جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

دادگاه عالی ورزش را به تهران منتقل کنید


دادگاه عالی ورزش را به تهران منتقل کنید

لوزان را چه به این سوسول بازی ها

۱) حالا که انواع و اقسام جا به جایی ها در فوتبال ایران متداول شده است و به بهانه هایی نه چندان موجه، تیمهایی نظیر پیکان، راه آهن، پاس و صباباتری به استانهای دیگر منتقل شده است، توصیه می شود دستگاه ورزش ایران با تمام قوا عزم خود را جزم کند تا هر طور شده مقر «دادگاه عالی ورزش» را از لوزان سوییس به تهران بکشاند؛ چه اینکه چنین مرجعی برای قضاوت در حوزه مناقشه های ورزشی، هیچ کجای دنیا کارآمدتر و مفیدتر از تهران نخواهد بود!

۲) در شرایطی دادگاه قضایی کشورمان محمد مایلی کهن را در مجازاتی جالب توجه به یک سال محرومیت از اظهار نظر محکوم کرد که تنها ۲۴ ساعت پس از بسته شدن پرونده مخاصمه این مربی فوتبال با علی دایی، افشین قطبی در اظهاراتی منحصر به فرد و شوکه کننده گوی سبقت در بی احترامی و پر خاش را از تمام همکاران خود و فعالان فوتبال ایران ربود.

خطاب شدن عده ای از خبرنگاران با لفظ بسیار زننده و دور از ادب «حیوان»، نشان می دهد معدل خشونت در فوتبال ما به شکل ناامید کننده ای بالاتر از حد استاندارد و غیرقابل تحمل است.

۳) برای فرو نشاندن این جو اسفبار، چه راهکاری می توان در نظر گرفت؟ اگر تهدید، ارعاب و محرومیت می توانست مکانیزم مناسبی باشد، به طور قطع بازیکنی نظیر سیاوش اکبرپور بعد از آن همه پرونده رنگارنگ در کمیته های انضباطی گوناگون، سرانجام آرام می گرفت یا احمدرضا عابدزاده با آن سابقه طولانی و تحمل یک محرومیت یک ساله در اواسط دهه هفتاد، حالا سبکی دیگر در رفتار خود در پیش می گرفت.

اگر هنوز کمیت اخلاق در فوتبال ایران لنگ می زند و کار به جایی می رسد که مراجع قضایی خارج از حوزه ورزش به مصالحه در میان قهرمانان گمارده می شوند، پس حتماً هر آنچه تا به امروزکاشته ایم جو بوده و طبیعتاً نباید انتظار درو کردن گندم داشته باشیم!

۴) دلمان به هم می خورد اگر دوباره بخواهیم قصه کهنه و همیشه مورد ظلم قرار گرفتن «فرهنگ سازی» را علم کنیم. دست بر قضا کارخانه فرهنگ سازی فوتبال ایران به شدت مشغول تولید هنجار است و از باب کمیت مشکل ندارد، اما مشکل این جاست که فرهنگها، الگوها و سرمشقهای تولیدی توسط این دستگاه عمدتاً آلوده و غیرقابل اطمینان است.

فقط یک لحظه چشمتان را ببندید و فرض بگیرید یک جوان بخت برگشته و «ضمیر پاک»! بخواهد از روشهای رفتاری یکی از این هزار قهرمان خوش خلق فوتبال ما الگو بگیرد، حدس می زنید چه فاجعه ای در شرف وقوع باشد؟!

۵) بدون تعارف، واقعیت این جاست که شاخص آلایندگی در فوتبال ما از رنگ قرمز هم فراتر رفته و امروز دیگر فرصت دنبال کردن آن رویکرد ایده آلیستی همیشه نافرجام برای فوتبال ایران باقی نیست. کاری که امروز از نان شب هم واجب تر شده، حوزه بندی وظایف فرهنگی است. حقیقت تلخی در فوتبال ما جاری است و آن هم از سرعت شگفت انگیز هنجار شکنی ها حکایت دارد.

اگر ادبیات سعید آذری امروز تا این حد آشفته می نماید، اگر مشاجره یک داور جوان با یک پیشکسوت در صفحه رسانه ملی رنگ و بوی پرده دری به خود می گیرد، اگر محمد مایلی کهن پا را از فاش کردن دارایی های نامشروع مخاطبان همیشگی اش فراتر گذاشته و این بار پرده از اسرار خانوادگی آنها بر می دارد و اگر «crazy» دیروز، به حیوان امروز بدل می شود، بدیهی است که پیش از سررسیدن جعبه سیاه فردا باید به فکر فرو رفت و کاری شایسته در پیش گرفت.

۶) گفتیم که ضرورت اکنون اقتضا می کند سریع تر از هر زمان دیگر شرح وظایف روشن شود و هر کسی موظف به سامان بخشیدن اوضاع حوزه خود شود. کلی گویی در حال حاضر کاری از پیش نخواهد برد. اگر اکثر قریب به اتفاق باشگاههای ایرانی به مفهوم «فرهنگی» آراسته شده اند، پس حتماً باید این رسالت خود را هم از جایی شروع کنند. رسیدگی به این همه بد اخلاقی در ورزش از عهده کمیته نحیف انضباطی بر نخواهد آمد، پس چه بهتر که بازیکنان، مربیان، هواداران و... به باشگاهها سپرده شوند و در صورت بروز کوچکترین مشکلی، نهادهای قانونگذار مستقیم با باشگاه طرف حساب باشند. صد بار مایه تأسف است که داریوش مصطفوی از اقدام خجالت آور افشین قطبی دفاع می کند. اگر یک بار برای همیشه حد و مرز وظیفه ها و تکالیف روشن شود، امروز، این باید باشگاه پرسپولیس باشد که به خاطر حرکت گستاخانه سرمربی اش پای میز محاکمه می نشیند.

۷) بیایید تعارف را کنار بگذاریم. اکنون کار از کار گذشته و آنچه باقی مانده، تلی از یأس و اندوه است. کار فرهنگ را به باشگاهها بسپارید و متخلفها را بدون رو در بایستی محاکمه کنید. امتیاز کم کنید، به دسته پایین تر بفرستید، جریمه سنگین مالی در نظر بگیرید، پیش از آنکه نعش مثله شده «فرهنگ» بیش از این مورد هتک حرمت قرار بگیرد !

رسول بهروش