پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
نقاشی کشیدن آیدین
آیدین جعبهِ مدادرنگی جدیدش را بازکرد و شروع کرد به نقاشی کشیدن، اول خودش را کشید با بلوز و شلوار و موهای بلند، به موهای خودش نگاه کرد،کوتاه بودند، پاک کن را برداشت و موهای نقاشی را اندازه موهای خودش کرد. بعد دوتا چشم و یک بینی و یک دهان خنده رو برای خودش کشید. سعی کرد چشم ها و بینی نقاشی، شبیه خودش باشند. اما خیلی شبیه نشدند. خیلی حوصله نداشت پس تندتند رنگ کـــرد و رنگ ها از بلوز و شلوار نقاشیاش بیرون زد. با این همه پیش خودش گفت: خوشگل شد و از دور به آن نگاه کرد. میخواست آن را به بابا، نشان بدهد. پشیمان شد . بابا مثل همیشـه غرق خواندن روزنامه بود. دوباره به نقاشیاش نگاه کرد. جای یک نفر خالی بود. مدادش را برداشت و به بابا نگاه کرد. میخواست بابا را نقاشی کند. اول یک کلهِ گرد کشید که خیلی هم گرد نشد. بعد به بابا نگاه کرد و یک دماغ گُنده روی صورت بابا کشید بـــا دو تــا ابـــروی اخم کرده، بعد دوباره به بابا نگاه کرد و دهان و گوشهای بابا را کشید که کج شدند. آخر ســر هم یک گردن نازک کشید. پاها و دستهای بابا هم مثل دست و پاهای خودش کوچک شدند که سه تا انگشت داشتند. وقتی به بابای واقعی و بابای نقاشی نگاه کرد، خندید وشلوار و پیراهن بابا را مداد آبی، رنگ کرد. سعی کرد با حوصله رنگ کند. پس از اینکه نقاشیاش تمام شد آن را به بابا نشان داد. بابا با بیحوصلگی روزنامه را کنار گذاشت وبه نقاشی نگاه کرد و انگشتش را گذاشت روی نقاشی خودش. با تعجب از آیدین پرسید:" این منم؟ " آیدینهم لبخند زد وسرش را تکان تکان داد. بابا که کمی دلخورشده بود، مداد سیاه را از آیدین گرفت و دو تا چشم درشت ودو تا ابروی بلند برای خودش کشید ویک دماغ کوچک روی دماغ گنده و کج نقاشی آیدین کشید. نقاشی کم کم خط خطی شد و یک بابای خط خطی عجیب وغریب روی کاغذ بود که نه آیدین میفهمید چی کشیده، نه بابا. بعد، بابا نقاشی را ازدور نگاه کرد و گفت: "حالا مداد رنگیهایت را بیاور." بابا لباسهای نقاشی را به قدری پررنگ کرد که نوک مداد آبی ، چهار بارشکست. آخر سر به نقاشی نگاه کرد و به آیدین گفت: "حالا این منم." آیدین، هم به نقاشی بابا نگاه کرد هم به خودش. آنها خیلی به هم شبیه نبودند. بابای نقاشی، عجیب و غریب بود. آیدین خواست این را به بابا بگوید که بابا دوباره گفت: " اما نقاشی خودت را خوب کشیدی، آفرین ." آیدین به نقاشی خودش نگاه کرد و به نظرش رسید خیلی شبیه خودش نشده است. پس نقاشی را پس گرفت و رفت کهآن را درست کند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست