چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

اخلاق وعرفان اسلامی


ازجمله واژه های كلیدی قرآن كریم, نهج البلاغه و فرمایشات ائمه اطهار علیهم السلام, مسألهٔ «حق و باطل» است

ازجمله واژه های كلیدی قرآن كریم، نهج البلاغه و فرمایشات ائمه اطهار علیهم السلام، مسألهٔ «حق و باطل» است. برخلاف مكاتب مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی كه یك شعار خاصی را مطرح می كنند و براساس آن، مردم را به دو دستهٔ موافق و مخالف تقسیم بندی می نمایند، اسلام، با این كه شعارهای بسیاری را مطرح می كند، اما تنها ملاك دو دستگی مردم را در دنیا و آخرت، مسألهٔ «حق» و «باطل» قرار می دهد. پرداختن به این مطلب كه حق چیست و شامل چه چیزهایی می شود، ما را از بحث اصلی باز می دارد. آنچه مورد نظراست این كه به هر حال از نظر اسلام، برخی اعتقادات، ارزش ها، رفتارها و گفتارها حق اند و برحی نیز باطل، قرآن كریم آمیخته شدن حق و باطل در این جهان را این گونه به تصویر می كشد: «انزل من السماء ماء فسالت اودیه بقدرها فاحتمل السیل زبدا رابیا و مما یوقدون علیه فی النار ابتغاء حلیه او متاع زبد مثله كذلك یضرب الله الحق و الباطل فاما الزبد فیذهب جفاء و اما ما ینفع الناس فیمكث فی الارض كذلك یضرب الله الامثال.» (رعد ۱۷)؛ خدا از آسمان آبی نازل كرد كه در هر رودخانه ای به قدر وسعت و ظرفیتش سیل جاری شد و برروی سیل كفی برآمد، چنانچه فلزاتی را نیز كه برای تجمل و زینت (مانند طلا و نقره) یا برای اثاث و ظروف (مانند آهن و مس) در آتش ذوب كنند، مثل آب كفی برآورد. خدا به مثل این (آب و فلزات و كف روی آن ها) برای حق و باطل مثل می زند كه (باطل چون) آن كف به زودی نابود می شود، اما آن آب و فلز كه به خیر و منفعت مردم است، در زمین مدتی باقی می ماند. خدا مثل آن ها را برای فهم بدین روشنی بیان می كند.

می دانیم كه آب منشأ حیات و بركت است. هنگامی كه باران از آسمان نازل می شود، رفته رفته شكل سیلاب به خود می گیرد و گودی های زمین را پر می كند. در مسیر حركت سیل، لایه ای از كف روی آب را می پوشاند، به نحوی كه آب دیگر قابل مشاهد نیست. فردی كه نظاره گر این وضعیت است، در وهلهٔ‌ اول تصور می كند كه سیلاب، چیزی جز كف و خاشاك نیست، اما با كمی دقت درمی یابد كه این كف، حباب هایی از هواست كه برروی آب نشسته ومانع ظاهرشدن آب گردیده است. در این جا، كف، كه چشم ها را متوجهٔ خود ساخته، مثال باطل است نسبت به حق؛ زیرا اصلاحیات آن وابسته به آبی است كه در زیر آن قرار گرفته. در ادامهٔ آیه، باطل به كفی كه روی فلز ذوب شده قرار می گیرد، تشبیه شده است. این مثل های قرآنی حكایت از آن دارند كه در این عالم، باطل با حق آمیخته می شود و روی آن را می پوشاند. حیات و بقای باطل به همان بهره ای است كه از حق دارد؛ یعنی اگر بخواهد تداوم یابد، به یك حقیقی نیاز دارد تا خود را به آن بیامیزد. از این روست كه باطل خالص وجود ندارد، هرجا باطلی هست، پوششی از حق وجود دارد كه موجب حیات آن می شود. در مثل كف سیلاب، اگر آب از حركت باز ایستد و یا به زمین فرو رود، دیگر از كف خبری نخواهد بود. سرانجام، آبی كه خداوند برای حیات انسان ها و سایر موجودات زنده فرو فرستاده باقی می ماند و كف روی آن از بین می رود. تا زمانی كه كف وجود دارد، توجه مردم معطوف به آن خواهد بود؛ زیرا عمق آب پیدا نیست و مردم تصور می كنند كه هرچه هست و نیست همین كف است. غافل از این كه كف تنها پوششی است كه حیاتش وابسته به آب است و در نهایت از بین خواهد رفت. ما در زندگی روزمرهٔ خود همواره با حق و باطل هایی كه غالبا به هم آمیخته اند، مواجه هستیم. كم تر جامعه ای را می توان یافت كه در آن بین حق و باطل هیچ آمیختگی و امتزاجی وجود نداشته باشد. حق ناب و خالص را تنها می توان در اشخاص، آن هم در افرادی همچون پیامبر علیه السلام و ائمه اطهار علیه السلام مشاهده نمود. به ندرت می توان گروهی را یافت كه همهٔ اعضای آن از اشتباه، لغزش، كژی و گناه به دور باشند. طبیعت زندگی دنیا این است كه اجتماعات انسانی در معرض اختلاط حق و باطل قرار داشته باشند. منتها گروه هایی هستند كه حقشان غالب است، و به عكس، گروه هایی كه باطلشان غلبه دارد. اما به هر حال، بقای باطل در گرو وجود حق است؛ در سایهٔ حق است كه باطل می تواند عرض اندام نماید. وقتی حق از باطل جدا گردد، دیگر چیزی از باطل باقی نمی ماند. مسألهٔ اختلاط خیر و شر از دیرباز وجود داشته، اما شر همیشه در اقلیت است و هیچ گاه بر خیر غالب نمی شود. اگر هم زمانی غالب شود، موقتی است و خیلی زود از بین می رود.

دلایل حق گریزی افراد

عدم شناخت حق از جانب برخی انسان ها دلایل متعددی دارد؛ از قصور در فهم، شرایط اجتماعی و روانی و تنبلی افراد گرفته تا گرفتاری های زندگی و مسائل روزمره. برخی افراد آن قدر سرگرم مسائل زندگی شده اند كه دیگر مجالی برای تفكر دربارهٔ راه حق و راه باطل برای آن ها باقی نمانده است.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.