چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
صهیونیست ها در دربار قاجار
با روی کار آمدن میرزاتقیخان امیرکبیر به عنوان صدراعظم ناصرالدین شاه، در فاصلهای بسیار کوتاه، تحولات اصلاحی بسیار اساسی و عمده در حوزه امنیت سیاسی و اجتماعی ایران صورت پذیرفت. این اصلاحات و تحولات در حوزههای نظامی، صنایع، چاپارخانه و آموزشی... نیز بسیار جدی و چشمگیر بود که تأسیس مدرسه دارالفنون سرآمد آنها بود. برای نمونه تدابیر و اقدامات منحصر به فرد در زمینه بهداشت و مبارزه با بیماریهای مسری از طریق آبلهکوبی و... در دوران او، آنچنان قابل توجه بود که بعضی از اروپائیان را در همان زمان به اعتراف و تحسین واداشته بود.
امیرکبیر توانسته بود فتنه ماسونی صهیونی باب را خاموش سازد؛ فتنه و توطئهای که عوامل و محافل یهودی برای برهم زدن ثبات سیاسی، ساختار اجتماعی و هویت فرهنگی مردم ایران طراحی کرده و حتی بسیاری را تحتتأثیر قرار داده بودند. این تدابیر و اقدامات امیرکبیر در ایران، با برنامهای که از طریق قدرتهای جهانی و تحت دسیسه همان کانونهای یهودی طراحی و پیاده میشد. کاملاً ناسازگار بود. هوشمندی امیرکبیر در ساماندهی امور داخلی از یک سو و خنثی کردن توطئههای فتنهانگیز دشمنان از سوی دیگر او را بسیار برجسته و مغضوب غرب کرده بود؛ آن چنان که م. واتسون، تاریخنگار معروف انگلیسی به صراحت اعتراف کرده که امیرکبیر در میان همه رجال مشرق زمین مقام بینظیری داشت. همه اینها دلیل محکمی بود تا او از سر راه برداشته شود. این چنین بود که با برنامهریزی و طراحی کانونهای صهیونی و لژهای ماسونی و عوامل و ایادی داخلی آنها و به دستور ناصرالدینشاه قاجار امیرکبیر در حمام فین کاشان به قتل رسید.
با حذف امیرکبیر از صحنه قدرت و سیاست ایران، میرزاآقاخان نوری به جای او صدراعظم ایران شد. در دوران او نه فقط حضور و نفوذ بیگانگان در سیاستگذاری و برنامهریزی کشور افزایش یافت، بلکه شیرازه امنیتی که امیرکبیر برپا و برقرار ساخته بود از هم گسست و اوضاع مملکت دچار بینظمی و هرج و مرج گردید. عوامل یهودی و عوامل بیگانه و عناصر وابستة انگلیسی، ماسونی و صهیونی در این زمان برای تضعیف ایران، علاوه بر ایجاد فتنه و همه این حوادث در مناطق پیرامونی تأثیر و تبعات اقتصادی، سیاسی و بلکه روانی، به خصوص بر روی دولتمردان وقت داشت که کشور ایران نیز از آن به دور نماند. قتل میرزاتقیخان امیرکبیر توسط ناصرالدینشاه قاجار و تحت دسیسه برخی اشخاص ذینفوذ از جمله مهدعلیا مادر شاه از جمله حوادث تلخ و تکاندهنده آن دوران است. این رویداد، آنگاه اهمیت بیشتری پیدا میکند که بدانیم هم ناصرالدینشاه تحت نفوذ اسرارآمیز پزشک یهودی خود یعقوب ادوارد پولاک و پس از او دکتر ژوزف دزیره تولوزان بود و هم مهدعلیا تحتتأثیر حکیم یحزقل معروف به حق نظر طبیب یهودی مخصوص و مورد علاقه خود قرار داشت.
حضور و نفوذ حکیم یحزقل در دربار قاجار، چه زمان محمدشاه و چه ناصرالدینشاه آن چنان بود که محافل یهودی از او به عنوان مُردخای دربار قاجار یاد کرده و او را معادل مُردخای دردربارخشایارشا دانستهاند. به همین دلیل ازاو به بزرگی درمیان قوم یهود نام بردهاند.
علاوه بر این انگلیسیها با استفاده از شخصیتهای دسیسهگر فراماسون مثل میرزاآقاخان نوری، و نیز دامن زدن به هرج و مرج به وسیله عوامل داخلی خود، زمینه جداسازی افغانستان از ایران را فراهم آوردند.
بدون شک رویدادها و تحولات ایران آن دوران را نمیتوان با سیر حوادث و رخدادهای مشابه در امپراتوری عثمانی بیارتباط و یا اتفاقی دانست. نمایندگان اعزامی از سوی کانونهای یهودی از یک سو و نمایندگان سفارتخانههای اروپایی مستقر در ایران از سوی دیگر، وضعیت داخلی ایران را کاملاً تحت نظر داشتند. علاوه بر این، مستنداتی وجود دارد که برخی رهبران و پیشوایان یهود ایران با زرسالاران و کانونهای یهودی مستقر در اروپا ارتباط داشتند. مکاتبه رهبران یهودی همدان با موشه مونتفیوری در ماه مارس ۱۸۶۵ یهودی و نامههای ارسالی ملاربی اسحق پیشوای یهودیان تهران به سازمان صهیونیستی «آلیانس اسرائیلیت اونیورسال» یعنی همان اتحادیه جهانی یهود، مستقر در فرانسه، در سال ۱۸۶۵ از این واقعیت حکایت میکند. مذاکرات و گفت و گوهای کمیته مرکزی آلیانس در جلسه ماه مه ۱۸۶۵، در خصوص اوضاع داخلی و مسائل مربوط به یهود ایران و تصمیمگیری اعضای کمیته جهت برپایی مراکز ویژه وابسته به آلیانس در ایران، همه نشان از برنامههای سازمانهای صهیونی در ایران دارد. این کانون در همان دوران و به طور دقیق در سال ۱۸۶۲ در تتوان مراکش، در سال ۱۸۶۴ در طنجه مراکش، در سال ۱۸۶۵ در بغداد و در سال ۱۸۶۷ در آدرنه عثمانی موفق شده بود شعبههای آلیانس یا اتحادیه جهانی یهود را که یک سازمان کاملاً صهیونیستی بود دایر کنند. بر این اساس آنها همزمان در ایران نیز دست به تکاپوی جدی و گسترده زدند و در این راه از حمایت و پشتیبانی جدی سفارتخانههای انگلستان و فرانسه نیز برخوردار بودند. حتی نمایندگان سازمان یاد شده در قالب یک هیأت علمی انگلیسی به تهران اعزام شدند.
این تکاپو تا سفر اول ناصرالدینشاه به اروپا در سال ۱۸۷۳ به طور بیوقفه ادامه داشت. تا این که در سفر یادشده نمایندگان و رؤسای سازمانها و کانونهای ذینفوذ یهودی اروپا با شاه ایران ملاقات و مطالبات خود را که از جمله آن ایجاد شعب مؤسسه صهیونیستی آلیانس در ایران بود به او اعلام کردند. شاه و میرزاحسینخان سپهسالار، صدراعظم، نیز ضمن اعلام موافقت، قول دادند که در تهران خواستههای آنها را دنبال و اجرا و عملی سازند.
به هر روی در زمان مظفرالدینشاه قاجار و حدوداً در سال ۱۸۹۸م مراکز وابسته به آلیانس در تهران و یکی پس از دیگری در نقاط مختلف ایران برپا شد تا اهداف و برنامه این تشکیلات صهیونیستی را در سرزمین ایران تعقیب و دنبال کند. به هر روی این تکاپو تا زمان جنگ جهانی اول به طرز شگفتانگیز و خزنده در ایران استمرار و جریان داشت.
. مراجعه شود به سفرنامة پولاک، (ایران و ایرانیان)، ترجمة کیکاوس جهانداری، شرکت سهامی انتشارات خوارزمی، چ دوم، ۱۳۶۸، اقدامات دوران امیرکبیر از جمله صص ۴۵۲ و ۴۵۳ و... .
. حبیب لوی نویسنده یهودی تاریخ یهود ایران، درباره ارتباط میان یهود ایران و حرکت سیدعلی محمد باب، اعتراف میکند که شمار قابل توجهی از خواص یهود به او پیوستند. حبیب لوی حتی تصریح کرده است که «سیدعلیمحمد باب شیرازی اغلب با یهودیان شیراز برای کسب اطلاعات تماس میگرفت.» ص ۶۰۴، ج سوم. نویسنده، ماجرا و دعوای سیدعلیمحمد باب در سال ۱۸۴۴ را عامل جدیدی میداند که در سرگذشت هزاران نفر از یهودیان ایران به خصوص همدان، کاشان، اراک و بعدها تهران تأثیر بسزایی داشت و میافزاید: این نهضت جدید و در پیرو آن نهضت میرزاحسینعلی بهاءالله تماس فراوانی با جامعه یهود ایران داشت و این تماسها و علل دیگر موجب شد که عده کثیری از یهودیان ایران ترک جامعه خود کرده» و به این حرکت جدید بپیوندند. (ص ۵۹۹)
. غلامحسین مصاحب، دایرهالمعارف فارسی، ج اول، چ سوم، ۱۳۸۱، صص ۳۵۳-۳۵۲.
. یاکوب ادوارد پولاک یهودی از سال ۱۸۵۵ تا ۱۸۶۰م/ ۱۲۳۴ تا ۱۲۳۹ش، به عنوان پزشک مخصوص ناصرالدینشاه قاجار از موقعیت و نفوذی شگرف در دربار شاه برخوردار بود.
. دکتر ژوزف تولوزان معروف به حکیمباشی نیز از سال ۱۸۵۹ تا ۱۸۹۷ به مدت ۳۸ سال، تا مدتی پس از قتل ناصرالدینشاه طبیب مخصوص دربار بود و از نفوذ و تأثیر بسیاری در دربار قاجار برخوردار بود. آنچنان که نوشتهاند امتیاز تأسیس بانک و انحصار تنباکو به وسیلة او به خارجیها واگذار شد. وی در سال ۱۸۹۷ مبلغ ۶۰۰۰ تومان حقوق از دربار دریافت میکرد که کمنظیرترین در ایران آن زمان بود.
. حبیب لوی نویسنده یهودی در جلد سوم کتاب تاریخ یهود ایران، ص ۶۳۵، به علاقه مهدعلیا مادر ناصرالدین شاه به یحزقل طبیب یهودی خود تصریح کرده است.
. غلامحسین مصاحب، دایرهالمعارف فارسی، ج ۲، صص ۲۵۹۴-۲۵۹۳.
. مراجعه شود به: حبیب لوی، تاریخ یهود ایران، ج سوم، چ اول، ۱۳۳۹، ص ۶۹۶.
. ر.ک: همان، صص ۶۹۵، ۶۹۸، ۶۹۹ و ۶۷۰.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست