازدواج به دوران آزادی دختر و پسر خاتمه می‌دهد... زیرا پس از ازدواج این آزادی محدود می‌شود، اگر یك شب دیر به خانه بیاید، مورد مؤاخذه همسرش قرار می‌گیرد كه كجا بودی؟!»[۱۶] به همین جهت پسر و دختر ترجیح می‌دهند كه یا اصلاً ازدواج نكنند یا با تأخیر ازدواج كنند، زیرا در بیرون خانه و دور از ازدواج رسمی، می‌توانند با تنوع و آزادی جنسی بیشتر ارضا شوند.

ـ استفاده ابزاری از زن

نگرش شیءانگارانه نسبت به زن، همچون فرهنگ نهادینه می‌شود تا بدانجا كه در باور افراد جامعه، زن، كاركردی جز تولید نیروی كار و تولید مولد نیروی كار و برآوردن نیاز جنسی ندارد و در كشورهای به ظاهر شایسته سالار نیز تمام تلاش زنان صرف تصاحب پایین‌ترین سطوح كار با كسب درآمد ناچیزی می‌شود تا آنان یا نیاز اولیه زنده ماندن را برطرف كنند و یا وسایل آراستن و جلوه‌گری را تدارك ببینند. هیچ‌گاه در باور عمومی زنان راه نمی‌یابد كه می‌توانند سطوح عالی تحصیلی، تربیتی و تحقیقی را اشغال كنند[۱۷] و در سرنوشت خویش، جامعه و تاریخ بشری تأثیرگذار باشند. به همین جهت تلاش می‌كنند تا با رهائی از نُرم‌های پوشش، از روابط با جنس مخالف، بهرة بیشتری ببرند و در قالب مشابه‌سازی زن با مرد، به عرصه‌های غیرمفید وارد شوند، لیكن تلاش نمی‌كنند تا از ابزاری شدن خود به دست زورمداران، زرداران و كارگردانان تزویر در عرصه‌های هنر، مكتوبات و تبلیغات تجاری رهایی یابند، زیرا از جمله باورهای جدانشدنی زن معاصر، «در دسترس همگان بودن» است كه هم راستای جلوه‌گری، رونق‌بخشی بازار خرید و فروش كالاها به زنان می‌باشد.

ـ تحقیر شخصیت زن

در فضائی كه نا امنی، به زن ارزانی گردیده و مرد در بیرون از خانه ارضا می‌شود و حتی به اَشكال تخیّلی ارضا گرائیده است و در فضائی كه زن را به مثابه كالا و جایگاه او را همچون لباس وصله‌داری می‌بینند كه در روزهای سرد زمستانی جهت مضاعف كردن گرمای بدن و جلوه‌گیری از باد و طوفان بكار می‌رود و در ایام بهار به دور افكنده می‌شود تا خنكای بیشتری نصیب بدن گردد؛ زن تحقیر می‌شود. همین سقوط منزلت، فرهیختگان و نقّادان غرب را برانگیخته است تا از سوزدل فریاد سردهند كه: «ممكن است زنان امروزه به آزادی و برابری رسیده باشند و لیكن هیچ‌گاه به این فلاكت و بدبختی نبوده‌اند».[۱۸] اینك در جوامع مدعی‌ سلامتی زنان بیان می‌شود كه سن ازدواج و بارداری باید به بالای ۱۸ سالگی برسد، ولی آمار مادران مجرد بین ۱۹-۱۵ سال از ۴۳ درصد در سال ۱۹۷۰ به ۸۷ درصد در سال ۱۹۹۷ رسید كه ۲۰ درصد این بارداری‌ها، از روی اكراه و اجبار بوده است و طبق همین گزارش‌ها نیمی از این ‌روابط با دخترانی صورت گرفته است كه زیر خط فقر می‌زیسته‌اند.[۱۹] یك جامعه‌شناس در مورد وضعیت فرهنگی قبل از انقلاب گفته است كه متأسفانه در دنیای سوداگر ما «جنسیت» مانند بسیاری از پدیده‌های دیگر حالت كالایی تجاری را پیدا كرده است و وسیله‌ای برای كسب مالی بسیاری از افراد شده است[۲۰] و حتی شخصیت بخشی از جامعه زنان در بازار خود فروشی، تحقیر می‌گردد[۲۱] و بخش دیگری كه خود را از این آلودگی فاحش در امان داشته‌اند، در درون فیلم‌نامه‌ها و متن فیلم‌ها و سریال‌ها گاه به عنوان افرادی احمق، موبور، بی‌مغز و زودباور معرفی می‌شوند كه مردها را اغوا می‌كنند و گاه به عنوان موجودات بیچاره‌ای نشان داده می‌شوند كه كاركردهای آنان باید به خانه‌داری محدود شود.[۲۲]

ـ عمومی شدن مسائل خصوصی

گاه از طریق برخی ابزار و كالاهای فرهنگی، به ویژه اینترنت، مطالب صریح سكسی منتشر می‌شود كه به هیچ روی جنبه تجاری و انگیزة سودجویی ندارد، زیرا این رفتارها از سوی زنان و مردانی صادر می‌شود كه نه تنها سابقه‌ای حرفه‌ای ندارند، بلكه طالب هیچ دستمزدی هم نمی‌باشند، بنا بر پژوهش محققین اجتماعی افراد غیرحرفه‌ای «وب سایت‌هایی» طراحی كرده‌اند كه تصاویری پورنوگرافیك از ماجراجویی‌های خویش ارائه می‌دهند یا كارهای پندارگونه خویش را به گروه‌های خبری انتقال می‌دهند و شبكه‌های گپ با موضوعات آشكار سكسی را طراحی می‌كنند.... در مطالعه بر روی صد و پنجاه تصویر وقیح جنسی كه به گروه‌های خبری ارسال شده است، مایكل و همكارانش مشخص نمودند كه تصاویر مورد نظر را غیر حرفه‌ای‌ها فرستاده‌اند، سپس شركت‌های تجاری از آن بهره برده‌اند.[۲۳]

ابزارهای مدرن تكنولوژیكی، سطح، گستره و میزان تعمیم‌پذیری مسائل خصوصی را افزایش داده است. پورنوگرافی اینترنتی در مقایسه با ابزارهای متعارف‌تر، در سطح گسترده‌تری توزیع می‌گردد و شمار به مراتب بیشتری از افراد به آن دسترسی دارند.[۲۴] اینترنت ممكن است از نظر پرده‌دری و حریم شكنی، باعث برداشتن قید و بندهایی شود كه از دیگر وسایل ارتباطی انتظار می‌رود. ]مثلاً[ برخی افراد ممكن است كه هیچ‌گاه به سالن سینمائی كه فیلم سكسی نمایش می‌دهد، پای نگذارند یا به تماشای نمایش‌های جنسی نروند، اما ممكن است با آسودگی خاطر به كاوش راه‌های انحرافی در اینترنت بپردازند.[۲۵]

این تحقیقات، گوشه‌ای از اعترافات مدعیان ضرورت آزادسازی رفتارهای جنسی است؛ كسانی كه با عنوان آزادی، رهاسازی جنسی را دنبال می‌كنند، چنانچه برآیند اثرگذاری همه ابزارها و كالاهای فرهنگی را در اشاعه مسائل خصوصی جنسی در نظر آوریم، مشخص می‌شود كه چه نتیجة فاجعه‌آمیزی در مورد عمومی شدن مسائل خصوصی (جنسی) در حال وقوع است.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.