جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

بینا از دنیا زاد و توشه می گیرد


بینا از دنیا زاد و توشه می گیرد

مبانی بصیرت دینی از دیدگاه امام علی ع

قرآن پند دهنده‌ای است که نمی‌فریبد‌ و هدایت کننده‌ای است که گمراه نمی‌سازد و سخن گویی است که هرگز دروغ نمی‌گوید.... و رأی و نظر خود را در برابر قرآن متهم کنید‌ و خواسته‌های خود را با قرآن نادرست بشمارید.

اگر بصیرت انسان ریشه در علم او داشته باشد،‌ علم نیز ریشه در بسیاری از عوامل مادی و معنوی دارد، روشن است که بدون بصیرت امکان تجریه و تحلیل وقایع ممکن نیست همانگونه که بدون علم نیز «خطا رفتن و خطا کردن» موضوعی روشن است، بنابراین آ‌نچه در این میان مهم است بهره‌برداری مناسب از ابزارهای گسترش بصیرت است تا انسان بهتر و کامل‌تر مسیر کمال را طی کند،‌آنچه می‌خوانید حاصل نگاهی کوتاه است به سخنان امیرالمومنین(ع) در عوامل و منابع بصیرت انسان.

● تقوا و یاد حق‌

از مهم‌ترین عوامل ایجاد بینش صحیح، یاد حق و تقوا است، ارتباط با خداوند، انسان را در مسیر هدایت قرار می‌دهد و تقوا ابزاری برای حرکت درست در این مسیر نورانی است، مسیری که انسان با یاد حق آغاز می‌کند، برای حراست نیازمند ابزاری به نام تقواست، چنانکه حضرت علی (ع) می‌فرمایند: «اعلموا، عبادالله، أن التقوی دارحصن عزیز... ألا وبالتقوی تقطع حمة الخطایا...»؛ ‌ای بندگان خدا! بدانید که تقوا، دژی محکم و شکست ناپذیر است... آگاه باشید [که] با پرهیزکاری، ریشه‌های گناهان را می‌توان برید. ایشان در جای دیگر می‌فرمایند: فان الله التقوی دوای دای قلوبکم و بصر عمی أفئدتکم...؛ همانا تقوا و ترس از خدا، داروی بیماری‌های دل‌ها، روشنایی قلب‌ها و... است. حضرت در سخن دیگری می‌فرمایند: ((إن من أحب عبادالله الیه عبداً أعانه الله علی نفسه، فاستشعر الحزن و تجلبب الخوف؛ فزهر مصباح الهدی فی قلبه وأعدالقری لیومه النازل به... نظر فأبصر و ذکر فاستکثر...؛‌ای بندگان خدا! همانا بهترین و محبوب‌ترین بنده نزد خدا، بنده‌ای است که خدا او را در پیکار با نفس یاری داده است، آن کس که جامه زیرین او اندوه و لباس رویین او ترس از خداست، چراغ هدایت در قلبش روشن شده و وسایل لازم برای روزی او فراهم آمده... همواره به یاد خدا بوده و اعمال نیکو، فراوان انجام داده است.»

● نفی وابستگی مادی

از دیدگاه امیر المومنان (ع)وابستگی مالی و طمع ‌های مادی، عوامل کاهش بصیرت انسان است، ایشان گرایش به دنیا را از صفات انسان‌های کور می‌شمرند که چیزی ورای دنیا نمی‌بینند، ولی شخصی که بصیر است، گرفتار دنیا نمی‌شود و از دنیا توشه بر می‌دارد: «وانما الدنیا منتهی بصر الأعمی ولا یبصر عمّا ورایها شیئاً، والبصیر ینفذها بصره و یعلم أنّ الدار ورایها. فالبصیر منها شاخص، والأعمی إلیها شاخص والبصیر منها مترود والأعمی لها متزود»؛ و همانا دنیا نهایت دیدگاه کوردلان است که آن سوی دنیا را نمی‌نگرند، اما انسان آگاه نگاهش از دنیا عبور کرده، از پسِ آن، سرای جاویدان آخرت را می‌بیند، پس انسان آگاه به دنیا دل نمی‌بندد و انسان کوردل تمام توجهش دنیاست. بینا از دنیا زاد و توشه می‌گیرد و نابینا برای دنیا توشه فراهم می‌کند. حضرت علی (ع) در جای دیگری بیان می‌فرمایند که نگاه به دنیا بر دو وجه متصور می‌شود؛ اول آنکه خود دنیا مطلوب بالذات باشد که در این هنگام باز دارنده یاد حق است و حالت دوم از نگاه به دنیا، بصیرت یافتن و هدایت یافتن توسط آن باشد که چنین نگاهی بسیار مطلوب می‌باشد.

پس مقصود حضرت از مذمت دنیا، جهان طبیعت با قواعد و شگفتی‌هایش نمی‌باشد، بلکه مقصود ارتباط حیات طبیعی محض انسانی با رویه محسوسی از عالم طبیعت است و لذا می‌فرمایند «من أبصر بها بصّرته و من أبصر إلیها أعمته؛» کسی که با چشم بصیرت به‌آن بنگرد، او را آگاهی ‌بخشد و به آن کس که چشم به دنیا دوزد، کوردلش می‌کند.

● تکیه بر عقل

یکی از منابع افزایش بصیرت انسان، تفکر و اندیشه و استفاده از قدرت عقل است مراد از عقل در اینجا عقلی است که آن مقدار از شناخت برایش حاصل شود که بتواند راه سعادت خویش را تشخیص دهد، چنان که حضرت (ع) می‌فرمایند: «کفاک من عقلک ما اوضح لک سبیل غیک من رشدک»؛ عقل تو را کفایت کند که راه گمراهی را از رستگاری نشانت دهد. و همچنین می‌فرمایند: «والعقل حسام قاطع و قاتل هواک بعقلک» و عقل شمشیری است برّان و هوای نفس خویش را با شمشیر عقل بکش؛ حضرت در سخنی دیگر فکر را عامل بصیرت معرفی می‌کند «من طال فکره حسن نظره» هرکس فکرش طولانی شود، بینایی او نیکو می‌شود.

● افزایش علم و دانایی

امام علی (ع) دانایی را عامل بینایی معرفی می‌فرمایند: این دانایان کسانی هستند که با چشم عقل به هستی می‌نگرند و نگاهشان از این جهان محسوس عبور می‌کند و به جهان نامحسوس می‌رسد و در نتیجه همراه و هم‌خانه‌ای که این راه به آن منتهی می‌شود را می‌بینند. استاد شهید مرتضی مطهری در باره نسبت میان علم و بصیرت از دیدگاه امام علی(ع) می‌فرماید: امیرالمومنین علیه‌السلام در نهج‏البلاغه آنجا که می‏فرماید: کمیل! مردم بر سه قسم هستند: عالم ربّانی، متعلّم و هَمَجٌ رَعاع، بعد شکایت می‏کند که من افرادی که هم اخلاقا و هم استعدادا صالح باشند پیدا نمی‏کنم که آنچه می‏دانم به آنها بگویم. بعد می‏فرماید: کَذلِکَ یَموتُ الْعِلْمُ بِمَوْتِ حامِلیهِ این طور است که علم می‏میرد؛ حامل علم که مُرد و نبود، دیگر علم مرده است. در آخر می‏گوید: بله، در عین حال هیچ‏وقت زمین خالی نمی‏ماند: اللَّهُمَّ بَلی‏، لا تَخْلُو الْارْضُ مِنْ قائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ امّا ظاهِراً مَشْهوراً وَ امّا خائِفاً مَغْموراً، تا آنجا که می‏فرماید: هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلی‏ حَقیقَةِ الْبَصیرَةِ وَ باشَروا رَوْحَ الْیَقینِ وَ اسْتَلانوا مَا اسْتَوْعَرَهُ الْمُتْرَفونَ وَ انِسوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجاهِلونَ اینها افرادی هستند که علم به آنها هجوم آورده است؛ علم به سوی آنها آمده و آن حقیقتِ بصیرت و بینش را پیدا کرده‏اند. وَ اسْتَلانوا مَا اسْتَوْعَرَهُ الْمُتْرَفونَ آن چیزهایی که مردمان مترف (یعنی خوگرفتگان به عیش و ناز و نعمت) خیلی سخت می‏شمارند، برای آنها آسان است.مثلًا برای مردمانی که به عیش و نعمت و دنیا خو گرفته‏اند، یک ساعت مأنوس بودن با خلوت با خدا بسیار سخت است، از هر کار سختی برایشان سخت‏تر است، ولی آنها انسشان به این است. وَ انِسوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجاهِلونَ آن چیزهایی که نادانان از آنها وحشت می‏کنند، اینان به آنها مأنوسند.

● توجه به قرآن کریم

توجه به قرآن کریم یکی از عوامل بصیرت از دیدگاه امیرالمومنین(ع) است، ایشان در مورد نسبت میان بصیرت و قرآن کریم می‌فرمایند:«کتاب الله تبصرون به و تنطقون به و تسمعون به و ینطق بعضه ببعض و یشهد بعضه علی بعض ولایختلف فی الله، ولایخالف بصاحبه عن الله» این قرآن است که با آن می‌توانید راه حق را بنگرید و با آن سخن بگویید و به وسیله آن بشنوید. بعض قرآن از بعضی دیگر سخن می‌گوید و برخی بر برخی دیگر گواهی می‌دهد. آیاتش در شناساندن خدا اختلافی نداشته و کسی را که همراهش شد، از خدا جدا نمی‌سازد. حضرت (ع)‌ در جای دیگری، قرآن را هادی معرفی می‌فرمایند که گمراه نمی‌کند و سفارش می‌فرمایند که از قرآن در امور مدد بگیرید: «و اعلموا أن هذا القرآن هو الناصح الذی لایغش، والهادی الذی لایضل، والمحدث الذی لایکذب....واتهموا علیه آرایکم واستغشوا فیه أهوایکم؛ آگاه باشید! همانا این قرآن پند دهنده‌ای است که نمی‌فریبد‌ و هدایت کننده‌ای است که گمراه نمی‌سازد و سخن گویی است که هرگز دروغ نمی‌گوید.... و رأی و نظر خود را در برابر قرآن متهم کنید‌ و خواسته‌های خود را با قرآن نادرست بشمارید.

سید علی اصغر حسینی