چهارشنبه, ۱۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 29 January, 2025
مجله ویستا

ژئوپولتیک ۲۰۲۶


ژئوپولتیک ۲۰۲۶

تاریخ, نه با خطوطی مستقیم که با حرکات ناهموار و گسسته قلم ترسیم شده است اما چه خواهد شد اگر آینده مسیر قابل پیش بینی تری را دنبال کند

در سال ۲۰۲۶ نظام اقتصادی چین بزرگ تر از آمریکا و نظام اقتصادی هند بسیار بزرگ تر از هر کشور اروپایی خواهد بود (روسیه، برزیل و اندونزی نیز چندان عقب تر نخواهند بود.)

مطبوعات پر می شوند از مقاله هایی درباره «ارزش های آسیایی» و «پدیده پکن». همراه با پیشرفت این کشورها، اشتهای سیری ناپذیر آنها برای منابع طبیعی و سرمایه های انسانی نیز رشد خواهد کرد و تلاشی بی امان برای به دست آوردن نفت، آب و نیروی متخصص درخواهد گرفت.

اما حتی بزرگ ترین قدرت ها نیز آسیب پذیر خواهند بود. خصوصی شدن عملیات تخریبی به دست خوره های کامپیوتر که می توانند از اتاق خواب شان آشفتگی جهانی را بروز دهند و تروریست هایی که قادرند سلاح های نابودی جمعی را در بازاری جهانی تهیه کنند - به دسته هایی از افراد اجازه خواهد داد تا با دولت ها به مقابله برخیزند.

این آسیب پذیری ممکن است «امپریالیسم دفاعی» را تشویق کند: کشورهای قدرتمند ضعفا را به اشغال خود دربیاورند تا از تبدیل شدن آنها به پایگاه ها یا بسترهای مناسبی برای رشد گروه های متخاصم جلوگیری کنند.

همراه با انتقال توانایی اقتصادی از شمال و غرب به جنوب و شرق، قدرت فرهنگی نیز نقل مکان خواهد کرد. ترقی «الجزیره» و «بالیوود» به این معنا است که دنیا امروزه هم دیگر به قاطعیت پیشین با چشم آمریکایی به اطراف نمی نگرد.

تمدن های کهن مانند چین و هند، اعتماد به نفس بیشتری پیدا خواهند کرد و برداشت های خود را از مفهوم هایی چون مردمسالاری، آزادی و حکمفرمایی قانون ارائه خواهند کرد.

اگر این گرایش ها به نتایج منطقی خود منتهی شوند، سال ۲۰۲۶ نه یک، که دست کم چهارنظم نوین جهانی را شاهد خواهد بود. این جهان چهارقطبی در امتداد دو محور تقسیم خواهد شد: یکی بین مردمسالاری و استبداد و دیگری بین کشورهایی که تعادل قدرت را می جویند و آنهایی که دنیایی متشکل از موسسات و قوانین بین المللی می خواهند.

قوی ترین قطب، کماکان، دنیای آمریکایی خواهد بود، به خصوص اگر هند را هم دربر گیرد. با این وجود، دلار در حال رکود و یک وجهه بیش از اندازه نظامی در جهان می تواند دافعه آمریکا را هم اندازه جاذبه اش کند. رغبت متحدان سنتی مانند اتحادیه اروپا، ژاپن و کره جنوبی به رهبری آمریکا کمتر از زمان جنگ سرد خواهد بود.

یک قلمرو اروپایی گسترش یافته که بلغارستان، رومانی، نروژ، سوئیس، ترکیه، اوکراین، جزایر بالکان، مولداوی، بیلوروس و گرجستان را شامل می شود، در اعتقاد به مردمسالاری با آمریکا شریک، ولی بنا بر عادت به چندجانبگی با او بیگانه خواهد بود.

حول هسته تشکیل دهنده این حوزه را ۷۰ کشور دیگر از شوروی سابق، خاورمیانه و آفریقا خواهند گرفت که از لحاظ تجارت، کمک مالی و سرمایه گذاری به آن وابسته اند و به آرامی به سوی شیوه اروپایی انجام کارها کشیده می شوند.

در شرق اروپا، روسیه و چین، متحد در نظام استبدادی شان، به کمین خواهند نشست.

آنها سعی خواهند کرد از چندجانبگی برای تبدیل جهان به مکانی امن برای خودکامگان استفاده کنند. روسیه تلاش خواهد کرد تا از پیشروی و تراوش ارزش های اروپایی در نتیجه بزرگ تر شدن قلمرو اروپا جلوگیری کند.

رشد اقتصادی چین مشعلی خواهد بود برای دیکتاتورهایی که می خواهند بدون از دست دادن قدرت به سمت مدرنیته پیش روند.

چین و روسیه (به همراه قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان) سازمان همکاری شانگهای را به دولت های سرکوبگر و ضد ۷ کشور صنعتی تبدیل خواهند کرد. آنها همچنین از اعضای شان در سازمان های چندجانبه برای مهار آمریکا - گاهی با فریب حوزه اروپایی - استفاده خواهند کرد.

قطب چهارم «قلمرو ایمان» خواهد بود - که نه با مردمسالاری تعریف می شود، نه با حکمفرمایی قانون. تا سال ۲۰۲۶ اروپای غیرمذهبی توسط یک احیای دینی جهانشمول محدود خواهد شد. جهان اسلام در خط مقدم خواهد بود. در حالی که چند کشور در خاورمیانه - لبنان، فلسطین، ایران- گرایش جدیدتری از مردمسالاری دینی را به وجود خواهند آورد، تعداد بسیاری نخواهند توانست سیاست های خود را با سرعتی کافی برای همراه شدن با تقاضاهای اجتماعی تغییر دهند. در عربستان سعودی، عراق و مصر نخبگان فاسد به وسیله اسلامگرایانی با روابط رو به ازدیاد جهانی کنار گذاشته خواهند شد.

تمامی کشورها عضو یک قلمرو با نفوذ نخواهند بود. این موضوع به یک نبرد جهانی برای عضو کردن کشورهای آزاد خواهد انجامید. رقابت در آسیای جنوب شرقی، آسیای میانه و خاورمیانه با بازیگرانی متفاوت، سخت شدید خواهد شد. بسیار محتمل است که هند یکی از مهم ترین کشورهای آزاد باشد. خوشبختانه بعید است دنیای چهارجانبه، به رغم تقلای قدرتش، به یک جنگ تمام عیار متوسل شود. درست است این خطر وجود دارد که قلمرو ایمان افراط گرایانی را پرورش دهد. اما از آنجا که این چهار حوزه با یک سیستم اقتصادی به هم مرتبط خواهند بود که در آن قطب های مختلف دیوانه وار به سرمایه گذاری و تجارت با یکدیگر مشغولند تعادل جدید قدرت معتدل نسبتاً پایدار خواهد بود.