پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

ذبح حقوق بشر به پای اژدهای دمکراسی


ذبح حقوق بشر به پای اژدهای دمکراسی

آری دمکراسی فقط با خون ملتها نجات می یابد و اسرائیل که اساس وجود نامشروعش بر قتل و غارت صبرا و شتیلا و قانا بنا شده است آیا این بار نیز خواهد توانست هژمونی در حال افول آمریکا را از بحران حیات نجات دهد

آری دمکراسی فقط با خون ملتها نجات می یابد و اسرائیل که اساس وجود نامشروعش بر قتل و غارت صبرا و شتیلا و قانا بنا شده است آیا این بار نیز خواهد توانست هژمونی در حال افول آمریکا را از بحران حیات نجات دهد. و اینجا است که در مصاف دمکراسی غربی و حقوق بشر ، این حقوق بشر است که باید ذبح شود.

این روزها عرصه خبر و رسانه شاهد توصیف صحنه های شگفتی است. از یک طرف مخابره می شودکه: بعد از ماهها محاصره غذایی و دارویی غزه مورد هجوم نظامی قرار گرفت. بیش از ۴۳۰شهید و۲۲۰۰زخمی حاصل این حملات است. بیش از ۴۰ نفر از شهدا کودک هستند و در یک حمله به یک منزل یک زن به همراه چهار فرزندش به شهادت رسیدند. یونیسف از هدف قرار گرفتن کودکان و وضعیت بحرانی آنان در غزه ابراز نگرانی کرده است. مساجد ، مدارس ، باشگاه ها و دانشگاه غزه هدف اصلی حملات هستندو...

در طرف دیگر امپراطوری رسانه ای حاکم برجهان نیز از همین نقطه زمین و با مشاهده همین مختصات خبر از مقابله رژیم ( جعلی) اسرائیل با تروریستهای حماس می دهند و از موفقیت نظامیان تا بن دندان مسلح در مقابل جوانان مسلح به سنگ وفلاخن ابراز مسرت می کنند. جالب توجه این است که این گروه اصلا انکار نمی کنند که اکثر قربانیان این جنگ زنان وکودکان هستند بلکه به این نکته بدیهی از زبان لیپنی اشاره می برند که در هرجنگی غیر نظامی هم کشته می شود؟؟ به همین سادگی.و این طرف خبرنگاران از مبارزین قنداق پوش حماس سخن می گویندکه با بمب های هوشمند آمریکایی قنداق سفیدشان به کفن سرخ تبدیل می شود . این کودکان باید نشکفته پژمرده شوند تا فردا روزی سلاح مقاومت برندارند و.... در عقبه این توصیفات خبرهای دیگری است .

ویلسون رئیس جمهور اسبق آمریکا معتقد بود ابرقدرت ها زمانی که به آخر خط می رسند به سلاح متوسل می شوند و امروزه باید بوش اوباما اعتراف کنند که دمکراسی لیبرال چون به آخر خط می رسد خون آشام تر می شود. از دمکراسی_ حکومت مردم بر مردم؟ _ تاکنون بشر چهره های زشت وکریهی را نظاره گر بوده است. دمکراسی آنگاه که خواست با امیال سودپرستان سرمایه سالارهماهنگ شود به لیبرال دمکراسی تغییر وجهه داد وچون خواست هوا پرستی وزانو زدن در مقابل لذت را توصیف کند به سکولاریسم ولائیسم روی آورد و اینک برای سرپوش گذاردن بر ضعف ها وناتوانی نظام سرمایه داری تبدیل به اژدهایی شده که تداوم حیات خویش را با خون ملتها تضمین می کند.. ضحاک ماربگوش افسانه های ایرانی اکنون چهره نموده است و سردمداران دمکرات جهان برای تضمین حیات کثیفه خود باید خون بریزند و زن وکودک عراقی و افغانی و فلسطینی باید برای چند روز آرامش بیشتر اینان قربانی شوند. به راستی چه اتفاقی بهتر از کشتار مردم غزه می توانست حد اقل برای چند روزی بحران بی انتهای نظام سرمایه داری را مکتوم سازد و خون زن و کودک و جوان وپیر غزه انگار آب سردی است بر شعله های نابود کننده سرمایه داری .

آری دمکراسی فقط با خون ملتها نجات می یابد و فروپاشی سرمایه داری به این طریق به تأحیر می افتد و اسرائیل که اساس وجود نامشروعش بر قتل و غارت صبرا و شتیلا و قانا بنا شده است آیا این بار نیز خواهد توانست هژمونی در حال افول آمریکا را از بحران حیات نجات دهد. و اینجا است که در مصاف دمکراسی غربی و حقوق بشر ، این حقوق بشر است که باید ذبح شود. حقوق بشر فقط یک ژست سیاسی بود تا دمکراسی در زیر چتر آن خواست یهود جهود و مسیحی صهیون را بال وپر دهد. گویی دیگر جنون سران غرب چنان شدت گرفته که دیگر نیازی به ویترین و چهره وچتر نیست و اینگونه دست دمکراسی لیبرال رو می شود. و مکرو مکرالله ان الله خیر الماکرین.

ومگر نه این که جرم مردم غزه این است که شعارهای دمکراتیک را باورکرده و دست به انتخابی زده اند که با خواست های پدر خوانده های دنیا هماهنگ نیست.

در این میان فاجعه ای دیگر از میان سیل خون وآتش در غزه رخ نموده است و آن برملا شدن نمایشی بودن چهره سازمان ها و مجامع بین المللی است. براستی آن تئوری پردازان داخلی که مدام دم می زدند که به یمن وجود سازمان ملل تعداد جنگ ها فلان قدر و بهمان میزان کم شده است در مقابل این بی خاصیتی بر ملا شده مجامع کذایی چه جوابی دارند.

آری به یمن وجود سازمان ملل جنگ ها کاسته شده اند چرا که در جنگ دو طرف در رویاروی هم می ایستند نسل کشی هایی از جنس غزه که جنگ نیستندچرا که فقط میدان جولان یک طرف است و طرف دیگر خیلی هنر کند باید فرار کند وجان بدر برد و اگر سنگ وفلاخنی هم برای دفاع داشت مخاطب بیانیه شورای امنیت قرار می گیرد که از خشونت بپرهیزند. چرا که دفاع ملتها از سرزمین، وطن و حیثیت خویش شأن وجودی سازمان ملل و شورای امنیت را زیر سؤال می برد. نمی دانم چگونه با تفسیر بند ۷ منشور ملل اگر ملتی فقط مورد تردید باشد مجازات می شود چرا که امکان دارد در مسیر نقض صلح حرکت کند اما قتل و تجاوز و نسل کشی آشکار در سکوت تأیید می شود؟ و این همه هویت و محتوای شورای امنیت و سازمان ملل است. کجایند سازمان های حقوق بشری که از اعدام یک شرور در فلان نقطه جهان عواطفشان زخم های چرکین بر می دارد اما قتل عام زن و کودک فلسطینی را چون فیلم های تخیلی هالیوود با هیجان ولذت می نگرند و مهارت کارگردان صحنه ها را می ستایند. کی مدعیان حقوق بشر وجدان وانسانیت را به پای شهرت و قدرت سربریده اند ما خبردار نشده ایم ؟ و کجایند مدعیان مسلمانی که مدام فتوی به تفکیر این و آن می دهند اما برای ستاندن داد هم کیشان خویش دم بر آورند. آیا نمی دانند زخم فلسطین ، زخم کهنه ای است که هر از چندگاهی سربر می آورد و اگرروزی این زخم تمام وجود امت را فرا گیرد و سودای از نیل تا فرات صهیونیزم پا بگیرد در کجای جهان سر راحت بر بالین خواهند گذاشت و آن هنگام از معرکه به کجا خواهند گریخت؟

اما تحلیل بعد دیگر قضیه وعده صادق الهی را نوید می دهد که ان تنصر الله ینصرکم ویثبت اقدامکم . همان وعده صادقی که جنگ ۳۳ روزه را به صحنه فضاحت غاصبان و حامیانش بدل کرد واینک ثابت قدمی حماس و مقاومت بی تردید،سر منشأ نابودی این غده سرطانی خواهد بود و در این معرکه سرشکستگی نصیب کسانی حواهد بود که به کف روی آبی دل خوش کرده اند.