یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مجله ویستا

کرگدن نامه مرثیه ای برای بی پدری


کرگدن نامه مرثیه ای برای بی پدری

برای نسل کم خوان و عجول که علت مبارزه ایشان با سمنو سرعت و شتاب جامعه امروزی

تعلق گر نباشد خوش توان مُرد

تکلف گر نباشد خوش توان زیست

نخست

دلیل نوشتن این متن به این با تاخیری! تهیه ویدئوها و ساخت کلاژهای نوروزی بود و بس.

البته افتادن در دام پاسخ های گسسته در فضای مجازی،والبته بی اثر نیز، موثر بود.

دو دیگر

برای نسل کم خوان و عجول! که علت مبارزه ایشان با سمنو!سرعت و شتاب جامعه امروزی! ماست؛ موخره و ماخذکلام، اینست که :

نبود محوریت و مرکزیت باسواد و دلسوزمدافع آئین و رسوم کهن ما باعث شده که مردم ما بجای نگاه بانی از میراث فرهنگی،به شدت به تمسخر و مسخره گی رسیده اند تا حدی که به این نتایج اشتباه و مضحک رسیده اند که چون سمنو وقت زیاد می برد و ما بسیار نسل تندی! هستیم این رسم بدی بوده و ما با بیسوادی تمام و نخواندن کتب و نبودن مسئول تغدیه به این نتیجه رسیده ایم که سمنو سرشار از ویتامین و... نیست و چون حال پخت آن را نداریم دستمایه عده ای با اهداف سازمان یافته شده و گذاشتن سمنو و سبزه را تحریم می کنیم . دکمه تحریم و کمپین هم که دم دستمان است .

سه دیگر

پیشاپیش از نفراتی که در این نوشتار به آن ها اشاره می شود،پوزش نمی خواهم و اتفاقا می خواهم که به آغوش مردم بازگردید و دست زدن و لایک! افراد نادان و بی سواد و کم سواد را که مسبب تکبر و غرور داشتن شما والبته سوء استفاده مالی و ... شده،به کنار گذاشته وحداقل، از این افراد دوری کنید. یادتان باشد، تکبر و غرور شما مانعی برای آگاهی تان است .

چهار

این نوشتار به موضع گیری و البته در بیشتر موارد به بررسی"بیراهه رفتن یک تفکر" می پردازد:

اصل ماجرا و سرانجام بیشتر این گونه کمپین ها،بر مغلطه استوار است:

نبود یک دولت مسئول و خدمتگذار، نداشتن توپولوژی مرکزی ومحوریت دفاع از میراث فرهنگی،مسبب تمامی این مشکلات و البته خطر شده است.

هرکمپینی باید "نقشه فعالیت یا نقشه راه" داشته باشد و دارای مانیفیست،استراتژی و تاکتیک که نزدیک به همه این کمپین ها،فاقد این عوامل و البته بدون برنامه هستند.

فقدان ابتکار عمل و عدم ارائه راهکار برای مشکل و عدم فرهنگ سازی نیز مزید بر علت شده است .

نبود یک مرکزیت برای دفاع از میراث کهن مان باعث شده تا کمپین های متعدد و بیهوده قارچ گونه رشد کنند و خواسته و ناخواسته به سنن و آئین باستان حمله شود.

بیراهه رفتن اندک مراکزی که می کوشند تا از رسوم، پاسداری کنند،باعث شده که این گونه کمپین ها،میراث باستان را به سخره بگیرند.

وضعیت Ngo های مان که معلوم است !.

به آن نمی پردازم که دلی پردرد از آن دارم که به نوشتاری دیگری به آن خواهم پرداخت.

درحال حاضر بیشتر این کمپین ها بدلیل نبود و خوش بینانه،کمبود یک مرکزیت باسواد و البته بدون غرض،باعث شده است که سخن صحیح افراد بی غرض و بی منفعت به حساب پان ... و ... گذاشته شده و مورد حمله قرار می گیرد.

چند هجمه به سنت "سفره نوروز" وارد شده است :

۱- حذف سمنو به دلیل پخت طولانی، نبود وقت و کم خاصیت بودن !

۲- حذف سبزه به دلیل اسراف !

۳- دیگر موارد که بدلیل کم اثر بودن، خیلی زود به کنار گذاشته شد.

بحث نخست را از کمپین نگذاشتن ماهی قرمز به سفره نوروز شروع می کنم:

جامعه ما به دلیل رسیدن به مرحله دیگری از تاریخ،به نسلی رسیده که تصور می کند چون عصر شتاب هست باید این شتاب به رسوم و آئین ما نیز ورود کند.

درپاسخ باید گفت این شتاب به جامعه ناپایداری داده و به شورش و عصیان منجر شده و کم کم به همه حقایق سنت و آئین و رسوم کهن حمله خواهد کرد.

در همه کشورهای اصولی و دارای دولت نگاه بان میراث فرهنگی،مرکزیتی برای اداره و پشتیبانی آئین و رسوم وجود دارد که وظیفه خود را به نحوی اداره می کند که کارنامه هر دولت،نشان دهنده میزان تلاش و فعالیت آن نهاد می باشد.

برای مثال حکومت افغانستان از میراث خود نگاه بانی نکرد و مجسمه بودا به آن وضع دلخراش نابود شد.

حکومت ایران نیز کارنامه خود را دارد :

سدسازی ها که قریب به اتفاق آن به دلیل منافع مادی بوده و بکارگیری و سودرسانی به نفرات مهمی که پس از جنگ،مشغول به کار!باشند و اشتغال زائی! ایجاد شده باشد.که البته در سدسازی،هیچ گونه منافع ملی و محیط زیستی منظور نشده است.

به بحث بی استفاده بودن و مخرب بودن سدسازی در ایران وارد نمی شوم که حتی مسئولین! نیز درحال اقرار به این جرم و جنایت و خیانت هستند.

این سدسازی به گونه ای، خزیده وآرام به نابودی میراث کهن ما منجر شد.

مثال نزدیک آن،سدمنحوس سیوند که برای کشت گوجه! در پائین دست احداث شد و به نابودی تدریجی و درنتیجه به نابودی آرامگاه کورش بزرگ و راه شاهی و آسیب به میراث کشف نشده در دشت پاسارگاد انجامید.

تفاوت بین هر دو نابودی میراث فرهنگی توسط مسئولین !در ایران و افغانستان :

در افغانستان به دلیل بی سوادی و نااگاهی و

در ایران اتفاقا به دلیل آگاهی کامل صورت می گیرد و البته با نقشه تخریب تدریجی

وقتی از مسئولین! فعالیت موثری دیده نشد،نگه کرده گرد خویش،مرکزیتی دلسوز و باسواد و فعال نیز دیده نمی شود.

نبود توپولوژی مرکزی که مرکز ثقل فعالیت آگاهی رسانی، به آنجا برده شود و طی یک فرآیند همراه با مطالعه،به مردم آگاهی رسانی شود و کمپین ها از یک مرکز معتبر و مسئول به مردم گفته شود.نه این که یک عده بدون مطالعه و پژوهش، به هر دلیل به یک نتیجه برسند و بعد به ایجاد کمپین منجر شود.

روح شبکه های مجازی امروزی این گونه عمل می کند که اجازه می دهد هرشخصی بتواند یک کمپین راه بیاندازد و روح کمپین و اثرگذاری آن را به سخره بگیرد.

در اطراف این عده،چون افرادی بی سواد تر از خود،به تشویق ایشان می پردازند دچار مشکل خودبزرگ بینی شده و به یک دیکتاتور مبدل می شوند که البته این نفرات فقط به لایک زدن و دست زدن برای ایشان اکتفا نمی کنند.

در گروه های مجازی یک عده مانند حلقه به دور آن نفر جمع شده و به محض شنیدن آوای یک مخالف،به دستور آن نفر،به او حمله کرده و او را از گروه دور می کنند و در ادامه بحث در گروه،به مذمت دیکتاتوری درتمامی طول تاریخ! در گروه ادامه می دهند و از دموکراسی تمجید می نمایند!

حال به ماهی قرمز می پردازیم:

سخن فعالین حقوق حیوانات این است :

ماهی یک Pet محسوب می شود و شامل حقوق حیوانات می شود.

این Pet زیستگاه طبیعی ندارد دچار تغییر محیط غیر ارادی و گرفتار چرخه تولید شده است.

دفاع از این موضوع که ماهی قرمز برای سفره هفت سین تاریخی،مناسب نیست اتفاقا کمتر محیط زیستی و بیشتر انسانی است.

این فعالیت ۱۰ ساله که به آئین رسوم کهن ارج می گذارد و البته مدافع حقوق حیوانات نیزهست،این تلاش را انسانی می داند و برای ماهی قرمز حق و حقوق قائل می شود و ماهی قرمز را یک جاندار دارای احساس و ادراک،معرفی می نماید.

این یک فعالیت اخلاقی و مخالف کشتار هست و می گوید چون ماهی قرمز ارزان هست مردم به دید کالای ارزان به او نگاه می کنند و نزدیک به ۱۰۰% این ماهی ها پس از سفره هفت سین می میرند و یا حتی به دور ریخته می شوند.

تکثیرماهی قرمز دچار چرخه تولید شده و مردم به چشم یک کالا نگاه می کنند و اصل"جاندار بودن"و"دارای احساس و ادراک"او را فراموش می کنند.

اگر به ماهی قرمز به شکل یک کالا نگاه نشود،به شکل و رویه یک Pet نگهداری شود و حقوق ایشان احترام گذاشته شود،گذاردن ماهی قرمز در سفره هفت سین منعی ندارد.

البته تاکنون سندیت تاریخی برای این ادعا،ارائه نشده و فقط به پیکره ماهی در نقش های تاریخی استناد شده و در بیشتر موارد به مغلطه و سفسطه پرداخته شده است .

پنج

کمپین نگذاشتن سمنو بر سفره هفت سین !

اساس استدلال این کمپین،بر این پایه است که چون مردم به عصر شتاب رسیده اند و ذائقه ما آن را نمی پسندد و خاصیت هم ندارد!،آن را به کنار بگذاریم.

درپاسخ سریع و صریح به این فعالیت باید گفت:

سمنو خواص بسیاردارد و آگاهان عرصه پزشکی کاملا به آن پرداخته اند و کافی است این عده،خواص سمنو را گوگل کرده تا آگاه شوند.

دلیل شتاب درجوامع هم دلیلی بی منطق است.چون می توان این غذای پرخاصیت و ضروری برای بدن را می توان بصورت غیرخانگی تهیه نمود.

ذائقه هم به تعداد همه مردم وجود دارد و ممکن است بسیارانی همچون من،عاشق سمنو باشند.

شش

کمپین نگذاشتن سبزه بر سر سفره هفت سین!

استدلال این عده اسراف است!می گویند به جای سبزه درخت بکاریم !

در پاسخ به این عده باید گفت:

ای کاش جنگل کاری کشور "روسیاه" را یاد بگیریم نه سیاست آن را.

ای کاش در همه زندگی،به اسراف واکنش نشان دهیم.

میزان جو یا گندم بکار رفته دریک سبزه نوروزی بسیار نازل است و ما می توانیم یک بار در سال سبزه کشت کنیم و اگر حال داشتیم و دچار عصر شتاب! نشده باشیم پس از سیزده بدر،آن را به گاوداری ها بدهیم البته اگر دولت مسئولی داشتیم این کار وظیفه دولت بود اما وقتی حکومت ما به کارهای مهم تر (از دید خودش!) می پردازد دیگر فرصت این کارهای پیش پا افتاده ! را ندارد.

ما می توانیم نان را بهتر پخت کنیم واز نانوا بخواهیم که نان را بهتر پخت کند . البته اینجا نیز وظیفه یک دولت مسئول هست که آرد خوب تحویل نانوا دهد .اما وقتی حکومت ما کارهای واجب تر! دارد این وظیفه به "ما" سپرده می شود.

همان "ما " با همایان و تنهایان...

البته هنوز متوجه نشده ایم که حکومت های مختلفی که در این سالها آمده اند چه کارهای واجب و ضروری تر از کار مردم خود داشته اند ؟!

اگر اسراف برای سبزه را قبول کنیم باید اسراف برای یک حبه قند در منازل و اداره های خود راهم باید رعایت کنیم.

نکته مهمی که به آن توجهی نشده و یا شاید فعالان حقوق حیوانات و فعالان محیط زیست به آن کمترپرداخته اند این است که :

بین سبزه و سمنو و ماهی؛تفاوت،جان دار بودن ماهی است.

اگر به ما گفته نشده بود که اشرف مخلوقات هستیم و ما به بیراهه نرفته بودیم که فقط ما آدمیم وحتما،حیوانات آدم نیستند! و بقیه جانداران اعم از حیوانات و نباتات، آلت دست ما هستند والبته خدمتگذارما، درحال حاضر دچار این سردرگمی و غرور نشده بودیم که برا ی سفره هفت سین چند روزی یک جاندار را برای دلخوشی بچه خود در یک ظرفی که اکسیژن کمی دارد نگهداری کرده و به صداهایی که مخالف ما بودند تهمت هم سوئی با پان... نمی زدیم و در بیشتر مواقع به امیال خود نمی رسیدیم.

بنا به آماری که البته بدلیل اساس حکومت ما،هیچ گاه اتفاق نظری وجود نداشته است،هرسال،بین ۲۰ تا ۶۰ میلیون ماهی قرمز را از بین می بریم.

آموزش خوبی که به فرزندان خود نمی دهیم بل که به فرزندان خود قصی القلب بودن را نیزمی آموزیم .

همچنان است آموزش احساس"مالکیت"حیوان جاندار دارای احساس و ادراک را به فرزند.

راه کار

اگر قرار هست بر سر سفره هفت سین باشد باید حقوق حیوانات را برای ایشان قائل شویم.

می باید آزادی های پنج گانه را برای ایشان منظور کنیم.

• می بایست اکسیژن کافی برای ادامه حیات داشته باشند.

• باید کنترل پزشکی داشته باشند تا سالم مانده و حتی تا سال های زیاد،زنده باشند.

• می بایست تغذیه صحیح داشته باشند.

• زندگی راحتی داشته باشند و پس از مراسم نوروزی به حوض و یا فضای زندگی راحت سپرده شوند.

• ایشان را لمس نکنند،آزار و اذیت نشوند و خطری او را تهدید نکند.

اگر بپذیریم که ماهی قرمز؛سمبل زندگی و زایش است ورفاه و حقوق ایشان را نیز رعایت کنیم و شرائط سفره، آزاردهنده برای ماهی نباشد،بودن ماهی قرمز در سفره هفت سین منعی نخواهد داشت .

اگر این نوشتار اثرگذار نبود،به بی سوادی مرا ببخشید و حداقل:

ماهی های قرمز را به گونه ای صحیح نگهداری کنید.

البته توجه خوانندگان را به این نکته جلب می کنم که پشت صحنه همه این ماجرا،

ادامه یافتن و استمرارچرخه تولید ماهی قرمز و سودآوربودن این کار"غیرانسانی"است .

"تولید هرگونه Pet ، آزار دهنده و غیر انسانی است".

امیر پریزاد

www.sarzaminjavid.com