سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

جایگاه اهل بیت علیهم السلام در جوامع اسلامی


جایگاه اهل بیت علیهم السلام در جوامع اسلامی

چنانچه بخواهیم دورنمایی از موضع اهل بیت علیهم السلام و ذریه پیغمبرصلی الله علیه وآله, وبه طور كلی سادات در جوامع اسلامی, ترسیم كنیم لازم است

چنانچه بخواهیم دورنمایی از موضع اهل بیت‏علیهم السلام و ذریه پیغمبرصلی الله علیه وآله، وبه طور كلی سادات در جوامع اسلامی، ترسیم كنیم لازم است كتابها و مآخذمربوط به موضوعات ذیل را مد نظر قرار دهیم:

الف) كتب انساب و مشجرات كه تعداد آنها زیاد است، و من بر سه كتاب‏كه فهرست طبقات نسابین را در بردارد، اطلاع یافته‏ام:

۱) اول، كتاب منیهٔ الراغبین فی طبقات النسابین نوشته سید عبدالرزاق كمونه‏حسینی ط نجف به سال ۱۳۹۲ه . وی ۵۱۸ تن از نسب‏نویسان را نام برده‏است. در آغاز كتاب اصطلاحات علم نسب را ذكر كرده، آن گاه آنان را قرن‏به قرن به ترتیب حروف تهجی معرفی نموده است.

۲) دوم، كتاب طبقات النسابین از ابوبكر زید ط ریاض به سال ۱۴۰۷ه . وی‏كه از كتاب اول اطلاع داشته ۵۸۸ تن را نام می‏برد.

۳) سوم-طبقات النسابین از نسابه عصر ما، آیهٔ‏الله مرعشی كه نام آن درمقدمه آن دو كتاب و نیز در مقدمه سید محمد صادق بحرالعلوم بر كتاب‏عمدهٔ‏الطالب آمده است، ولی من آن را ندیده‏ام و ظاهرا به طبع نرسیده باشد.

این حجم ضخیم از كتابها و علمای انساب كه غالبا در شناخت‏سلسله‏سادات است كه به نحوی به رسول اكرم(ص) منتهی می‏شوند و برخی از آنهابه انساب عرب یا قریش یا طوایف دیگر مربوط و یا شامل همه انساب است،خود حاكی از گسترش موضوع سادات است.

در این جا لازم است دانسته شود كتابهای انساب دو نوع است: مشجر ومبسوط.

مبسوط، هر یك از سلسله‏ها را از بالا به پایین، از جد اعلا تا پدرخانواده ذكر می‏كند، در حالی كه مشجر از پایین آغاز می‏كند و به اصطلاح از(بطن اسفل) آغاز و تدریجا پدران را تا جد اعلا نام می‏برد. (۱)

ب) بررسی خاندانهای نقابت و نقبای سادات یا نقیب الاشرافها كه درسراسر كتب تاریخ و تراجم رجال نامی اسلام، این عنوان به چشم می‏خورد،ولی اكنون حضور ذهن ندارم كه آیا كتابی درباره نقابت و سلسله نقبا تالیف‏گردیده است‏یا نه؟

در هر حال تاریخ پیدایش این سمت و سیر آن در كشورهای اسلامی درادوار مختلف، به شناخت موقعیت‏سادات در جهان اسلام كمك شایانی‏می‏نماید.

۱) مطالعه سلسله‏های ملوك و امرا و حكومتهایی كه از میان خاندان‏پیغمبرصلی الله علیه وآله در تاریخ اسلام جابجا تاسیس گردیده و یا تاكنون وجود دارد. این‏بخش را می‏توان در كتابهای مربوط به طبقات سلاطین اسلام از جمله كتابی‏به همین نام و كتابی به نام سلسله‏های اسلامی ملاحظه كرد.

۲) سیری در زندگی مشایخ فرقه‏های تصوف و طرق عرفانی و ارباب‏سیر و سلوك در گذشته و حال كه اكثرا خود را از نسل پیغمبرصلی الله علیه وآله می‏دانند وگویا این امر را ملاك مشروعیت رهبری خود به شمار می‏آورند.

۳) بررسی سلسله طریقت صوفیان كه تقریبا همه آنان سرانجام به‏علی‏علیه السلام می‏رسند، و این بحث‏بسیار گسترده، و مبتنی بر رسیدگی سلسله‏مشایخ همه فرقه‏های تصوف است در سراسر كشورهای اسلامی كه سهم آنان‏در اهل نت‏خیلی بیشتر از شیعه است، و اصولا در مناطق سنی‏نشین‏طریقه‏های مختلف وجود دارد و كمتر كسی است كه پیرو یكی از این طریقه‏هانباشد و همه آنان عواطف خاصی به اهل بیت‏علیهم السلام نشان می‏دهند.

۴) بررسی قبور و بقعه‏های متبركه امامزاده‏ها و سادات در سراسر جهان‏اسلام كه نزد همه مسلمین احترام دارند.

۵) بررسی خاندانهای سادات از بزرگان علمای اسلام از طبقات فقها،مفسرین و متكلمین كه هر كدام از این خاندانها در جامعه خود برجستگی‏داشته‏اند و نسب به اهل بیت‏علیهم السلام می‏رسانیده‏اند.

علاوه بر اینها كه از منابع مهم بحث ماست، در لابلای كتابهای تاریخ وبخصوص تاریخ شهرها مانند تاریخ بیهق، تاریخ بغداد، تاریخ دمشق و یاخطط مقریزی و كتابهای مربوط به شهرهای مغرب و اندلس و شبه قاره هندو جز آن، می‏توان به منابع ذیقیمتی دست‏یافت.

به هر حال، جایگاه ذریه پیغمبرصلی الله علیه وآله در اسلام به قدری گسترده است كه‏شاید هیچ موضوع دیگری چنین وسعت نداشته باشد.

حال كه اجمالا روشن شد مساله مورد بحث ما به چه موضوعاتی ارتباطدارد و اجمالا جهت‏بحث در آن، به چه منابعی باید رجوع كرد، به طورپراكنده از هر یك از آن موضوعات، فهرستوار مطالبی را می‏نگارم تا شاهدعرضم باشد (و مشت نمونه‏ای از خروار).

● فضایل اهل بیت‏علیهم السلام در كتاب و سنت

ظاهرا نیاز به توضیح نباشد كه در قرآن در چند مورد از جمله آیات‏مربوط به اولی‏القربی، آیه مباهله، آیات خمس و انفال، آیه تطهیر صریحا، ودر آیاتی دیگر ایماء، قرآن راجع به اهل بیت‏علیهم السلام سخن گفته است.

در روایات مسلمین اعم از شیعه و اهل سنت‏به طور اعجاب‏آور،روایات در فضیلت اهل بیت‏علیهم السلام و محبت آنان آمده است كه در این‏باره‏كتابهای فراوان مستقل و نیز بخشهایی از صحاح سته و دیگر مجامع حدیثی‏اهل سنت و شیعه تالیف شده است.

ما از طرح مساله اهل بیت‏علیهم السلام در كتاب و سنت، این نكته واضح رایادآور می‏شویم كه با وجود این همه نصوص فراوان در كتاب و سنت و درروایات مروی از همه طرق اسلامی، هیچ فرد مسلمانی نمی‏تواند از اظهاردوستی و محبت‏به اهل بیت‏علیهم السلام شانه خالی كند، زیرا در قبال یك امر قطعی‏و تردیدناپذیر قرار خواهد گرفت.

بنابراین به طور قطع محبت و فضل اهل بیت پیغمبرصلی الله علیه وآله از ضروریات‏اسلام است; مانند نماز و روزه و حج و دیگر ضروریات اسلام. به نظرمی‏رسد كمتر موضوعی در اسلام و در كتاب و سنت‏به این درجه از اهمیت‏باشد. و چه خوب گفته است‏یكی از دانشمندان درباره علی‏علیه السلام : «دوستانش‏از ترس و دشمنانش از روی عداوت، فضایل علی‏علیه السلام را پنهان كردند،مع‏الوصف، فضایل او جهان را پر كرده است‏».

شاید در كمتر موضوعی به این اندازه كتاب و مقاله و شعر و مدیحه ومرثیه وجود داشته باشد.

● كثرت ذریه رسول اكرم‏صلی الله علیه وآله

به طور حتم در اسلام و شاید پیش از اسلام، حتی در تیره‏های دوازده‏گانه‏بنی‏اسرائیل، خاندانی به این گستردگی و حجم ضخیم از لحاظ كمی و كیفی‏كه در خاندان پیغمبرصلی الله علیه وآله بوضوح دیده می‏شود، سابقه نداشته است.

اما از لحاظ كمی و كیفی و تعداد نفوس و كثرت تیره‏ها، كافی است‏یك‏نظر اجمالی به كتابهای انساب و مشجرات بیندازیم. ما از باب نمونه به طوراجمال كتاب معروف عمدهٔ‏الطالب فی انساب آل ابی‏طالب نوشته احمدبن‏علی‏بن حسین... ابوالعباس جمال‏الدین ابن عنبه داوودی طالبی حسنی (م‏۸۲۵ ه) نسابه عراقی را ذكر می‏كنیم.

وی به هدف تصحیح نسب سادات و شناخت نسبهای جعلی به خواهش‏یكی از سادات صاحب قدرت عصر خویش، این كتاب را در اعقاب ابی‏طالب‏نوشته و پس از ذكر اولاد عقیل و جعفر، برادران علی‏علیه السلام، در (اصل ثالث) به‏ذكر اولاد آن حضرت می‏پردازد و راجع به علی‏علیه السلام و فرزندانش، شرح حال‏جامعی آورده است و تنها پنج تن از پسران علی‏علیه السلام را دارای عقب می‏داند:حسن و حسین‏علیهما السلام از نسل فاطمه سلام‏الله علیها، عباس، محمدبن حنفیه،عمرالاطرف از دیگر همسران علی‏علیه السلام. آنچه در این جا برای ما اهمیت داردذریه امامین حسن و حسین‏علیهما السلام است.

وی در بحث از اعقاب سبطین می‏گوید: اعقاب حسنین‏علیهما السلام دوازده‏سبط‏اند: شش سبط از حسن و شش سبط از حسین. و آن گاه حدیث نبوی راكه فرمود: «سیكون من ولدی عدد نقباء بنی اسرائیل‏» بر آن دوازده سبطمنطبق دانسته است. در فصل اول، اعقاب حسن‏علیه السلام را از دو پسرش زید وحسن (مثنی) در دو مقصد به تفصیل ذكر كرده است. عقب زید یك سبط ازفرزندش حسن بن زید و عقب حسن مثنی از پنج فرزند: عبدالله محض،ابراهیم عمر، حسن مثلث، داود و جعفر، جمعا شش سبط اعقاب امام حسن‏علیه السلام‏می‏باشند، كه تا صفحه ۱۹۱ كتاب تفصیلا همراه شرح حال ذكر شده‏اند.

آن گاه در فصل دوم، اعقاب حسین‏علیه السلام را در شش سبط بدین كیفیت‏شمرده است: از میان فرزندان حسین تنها فرزندش علی‏بن الحسین‏زین‏العابدین‏علیه السلام پس از شهادت پدر زنده ماند، و از او شش سبط از شش‏پسر: محمد الباقرعلیه السلام، عبدالله الباهر، زیدالشهید، عمر الاشرف، الحسین‏الاصغر و علی الاصغر، باقی ماند كه طی شش مقصد ذكر شده‏اند. این بخش ازصفحه ۱۹۱ تا آخر كتاب را فرا گرفته است.

حال آنچه در كتاب عمدهٔ‏الطالب آمده فرزندان علی‏علیه السلام وفاطمه سلام‏الله‏علیها تا قرن هشتم و اندكی از قرن نهم است زیرا مؤلف در سال‏۸۲۸ ه ۰ق درگذشته است. اگر آن تیره‏های دوازده‏گانه را تا عصر حاضرحساب كنیم مسلما چند برابر نفوس مذكور در آن كتاب خواهد شد.

ضمنا باید دانست كه بیشتر نسابه‏ها مانند صاحب این كتاب، خود سیدبوده‏اند و ابن عنبه در این كتاب جای جای آنان را نام می‏برد و از ایشان نقل‏می‏كند از جمله: الشریف الفاضل فی النسب و الطب و الشجاعهٔ و الحجهٔ شیخ‏العمری و ابوالغنایم و دیگران.

ابن عنبه در پایان كتاب می‏گوید: این كتاب مختصر من فوائدی رادربردارد كه كتابهای مبسوط ندارد، و هم ضوابطی را كه در خلال مطولات‏متفرق است.

نكته دیگر آن كه رسم نسب‏نویسان است كه اعقاب دختران را ذكرنمی‏كنند و تنها به ذكر دختران بلافصل افراد اكتفا می‏كنند. حال اگردودمانهایی كه از طرف مادر سید هستند به حساب آوریم، مثنوی هفتاد من‏كاغذ شود.

● اینك اشاره‏ای به خاندانهای سادات در كشورهای مختلف می‏كنیم:

۱) سادات در مغرب

تعداد نفوس سادات علوی در مغرب اقصی (مراكش) بسیار زیاد است وشاید متجاوز از یك ملیون تن باشند. زیرا در اواخر قرن دوم دقیقا در سال‏۱۷۲ ه ق كه ادریس بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی‏بن ابی‏طالب‏علیه السلام ،برادر كوچك محمدبن عبدالله بن الحسن معروف به (نفس زكیه) (۱۴۵ه ق)در مغرب قیام كرد و سلسله (ادراسه) را تشكیل داد، سادات فراوانی از نسل‏او و برادرش یحیی، در مغرب پدید آمدند كه تاكنون وجود دارند.

من در مغرب به افراد و شخصیتهای متعددی از اساتید دانشگاه و دیگران‏برخوردم كه ملقب به لقب «ادریسی‏»اند و نسب به ادریس بن عبدالله،سرسلسله خاندان ادریسی می‏رسانند. سلسله نسب شاه كنونی مغرب به خودمحمدبن عبدالله (نفس زكیه) می‏رسد كه اجداد وی در حدود قرن نهم هجری‏از حجاز به مغرب رفته‏اند و از «ادراسه‏» مغرب نیستند بلكه از بنی اعمام‏ایشان و از اشراف مكه محسوب می‏شوند.

علاوه بر این، شخصیتها و خاندانهای فراوانی با لقب «العلوی‏» در آن‏دیار وجود دارند و از احترام خاصی در بین مردم برخوردارند، مردم به آنها«سید» یا به تعبیر محلی «سیدی‏» می‏گویند. در حدود ۲۳ سال پیش از این درسفر اول خود به كشور مغرب، در نماز جمعه رسمی دولتی در «جامع الحسن‏الاول‏» جد شاه حسن كه او را حسن ثانی می‏گویند، شركت كردم. راهنمای‏من كه یك دانشجوی ایرانی بود گفت: نمازگزاران دو صف مقدم، از«علویین‏» هستند كه به لحاظ احترام، جلو می‏ایستند.

اتفاقا در آن روز خطیب جمعه كه از روی نوشته خطبه می‏خواند، پس ازحمد و ثنای الهی و درود بر پیغمبرصلی الله علیه وآله و آل و اصحاب و خلفای راشدین‏گفت: «و علی ابنته فاطمهٔ الزهراء و علی امها خدیجهٔ الكبری و علی ابنیهاالحسن و الحسین رضی‏الله عنهم‏» این جمله در خطبه‏های جمعه دیگر مناطق‏اهل سنت ذكر نمی‏شود، و خطبا به همان درود بر آل و اصحاب و خلفای‏راشدین اكتفا می‏كنند.

باری، سادات در كشور مغرب از تعداد بیشتر و از احترام بالاتری‏برخوردارند.

۲) سادات در اندونزی

در كشور بزرگ اندونزی كه اینك از لحاظ كثرت نفوس مسلمانها،برترین كشور اسلامی است و در حدود ۱۵۰میلیون جمعیت دارد، خاندان‏بزرگی با عنوان (علوی و علویها) زندگی می‏كنند كه در طول تاریخ و تاكنون‏از احترام خاصی برخوردارند و بیشتر پستهای بالا را در دست دارند. یكی‏از افراد برجسته آنان آقای «اسد شهاب‏» است كه اینك پیرمرد شریف ومجللی است، دارای تالیفات، و آشنا به مسائل اسلامی جهان اسلام و زبان‏عربی است. و برخی از كتابهای خود را به عربی نوشته است.

وی منشی مخصوص دكتر احمد سوكارنو، اولین رئیس جمهور اندونزی‏بوده و كتابی هم در زندگی آن مرد نوشته كه پرده از اعمال و عقاید وتمایلات او ب مسلك كمونیستی، برداشته است، و در حدود ۲۳ سال پیش ازاین در لبنان در اولین برخورد من با او، آن كتاب را به من اهدا فرمود.

بار دیگر در سال ۱۳۴۴ شمسی او را در مكه در دفتر مؤسسه‏«رابطهٔ‏العالم الاسلام‏» دیدم كه نماینده كشور خود در آن مؤسسه بود. واینك از سه سال پیش از این به لحاظ سمت من در «مجمع جهانی تقریب‏مذاهب اسلامی‏» دوباره ارتباط ما برقرار گشته و در این مدت دوبار به‏ایران آمده است، یك بار برای شركت در ششمین كنفرانس وحدت كه ازسوی آن مجمع برگزار گردید. دیگر بار برای شركت در كنفرانس جهانی اهل‏بیت‏علیهم السلام، و مكاتبه بین ما ادامه دارد.

باری، از ایشان پرسیدم شما از كدام یك از تیره‏های سادات هستید؟

گفت: از اعقاب علی بن جعفر عریضی، فرزند حضرت صادق‏علیه السلام و اصل‏ما از ناحیه (حضرموت) ساحل دریای هند است كه اجداد ما از آن جا به‏اندونزی هجرت كرده‏اند و در اصل شیعه بوده‏اند اما به لحاظ دوری از مراكزعلمی شیعه، سنی شافعی شده‏اند. اینك تدریجا دارند مستبصر می‏شوند.خود او نیز شیعه است.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.