سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

یک روایت از تسخیر سفارت امریکا


یک روایت از تسخیر سفارت امریکا

۳۰ سال از زمانی که دانشجویان پیرو خط امام از دیوارهای سفارت امریکا بالا رفتند و ۶۰ دیپلمات امریکایی را به مدت ۴۴۴ روز به گروگان گرفتند, می گذرد

۳۰ سال از زمانی که دانشجویان پیرو خط امام از دیوارهای سفارت امریکا بالا رفتند و ۶۰ دیپلمات امریکایی را به مدت ۴۴۴ روز به گروگان گرفتند، می گذرد.

آبان ۵۸ بود که دانشجویان پیرو خط امام تصمیم گرفتند سفارت امریکا را تسخیر کنند زیرا مطمئن بودند تا زمانی که سفارت امریکا به فعالیت های خود ادامه می دهد آرمان تثبیت انقلاب هرگز محقق نمی شود به خصوص اینکه تحرکات منافقین به اوج خود رسیده بود و همین به نگرانی دانشجویان دامن می زد.

البته دانشجویان عملکرد محافظه کارانه دولت موقت را به انتقاد گرفتند و وجود دوگانگی بین امام و دولت موقت را عاملی برای ایجاد شرایط فعلی می دانستند زیرا معتقد بودند در شرایط دوگانگی، عملکردهای افراطی رشد می یابد. بنابراین دانشجویان انقلابی یک جریان متشکل دانشجویی را به وجود آوردند و تلاش کردند از طریق این تشکل خود را به امام نزدیک کنند. به گفته محسن میردامادی «آنها می خواستند از امام رهنمود بگیرند و آن را در دانشگاه ها دنبال کنند.در حقیقت گمشده خودشان را در ارتباط قوی با امام و پیاده کردن نظرات ایشان در دانشگاه ها می دیدند و فکر می کردند با این روش از اثرات سوء عملکرد غلط دولت موقت در میان قشرهای جوان جامعه و دانشگاهیان که نوعاً جمعیت های پرشوری بودند و نگرش و دیدگاه های امام را می پسندیدند می توان جلوگیری کرد. این مساله منجر به انتخاب نمایندگانی از طرف انجمن های اسلامی دانشجویان سراسر کشور شد که بنده هم یکی از آنها بودم و جمعی مشخص شد برای طرح مساله با حضرت امام. ما در این رابطه دو بار خدمت امام رسیدیم و مسائل دانشگاه ها را خدمت شان گفتیم و از ایشان خواستیم جمعی را تعیین بکنند به عنوان حلقه واسط بین دانشگاه ها و خودشان.»

بعد از تعیین این جمع جلسات به طور فشرده تشکیل شد. به گفته میردامادی «دلیلش هم این بود که در دو تا سه ماه اول این سال که دانشگاه ها باز بودند مشکلاتی که گفتم دانشجویان را به این مساله رساند که در تابستان حتماً باید فکری کرد و برنامه یی ریخت برای سال جدید تحصیلی تا دانشگاه ها عرصه فعالیت های گروهک ها نشود. این برنامه ریزی ها همه در تابستان انجام شد و دو ملاقاتی هم که اشاره کردم در تابستان سال ۵۸ بود. در ملاقات ها گفته شد ما نیاز داریم که حلقه وصلی با شما داشته باشیم و نظرات شما را در دانشگاه ها پیاده کنیم و گزارش دانشگاه ها را خدمت شما بدهیم و اگر نظراتی در مورد دانشگاه ها دارید ما مطلع شویم. امام خیلی استقبال کردند و در حقیقت معرفی اولیه به بیت حضرت امام هم برای ملاقات هایی که داشتیم به وسیله آیت الله خامنه یی صورت گرفت. در ملاقات اولی که داشتیم امام خیلی تشویق و ترغیب به این کار کردند.

پیگیری های بعدی منجر به تشکیل شورایی شد مرکب از نمایندگان دانشجویان که از کل دانشگاه های کشور انتخاب شده بودند و بنده هم توفیق حضور داشتم و پنج نفر از شخصیت های مملکتی که عبارت بودند از مقام رهبری و آقایان موسوی خوئینی ها، دکتر حبیبی، محمد مجتهدشبستری و بنی صدر. این مجموعه قرار بود روی مساله دانشگاه ها کار کنند و گزارشی خدمت امام بدهند و پس از آن نقش آن حلقه واسط بین امام و دانشگاه ها را داشته باشند.

در واقع تشکل دانشجویی که در این رابطه شکل گرفت و ما هفت نفر آن را نمایندگی می کردیم نام «دفتر تحکیم وحدت» را به عنوان یک نام موقت برای خود برگزید. دلیل موقت بودن نام این بود که در اولین سمیناری که در قالب این تشکل برگزار شد در مورد اسم دائم به نتیجه مشترک نرسیدیم و قرار شد دفتر تحکیم وحدت به عنوان اسم موقت چند ماهه انتخاب شود تا نام دائمی در فرصت های بعدی انتخاب شود که ظاهراً پس از نزدیک به دو دهه هنوز این دوره موقت تمام نشده است.

آن جلساتی هم که آن جمع دانشجویی با پنج نفر مذکور یعنی جمع ۱۲ نفره داشتند جلسات خیلی پربار و باارزشی بود که عمدتاً در دانشگاه پلی تکنیک تشکیل می شد. یک جلسه آن هم در مجلس خبرگان تشکیل شد که مرحوم حاج احمدآقا هم در آن جلسه حضور داشتند و تقریباً به اینجا رسیده بودیم که ما اساسنامه یی بنویسیم و بعد از تکمیل اساسنامه خدمت حضرت امام برویم که در همین اثنا ماجرای اشغال لانه پیش آمد و با اشغال لانه تمام این مسائل تحت الشعاع قرار گرفت و کار انقطاع پیدا کرد و طبق برنامه زمان بندی شده یی که مورد نظر بود دنبال نشد. ما در همان جلساتی که در جمع هفت نفره داشتیم که جلسات زیادی هم بود و مسائل دانشگاه ها مطرح می شد و برنامه ریزی برای فعالیت های دانشجویی می شد، در یکی از آن جلسات پیشنهاد اشغال سفارت امریکا به وسیله یکی از برادران مطرح شد. زمینه موضوع به این صورت بود که در اولین سال پس از پیروزی انقلاب و حتی از همان ماه ها و روزهای آغاز پیروزی انقلاب که حکومت طاغوت فرو ریخته بود اما هنوز حاکمیت انقلاب فاقد تشکیلات اقتدار و توان لازم برای اداره کشور بود، از یک سو استان های مرزی کشور دستخوش حرکت های جدایی طلبانه شدند و از سوی دیگر در سایر استان ها گروه های ریز و درشت ضدانقلاب دست به آشوب و فتنه زدند. اعتصاب و تحصن و درگیری و اغتشاش در ادارات و کارخانه ها و دیگر جاها امری عادی و روزانه شده بود. شواهد و قرائنی در دست داشتیم که این وضع طبیعی نیست. این احساس در بین دانشجویان وجود داشت که این کارها که صورت می گیرد نباید ناهماهنگ و خود به خودی باشد. به نظر می رسید این کارها باید از جایی هدایت شود و این تصور به طور جدی در بین دوستان وجود داشت که این کارها به نحوی مستقیم یا غیرمستقیم به وسیله امریکا هدایت می شود و به این دلیل بود که بحث اشغال سفارت امریکا پیش آمد به عنوان مرکزی که اگر اشغال شود کل توطئه ها از بین خواهد رفت و همین طور هم شد. به طوری که وقتی سفارت اشغال شد تمام این گونه برنامه ها تعطیل شد و شور و شوقی گسترده در مملکت به وجود آمد که همه چیز را تحت الشعاع قرار داد.» (مصاحبه محسن میردامادی با هفته نامه عصر ما، ۱۳ آبان ۷۷)

بعد از اشغال سفارت امریکا لیدرهای تسخیر سفارت امریکا این موضوع را رسانه یی کردند و در برابر لنز دوربین صدها رسانه خارجی به بیان دغدغه های خود پرداختند. تصویر مخابره شده از لیدرهای ۱۳ آبان محسن میردامادی دبیرکل فعلی حزب مشارکت، ابراهیم اصغرزاده و حبیب الله بیطرف را در یک قاب به تصویر می کشید. دانشجویان پیرو خط امام پذیرش شاه مخلوع توسط دولت امریکا و تمرکز بر فعالیت های جاسوسی و... را انگیزه اصلی تسخیر سفارت امریکا عنوان کردند. تسخیر سفارت امریکا ۴۴۴ روز طول کشید و در نهایت دیپلمات های امریکا آزاد شدند اما این اقدام دانشجویان از سوی امام خمینی به «انقلاب دوم» تعبیر شد و دانشجویان به عنوان قهرمان ملی معرفی شدند. درست پس از انتخابات ۲۲ خرداد بود که شماری سردمداران تسخیر لانه جاسوسی که از قضا همگی در جبهه اصلاحات عضویت دارند به جرم انقلاب مخملی بازداشت شدند. محسن امین زاده و محسن میردامادی از جمله کسانی هستند که در سالگرد تسخیر لانه بیش از ۱۴۰ روز را در زندان سپری کرده اند. هرچند پیش از این نیز یکی از رهبران تسخیر بازداشت شده بود. عباس عبدی از دانشجویان فعال در تسخیر لانه در ۱۳ آبان سال ۸۲ بازداشت شد اما این بار بعد از گذشت شش سال نوبت به بقیه لیدرها رسیده است. اما این پایان ماجرا نبود زیرا موسوی خوئینی ها که رابط امام با دانشجویان بود از سوی رسانه های حامی دولت به عنوان جاسوس «کاگ ب» معرفی شد و بسیاری از حامیان دو آتشه دولت خواستار محاکمه وی شدند. البته بازداشت سردمداران مبارزه با استکبار جهانی در حالی صورت می گیرد که نماینده دولت دهم به مدت ۴۵ دقیقه در گفت وگویی رودررو به گفت وگو با نماینده امریکا پرداخت و از ضرورت رابطه با امریکا سخن گفت.

در حالی که به موازات چنین رویکردی، جناح اصلاح طلب را که سهم بسزایی در آفرینش حماسه ۱۳آبان داشتند به ایجاد رابطه با امریکا و چراغ سبز نشان دادن به امریکا متهم کردند. این موضع گیری حامیان دولت در حالی صورت می گیرد که لیدرهای جریان اصلاحات همواره از ضرورت گفت وگو و تعامل با تمام جهان در راستای تنش زدایی و ایجاد رابطه با امریکا در چارچوب منافع ملی سخن گفته اند. البته به نظر می رسد اصل منافع ملی در مذاکرات صورت گرفته مغفول واقع شده است به ترتیبی که بسیاری از حامیان دو آتشه دولت نیز به صف منتقدان عملکرد دولت پیوسته اند و خرید اورانیوم از یک کشور ثالث و ارسال ۱۲۰۰ کیلوگرم اورانیوم به روسیه را به معنی تعطیلی چرخه سوخت هسته یی و عقب نشینی از مواضع عزت ملی عنوان کرده اند. اما با این حال محسن میردامادی که امروز از متهمان انقلاب مخملی است در مصاحبه با هفته نامه عصر ما (ارگان وابسته به سازمان مجاهدین انقلاب در آبان ۷۷) اظهار داشت؛ امریکا از ابتدا هدفش این بوده است که مانع استقرار حکومت اسلامی شود و همیشه در این جهت کار کرده که جلوی تداوم این انقلاب و نظام اسلامی را بگیرد. الان هم این موضوع چندان تغییر نکرده البته این تفاوت را ما کرده ایم که ۲۰ سال از حکومت مان گذشته و نظام اسلامی تثبیت شده است و مثل قبل در مخاطره نیست منتها سیاست های امریکا تغییر بنیادی نکرده هر چند ممکن است ظاهراً فرق کرده باشد. امریکایی ها از همان اوایل بعد از اتمام گروگانگیری دنبال این بودند که رابطه سیاسی برقرار کنند. اصولاً در کشورهای غربی این جزء برنامه های سیاست خارجی شان نیست که با کشوری قطع رابطه کنند حتی با دشمن ترین کشورها هم نوعاً قطع رابطه نمی کنند.

این موردی هم که امریکا روابطش را با ما قطع کرد در حقیقت یک برخورد انفعالی از طرف کارتر بود که در قبال گروگانگیری انجام داد. وگرنه بعد از آن در زمان ریگان و بوش و پس از آن هم دنبال برقراری رابطه بوده و هستند. یک موقع ما از ابتدا رابطه مان با امریکا قطع نمی شد. این رابطه ممکن بود نوسان پیدا کند و کم و زیاد شود مثل رابطه ما با انگلیس. رابطه دیپلماتیک ما با انگلیس به جز یک دوره یک ساله که به خاطر مساله سلمان رشدی قطع شد، در بقیه دوران قطع نبود. از ابتدای انقلاب تا سال ۱۳۶۸ رابطه داشتیم منتها این رابطه به جایی رسید که زمانی تنها یک دیپلمات از ما در انگلیس و یک دیپلمات از انگلیس در ایران بود. یعنی اینقدر سطح روابط نزول کرد. ما در این ۲۰ سال پس از انقلاب اظهار داشته ایم که بدون نیاز به امریکا کشور خود را اداره خواهیم کرد و با فراز و نشیب ها و مشکلاتی که داشته تاکنون این کار را کرده ایم و به نظر بنده دوران مشکل آن را پشت سر گذاشته ایم. امریکا هنوز نیز در سطح بین المللی از موضعی برابر با ما برخورد نمی کند. در این شرایط اگر ما تصمیم به برقراری رابطه بگیریم معنای بین المللی آن این است که ما بدون امریکا مشکل داریم و بعد از ۲۰ سال به این نتیجه رسیده ایم که باید با امریکا رابطه داشته باشیم. برای امریکایی ها هم این موفقیت را دارد که ادعا کنند ایران سرسخت هم بالاخره مجبور شد بیاید و با امریکا رابطه برقرار کند. چنین رابطه یی به سود ما نخواهد بود.

البته محسن میردامادی پیروی و تبعیت از استراتژی تنش زدایی سیدمحمد خاتمی در عرصه بین الملل را شرط تحقق منافع ملی دانست و گفت؛ کاری که آقای خاتمی کردند یعنی در حقیقت پدیده دوم خرداد این کار را کرد. من نمی خواهم بگویم فقط آقای خاتمی این کار را کردند. اتفاقی که در دوم خرداد افتاد و طبعاً چهره برجسته پدیده دوم خرداد آقای خاتمی بودند، موقعیت جهانی ما را تغییر داد و ابتکارهای شخصی آقای خاتمی مثل مصاحبه با CNN یا شعار گفت وگوی تمدن ها ابتکار عمل را از امریکا گرفته و در این مسائل ابتکار عمل اکنون بیشتر در دست ایران است. ما می توانیم با امریکا خصومت ایجاد نکنیم و تنش زدایی بکنیم ولی هدف مان برقراری رابطه سیاسی با امریکا نباشد. تسخیر سفارت امریکا بارها از سوی برخی از کارشناسان سیاسی مورد بررسی قرار گرفته و برخی از تحلیلگران سیاسی آن را مورد انتقاد قرار داده اند اما با این حال لیدرهای ۱۳ آبان با تمام قوا از آن دفاع می کنند به گونه یی که بسیاری معتقدند اگر این اتفاق نمی افتاد انقلاب تثبیت نمی شد. البته این وقایع پیش از این توسط مشاوران کارتر پیش بینی شده بود به ترتیبی که گری سیک که در آن زمان جزء مشاوران امنیتی کاخ سفید بود در یک مصاحبه نقل کرده بود وقتی بحث پذیرفتن شاه در شورای امنیت ملی امریکا مطرح شد در آنجا عده یی موافق و عده یی مخالف بودند. کارتر هم مخالف بود و نهایتاً نظر موافقان غالب شد. بنا به گفته گری سیک در پایان کارتر گفته بود شما اگر اصرار می کنید حرفی نیست ولی این آمادگی را داشته باشید که دیپلمات های شما در تهران به گروگان ایرانی ها دربیاید.

معصومه ستوده



همچنین مشاهده کنید