جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

سعدی استاد اخلاق


سعدی استاد اخلاق

اخلاقی که سعدی مطرح می کند اخلاقی اجتماعی ـ انسانی است

شرف‌الدین مصلح‌بن‌ عبدالله‌بن مشرف سعدی شیرازی از مشایخ و بزرگان عرفای قرن هفتم هجری است. وی از جمله کسانی است که صدای رسای وی به اقصی نقاط عالم رسیده و جهانیان با نام وی آشنایند، زیرا لحن شیوا و کلام رسا و معانی ژرف و نغز نهفته در آن، قلب هر خواننده‌ای را به خود معطوف می‌دارد و ناگزیر از تحسین می‌کند، چنان‌که صاحب طرایق وی را این‌گونه معرفی می‌کند:

سعدی به سبب مسافرت‌های بسیار و مشاهده آرا، اقوال و زندگی ابنای گوناگون بشر دارای جهان‌بینی و تفکری خاص است. شیخ اجل در آثار خویش که بعد از این اسفار تدوین کرده، سعی نموده گستره تفکرش تمامی ‌انسان‌ها را در برگیرد و نه قشری خاص را.

سعدی را استاد اخلاق می‌دانند و حکمتی را که وی بنیان نهاده حکمت خالده می‌خوانند، چرا که وی با ترویج اخلاق در آن دوران که در حمله خانمانسوز مغول و استیلای ایلخانیان نوعی انحطاط و گوشه‌گیری در جامعه حاکم بوده و عرفا به زهد و کناره‌گیری از دنیا روی آورده بودند، اخلاق اجتماعی را مطرح می‌کند و در خلال آن با حسن سلوک مبانی عرفانی و عشق حضرت جانان را نمودار می‌کند.

وی که حافظ، استاد سخنش می‌خواند با کلام آهنگین خویش می‌کوشد تراوشات فکری و روحانی‌اش را که حاصل طیران مرغ جانش به بوستان ملکوت جانان است برای همنوعان خویش دامنی گل به ارمغان آورد و از این‌روست که بوستان و گلستان وی بر مذاق آزادگان عطر و بویی خوش دارد:

گل همین پنج روز و شش باشد/ این گلستان همیشه خوش باشد

تفکر سعدی برخاسته از جهان‌بینی عمیق و توجه به مبانی دینی و تعالیم عرفانی است و از این‌روست که برگ درختان سبز را آیتی می‌داند از بیکران آیات حضرت جانان و از آن به معرفت کردگار خویش پی می‌برد یا به جهت تفضلات نهفته حضرت دوست بر هر نفس آدمی، شکری لازم می‌داند.

اخلاقی که سعدی مطرح می‌کند اخلاقی عرفانی است که عموم مردم را دعوت می‌کند به این طرز نگاه و بینش و توجه به مبانی خاص جوانمردی و اخلاق اجتماعی ـ انسانی و از بدخلقی و کژ مداری باز می‌دارد و راستی را می‌ستاید، برای مثال در باب دوم گلستان می‌فرماید:

مودت اهل صفا چه در روی و چه درقفا، نه چنان کز پیت عیب گیرند و پیشت میرند.

در برابر چو گوسپند سلیم/ در قفا همچو گرگ مردم خوار

هرکه عیب دگران پیش تو آورد و شمرد/ بی‌گمان عیب تو پیش دگران خواهد برد

در این بیت ها می‌بینیم که جناب سعدی چه زیبا اخلاق انسانی را با درونمایه عرفانی ممزوج و به زبان قلم جاری می‌سازد و با کلام وزین خویش بر این جذابیت می‌افزاید.

شیخ اجل تعلیم و تربیت را از ارکان اصلی اخلاق نیک می‌داند و تربیت نیکو و پسندیده را مایه فلاح و رستگاری می‌شمارد که این امر باید از دوران کودکی انسان صورت پذیرد و در جوانی ثمر بخشد، وی در باب هفتم گلستان در حکایتی می‌فرماید:

هر که در خُردیش ادب نکنند/ در بزرگی فلاح از او برخاست

چوب تر را چنان که خواهی پیچ/ نشود خشک جز به آتش راست

اما از ورای تمامی‌ این تفکرات شیخ اجل عارفی است وارسته و عاشقی است به دوست پیوسته و آیینه‌ای است بی‌زنگار که دعوت می‌کند آدمیان را که زنگار از دل خویش بشویند و صورت آیینه بگیرند:

سعدی حجاب نیست تو آیینه پاک دار/ زنگار خورده چون بنماید جمال دوست

عرفان سعدی که اخلاقیاتش از آن سرچشمه می‌گیرد بسیار ژرف و عمیق و صاف و بی‌پیرایه است و این بی‌پیرایگی را می‌توان در کلام فصیح و بلیغ وی که به دور از هر گونه تکلف و دشواری است مشاهده کرد و ژرفای معرفت وی چنان است که اگر دنیا زیر و زبر شود دل وی محکم است به بند کمند بقای دوست.

سعدیا گر ببرد سیل فنا خانه عمر/ دل قوی دار که بنیاد بقا محکم از اوست

پا‌نوشت:

۱ ـ طرایق الحقایق محمد معصوم شیرازی با تصحیح محمدجعفر محجوب، جلد سوم، انتشارات سنایی، ۱۳۷۴.

امیر هاشم‌پور‌