دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

استراتژی و تاكتیك نظامی حضرت علی ع


استراتژی و تاكتیك نظامی حضرت علی ع

امام به كار و وظیفه مهم فرماندهان در آن موقعیت ها; یعنی شب بیداری جهت امنیت و حفاظت نیروها می پردازد و به فرمانده پیشتاز دستور می دهد كه شخصا بر اقدامات و تدابیر امنیتی نظارت داشته, بر حسن اجرای آن مطمئن شوند; و این میسر نمی گردد مگر این كه هر دو, هر شب, بیدار بوده و به كلیه نقاط لشكر مانند دیده بانی و نگهبانی سركشی كنند

نویسندگان بسیاری درباره ابعاد گوناگون زندگی امام علی ـ علیه السلام ـ پژوهش های زیادی انجام داده اند. آنان در خلال پژوهش های دامنه دارشان (كه پایانی نیز برای این گونه پژوهش ها وجود ندارد) از ویژگی های منحصر به فرد و پسندیده ای كه در وجود آن امام همام متجلی است, پرده برداشته, سپس این ویژگی ها و صفات را با دلایل و شواهد آشكار به صورت كتاب درآورده, فراروی دیده جهانیان گذاردند; به طوری كه این كتاب ها در هر كتابخانه ای یافت می شود.

[در این زمینه], برخی از نویسندگان, درباره شجاعت آن حضرت نگاشتند و برخی درباره عدالت و پایداری وی سخن راندند; پاره ای از آنها درباره نوع دوستی و عرب بودنش مطالبی به رشته تحریر در آوردند; و دسته ای هم عنان قلم را به سوی زهد حضرت كشاندند[ .این پژوهش ها ادامه یافت] تا آن جا كه صفات حمیده و پسندیده ای باقی نماند, مگر این كه حضرت, نمونه بارز و برجسته آن به شمار می رفت.

اما به رغم آن كه درباره ایشان آثار فراوانی نگاشته شده, جنبه های مهمی در زندگی ایشان همچنان باقی مانده, كه به طور كامل مورد بررسی و مداقه قرار نگرفته است; تا توانایی ها, استعدادها, و درك عمیق آن حضرت, در این بعد از زندگیشان را به منصه ظهور برساند. یكی از آن وجوه فراموش شده, فرماندهی و مدیریت و برنامه ریزیهای جنگی آن حضرت می باشد.

علت این بی توجهی را می توان این گونه توجیه كرد كه بررسی كنندگان و پژوهشگران زندگی آن حضرت, در این زمینه, آن چنان كه شایسته و بایسته است مهارت نداشتند تا در آن توغل كرده, پرده از گنج های گرانبهای آن بر دارند. به این معنا كه هر كس بنا بر تخصصی كه داشت, پیرامون امام علی ـ علیه السلام ـ و موضوع تخصصی خود بررسی و تعمیق كرده, به دنبال آن هم دستاوردها و نظریات نیكو و مهمی را استخراج می نمود. اما بعد نظامی زندگی حضرت احتیاج به فردی داشت كه در این عرصه از تخصص كافی بر خوردار بوده, تا بتواند بحث و بررسی كرده و این جنبه مهم زندگی امام را آشكار نماید; جنبه ای كه مالامال از مبارزه و جهاد ایشان در راه دفاع از ارزش های اسلامی و انسان دوستانه (حتی تا آخرین روز زندگی شرافتمندانه اش) بود و سرانجام هم جان خود را در این راه فدا كرد.

كتاب های تاریخی عربی و اسلامی سرشار از صحنه های منحصر به فرد و درخشانی درباره این بعد زندگی امام می باشد, كه سزاوار است به آنها توجه نموده و با زدودن گرد و غبار[ گذشت] زمان, لباس امروزی بر آن پوشانده و به گونه ای عرضه كنیم كه هم با ذوق و سلیقه یك فرد نظامی, و هم مطابق با ذوق و سلیقه یك فرد غیرنظامی, سازگاری باشد.

یكی از دلایلی كه افراد را از نوشتن درباره این بعد[ مبارزاتی] امام رویگردان كرده است, ممكن است داخلی بودن جنگ های حضرت علی ـ علیه السلام ـ باشد كه كاوش در آن, موجب برانگیخته شدن احساسات و تعصبات عده ای می شود. اما ما این مطلب را توجیه مناسبی برای بی تفاوتی نسبت به این میراث گرانمایه آكنده از مهارت و خبرگی[ امام علی ـ علیه السلام ـ] و مواهب خداوندی نمی دانیم.

هدف ما[ در این مقاله] صرفا پژوهشی است; بدون جانبداری از فرقه یا گروه یا عقیده ای خاص, و به دور از كاوش در دلایل به وجود آورنده این جنگ ها (كه مسلمانان در برابر آن مواضع گوناگونی اتخاذ كرده اند و همچنان جزیی از اسباب اختلاف و تفرقه میان آنان می باشد).

البته سخن ما نه به این معناست كه به طور كلی اسباب و علل به وجود آورنده این جنگ ها (كه اسباب و عللی سیاسی است) را به كناری نهاده ایم; چرا كه در صورت كنار گذاشتن این اسباب و علل, مطمئنا به طور كامل موفق به دستیابی یك تحقیق استوار و واقع گرا نخواهیم شد (زیرا اساسا جنگ یكی از ابزارهای سیاسی, بلكه آخرین وسیله آن است و لذا جزیی از آن به شمار میآید). در نهایت تلاش ما بر این پایه استوار است كه از مطرح كردن دیدگاه ها و موضعگیریهای برانگیزنده یا كمك كننده به پیدایش اختلاف و نزاع پرهیز نماییم; زیرا اساسا هدف ما چیزی جز این است.

[اینك] به استراتژی و تاكتیك نظامی حضرت علی ـ علیه السلام ـ می پردازیم.

●استراتژی و تاكتیك حضرت علی ـ علیه السلام ـ

قدرت امام علی ـ علیه السلام ـ و بینش استراتژیكی وی ضمن حركت عظیم او در رإس نیروهایش از كوفه به صفین كاملا به چشم می خورد. حضرت از محل تجمع نیروهایش به طور دقیق در منطقه ((نخیله)) (واقع در بیست كیلو متری جنوب كربلا) تا منطقه صفین, مسافتی[ به طول] حداقل هزار كیلومتر راه را از میان دره ها, دشت ها و بیابان ها با بیش از پنجاه هزار نیرو پشت سر گذارد و این در حالی بود كه حضرت خواسته ها و احتیاجات این نیروی عظیم را (با همه تفاصیل آن) در این مسیر طولانی مهیا و آماده كرده بود.

[همانطور كه می دانید] هر یك از دو عامل اطلاعات و امنیت, از مهم ترین پایه های موفقیت یك حركت نظامی می باشد. این امر هم از دید تیزنگر امام به هیچ وجه پنهان نماند. امام به بررسی زمین (كه كلید پیروزی عملیات است) پرداخت و طبق مشخصات آن, برنامه ای تنظیم كرده و آن را به همراه دو عامل فوق الذكر در برابر دیدگان خود قرار داد.

سرزمینی كه امام تصمیم به عبور از آن را داشت, از ناحیه غرب هم مرز با صحرایی بایر و بیآب و علف بود, كه به سرزمین شام[ پایگاه خلافت معاویه] منتهی می شد.

امام این احتمال را از نظر دور نكرد كه ممكن است دشمن با روی آوردن به شرق, روبه سوی فرات (كه البته مستلزم گذشتن از بیابان ها و صحراهاست) با حمله ای سنگین, صفوف نیروها را آشفته كند. از این رو, نیرویی دوازده هزار نفره از سواره نظام را به عنوان پیشرو و طلایه دار جدا ساخته, آنها را به موازات كرانه راست رود فرات همراه با سفارش ها و توصیه هایی روشن, درباره وظایف و روش های كارشان راهی كرد. این سفارش ها, بهترین توصیه ها از این دست می باشد كه یك رهبر, خطاب به بخشی از نیروهایش جهت انجام صحیح مإموریت ویژه اشان می كند.

امام قبل از راهی نمودن این نیروی پیشرو, دسته ای را به فرماندهی مالك اشتر ارسال كرده بود, كه از ((مدائن)) سیر خود را آغاز كرده, به موازات رود دجله روبه سوی ((موصل)), ((یعنین)) و ((دارا)) حركت نموده, سپس با تغییر مسیر به موازات رودخانه ((خابور)) به حركتشان ادامه داده با عبور از كوه های ((سنجار)) به ((عنه)) و ((هیت)) گام بردارند. این كار امام اقدامی بود برای آن كه امنیت نیروهای پیشرو را, كه به سوی شمال طی طریق می كردند, تإمین كند.

بعد از آن كه این نیروها در مناطق ((موصل)) و ((الجزیره))(۱) و در فرازه جای فرات حضور یافتند, ارتش امام می توانست به دور دست ترین منطقه ای كه قلمرو حكومت در سمت شمال بدانجا كشیده شده بود برسد. مالك اشتر هم توانست خود را به مناطق ((حران)) و ((رقه)) و ((قرقیسیا)), كه معاویه بر آنها حكم می راند, برساند.

این پیشروی تإثیر زیادی بر روحیه مردم آن مناطق گذاشته, و آنها را از هر گونه اقدام در مخالفت با حكومت[ علی ـ علیه السلام ـ] باز داشت.

بقیه نیروها كه متشكل از ((قسم اكبر)) (قلب سپاه), ((جنبتین[ ((دو جناح میمنه و میسره (جناحین) یا راست و چپ لشكر] و ((موخره)) یا ((ساقات)) (نیروهایی كه پشت سر بقیه نیروها حركت می كنند), از میان دو رود دجله و فرات شروع به پیشروی كردند; به طوری كه از ((كربلا)) گذشته, رو به سوی ((بابل)) و از آن جا به ((مدائن)) رفتند, ولی سریع آن جا را تخلیه كرده, از تنگه ای كه حد فاصل دو رود دجله و فرات است (كه شهر بغداد, اكنون در آنجا واقع است) با در پیش گرفتن راه شمال, به سوی شهر ((انبار)) كه مشرف بر نهر فرات است به پیشروی خود ادامه داده, بعد از آن به موازات كرانه چپ رود فرات, به طرف ((بهیت)), ((حدیه)) و ((عنه)) حركت كردند. آنان كرانه راست رود فرات را هم پشت سر گذارده و به طرف ((جزیره)) كه عراق را از شام جدا می كرد گام برداشتند.

برنامه امام این بود كه نیروهایش در ((رقه)) به یكدیگر بپیوندند, نیروهایی كه به سه بخش تقسیم شده بودند: نخست, لشكر مالك اشتر كه حضرت او را به ((موصل)) و ((جزیره)) فرستاده بود; دوم, نیروهای پیشتاز (خط مقدم) به سركردگی زیاد بن النضر و شریح بن هانی; و سوم, بخش اعظم سپاه (بخش بزرگ تر) كه همان قلب لشكر است و حضرت فرماندهی آن را به عهده داشت.

از دیگر برنامه های آن حضرت شكل دادن به دو عامل ((اطلاعات)) و ((امنیت)) و ((كوشش خبری[ جاسوسی])) (برای به دست آوردن تعداد نفرات دشمن) بوده كه[ به خوبی] توانست آن را به مرحله عمل برساند; بدین ترتیب كه نیروهای پیشتاز (مقدمه) و نیروهای مالك اشتر, هر روز, اطلاعات مفصلی از پستی و بلندی زمین, و گرایش ها و جهت گیریهای ساكنان, و نیز چگونگی برخورد آنان, و مواضعشان نسبت به جنگ را برای امام می فرستادند. علاوه بر آن در سرزمینی كه خود تسخیر كرده بودند و در آن پیشروی را آغاز كرده بودند, شروع به تجسس و خبرچینی[ جاسوسی] كردند.

معاویه نیز عده ای را به همین قصد فرستاد; لكن درگیریهای محدودی بین نیروهای مالك اشتر و نیروهای معاویه رخ داد.

اساسا, برنامه این بود كه نیروهای امام در مناطق شمالی شام در منطقه ((رقه)) (كه در برابر دشت پهناور ((حلب)) قرار داشت) حضور بیابند, تا بر ساكنین شهرهای شمال ((جزیره)) و نیز شهرهای واقع در طول مرزها, حتی شهر ((حمص)) اثر فراوان بگذارند. رویگردانی تعداد زیادی از شهرنشینان شمال از همكاری با معاویه و پیوستن به ایشان, نتیجه این حضور بود.

علاوه بر این, امام كلیه مقاومت هایی را كه در برابر ایشان بود (البته نیروی [خط] مقدم قبلا این گونه مقاومت ها را سامان داده بود, ولی بعدها معاویه به آن دامن زد) بدون درگیری از بین برد. قابل توجه این كه كلیه مناطق فارس تا شرق و شهرهای جنوبی, حتی ((نجد)) و ((حجاز)), هوادار ایشان بودند. هم چنین سرزمین های شمالی واقع در تحت نظر خلافت, همگی فرمانبردار بودند. لذا جناح راست لشكر امام كاملا در امنیت به سر می برد. هم چنین آب فرات برای خط سیر پیوسته امام از طریق جلگه های حاصلخیز و زمین های هموار, و به موازات كرانه چپ رود فرات تا سرزمینی كه تحت قلمرو دشمن بود (صفین) و بنا بود در آن جنگی آغاز شود (امام این سرزمین را به خاطر نزدیكی با پایگاه فرماندهی[ معاویه در] دمشق انتخاب كرده بود); نواری امنیتی برای امام و نیروهایش به حساب می‌آمد.

نویسنده: احمد الزبیدی

مترجم: علی زاهدپور

منبع:مجله حوزه اصفهان ،شماره ۴


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.