یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

پله زندگی یعنی کار


پله زندگی یعنی کار

پله در سن ۱۶ سالگی ستاره فوتبال بود و در چهار مسابقه جام جهانی با به ثمر رساندن ۱۲ گل و پیروز کردن برزیل در سه مسابقه به یک اسطوره ورزشی تبدیل شد

پله در سن ۱۶ سالگی ستاره فوتبال بود و در چهار مسابقه جام جهانی با به ثمر رساندن ۱۲ گل و پیروز کردن برزیل در سه مسابقه به یک اسطوره ورزشی تبدیل شد. اکنون در سن ۷۳ سالگی او به سه چیز عشق می‌ورزد: خانواده، فوتبال و مردم. کتاب پله به نام «چرا فوتبال مهم است» اخیرا به چاپ رسیده است. آلیسون بیرد، از نشریه HBR در مورد نقش رهبری ورزشی و بازاریابی در فوتبال با وی مصاحبه کرده است.

شما در همه تیم‌ها ستاره بودید. آیا خودتان هم حس رهبری به آنها داشتید؟

من هیچ‌وقت نمی‌خواستم یک رهبر باشم اما همه از گذشته من خبر دارند. این موضوع به صورت طبیعی پیش آمد. همه توجه‌ها به سوی من بود. من فقط تلاش می‌کردم بهترین‌ چیزها را به بازیکنان دیگر انتقال بدهم و چیزهایی را که فکر می‌کردم در زندگی مهم است، به آنها بگویم. خارج از زمین ما مربی داشتیم و من رابطه بسیار خوبی با مربیانم داشتم، چون به من آزادی عمل می‌دادند. اما زمین بازی آنقدر بزرگ است که مربیان گاهی نمی‌توانند با بازیکن صحبت کنند و من مجبور بودم در رساندن پیام‌ها و سازماندهی تیم کمک کنم و به عبارتی یک رهبر باشم.

اما شما هیچ وقت کاپیتان تیم نشدید.

نه. در مصاحبه‌های مطبوعاتی گزارشگران همیشه راجع به این موضوع از من سوال می‌کنند که به آنها می‌گویم «من نیاز ندارم که کاپیتان باشم. اگر بازیکن دیگری کاپیتان باشد، در آن صورت دو رهبر در بازی داریم.»

در رهبری هم‌تیمی‌هایتان چگونه کمک می‌کردید؟

در اولین سالی که در تیم نیویورک کاسموس بازی می‌کردم، تعداد زیادی بازیکن جوان داشتیم. نمی‌دانم قصد آنها این بود که من را خوشحال کنند یا اینکه از پا به توپ شدن می‌ترسیدند، چون دائم مجبور بودم به آنها گوشزد کنم که «لازم نیست همه توپ‌ها را به من پاس بدهید. ما باید مثل یک تیم بازی کنیم.»

چرا با اینکه از فوتبال خداحافظی کرده بودید، دوباره به تیم کاسموس برگشتید؟

اولین باری که اعلام بازنشستگی کردم، برزیل قهرمان جام جهانی ۱۹۷۰ شده بود و من به‌عنوان بهترین بازیکن مسابقات انتخاب شدم. اما جام جهانی بعدی چهار سال بعد بود و بنابراین اعلام کردم «دیگر نمی‌خواهم بازی کنم.» بعد از آن از سوی باشگاه‌های زیادی مثل رئال مادرید، بارسلونا، میلان و بایرن مونیخ دعوت شدم. اما در آن زمان فوتبال در کشور آمریکا تازه در حال شکل‌گیری بود و دوستم استیو راس از من درخواست کمک کرد. من به درخواست او پاسخ مثبت دادم چون بازی در آن تیم با بازی در اروپا تفاوت داشت و قصد آنها ارتقای فوتبال آمریکا بود.

وقتی درنهایت رسما بازی فوتبال را کنار گذاشتید، چگونه خود را با شرایط تطبیق دادید؟

دو سال اول، دوری از زمین فوتبال و البته دوری از مردم خیلی سخت بود. حتی با اینکه در کمپ‌های مختلف به کودکان آموزش می‌دادم، اما باز هم دلتنگ بودم، چون فوتبال کل زندگی من بود. اما درنهایت با مدیریت زندگی به بهترین شکل با آن کنار آمدم.

شما از طبقه پایین جامعه بودید، اما در سن بسیار کم توانستید به شهرت برسید. این تحول را چگونه مدیریت کردید؟

من خانواده بسیار خوبی دارم که هر گاه لازم است از من حمایت می‌کنند. من همیشه با فوتبال و سپس با مردم بوده‌ام که همیشه به این دو عشق می‌ورزم. البته در این تحول مجبور بودم نحوه زندگی‌ام را تغییر دهم و تا حدی حریم خصوصی‌ام را از دست بدهم. اما شخصیت من طی سال‌ها در همین فضا شکل گرفت.

این روزها بسیاری افراد در مورد اثرات منفی پول و سرمایه‌گذاری در ورزش شکایت می‌کنند. به نظر شما آیا بازیکنان بزرگ باید چنین دستمزدهای بالایی داشته باشند؟ این موضوع را چگونه باید مدیریت کرد؟

بله، چون فوتبال یک حرفه معمولی نیست که بتوانید تا سن ۸۰ سالگی در آن مشغول باشید. حتی بهترین بازیکنان دنیا تا سن ۳۴، ۳۵ و نهایت ۴۰ سالگی می‌توانند بازی کنند. اما بعد از آن باید زندگی کنند. مشکل این است که این پول‌ها چگونه صرف شود. این روزها بعضی تیم‌ها و بازیکنان با اسپانسرهای تلویزیونی پول زیادی به دست می‌آورند و خیلی از آنها هم به هیچ پولی نمی‌رسند.

این روزها شما نماینده خیلی از شرکت‌ها در رسانه‌ها هستید. چگونه این شرکت‌ها را انتخاب می‌کنید؟

وقتی شرکتی به من نزدیک می‌شود، اول از همه به این فکر می‌کنم که قرار است چه پیامی برای کودکان و نوجوانان داشته باشد. من درخواست‌های زیادی در راستای انجام تبلیغات بازرگانی برای سیگار و الکل دریافت می‌کنم. بسیاری از مربیان و بازیکنان این کار را انجام می‌دهند. اما من هیچ گاه چنین برندهایی را تایید نمی‌کنم، چون برای جوانان مضر هستند.

شما دائم در حال مسافرت به نقاط مختلف دنیا هستید. زمان خود را چگونه مدیریت می‌کنید؟

بسیاری از مدیران بین‌المللی مجبورند اینگونه زندگی کنند و دائما سفرهای طولانی مدت داشته باشند. مهم این است که بین کار و زندگی تعادل ایجاد کنید. من مزرعه کوچکی خارج از سائوپائولو و در کنار رود و دریاچه دارم. وقتی از کار و سفر خسته می‌شوم، یک هفته در آنجا سپری می‌کنم که انرژی کافی به من می‌دهد.



همچنین مشاهده کنید