چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا
خانم چنگال و آقای قاشق
امروز خانم چنگال و آقای قاشق از هم دور افتاده بودند .
آقای قاشق به تنهائی اولین لقمهٔ غذا را برداشت ، اما دانه های برنج از بشقاب بیرون ریخت .
خانم چنگال تلاش می کرد مقداری از ماست را از داخل کاسه بر دارد ، اما موفق نمی شد .
آقای قاشق می خواست تکه ای گوشت را بردارد ، اما نمی توانست .
خانم چنگال به آقای قاشق فکر می کرد که همیشه با مهربانی به او کمک می کرد .
آقای قاشق هم به خانم چنگال فکر می کرد و آرزو می کرد که ای کاش در کنار هم بودند .
خانم چنگال ، با بی حوصلگی به سمت بشقاب غذا رفت تا لقمه ای بردارد !
آقای قاشق هم به همان سمت می رفت و ناگهان ،
آقای قاشق و خانم چنگال با هم برخورد کردند .
وای چقدر از دیدن یکدیگر خوشحال شدند .
حالا باز هم مثل گذشته آقای قاشق و خانم چنگال با کمک هم لقمه های غذا را بر می داند و مواظبند که سر غذا از همدیگر دور نباشند .
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست