سه شنبه, ۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 21 January, 2025
مجله ویستا

در سوگ نور


در سوگ نور

به مناسبت بیست و یکم ماه رمضان سالروز شهادت امیر مومنان حضرت علی ع

▪ یکم) تمام انسانها در زندگی خویش از فرازو نشیب برخوردارند و با مشکلات مختلفی مواجهند. افراد معمولا در برخورد با مشکل دچار ضعف و ناتوانی می‌گردند و سعی می‌کنند با کمک و راهنمایی درد آشنایان، خود را از مهلکه نجات دهند و با یافتن الگوها در هرزمینه‌ای و سپس تبعیت از آن وظایف خویشتن را به خوبی انجام دهند ومشکلات و دردهای خویش را تسکین بخشند.

یکی از این اسوه‌ها پیامبر اکرم(ص) است که قرآن مجید هم این حضرت را به همین نام معرفی می‌فرماید( احزاب/ ۲۱) به جز رسول خدا(ص) اگر به دنبال الگوی دیگر و جانشین برای آن حضرت باشیم به پیشوای بزرگی همچون مولای متقیان حضرت علی (ع) خواهیم رسید.

▪ دوم) حضرت علی(ع) در روز جمعه ۱۳ رجب در سال ۳۰ عام الفیل دردرون کعبه یعنی خانه خدا به دنیا آمد. پدر آن حضرت ابوطالب فرزند عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف و مادرش هم فاطمه دختر اسد بن هاشم بود . بنابراین علی (ع) ازهر دو طرف هاشمی نسب است . چنین افتخار منحصر به فردی که برای علی (ع) در اثر ولادت در اندرون کعبه حاصل شده است برای احدی از عموم بشر چه در گذشته و چه در آینده به دست نیامده و این سخن حقیقتی است که اهل سنت نیز بدان اقرار و اعتراف دارند. حضرت علی (ع) تا ۳ سالگی نزد پدر و مادرش به سر برد و پیامبر اکرم (ص) وی را از بدو تولد تحت تربیت غیر مستقیم خود قرارداد. از فضایل حضرت علی (ع) اینکه او نخستین فرد ایمان آورنده به پیامبر (ص) است.

▪ سوم) پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پیش از آنکه مبعوث به رسالت شود همه ساله یک ماه تمام را در غار حرا به عبادت می‌پرداخت و در پایان ماه از کوه سرازیر می‌شد و یکسره به مسجد الحرام می‌رفت و هفت بار خانه خدا را طواف می‌کرد و سپس به منزل خود باز می‌گشت.

در اینجا سئوال پیش می‌آید که با عنایت شدیدی که پیامبر نسبت به حضرت

علی (ع) داشت آیا او را همراه خود به آن محل عجیب عبادت و نیایش می‌برد یا اورا در این مدت ترک می‌گفت؟ قراین نشان می‌دهد از هنگامی که پیامبر اکرم (ص) حضرت علی (ع) را به خانه خود برد هرگز روزی هم او را ترک نگفت. مورخان می‌نویسند: علی آنچنان با پیامبر همراه بود که هرگاه پیامبر ازشهر خارج می‌شد و به کوه و بیابان می‌رفت او را همراه خود می‌برد.

ابن ابی الحدید می‌گوید: احادیث صحیح حاکی است که وقتی جبرئیل برای نخستین بار بر پیامبر نازل شد و او را به مقام رسالت مفتخر ساخت علی در کنار حضرتش بود . آن روز از روزهای همان ماه بود که پیامبر برای عبادت به کوه حرا رفته بود. امیر مومنان خود دراین باره می‌فرماید: " و لقد کان یجاور فی کل سنه بحراء فاراه ولایراه غیری...." پیامبر هر سال در کوه حرا به عبادت می‌پرداخت و جز من کسی او را نمی‌دید.

این جمله اگر چه می‌تواند ناظر به مجاورت پیامبر در حرا در دوران پس از رسالت باشد ولی قراین گذشته و اینکه مجاورت پیامبر در حرا غالبا قبل از رسالت بوده است تائید می‌کند که این جمله ناظر به دوران قبل از رسالت است. طهارت نفسانی حضرت علی (ع) و پرورش پیگیر او توسط پیامبر سبب شد که در همان دوران کودکی با قلب حساس و دیده نافذ وگوش شنوای خود ، چیزهایی را ببیند واصواتی را بشنود که برای مردم عادی دیدن و شنیدن آنها ممکن نیست چنانکه امام خود در این زمینه می‌فرماید: " اری نور الوحی و الرساله و اشم ریح النبوه ": من در همان دوران کودکی به هنگامی که در حرا کنار پیامبر بودم نور وحی و رسالت را که به سوی پیامبر سرازیر بود می‌دیدم و بوی پاک نبوت را از او استشمام می‌کردم.

امام صادق(ع) می‌فرماید: امیر مومنان پیش از بعثت پیامبر اسلام نور رسالت و صدای فرشته وحی را می‌شنید. در لحظه بزرگ و شگفت تلقی وحی ، پیامبر به حضرت علی فرمود: اگر من خاتم پیامبران نبودم پس از من تو شایستگی مقام نبوت را داشتی ، ولی تو وصی و وارث من هستی ، تو سرور اوصیا و پیشوای متقیانی.

امیر مومنان درباره شنیدن صداهای غیبی در دوران کودکی چنین می‌فرماید: هنگام نزول وحی بر پیامبر صدای ناله‌ای به گوش من رسید: به رسول خدا عرض کردم این ناله چیست؟ فرمود: این ناله شیطان است و علت ناله‌اش این است که پس از بعثت من از اینکه در روی زمین مورد پرستش واقع شود نومید شده سپس پیامبر رو به حضرت علی کرد وگفت: " انک تسمع ما اسمع و تری ما اری ، الا انک لست بنبی و لکنک لوزیر" : تو آنچه را که من می‌شنوم و می‌بینم می‌شنوی و می‌بینی ، جز اینکه تو پیامبر نیستی بلکه وزیر و یاور من هستی.

▪ چهارم) دلایل و وشواهد پیشگامی

علی (ع) در متون اسلامی به قدری فراوان است که بیان همه آنها از حد گنجایش این مقاله بیرون است ولی به‌عنوان نمونه تعدادی از آنهارا ذیلا می‌آوریم:

الف) پیش از همه خود پیامبر اسلام(ص) به پیشقدم بودن علی (ع) تصریح کرده ودر میان جمعی از یاران خود فرمود: " نخستین کسی که در روز رستاخیز با من در کنار حوض( کوثر) ملاقات می‌کند پیشقدم‌ترین شما در اسلام علی بن ابی طالب است.

ب) دانشمندان و محدثان نقل می‌کنند: حضرت محمد (ص) روز دوشنبه به نبوت مبعوث شد وعلی (ع) فردای آن روز

( سه شنبه) با او نماز خواند.

ج) امام در خطبه ( قاصعه) می‌فرماید: " آن روز اسلام جز به خانه پیامبر و خدیجه راه نیافته بود و من سومین نفر آنها بودم. نور وحی و رسالت را می‌دیدم و بوی نبوت را استشمام می‌کردم".

د) امام در جای دیگر از سبقت خود در اسلام چنین یاد می‌کند: " خدایا من نخستین کسی هستم که به سوی تو بازگشت و پیام تو را شنید و به دعوت پیامبر پاسخ گفت و پیش از من جز پیامبر اسلام کسی نماز نگزارد."

هـ) علی (ع) می‌فرماید: " من بنده خدا و برادر پیامبر و صدیق اکبرم" من هفت سال پیش از مردم با رسول خدا نماز گزاردم.

عفیف بن قیس کندی می‌گوید: من در زمان جاهلیت بازرگان عطر بودم .در یکی از سفرهای تجارتی وارد مکه شدم ومهمان عباس یکی از بازرگانان بزرگ مکه شدم. در یکی از روزها در مسجد الحرام درکنار عباس نشسته بودم، دراین هنگام که خورشید به اوج رسیده بود جوانی به مسجد درآمد که صورتش همچون قرص ماه نورانی بود نگاهی به آسمان کرد و سپس رو به کعبه ایستاد و شروع به خواندن نماز کرد ، چیزی نگذشت که نوجوانی

خوش سیما به وی پیوست ودر سمت راست او ایستاد. سپس زنی که خود را پوشانده بود، آمد و در پشت سر آن دو نفر قرار گرفت وهر سه با هم مشغول نماز و رکوع و سجود شدند. من ( ازدیدن این منظره که در مرکز بت پرستان ، سه نفر آیین دیگری غیر از مرام بت پرستی را برگزیده‌اند) در شگفت ماندم، رو به عباس کرده و گفتم:حادثه بزرگی است! او نیز این جمله را تکرار کرد وافزود: آیا این سه نفر را می‌شناسی ؟ گفتم : نه، گفت: نخستین کسی که وارد شد و جلوتر از هر دو نفر ایستاد ، برادرزاده من محمد بن عبدالله (ص) و دومین فرد ، برادرزاده دیگر من علی بن ابی طالب (ع) وسومین شخص همسر محمد است و او مدعی است که آیین وی از طرف خداوند نازل شده است و اکنون در روی زمین جز این سه نفر کسی از این دین پیروی نمی کند.

این قضیه به خوبی نشان می‌دهد که در آغاز دعوت پیامبر اسلام (ص) غیر از همسرش خدیجه (س)،تنها علی (ع) آیین او را پذیرفته بوده است.

▪ پنجم) حضرت علی (ع) از خوش فکرترین ودرست ترین مردم در رای و اندیشه به شمار می‌رفت. هم اوست که به عمر اشاره کرد تا تاریخ هجری را برای مسلمانان وضع کند وعمر را از بازگرفتن زیور آلات خانه کعبه بازداشت. هنگامی که ایرانیان آماده شده بودند تا بر کشور اسلامی یورش برند امیر المومنین بود که به خلیفه گفت: به تنهایی نزد ایرانیان روانه نشود ! زیرا اگر آنان او را ببینند نمی‌شناسند و خواهند گفت: این مرد سردار عرب است واگر بر او دست یابید و او را بکشید ، همه اعراب را از بین می‌برد و این اندیشه حرص ایشان را بر تو سخت تر می‌گرداند و باعث شدت عمل آنان می‌شود . وی همچنین به عمر پیشنهاد کرد به خاطر اینکه مبادا رومیان و حبشیان جرات حمله پیدا کنند مردم شام و مردم یمن را بدین جنگ روانه مکن ونیز مردم مکه و مدینه را حرکت مده ، تا مبادا اعراب از گوشه و کنار بر توبشورند. علی بودکه می‌فرمود: پیروزی در جنگ بسته به زیادی افراد نیست بلکه وابسته به بصیرت وتیز هوشی است . او به عمر گفت : به جای فرستادن از شام و یمن لشکری را از بصره گسیل دارد تا برخی از آنان مراقب زنان و فرزندان و دسته دیگر مراقب مردم اهل کتاب آن شهر باشند تا مبادا شورش کنند و عده دیگری را به طرف برادرانشان برای کمک به میدان نبرد بفرستند. عمر نیز این پیشنهاد را پذیرفت. در زمان عثمان نیز حضرت علی (ع) از هر گونه کمک فکری به اومضایقه نمی کرد واگرعثمان به اجرای آنها تن در می‌داد صلاح و سلامت خود را تضمین کرده بود.

▪ ششم ) بعد از هجرت حضرت

علی (ع) و پیامبر(ص) به مدینه دو نمونه از فضایل علی (ع) را بیان می‌نماییم:

۱) جانبازی وفداکاری در میدان جهاد: حضور وی در ۲۶ غزوه از ۲۷ غزوه پیامبر (ص)

و شرکت در سریه های مختلف از افتخارات و فضایل آن حضرت است . ۲) کتابت وحی وتنظیم بسیاری از اسناد تاریخی و سیاسی و نوشتن نامه های تبلیغی و دعوتی از کارهای حساس و پرارج امام (ع) بود . ایشان آیات قرآن چه مکی و چه مدنی ، را ضبط می‌کرد. به همین علت است که وی را از کاتبان وحی و حافظان قرآن به شمار می‌آورند. در این دوران بود که پیامبر (ص) فرمان اخوت و برادری مسلمانان را صادر فرمود و با حضرت علی (ع) پیمان برادری و اخوت بست و به حضرت علی (ع) فرمود: تو برادر من در این جهان و سرای دیگر هستی . به خدایی که مرا به حق برانگیخته است... تو را به برادری خود انتخاب می‌کنم ، اخوتی که دامنه آن هر دو جهان را فرا گیرد. حضرت علی (ع) داماد رسول اکرم (ص) است . عمر وابوبکر با مشورت با سعد معاذ رئیس قبیله اوس دریافتند جز علی (ع) کسی شایستگی زهرا (س) را ندارد. لذا هنگامی که علی (ع) درمیان نخلهای باغ یکی از انصارمشغول آبیاری بود موضوع را با ایشان در میان نهادند و ایشان فرمودند: دختر پیامبر (ص) مورد میل و علاقه من است و به سوی خانه رسول به راه افتاد. وقتی به حضور رسول اکرم (ص) رسید ، عظمت محضر پیامبر( ص) مانع از آن شد که سخنی بگوید تا اینکه رسول اکرم (ص) علت رجوع ایشان را جویا شد و حضرت علی (ع) با تکیه به فضایل وتقوا و سوابق درخشان خود در اسلام فرمود: آیا صلاح می‌دانید که فاطمه را به عقد من در آورید؟ پس ازموافقت حضرت زهرا (س) آن حضرت به دامادی رسول اکرم(ص) نایل آمدند.

هفتم) علی (ع) روز رحلت پیغمبر(ص) سی و سه سال داشت و با اینکه در همه فضایل دینی سرآمد و در میان اصحاب پیغمبر ممتاز بود به بهانه اینکه وی جوان است و مردم به واسطه خونهایی که در جنگها به همراه پیغمبر اکرم (ص) ریخته با وی دشمنند، از خلافت کنارش زدند و به این ترتیب دست آن حضرت از شئون عمومی به کلی قطع شد . وی نیز به تربیت افراد پرداخت و بیست و پنج سال که زمان خلافت سه خلیفه پس از رحلت پیامبر اکرم(ص)بود. بدین ترتیب گذرانید و پس از کشته شدن خلیفه سوم ، مردم با آن حضرت بیعت نموده و به خلافتش برگزیدند.

آن حضرت درخلافت خود تقریبا که چهار سال و نه ماه طول کشید سیرت پیغمبر اکرم (ص) را داشت و به خلافت خود صورت نهضت وانقلاب داده به اجرای عدالت پرداخت و البته این عدالت به ضرر برخی از سود جویان تمام می‌شد و از این روی عده‌ای ازصحابه که پیشاپیش آنها عایشه و طلحه و زبیر و معاویه بودندخون خلیفه سوم را دستاویز قرارداده ، سر به مخالفت برداشته وبنای شورش و آشوبگری گذاشتند.

آن حضرت برای خوابانیدن فتنه ، جنگی با عایشه و طلحه و زبیر در نزدیکی بصره که به جنگ جمل معروف است و جنگی دیگر با معاویه در مرز عراق و شام که به جنگ صفین معروف است و یکسال و نیم ادامه یافت و جنگی با خوارج در نهروان که به جنگ نهروان معروف است کرده و به این ترتیب بیشتر مساعی آن حضرت در ایام خلافت خود صرف رفع اختلافات داخلی شد. پس از گذشت این زمان کوتاه، صبح روز نوزدهم ماه رمضان سال چهلم هجری در مسجد کوفه در سر نماز به دست ابن ملجم که از خوارج بود ضربتی خورده و در شب بیست و یکم همان ماه به شهادت رسید ومزارش میعادگاه عاشقان حق و حقیقت شد. حضرت علی (ع) در واپسین لحظات زندگی نیز به فکر صلاح و سعادت مردم بود و به فرزندان و بستگان و تمام مسلمانان چنین وصیت فرمود:" شما را به پرهیزکاری سفارش می‌کنم و به اینکه کارهای خود را منظم کنید واینکه همواره در فکر اصلاح بین مسلمانان باشید. یتیمان را فراموش نکنید ، حقوق همسایگان را مراعات کنید . قرآن را برنامه عملی خود قرار دهید. نماز را بسیار گرامی بدارید که ستون دین شماست".

سیره حضرت را چونان مشعلی در تاریکی روزگار فرا روی خویش گیریم ودر پرتو نور آن گام برداریم.

اسدالله افشار

منابع:

۱- زندگانی امیر المومنین علیه السلام، سید هاشم رسولی محلاتی.

۲- سیره ابن هشام ، ج ۱.

۳- بحار الانوار ، ج ۳۵.

۴- کشف الغمه ، ج ۱.

۵- مستدرک حاکم ، ج ۳.

۶- سیره معصومان ، ج ۳، سید محسن امین ، مترجم: علی حجتی کرمانی.

۷- سیره پیشوایان ، مهدی پیشوایی.

۸- فروع ولایت ، استاد جعفر سبحانی