چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

تحولات جهانی در عرصه انرژی و موقعیت جمهوری اسلامی ایران


تحولات جهانی در عرصه انرژی و موقعیت جمهوری اسلامی ایران

نفت از اوایل قرن گذشته همواره به عنوان یک کالای استراتژیک مطرح بوده است در مقطعی انرژی صرفاً برای تأمین سوخت مورد نیاز در جنگ ها اهمیت پیدا می کرد, در دوران جنگ سرد, نفت عاملی مهم برای رشد کشورهای صنعتی تلقی می شد

در دوران پس از جنگ سرد نیز به دلیل تأثیر نفت بر رشد اقتصاد جهانی بر اهمیت آن افزوده شده است. به گونه‌ای که موضوع امنیت جهانی انرژی به عنوان یکی از موضوعات مهم در نظام بین‌الملل به ویژه در میان کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه مطرح شده است.

انرژی (به‌طور مشخص نفت و گاز) یکی از مولفه‌های تاثیرگذار در تولید ثروت و قدرت در جهان کنونی محسوب می‌شود. اقتصاد جهانی با تمامی پیچیدگی‌های خود اعم از جهانی شدن، وابستگی متقابل، تاکید بر رقابت بی‌وقفه، استفاده از مزیت‌های نسبی و غیره، همچنان وابسته به انرژی نفت و گاز و تامین امنیت آن است؛ زیرا انرژی نقطة حرکت و سنگ بنای توسعه اقتصاد جهانی است. از سوی دیگر انرژی، خود یکی از ارکان قدرت محسوب می‌شود چون در جهان امروز، توسعه (که خود وابسته به انرژی است)، می‌تواند تولید قدرت نماید. بر این اساس انرژی کالایی استراتژیک است که تامین و امنیت آن نقشی کانونی در امنیت بین‌الملل و اقتصاد جهانی دارد. با توجه به تحولات اقتصاد جهانی، رقابت شدید کشورهای تازه صنعتی شدة آسیا با سایر قدرت‌های اقتصادی جهان و نیاز روزافزون مجموع این کشورها به انرژی (نفت و گاز) و تامین امنیت آن، به نظر نمی‌رسد در دو دهة آینده نقش نفت و گاز در اقتصاد جهانی کاسته شود. در چنین روندی کشورهای برخوردار از ذخایر عمد? انرژی اهمیتی استراتژیک در سیاست بین‌الملل می‌یابند و با تدبیر و بهره‌گیری از فرصت‌ها می‌توانند جایگاه و موقعیت خود را ارتقاء بخشند.

● بررسی پیشنه عرصه و تقاضای انرژی در جهان

درگذشته، بحران‌های انرژی به‌طور طبیعی و طی مدتی نه ‌چندان طولانی بر اساس عملکرد نیروی‌های بازار مدیریت می‌شدند. در بحران‌های دهه ۱۹۷۰، رکود جهانی متعاقب بحران، تقاضای جهانی برای نفت را کاهش داد و به‌همراه پیشرفت‌ فن‌آوری، کاهش هزینه و افزایش بهره‌وری در هر دو سوی عرضه وتقاضا، بحران را حل کرد. افسانه وجود ذخایر فراوان و مزایای آن باعث شده بود تا همه چیز به نیروی‌های بازار سپرده شود و ترتیبات، تنظیمات و کنترل‌ها حذف گردد.

در سال ۱۹۸۵، هنگامی که قیمت ها پایین آمد، اوپک ۱۵ میلیون بشکه در روز ظرفیت تولید اضافی در اختیار داشت که معادل ۵۰% ظرفیت تولید کل این کشورها و ۲۵% تقاضای جهانی می شد. در سال ۱۹۹۰، هنگام حمله عراق به کویت ظرفیت اضافی تولید جهان ۵ الی ۵/۵ میلیون بشکه در روز بود که بالغ بر ۲۰% ظرفیت تولید اوپک و ۸% تقاضای جهانی می شد. این میزان مازاد ظرفیت تولید می‌توانست نوسانات عرضه نفت را کنترل و بحران های نفتی را مدیریت کند.

بازار نفت به واسطه مازاد ظرفیت تولید خود در دهه های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ توانست این تصور را به وجود آورد که ما در دوران وفور انرژی به سر می بریم و سازوکارهای بازار تمام مشکلات را حل خواهند کرد. حمله عراق به کویت در ۱۹۹۰ (جنگ ۱۹۹۱ – ۱۹۹۰) و کنترل بحران نفتی،‌این احساس را تقویت نمود. روند فوق در دهة ۱۹۹۰ با فروپاشی شوروی، گسترش جو جهانی شدن و تقویت دیدگاه های طرفدار نظام بازار آزاد، بیش از پیش قدرت گرفت. حتی ایالات متحده به واسطه اطمینان کاذب از ثبات بازار نفت و عدم وجود یک سیاست جامع و فراگیر ملی انرژی که تمامی ابعاد آن را در بر گیرد، انرژی را وارد مجادلات سیاسی با برخی از کشورها کرد و محدودیت‌هایی را برای افزایش تولید به وجود آورد. این در حالی بود که پیش بینی‌های سرمایه‌گذاری در حوزة انرژی که تصور می شد ساز وکار بازار آنها را تشویق خواهد کرد، نیز تحقق نیافت و مازاد ظرفیت تولید رو به کاهش نهاد. در این راستا به دلیل عدم تحقق سرمایه‌گذاری‌های پیش‌بینی شده در اکتشاف و تولید نفت، در سال ۲۰۰۱ ظرفیت اضافی تولید اوپک به ۲% تقاضای جهانی تنزل کرد که این کمبود مازاد ظرفیت تولید همچنان ادامه دارد.[۱] مهمترین عامل تعیین کننده قیمت در بازار امروز نفت مسئله کمبود مازاد ظرفیت تولید است.

● تحول مفهوم امنیت انرژی

برمبنای پیش بینی‌‌ها تقاضای انرژی از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۳۰ حدود پنجاه درصد افزایش خواهد یافت که از این میان هفتاد درصد از رشد تقاضا را کشور‌های درحال توسعه ایجاد خواهند کرد به گونه‌ای که چین به تنهایی موجد بیست درصد از این نیاز خواهد بود.

در واقع مصرف انرژی در کشور‌های غیرعضوسازمان توسعه وهمکاری اقتصادی برمبنای پیش بینی‌‌‌ها بین سال‌‌های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۵ از مصرف انرژی در کشور‌‌های توسعه یافته بیشتر خواهد شد نکته پراهمیت آنکه در مقطع فوق الذکر سبد انرژی اغلب کشور‌‌ها همچنان متکی به سوخت‌های فسیلی خواهد بود.

برمبنای حجم کنونی تقاضای انرژی چنین پیش بینی‌‌هایی طبیعتاً نگرانی‌های پیرامون کافی بودن منابع انرژی برای پاسخگویی به نیاز‌های آینده ایجاد می‌کند. طبیعتاً منابع انرژی کافی در جهان وجود دارد اما چالش اساسی چگونگی دسترسی تولید و انتقال این منابع به مناطقی ‌است که به آن نیاز دارند. در سال‌های آتی تجارت انرژی از تمرکز مراکز عرضه و تقاضا در مناطق جغرافیایی مختلف متاثر خواهد شد.

افزودن به این کفایت و امنیت زیرساخت‌های مورد نیاز برای انتقال حجم گسترده تری از نفت و گاز در مسافت‌های دور و برخوردار از نقاط استراتژیک (تنگه‌‌های) از نگرانی‌های عمده خواهد بود.

سایر عوامل ژئوپولیتکی نیز ممکن است موجب چالش زیست محیطی درمناطقی که صنعت انرژی در آن فعال است گردند تولید کنندگان بزرگی به بازار انرژی وارد خواهند شد و ممکن است روند بازار را در جهت دستور کار مطلوب خود و حداکثر سازی اهرم‌‌های خویش در این عرصه تغییر دهند.

هزینه تولید نفت در مناطق مختلف جهان به دلایلی چون سرمایه گذاری، چالش‌‌های فنی کیفیت نفت خام و هزینه‌‌ها، پالایش و حمل و نقل متفاوت است. از آنجا که بخش عمده‌ای از نفت خام در بازار جهانی تجارت می‌شود، همه جهان از کارآمدی این بازار منتفع می‌شوند. افزودن بر آن جهانی بودن بازار نفت، امنیت انرژی را در مواقعی آشفتگی‌‌هایی در عرضه رخ می‌دهد، تایید می‌کند حادثه‌ای در ونزوئل در دسامبر ۲۰۰۲ حجمی ‌نزدیک به سه میلیون بشکه در روز را از بازار‌های جهانی نفت خارج کرد.

مفهوم امنیت انرژی با گذشت زمان دچار تحول شده است. در دهه ۱۹۵۰، امنیت انرژی به مفهوم ضرورت حفاظت از عرضه انرژی در زمان جنگ و لزوم قرار گرفتن آن در دسترس مصرف‌کنندگان و به ویژه قدرت‌های بزرگ بود. در دوران جنگ سرد، سیاست انرژی ورای حوزه صرفاً نظامی قرار داشت و مبادلات و تجارت انرژی نقش محوری در اقتصاد بسیاری از کشورهای صنعتی پیدا کرد به نحوی که انرژی به عنوان موتور توسعه برای کشورهای صنعتی مطرح قلمداد شد.

در چنین شرایطی، اختلال یا انقطاع عرضه انرژی و شوک‌های قیمت بر کارایی و کارکرد اقتصادی وارد کنندگان اصلی نفت و گاز تأثیر فراوان می‌گذاشت و در پی آن بحران ها و مشکلات اقتصاد جهانی بر تولید کنندگان انرژی نیز بسیار مؤثر بود. بحران های نفتی دهه ۱۹۷۰ رشد تولید ناخالص داخلی اکثر کشورهای غربی را کاهش داد، موجب افزایش نرخ تورم شد و رکود اقتصادی را به همراه داشت.

اهمیت و جایگاه نفت در توسعه کشورهای صنعتی موجب شد تا انرژی، به مقوله‌ای فرامرزی و جهانی تبدیل شود، در دوران پس از جنگ سرد با گسترش روندهای جهانی شدن بر اهمیت انرژی افزوده شد. عدم تناسب روزافزون میان تولید و مصرف انرژی در سطح جهانی، امنیت انرژی را اینک به متن مباحث امنیت بین‌الملل وارد کرده است. موضوع امنیت انرژی بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است.

در واقع، فضای بازار آزاد دهه ۱۹۹۰، موضوع امنیت انرژی را به اقتصاد جهانی متصل کرد. برخی امنیت انرژی را به معنی محافظت از اقتصاد داخلی از حیث تغییر قیمت ها، تورم، نرخ رشد اقتصادی و انتقال ثروت و هم محافظت از نظام های اقتصاد و مالی? بین الملل می‌دانند.[۲] در این شرایط، موضوع امنیت انرژی از چارچوب ساد? تامین امنیت نظامی مناطق نفت خیز و یا مصرف صرف انرژی و نیز تلاش برای کاهش میزان وابستگی به واردات انرژی فراتر رفته و به موضوعی بسیار پیچیده تبدیل شده است. یکی از عواملی که مسئلة امنیت انرژی را برای قدرت‌های بزرگ و کشورهای مصرف‌کنندة عمده، حساس و پراهمیت می‌سازد، افزایش وابستگی جهانی به منابع نفت و گاز حداقل در آینده‌ای قابل پیش‌بینی و تأثیر آن بر اقتصاد کشورهای تولید کننده و مصرف کننده است.

این تحولات توجه به مقولة انرژی را افزایش داد و موجب شد که دغدغه‌های امنیت انرژی گسترش یابد. در بازار جهانی انرژی استقلال مطلق وجود ندارد و در میان مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان وابستگی متقابل وجود دارد.

● وابستگی متقابل در عرصه انرژی

مفهوم استقلال در حوزه انرژی تا جایی که تمرکز خود را بر تنوع بخشی به عرضه کنندگان سوخت و ارتقاء بهره وری انرژی می‌گذارد، اهداف آن می‌تواند مفید واقع شود اما تمرکز صرف بر این موضوع موجب نادیده گرفتن متغیر‌های زمان، تکنولوژی، هزینه و توازن که مشروط لازم تامین امنیت انرژی هستند شده و برآوردی غیر واقعی ارائه می‌کند.

بخشی از معضل آن است که استقلال در حوزه انرژی برای افراد متفاوت معانی ذهنی و کاربردی دارد. در محدودترین تعریف، استقلال در حوزه انرژی به معنای خودکفایی کامل ( یک کشور) در پاسخگویی بر نیاز‌های انرژی خویش است.

به موازات رشد جمعیت و افزایش تقاضای انرژی، تولید بیشتر و سرمایه گذاری گسترده تر در این حوزه نیز باید صورت گیرد. با این وجود هنوز افزایش ظرفیت‌ها به امید نیل به خودکفایی صورت می‌گیرد تا انتخاب‌های دقیق و متوازن جهت توسعه منابع انرژی است، اقتصاد و ، امری که می‌تواند پیامد‌های ناخواسته‌ای در برداشته باشد. به عنوان مثال تولید نامتعارف نفت و گاز از منابع داخلی می‌تواند نسبت به تامین آن از بازار‌های بین المللی گرانتر تمام شد و اثرات زیست محیطی برجا می‌گذارد.

همه تولید کنندگان / صادرکنندگان و مصرف کنندگان / واردکنندگان انرژی در شبکه از وابستگی متقابل قرار دارند. همه آنان نسبت به هر حادثه‌ای که در هرکجا و هرزمانی در عرضه یا تقاضا رخ دهد آسیب پذیرند بنابراین آینده انرژی آمریکا احتمالاً بوسیله حوادثی که خارج از کنترل و تاثیرگذاری این کشور هستند شکل داده خواهد شد. سخن گفتن از استقلال درحوزه انرژی در غیاب تحولات تکنولوژیک گسترده و تعهد ملی بی‌معناست و تا آینده‌ای نزدیک نه واقع بینانه و نه دست یافتنی است.

در شرایطی که اراده سیاسی لازم برای انجام اقدامات لازم جهت افزایش بازده حفاظت بیشتر از محیط زیست و تشویق توسعه منابع انرژی داخلی و انرژی‌ها تجدید شوند و وجود ندارد فراگیری مدیریت ریسک ناشی از وابستگی به واردات تنها گزینه عملی تا آینده‌ای قابل پیش بینی است.

به رغم وجود تنش‌‌های ذاتی و برخی آشفتگی‌‌ها در عرضه، تجارت انرژی در جهان به خوبی صورت می‌گیرد. در طول دهه‌‌ها، بخش‌های خصوصی و دولتی در تعامل یکدیگر اقدامات وسیعی برای افزایش تجارت انرژی و خدمات وابسته به آن از یکسو و تامین انرژی ارزانتر برای مصرف کننده از دیگر سو، به انجام رسانده‌اند. همچون بازار‌های جهانی کار و مالی توانایی انتقال انرژی در ورای مرز‌ها به نوعی پس‌انداز و امنیت و نیز پایه‌‌های برای بازرگانی خارجی و روابط دیپلماتیک محسوب می‌شود

از ۱۹۳ کشور موجود در جهان هیچکدام از استقلال در عرصه انرژی برخوردار نیستند. حتی کشور‌های عمده صادرکننده نفت همچون عربستان سعودی، روسیه، نروژ، امارات عربی متعده و نیجریه نیز انرژی را در قالب فرآورده‌‌های پالایشگاهی برق گاز طبیعی با زغال سنگ وارد می‌کنند. نفت در وضعیت فعلی مهمترین منبع انرژی است که تجارت می‌شود، زیرا شصت درصد تجارت نفت در جهان بین المللی است. درصد تجارت بین المللی گاز طبیعی و زغال سنگ کمتر از نفت به ترتیب بیست و پنج درصد و هفده درصد است که به نوبه خود است. در دهه‌‌های آینده، به مبنای پیش بینی‌‌ها تجارت هر سه سوخت فوق الذکر به گونه‌ای چشمگیر افزایش خواهد یافت. تا سال ۲۰۳۰ انتظار می‌رود که تجارت جهانی نفت به دو برابر میزان کنونی و گاز طبیعی به سه برابر افزایش یابد.

بازارجهانی نفت هنوز تا تبدیل شدن به بازار رقابت کامل راهی دراز در پیش دارد زیرا نفوذ شرکت‌های نفت کشور‌های صادرکننده بر قیمت و عرضه این ماده در بازر اصلا" کم اهمیت نیست. یکی از مهمترین دلایلی که برای کاهش وابستگی به نفت وارداتی ارائه می‌شود، کاهش دادن اهرم استراتژیک کشور‌های خاورمیانه است. این امربه ویژه پس از ۱۱ سپتامبر و جنگ عراق تقویت شده است. با این وجود کشور‌های تولید کننده نیز برای تداوم ثبات اقتصاد داخلی خود به این بازار وابسته‌اند.

بازارجهانی نفت امکان تامین نفت موردنیاز را در مواقع آشفتگی عرضه در یک منبع از سایر منابع فراهم می‌آورد از دیگر سو سیاست استقلال در حوزه انرژی، مانند سایر سیاست‌های انزوا طلبانه خطر بود و افت هزینه‌‌های بیشتر، عدم انعطاف پذیری و بالنتیجه عدم اهمیت بیشتر انرژی در هنگام آشفتگی عرضه را پدید می‌آورد. ساختار انرژی جهانی اساساً در جهت حمایت از وضعیت وابستگی متقابل انرژی بین کشور‌ها، ایجاد شده است. ساختار عظیم انرژی جهانی اعم از خطوط لوله تانگر‌ها، بندر‌ها پایانه‌‌های صدور ودریافت و پالایشگاه‌ها همگی در جهت تجارت جهانی انرژی طراحی شده اند. نکته پر اهمیت آنکه تغییر این ساختار یا ایجاد ساختار جدید به حجم بسیار وسیعی از زمان و سرمایه نیازمند است. این امکانات می‌تواند برای مقابله با آشفتگی‌‌های احتمالی عرضه که ناشی از اختلافات سیاسی و اقتصادی است به کار گرفته شود.

نیل چنین سطحی از وابستگی متقابل انرژی که امروزه در جهان وجود دارد سال‌ها زمان برده است بازار جهانی نفت بزرگترین بازار جهان است و تجارت مالی نیروی کار و سایر کالا‌ها و خدمات مرتبط را در بر میگیرد. در واقع با هر رابطه تجاری که بواسطه تولید یا تجارت یک منبع انرژی در سطح بین المللی شکل می‌گیرد، کشور‌ها باهم پیوند تجاری پیدا می‌کنند. تداوم ارتباطات بازرگانی میان کشور‌ها بتدریج تبدیل به روابط دیپلماتیک و نهایتاً پیوند‌های ژئوپولتیک میان آنان می‌گردد.

درست است وابستگی گسترده به یکی از سوخت‌ها یا یکی از عرضه کنندگان یک منبع بالقوه بی ثباتی است. اما این موضوع در لفاظی‌‌هایی راجع به استقلال در حوزه انرژی در مناقشات سیاسی آمریکا صورت می‌گیرد بزرگنمایی می‌شود، موضوعی که در تداوم بخشیدن به پیوند‌های مهم سیاست خارجی ایالات متحده سازنده نیست قطع روابط وابستگی به انرژی وارداتی برای کاهش معضلات سیاست خارجی تفکری کوته بینانه است. در ترسیم سیاست‌های آینده در حوزه انرژی بویژه با وجود چالش‌ها، تغییر آب و هوا باید پیوند‌های انرژی و سیاست خارجی را به عنوان فرصتی برای ارتباطات و همکاری بیشتر در مدیریت ژئوپولتیک روابط وابستگی متقابل در حوزه انرژی برای گذار به آینده‌ای نوین در این حوزه دانست.

● بازار جهانی انرژی

بررسی وضعیت جهانی نفت نشان می‌دهد که تا آینده قابل پیش بینی تقاضا برای انرژی افزایش خواهد یافت و انتظار می‌رود که نفت همچنان به‌عنوان مهمترین حامل انرژی ملزم به پاسخ‌گویی به نیازهای فزاینده انرژی جهانی باشد. روند فزایندة مصرف جهانی نفت حاکی است که تقاضای نفت از ۸۳ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۰۵ به ۱۱۸ میلیون بشکه در روز تا سال ۲۰۳۰ افزایش می‌یابد.[۳] میزان مصرف نفت کشورهای سازمان همکاری و توسعه اقتصادی[۴] که اخیراً ۶۰% مصرف جهانی را به‌خود اختصاص داده‌اند تا سال ۲۰۳۰، تا سقف روزانه چهار میلیون بشکه افزایش یافته و به ۵۳ میلیون بشکه در روز خواهد رسید. همچنین کشورهای در حال توسعه بیشترین سهم را در افزایش مصرف جهانی نفت خواهند داشت؛ مصرف نفت این کشورها تا سال ۲۰۳۰ دو برابر شده و از ۲۹ میلیون بشکه در روز به ۵۸ میلیون بشکه خواهد رسید. دو سوم این افزایش مصرف این کشورها، متعلق به کشورهای آسیایی در حال توسعه است که افزایش مصرفی معادل ۲۰ میلیون بشکه در روز را به خود اختصاص خواهند داد.[۵]

تا سال ۲۰۳۰ بخش حمل و نقل جهانی، منبع اصلی افزایش تقاضای جهانی نفت خواهد بود. اگرچه رشد بخش حمل و نقل در کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی ادامه خواهد داشت ولی رشد اصلی بازار خودرو، اتوبوس و کامیون متعلق به کشورهای در حال توسعه است. برای مثال دو سوم جمعیت جهان در کشورهایی زندگی می‌کنند که تعداد خودروهای آنها یک خودرو به ازای هر بیست نفر جمعیت است و این جمعیت اساساً در کشورهای در حال توسعه متمرکز شده‌اند. انتظار می‌رود حجم کل بازار خودرو از ۷۰۰ میلیون در سال ۲۰۰۵ به ۲/۱ میلیارد خودرو تا سال ۲۰۳۰ افزایش یابد و بر این اساس حجم جهانی خودروهای تجاری دو برابر شود.[۶]

دومین منبع اصلی افزایش جهانی مصرف نفت، بخش‌های صنعت و مصرف خانگی کشورهای در حال توسعه خواهد بود که تا سال ۲۰۳۰ به افزایش مصرفی معادل ۱۱ میلیون بشکه در روز[۷] منجر می‌گردد. مصرف خانگی نفت در کشورهای در حال توسعه با چرخش از سوخت‌های سنتی به نفت مرتبط است. انتظار می‌رود، این روند به‌خصوص در کشورهای فقیر در حال توسعه آفریقا و آسیا با افزایش شهرنشینی، تداوم یابد. البته علی رغم ادامه رشد تولید و مصرف برق ، انتظار نمی‌رود مصرف نفت در این بخش رشد قابل توجهی داشته باشد.

تهیه کننده(گان) : دکتر واعظی،محمود

پانوشت‌ها:

[۱]- Amy Myers Jaffe, " The Outlook for Future Oil Supply from the Middle East and Price Implications", James A. Baker III Institute for Public Policy, Rice University, July ۲۰۰۵.

۲- واعظی محمود، " مشارکت در انرژی- همکاری در امنیت؛ وابستگی متقابل ایران و چین"، ماهنام? همشهری دیپلماتیک، فروردین ۱۳۸۵.

[۳] . OPEC, World Oil Out Look ۲۰۰۷

۴. Organization for Economic Cooperation and Development (OECD)

[۵] . EIA, Annual Energy Out Look, ۲۰۰۷

[۶] . OPEC, OP.Cit.

[۷] . Millions of Barrels of Oil Equivalent (MBOE)

[۸] . US Geological Survey

[۹] . EIA, US Geological Survey, ۲۰۰۷

[۱۰] . OPEC, OP.Cit.

[۱۱] . Biofuels

[۱۲] . EIA, OP.Cit.

۱۳- واعظی محمود، " مشارکت در انرژی- همکاری در امنیت؛ وابستگی متقابل ایران و چین"، ماهنام? همشهری دیپلماتیک، فروردین ۱۳۸۵.

[۱۴] . BP Statistical Review of World Energy, ۲۰۰۵.

[۱۵] - Energy Information Administration, International Energy Outlook, ۲۰۰۴.

[۱۶] . Amy Myers Jaffe, " The Growing Developing Countries Appetite for Oil and Natural Gas", Economic Perspective (An Electronic Journal of the U.S. Department of State), May ۲۰۰۴, pp.۱۳-۱۴

۱۷- واعظی محمود، " مشارکت در انرژی- همکاری در امنیت؛ وابستگی متقابل ایران و چین"، ماهنام? همشهری دیپلماتیک، فروردین ۱۳۸۵.

[۱۸] - Kent Caldar “East Asia and the Middle East: A Fateful Energy Embrace” The China and Eurasia Forum Quarterly, Volume ۳. No.۳.

۱۹- واعظی، پیشین.

۱۹- همان.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.