یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

وفا به پیمان فلسفه غدیر, شرط ظهور


وفا به پیمان فلسفه غدیر, شرط ظهور

غیبت امام از جامعه و به درازا كشیدن آن نتیجه بدعهدی و پیمان شكنی مردم نسبت به جانشین به حق پیامبر, امیر مؤمنان علی ع است

داستان آفرینش انسان و آغاز حیات او بر كرهٔ خاك با یك عهد و پیمان شكل می‏گیرد. عهد و پیمانی كه بر پذیرش پروردگاری خداوند متعال و نفی پرستش شیطان بسته شد و همهٔ انسانها بر وفای به آن همداستان شدند:

ای فرزندان آدم، مگر با شما عهد نكرده بودم كه شیطان را مپرستید؛ زیرا وی دشمن آشكار شماست؟ و این‏كه مرا بپرستید؛ این است راه راست!۱

و [یاد كن] هنگامی را كه پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذریّه آنها را برگرفت و ایشان را بر خودشان گواه ساخت كه آیا پروردگار شما نیستم؟ گفتند: «چرا، گواهی دادیم» تا مبادا روز قیامت بگویید ما از این [امر] غافل بودیم.۲

این عهد و پیمان در طول تاریخ، بارها و بارها توسط پیامبران الهی و جانشینان آنها، به انسانها یادآوری شد تا آنان نسبت به عهدی كه با خدای خود داشتند دچار فراموشی نشوند:

و در حقیقت، در میان هر امتی فرستاده‏ای برانگیختیم [تا بگوید:] خدا را بپرستید و از طاغوت [= فریبگر] بپرهیزید.۳

و پیش از تو هیچ پیامبری نفرستادیم مگر این‏كه به او وحی كردیم كه: «خدایی جز من نیست، پس مرا بپرستید».۴

از سوی دیگر برای این كه مردم در وفا به پیمانی كه بر عهده داشتند دچار مشكل نشوند و در تشخیص راهی كه به اطاعت و بندگی خدا و مخالفت با شیطان می‏انجامد گرفتار سردرگمی نگردند، به آنان گوشزد شد كه اطاعت خدا در اطاعت رسول اوست و هر كس بیشتر در طریق اطاعت رسول گام بردارد در اطاعت خدا از دیگران پیشی گرفته است:

هر كس از پیامبر فرمان بَرَد، در حقیقت، خدا را فرمان برده؛ و هر كس رویگردان شود، ما تو را بر ایشان نگهبان نفرستاده‏ایم.۵

... و آنچه را فرستاده [او] به شما داد، آن را بگیرید و از آنچه شما را بازداشت بازایستید و از خدا پروا بدارید كه خدا سخت كیفر است.۶ با پایان یافتن عصر رسالت، نه تنها از بار عهد و پیمانی كه آدم خاكی با خدای خود داشت كاسته نشد، بلكه بسیار شدیدتر از دوران حیات پیامبر(ص) از او خواسته شد كه به عهد و پیمان خود وفا كند؛ چرا كه او در وفاداری به این پیمان مورد بازخواست قرار خواهد گرفت:

... و به پیمان [خود] وفا كنید؛ زیرا كه از پیمان پرسش خواهد شد.۷

و این عهد، چنان‏كه امام موسی كاظم(ع) در تفسیر آیه یادشده می‏فرماید، چیزی نبود جز پیروی از امیر مؤمنان علی(ع):

[مراد از] عهد [در این آیه] آن پیمانی است كه پیامبر درباره دوستی ما و پیروی از امیر مؤمنان[ع] از مردم گرفت؛ این‏كه با او مخالفت نورزند، از او پیشی نگیرند، با خاندانش نیكی كنند و آنها را آگاه كرد كه درباره این پیمان بازخواست خواهند شد.۸

یعنی این بار عهد آدمی با خدای خود در صورتی دیگر متجلی شد و اطاعت امیر مؤمنان و امامان پس از او همسنگ اطاعت خدا و رسول او گردید: آگاه باشید، هر كس خدا را درباره ولایت امیر مؤمنان و امامان پس از او پیروی كند، این همان پیمان گرفته شده از سوی خداوند است.۹ و برای این‏كه هیچ‏كس در شناسایی شخصی كه پس از پیامبر(ص) می‏بایست با او عهد اطاعت بسته می‏شد به اشتباه نیفتد، در اجتماعی عظیم از مسلمانان نو شدن عهد آدمی به آگاهی همگان رسید و اعلام شد هر كس پیمان ولایت نبی خاتم(ص) را پذیرفته از این پس باید به پیمان ولایت امیر مؤمنان علی(ع) گردن نهد:

هر كس را من مولای اویم، پس این علی مولای اوست.۱۰

ای مردم! هر كس خدا و رسولش و علی و امامانی را كه از آنها یاد كردم، اطاعت كند، بی‏تردید به رستگاری بزرگی نائل آمده است.۱۱ و از همین رو بود كه این روز را” داستان آفرینش انسان و آغاز حیات او بر كرهٔ خاك با یك عهد و پیمان شكل می‏گیرد. عهد و پیمانی كه بر پذیرش پروردگاری خداوند متعال و نفی پرستش شیطان بسته شد و همهٔ انسانها بر وفای به آن همداستان شدند.... “ روز «عهد معهود» (عهد شناخته شده) نامیدند. همانا امروز، روزی بس بزرگ است... امروز، روز كامل شدن دین و روز عهد و پیمان شناخته شده است.۱۲

آری، انسانها مأمور شدند كه پس از رحلت نبی خاتم(ص) با وصی او تجدید عهد كنند و دست در دست او بگذارند تا به فرموده حضرت زهرا(س)، آنها را آسان آسان و به راحتی و ملایمت به راه هدایت و رستگاری رهنمون شود:

به خدا سوگند، اگر پای در میان می‏نهادند و علی را بر كاری كه پیغمبر به عهدهٔ او نهاد می‏گذاردند، آسان آسان ایشان را به راه راست می‏برد و حق هر یك را بدو می‏سپرد. چنان‏كه كسی زیانی نبیند و هر كس میوه آنچه كشته است بچیند. تشنگان عدالت از چشمه معدلت او سیر و زبونان در پناه صولت او دلیر می‏گشتند. اگر چنین می‏كردند درهای رحمت از زمین و آسمان به روی آنان می‏گشود. اما نكردند و به زودی خدا به كیفر آنچه كردند آنان را عذاب خواهد فرمود.۱۳

اما چنان‏كه فاطمه زهرا(س) نیز فرمودند: این‏چنین نشد و بدعهدی و عهدشكنی از همان نخستین روزهای عروج رسول خدا(ص) آغاز گردید و پیمانی كه جماعت مسلمین در روز غدیر بر اطاعت ولی خدا بسته بودند به راحتی شكسته شد و جز جمع اندكی، همه امت اسلامی از اطراف امام و حجت عصر پراكنده شدند:

هنگامی که پیامبر (ص) رحلت فرمود همه مردم جز سه تن؛ سلمان، مقداد و ابوذر غفاری، به گذشته كفرآمیز خود برگشتند.۱۴

از آن به بعد اگر چه در مقاطعی از دوران ۲۵۰ ساله امامت شیعه، شاهد روی آوردن مردم به ائمه معصومین(ع) و مرجعیت علمی آنها هستیم، اما هیچ‏گاه عهدی كه مردم در برابر امامان خود داشتند به تمامی پاس داشته نشد و این سخن امامان معصوم(ع) كه فرموده بودند: مردم تنها به سه چیز تكلیف شده‏اند: شناخت امامان، تسلیم شدن به ایشان در آنچه بر آنها وارد می‏شود و رجوع به آنها در آنچه كه در آن اختلاف دارند.۱۵

هیچگاه محقق نشد و سرانجام بدعهدیها و عهدشكنیهای امت اسلام منجر به مقتول و مسموم شدن یازده امام و غیبت آخرین امام شد و جامعهٔ اسلامی از بركات حضور امام معصوم(ع) در میان خود محروم گشت. و این همان اتفاقی بود كه پیش از این در كلام امام محمد باقر(ع) پیش‏بینی شده بود:

هنگامی كه خداوند تبارك و تعالی، از آفریدگانش خشمگین شود، ما [اهل بیت] را از مجاورت با آنها دور می‏سازد.۱۶

آری، غیبت امام از جامعه و به درازا كشیدن آن نتیجه بدعهدی و پیمان‏شكنی مردم نسبت به حجتهای الهی و جانشینان به حق رسول خدا(ص) است و تا زمانی كه مردم چنان‏كه باید و شاید به پیمانی كه در برابر امامان معصوم(ع) برعهده دارند وفا نكنند و با همه وجود آماده پذیرش اوامر و نواهی آنها نگردند، ظهور محقق نخواهد شد؛ چنان كه امام عصر(ع) فرمود:

اگر شیعیان ما - كه خداوند توفیق طاعتشان دهد - در راه ایفای پیمانی كه بر دوش دارند همدل می‏شدند، میمنت ملاقات ما از ایشان به تأخیر نمی‏افتاد و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آنان می‏گشت، دیداری بر مبنای شناخت راستین و صداقتی از آنها نسبت به ما.۱۷

با توجه به همین اهمیت وفا به عهد و پیمان و تأثیر آن در ظهور امام عصر(ع) بوده است كه از ما خواسته‏اند هر بامداد عهد و پیمان اطاعتی را كه نسبت به امام خود بر دوش داریم، به یاد آوریم و آن را تجدید كنیم:

بار خدایا! من در بامداد این روز و تمام دوران زندگانی‏ام، عهد، عقد و بیعتی را كه نسبت به او (امام مهدی(ع)) بر گردن دارم، تجدید می‏كنم، كه هرگز از آن برنگردم و بر آن پایدار بمانم.۱۸

مرجع : فصلنامه موعود

پی‏نوشتها:

” غیبت امام از جامعه و به درازا كشیدن آن نتیجه بدعهدی و پیمان‏شكنی مردم نسبت به حجتهای الهی و جانشینان به حق رسول خدا(ص) است و تا زمانی كه مردم چنان‏كه باید و شاید به پیمانی كه در برابر امامان معصوم(ع) برعهده دارند وفا نكنند و با همه وجود آماده پذیرش اوامر و نواهی آنها نگردند، ظهور محقق نخواهد شد.... “

۱ . ألم أعهد إلیكم یا بنی‏ادم أن لاتعبدوا الشیطان إنّه لكم عدوّ مبین و أن

اعبدونی هذا صراط مستقیم. سوره یس (۳۶)، آیه ۶۱-۶۰.

۲ . و إذ أخذ ربّك من بنی‏ادم من ظهورهم ذرّیتهم و أشهدهم علی أنفسهم ألست بربّكم

قالوا بلی شهدنا أن تقولوا یوم القیامهٔ إنّا كنّا عن هذا غافلین.

سوره اعراف (۷)، آیه ۱۷۲.

۳ . و لقد بعثنا فی كلّ أمهٔ رسولاً أن اعبدوا اللَّه واجتنبوا الطاغوت... . سوره نمل (۱۶)، آیه ۳۶.

۴ . و ما أرسلنا من قبلك من رسول إلّا نوحی إلیه أنّه لا إله إلّا أنا فاعبدون. سوره انبیا (۲۱)، آیه ۲۵.

۵ . من یطع الرسول فقد أطاع اللَّه و من تولّی فما أرسلناك علیهم حفیظاً. سوره نساء (۴)، آیه ۸۰.

۶ . ... و ما آتاكم الرسول فخذوه و ما نهاكم عنه فانتهوا و اتقوا اللَّه إنّ اللَّه شدید العقاب. سوره حشر (۵۹)، آیه ۷.

۷ . ... و أوفوا بالعهد إنّ العهد كان مسئولاً. سوره اسراء (۱۷)، آیه ۳.

۸ . العهد ما أخذ النبی علی‏الناس فی موّدتنا و طاعهٔ أمیرالمؤمنین أن لایخالفوه ولایتقدّموه ولایقطعوا رحمه و أعلهم أنّهم مسئولون عنه. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۲۴، ص۱۸۷، ح۱. سوره مریم (۱۹)، آیه ۸۷.

۹ . ألا من دان اللَّه بولایهٔ امیرالمؤمنین والأئمهٔ من بعده فهوالعهد عنداللَّه. به نقل از امام صادق(ع) در تفسیر آیه شریفه «لایملكون الشفاعهٔ إلّا من اتّخذ عند الرحمن عهداً.»؛ [آنان] اختیار شفاعت را ندارند، جز آن‏كس كه از جانب [خدای] رحمان پیمانی گرفته است. (بحارالانوار، ج۲۴، ص۳۳۳، ح۵۸.)

۱۰. من كنت مولاه فهذا علی مولاه... . ابو منصور احمد بن علی بن ابی‏طالب طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۵۶-۶۶.

۱۱. معاشر الناس! من یطع اللَّه و رسوله و علّیاً والائمّهٔ الذین ذكرهم فقد فاز فوزاً عظیما. همان.

۱۲. إنّ هذا یوم عظیم الشأن... یوم كمال الدین و یوم العهد المعهود. بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۶۴، ح۴۰.

۱۳. همان، ج۴۳، ص۱۵۸. همچنین ر.ك: سیدجعفر شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا(ع)، ص۱۵۱.

۱۴. إنّ النبی، صلّی اللَّه علیه و آله، لمّا قبض ارتدّ الناس علی أعقابهم كفّاراً الّا ثلاثهٔ: سلمان والمقداد و أبوذر الغفاری. بحارالانوار، ج۲۸، ص۲۵۹، ح۴۲

۱۵. إنّما كلّف الناس ثلاثه: معرفهٔ الأئمّهٔ والتسلیم لهم فیما و رد علیهم والردّ إلیهم فیما اختلفوا فیه. حدیث از امام باقر(ع). محمدبن یعقوب كلینی، الكافی، ج۱، ص۳۹۰، ح۱.

۱۶. إذا غضب اللَّه تبارك و تعالی علی خلقه، نحّانا عن جوارهم. همان، ص۳۴۳، ح۳۱.

۱۷. لو أنّ أشیاعنا، و فقّهم اللَّه لطاعته، علی اجتماع من القلوب فی الوفاء بالعهد علیهم، لما تأخّر عنهم الیمن بلقائنا و لتعجلّت لهم السعادهٔ بمشاهدتنا علی حقّ المعرفهٔ و صدقها منهم بنا. بحارالانوار، ج۵۳، ص۱۷۷.

۱۸. أللّهم إنّی أجدّد له فی صبیحهٔ یومی هذا و ماعشت من أیّام حیاتی عهداً و عقداً و بیعهٔ له فی عنقی لا أحوال عنها ولا أزول أبداً. همان، ج۱۰۲، ص۱۱۱.

۱۹. مرحوم علامه مجلسی در توضیح این سخن حضرت(ع) كه «تو را دوستان و برادرانی است»

می‏فرماید: «شاید هدف از آوردن این حكایت، این باشد كه این زمان، زمانه وفای به عهد نیست و اگر زمان ظهور این امر را به تو بگویم، تو دوستان و آشنایانی داری و زمان ظهور را به آنها می‏گویی در نتیجه خبر میان مردم پراكنده می‏شود و باعث فساد می‏شود. و عهد و پیمان به پوشیده داشتن زمان ظهور هم فایده‏ای ندارد؛ اگر هنوز زمان ترازو نرسیده باشد، تو به عهد خود وفا نمی‏كنی.

یا معنای این سخن این است كه تو آشنایانی داری، پس به آنها بنگر آیا آنها با تو در چیزی هم رأی هستند یا اینكه اصلاً به عهد تو وفا می‏كنند؛ پس چگونه امام زمان(ع) در اینگونه زمان ظهور می‏كند!

یا اینكه مقصود این است كه تو می‏توانی آنرا استعلام كنی، پس برای كسب علم به حال آشنایان و برادرانت بنگر هر چه از آنها عزم و تصمیم قاطع بر فرمانبرداری و اطاعت و تسلیم كامل از امامشان دیدی، پس بدان آن زمان، زمان ظهور حضرت قائم - كه خداوند ظهور و فرجش را نزدیك گرداند - است و قیام آن حضرت مشروط به این امر است و عموماً اهل هر زمانی بر یك حالت هستند همانگونه كه از این داستان پیداست.» (بحارالانوار، ج۱۴، ص۵۰۰).

۲۰. علامه مجلسی در توضیح عبارت «اما من می‏دانم» می‏نویسد: «شاید علم آن مرد از اطلاع دادن آن عالم باشد و آن عالم هم علمش را از انبیاء گرفته باشد یعنی آنها براساس وحی آسمانی به او خبر داده‏اند كه پادشاه به زودی آن خوابها را خواهد دید و این تعبیر آن خوابهاست. یا اینكه او از آن دانشمند نوعی دانش فرا گرفته كه شخص با آن می‏تواند امثال آن امور را استنباط نماید. این احتمال هم وجود دارد كه آن مرد

پیامبری باشد كه این امور را از طریق وحی فهمیده است. (همان)

۲۱. الكافی، ج۸، ص۳۶۲، ح۵۵۲؛ بحارالانوار، ج۱۴، ص۴۹۷ - ۴۹۹


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.