پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

هدایت خدمت و مهرورزی درسیره امام جواد ع


هدایت خدمت و مهرورزی درسیره امام جواد ع

به مناسبت دهم رجب سالروز ولادت امام نهم هدایت خدمت و مهرورزی درسیره امام جواد ع

در قاموس زندگی، واژگانی وجود دارد كه گستره آن، چشمگیر بوده و در مقابل دیدگان و دل های حقیقت جو، از قداست و لطافت فراوان برخوردار است. آیا به راستی مصادیق كلماتی چون؛ «خدمت» و «مهرورزی» را می توان یك به یك شمارش كرد و سپس در فرصتی اندك به واگویه آن پرداخت، به ویژه اگر پیدایی و شكوفایی آن، ریشه در زندگی عرشیان داشته باشد؟!

در نوشتار حاضر كه از فصلنامه فرهنگ كوثر ش ۶۵ برگزیده شده گل چینی از سیره و سخنان امام جواد(ع) به پیشگاه خوانندگان گرامی تقدیم می شود.

● خدمت چیست؟

«خدمت» همان كمك كردن و سودرسانی است كه هر فردی براساس شرایط زمانی، مكانی و فكری، و نیز توانایی ها و امكاناتش، می تواند در حق دیگران انجام دهد؛ رهانیدن دیگری از سختی و اندوه و رسانیدن وی به جایگاه مطلوب.

● مفهوم مهرورزی

«مهرورزی» نیز اعلام و اعلان دوستی و محبت است كه در قالب های گوناگون می تواند جلوه گر شود؛ اما بر اساس عواملی كیفیت و كمیت آن، مسیر افزایش یا كاهش را می پیماید.

● سفره پربركت

مسئله «اقتصاد سالم» یكی از آموزه های دینی پیامبران و امامان (ع) می باشد؛ لذا بایسته است برای رسیدن به نقطه مطلوب، سیره مدیریتی و ارشادی آن بزرگواران مورد پژوهش و سپس كاربردی كردن، قرار بگیرد. به فرازی از گفتار و رفتار امام توجه كنید:

● حق الناس

شخصی به نام مطرفی نقل می كند: من چهار هزار درهم به حضرت رضا (ع) قرض داده بودم و جز ما دو نفر، كسی از این قضیه خبر نداشت؛ یك موقع خبر رسید كه امام به شهادت رسیده است؛ لذا پیش خود می گفتم: مالم تلف شد...! تا این كه پسرش امام جواد(ع) برایم پیغام فرستاد فردا به نزدش بروم. وقتی نزد حضرت رفتم، فرمود: «پدرم رحلت كرد و تو چهارهزار درهم از وی طلب داشتی؟» عرض كردم: آری. آن حضرت از زیر سجاده اش دینارهایی بیرون آورد و به من داد؛ بعد از محاسبه متوجه شدم دقیقاً چهار هزار درهم است. (۱)

ابوتمامه نقل می كند:روزی به حضرت عرض كردم: می خواهم به مكه بروم، در حالی كه بدهی دارم، ]شما چه می فرمایید[؟ امام فرمود: «ارجع الی مؤدی دینك، وانظر ان تلقی الله عزوجل و لیس علیك دین، فان المؤمن لایخون؛ برای پرداخت بدهی ات برگرد، و دقت و توجه كن كه خدای عزوجل را هنگامی كه ملاقات كنی (زیارت خانه خدا) كه در ذمه ات بدهی نباشد؛ چرا كه مؤمن ]به حق الناس[خیانت نمی ورزد.» (۲)

● كارآفرینی

ابوهاشم جعفری می گوید:

قبل از اینكه نزد امام جواد(ع) شرفیاب شوم، شترچرانی با من درد دل كرد و گفت: به امام بگو فلانی، جویای كار است.. وقتی پیش حضرت رفتم، دیدم با عده ای مشغول غذاخوردن است؛ لذا فرصت را مناسب ندیدم تا تقاضای ساربان را بیان كنم امام جواد(ع) مرا به خوردن غذا فراخواند و سپس به خدمتكارش فرمود: «شتربانی هست كه با ابوهاشم نزد ما می آید، او را پیش خود نگهدار و برایش كاری معین كن تا مشغول شود. (۳)

● گنجینه بخشش

اسماعیل بن عباس هاشمی می گوید: در یكی از اعیاد به محضر امام جواد(ع) رفته و بعد از سلام، فرارسیدن عید را تبریك گفتم؛ سپس از تنگدستی خود شكایت كردم. حضرت گوشه سجاده اش را بلند كرد و از درون خاك، قطعه ای طلا بیرون آورد و به من بخشید. بعد از خداحافظی، با خوشحالی وارد بازار شدم و مایحتاج زندگی ام را خریدم.(۴)

ابوهاشم داودبن قاسم جعفری نقل می كند:

امام جواد(ع) كیسه پولی، شامل سیصد دینار، به من داد تا به یكی از پسر عموهایش بدهم. سپس فرمود: «آگاه باش كه او به تو خواهد گفت: «مرا به پیشه وری راهنمایی كن تا با این پول كالایی از او خریداری كنم.» ای ابوهاشم! او را راهنمایی كن.»

وقتی نزد وی رفتم و پول را دادم، همان تقاضا را مطرح نمود و من نیز تاجری را معرفی كردم تا با هم داد و ستد داشته باشند.(۵)

● سایه سار محبت

در طول زندگی، حوادثی را می توان مشاهده كرد كه مسیر زندگی فرد و جامعه را دستخوش تغییر و تحول قرارمی دهد؛ چه بسا آدمی در برخورد با ناملایمات، اراده و مقاومت مطلوبی از خود نشان ندهد و مغلوب رخدادها گردد. از این رو، براساس فرموده الهی و تواصوا بالحق و تواصو بالصبر.(۶) نیازمند حمایت معنوی و مادی اطرافیان است تا به بركت همیاری و مساعدت دیگران، از شدت و سنگینی «مصائب» كاسته شود.

امام جواد(ع) به عنوان مربی و طبیب دلسوز امت اسلامی، برای پیش گیری و درمان برخی از حوادث ناگوار (زلزله، بیماری، مرگ، سرقت و...) نسخه های ماندگار و كارآمدی نگاشته است كه به بیان نمونه هایی از آنها بسنده می شود.

● در پناه قرآن و عترت

علی بن مهزیار نقل می كنند:به امام(ع) نامه نوشتم و از زلزله های متعددی كه در «اهواز» واقع می شد، گلایه كردم و پرسیدم: به نظر شما از اهواز به جای دیگری كوچ كنم؟ امام در پاسخ نوشت:

«از آن جا كوچ نكنید؛ بلكه روزهای چهار شنبه، پنجشنبه و جمعه را روزه بگیرید و در روز جمعه، بعد از غسل كردن و پوشیدن لباس پاكیزه، در مكانی (مسجد و یا بیابان) جمع بشوید و به درگاه الهی دعا كنید؛ زیرا خداوند است كه زلزله را از شما برطرف می گرداند.»

زمانی كه به دستورات حضرت عمل كردیم، زلزله ها پایان پذیرفت.(۷)

● داروی شفابخش

محمدبن عمیر واقد رازی می گوید: دردی در قسمت كمر و پهلویم ایجاد شده بود كه برخی از روزها شدت می یافت؛ لذا از امام جواد(ع) خواستم برای برطرف شدن آن دعا كند. حضرت برایم چنین دعا فرمود: «وأنت فعافاك الله؛ خداوند به تو سلامتی عطا فرماید.» از آن لحظه تاكنون دیگر به آن بیماری دچار نشده ام.(۸)

وی همچنین نقل می كند:

با برادرم خدمت حضرت رسیدم وی از تنگی نفس شكایت كرد، امام در حقش فرمود «عافاك الله مما تشكو؛ از آنچه شكایت كردی، خداوند عافیت و سلامتی نصیبت بگرداند.»

وقتی از خانه حضرت بیرون آمدیم، بیماری برادرم خوب شد و تاهنگام رحلتش هم عود نكرد.(۹)

ابوهاشم جعفری نقل می كند:

همراه حضرت به باغی رفتیم، در آن جا عرض كردم: من به خوردن گل خیلی علاقه دارم، برایم دعا بفرمایید تا این عادت ناپسند را ترك كنم. اما در آن لحظه سكوت نمود؛ اما بعد از چند روز به من فرمود: «ای ابوهاشم! خداوند آن عادت را از تو برداشت؟» گفتم: آری، اكنون منفورترین و بدترین چیز پیش من، خوردن گل است.(۱۰)

حضرت برای تسلای دل یكی از شیعیانش نامه ای فرستاد كه در آن آمده است: «به نام خداوند بخشایشگر مهربان! حادثه رحلت فرزندت را یادآور شده ای و برایم گفتی كه او عزیزترین فرزندانت بود؛ در واقع خداوند متعال نیز پاك ترین چیزها، از جمله فرزند هر خانواده ای را برمی گزیند تا بدین وسیله پاداش سرشاری به داغداران عطا كند.»

امام جواد(ع) در ادامه چنین دعا می كند: «فأعظم الله اجرك و أحسن عزاك...؛ پس، خداوند ثوابت را افزون گرداند و سوگواری ات را نیكو سازد و قلبت را پایدار كند، كه به درستی خداوند تواناست. و نیز خداوند به زودی برایت جایگزینی (فرزندی) ارزانی دارد، و من امیدوارم كه خداوند این كار (پاداش و صبر نیكو و تولد فرزندی صالح) را انجام دهد. به خواست خدا(۱۱)

● پیام آور شادی

احمدبن حدید و همراهان وی در سفر حج، مورد یورش دزدان قرارگرفته و تمام دارایی، حتی پیراهن های آنها به سرقت رفت؛ زمانی كه به مدینه برگشتند، احمد نزد امام رفت و ماجرا را بازگو كرد. در این موقع بود كه آن حضرت پیراهن ها و دینارهایی به وی عطا كرد تا بین دوستان و همسفرانش تقسیم كند، او نیز شتابان پیش آنان رفت و سهم هر یك را داد؛ به گونه ای كه همگی به اندازه اموال غارت شده خود بهره مند شدند و با كمال خوشحالی و سپاس گذاری به سوی خانه های خود رهسپار گردیدند.(۱۲)

● زدودن نگرانی

یكی از خدمتكاران امام جواد (ع) در سفری پارچه هایی برای حضرت خریده بود، در هنگام بازگشت، اموالش مورد سرقت دزدان قرار گرفت و از این حادثه بسیار اندوهگین شد؛ برای كسب تكلیف، نامه ای به امام نوشت و ماجرا را گزارش داد. آن حضرت نیز در پاسخ چنین نوشت:

«ان انفسنا و اموالنا من مواهب الله...؛ همانا جان ها و ثروت های ما از بخشش های گوارای خداوند و عاریه سپرده اوست. تا آن جا كه از آن بهره مند شویم، مایه خوشی و شادی است و آنچه هم ]به غارت[ ببرند، اجر و ثواب است. بنابراین، هر كه جزعش بر صبرش غالب شود، اجرش ضایع شده است. پناه بر خدا از آن.»(۱۳)

● مسئولیت؛ خدمت، مهرورزی

یكی از اهالی سیستان می گوید:در اوایل حكومت معتصم عباسی همراه امام جواد (ع) و عده ای دیگر، عازم مراسم حج شدم؛ در مسیر مكه، به هنگام استراحت و خوردن غذا، خدمت امام عرض كردم: فدایت شوم! فرماندار شهر ما از محبان و دوستان شما می باشد، در دفتر مالیاتی اش بدهكار هستم. خداوند، مرا فدایت سازد! اگر مصلحت می دانی، درخصوص نیكی كردن به من، نامه ای برایش بنویس. حضرت فرمود: او را نمی شناسم. گفتم: فدایت شوم! او از دوستداران شما اهل بیت می باشد؛ نامه حضرت عالی مؤثر خواهد بود. امام جواد(ع) درخواستم را قبول كرد و این گونه نوشت:

«بسم الله الرحمن الرحیم! اما بعد، فان موصل كتابی هذا ذكر عنك مذهبا جمیلا، و ان ما لك من عملك الا ما احسنت فیه، فاحسن الی اخوانك، واعلم آن الله عزوجل سائلك عن مثاقیل الذره و الخردل؛ به نام خداوند بخشایشگر مهربان! اما بعد، حامل نامه از عقیده ات به نیكی یاد كرده است، بدان كه جز رفتار نیكو چیزی برایت سودمند نخواهد بود. بنابراین، به برادران ایمانی خود نیكی كن. آگاه باش كه خداوند متعال حتی از كوچك ترین چیزها، تو را مورد بازخواست قرار می دهد.»

نامه را از امام گرفتم و به سوی وطنم رهسپار شدم، والی سیستان (حسین بن عبدالله نیشابوری) وقتی خبردار شد كه امام برایش نامه ای فرستاده، به استقبالم آمد و بعد از بوسیدن نامه و خواندن آن، با كمال احترام از من پرسید: چه نیازی داری؟ من هم مشكل مالی و عدم توانایی ام در پرداخت مالیات را یادآور شدم. وی دستور داد: تا مادامی كه من فرماندار هستم، فلانی از پرداخت مالیات معاف است.

آری، به بركت نامه امام جواد(ع) حاكم سیستان از آن روز تا هنگام رحلتش نسبت به من و خانواده ام «نیكی» نموده و هر از چند گاهی، هدایایی برایم می فرستاد.(۱۴)

● رهایی از اسارت

یكی از سیاست های دشمنان، بازداشت و حبس اصحاب امامان(ع) بود؛ به شكلی كه پیامدهای ناگواری برای اصحاب و خانواده آنان در پی داشت. امام جواد(ع) برای آزادی برخی از شیعیان، اقداماتی داشته كه به یك نمونه اشاره می شود.

در تاریخ پرفراز و نشیب «تشیع» مردان و زنانی را می توان معرفی نمود كه نقش ممتاز و ماندگاری داشته اند؛ یكی از آنها «اباصلت»، خادم متعهد امام رضا(ع) می باشد. مأمون پس از شهادت امام و در روز خاكسپاری بدن مطهر حضرت، اباصلت را تحت فشار قرار داد تا حوادث روزهای پایانی و اسرار و گفتار امام رضا(ع) را بازگو كند... ادامه داستان را از زبان خود وی می شنویم:

مأمون گفت: هر آنچه از علی بن موسی الرضا(ع) شنیده ای، برایم تعریف كن. به او گفتم: در این لحظه چیزی یادم نمی آید، در واقع فراموشم شده بود. اما خلیفه عباسی حرفم را نپذیرفت و دستور داد مرا به زندان بفرستند... یك سال در زندان بودم و زندان برایم تنگ شده بود تا این كه یك شب بیدار ماندم و از سویدای دل به راز و نیاز پرداختم و خداوند را به پیامبر و خاندانش سوگند دادم كه مرا نجات دهد. هنوز دعایم به پایان نرسیده بود كه ناگاه امام جواد(ع) را در كنار خود مشاهده كردم... حضرت بعد از گشودن زنجیرها، مرا از میان نگهبانان عبور داد؛ آنان در حالی كه ما را می دیدند، قدرت سخن گفتن و ممانعت نداشتند. وقتی از محیط زندان خارج شدیم، امام جواد(ع) به من فرمود:

«امض فی ودائع الله فانك لن تصل الیه و لایصل الیك ابدا؛ رهسپار شو در پناه و حمایت خدا. چرا كه هرگز به نزد مأمون نخواهی رفت و او نیز دیگر به تو دست نخواهد یافت.»

اباصلت در پایان، می گوید:

از آن هنگام تا الان، من و مأمون هیچ گاه یكدیگر را ندیده ایم.(۱۵)

● جویبار مهر

امام جواد(ع) در راستای نكوداشت صالحان و ترویج «مهرورزی» اقدامات شایان توجهی داشته كه به برخی از آنها اشاره می شود.

▪ تشویق های پیاپی

یكی از شاگردان نمونه امام جواد (ع) كه بارها مورد تجلیل و تحسین آن حضرت قرار گرفته، «علی بن مهزیار اهوازی» است. با مرور به حوادث تاریخی عصر مأمون و معتصم عباسی، درمی یابیم كه شخصیتی چون علی بن مهرزیار در گفتار و رفتار خود، ویژگی های ممتازی داشته كه كمتر كسی به آن پایه و رتبه رسیده است! در این جا به فرازهایی از نامه های حضرت در ستایش «علی بن مهزیار» می پردازیم.

... قد ملأتنی سروراً فسرك الله، و أنا ارجو من الكافی الدافع، أن یكفیك كید كل كائد ان شاءالله؛... به تحقیق ]با گزارش این اخبار[ مرا خوشحال گردانیدی، خدا نیز تو را شادمان سازد و از درگاه خداوندی كه كفایت كننده و دفع كننده است، آرزومندم تو را از خطر هر نیرنگ بازی تحت كفایت و عنایت خود قرار دهد. به خواست خدا.

سررتنی بما ذكرت من ذلك، و لم تزل تفعل، سرك الله بالجنه و رضی عنك برضائی عنك، و أنا أرجو من الله العفو و الرأفه ...؛ مرا به سبب اخباری كه گزارش داده ای، شادمان ساخته ای، همچنان این كار را انجام بده. خداوند تو را ]به ورود[ به بهشت مسرور گرداند و از تو خشنود باشد به جهت خشنودی من از تو، و من برای تو از پیشگاه الهی بخشش و عنایت آرزومندم...

یا علی! أحسن الله جزاك، و أسكنك جنته، و حشرك الله معنا؛ ای علی! خداوند پاداشت را نیكو گرداند، و تو را در بهشت خود سكنا دهد، و از خواری در دنیا و آخرت نگاه دارد، و نیز تو را با ما محشور سازد.

ای علی! بارها تو را درخصوص خیرخواهی، اطاعت، خدمت، احترام كردن و انجام دادن وظایفت آزموده ام؛ لذا اگر بگویم: «شخصی همانند تو را ]در بین یارانم[ ندیده ام» هر آینه امید و باور دارم كه به صداقت، چنین سخنی گفته ام.

بنابراین، خداوند پاداش تو را سكونت در باغ های بهشتی قرار دهد، و ]آگاه باش كه[ جایگاهت و نیز خدماتی كه در گرما و سرما و شب و روز انجام داده ای، بر من پوشیده نیست؛ لذا از خداوند مسئلت دارم به هنگام گردآمدن مردم در رستاخیز، تو را مورد رحمت ویژه قرار دهد تا شادمان شوی؛ چرا كه خداوند، شنونده دعاست.»(۱۶)

▪ پاداش نیكی

قاسم بن حسن تعریف می كند:در مسیر مكه و مدینه بودم كه چادرنشین مستضعفی نزدم آمد و درخواست كمك كرد، دلم به حالش سوخت؛ لذا قرص نانی به وی دادم. هنگامی كه از پیشم رفت، طوفان و گرد و غباری به پاخاست، به طوری كه عمامه ام را از سرم برداشت و برد و من نفهمیدم باد، چگونه آمد و عمامه ام را كجا برد تا این كه وارد مدینه شدم و خدمت امام جواد(ع) رسیدم؛ حضرت پرسید: «عمامه ات در جاده ناپدید شد؟» عرض كردم: بله. در این موقع، به غلامش فرمود: «عمامه اش را نزدش بیاور.» با دیدن آن، شگفت زده پرسیدم: ای پسر پیامبر! چگونه پیش شما آمده است؟! حضرت، لبخندی زد و فرمود:

«تو بر آن اعرابی صدقه دادی؛ لذا خداوند پاداش تو را داده و عمامه ات را برگرداند. زیرا (ان الله لایضیع أجرالمحسنین(۱۷)؛ خدا پاداش نیكوكاران را تباه نمی سازد.»(۱۸)

تو نیكی می كن و در دجله انداز

كه ایزد در بیابانت دهد باز

▪ چشمه سار عطوفت

محمدبن ولید كرمانی می گوید:در مسیر سفر، همراه امام جواد(ع) بودم تا اینكه وقت غذا خوردن فرا رسید؛ وقتی غذا خوردیم و سفره برچیده شد، غلام به جمع آوری ریزه های غذا پرداخت. در این هنگام، امام فرمود:

«هرگاه در صحرا غذایی باقی ماند- حتی ران گوسفند- آن را برندارید ]تا جانوران و حیوانات از آن بهره مند شوند[ اما در محیط خانه، دورریزها را جست و جو و جمع كنید ]تا مبادا پایمال شود[.»(۱۹)

▪ تكریم پدر

- بكربن صالح می گوید:دامادم به امام جواد(ع) نامه نوشت كه: پدرم از دشمنان شما (ناصبی) و فاسدالعقیده است و گاهی از ناحیه او، سختی و دشمنی می بینم. فدایت شوم! برایم دعا بفرمایید.

فدایت شوم! شما چه دستوری می دهید، آیا با وی ستیز داشته باشم یا مدارا كنم؟ امام در پاسخ نوشت:

«المداراه خیر لك من المكاشفه ، و مع العسر، یسر، فاصبر فان العاقبه للمتقین، ثبتك الله علی ولایه من تولیت، نحن و انتم فی ودیعه الله الذی لاتضیع و دائعه!...

مدارا كردن برای تو از ستیزه جویی بهتر است، و ]آگاه باش كه[ همراه سختی و دشواری، آسانی و گشایش هم وجود دارد. بنابراین، بردبار باش؛ چرا كه سرانجام نیك، از آن پرهیزكاران است. خداوند تو را بر ولایت آن كه دوستدارش هستی (امامان)، استوار گرداند. ما و شما در حمایت و سپرده خدایی هستیم كه اماناتش تباه نخواهد شد». (۲۰)

▪ توشه آخرت

از آن جا كه مدت زمان زندگی دنیوی و نیز مسئولیت های اجرایی و علمی، بسیار محدود و گذرا است؛ می طلبد كه با به جا نهادن خدمات شایسته (باقیات صالحات) دعای خیر مردم را دیباچه مرحله بازنشستگی و نیز بدرقه سفر اخروی خود گردانیم. در مكتب تربیتی امام محمد تقی(ع) آموزه هایی وجود دارد كه بهره گیری از آنها «ارزش افزوده» زندگی و توانایی ما را بیشتر و بهتر تضمین می كند.

▪ توفیق خدمت

- اربع خصال تعین المرء علی العمل: الصحه و الغنی والعلم و التوفیق؛ چهار چیز موجب یاری انسان بر انجام كار می شود: سلامتی، ثروت، دانش و توفیق الهی (۲۱)

المومن یحتاج الی توفیق من الله؛ مومن به توفیق از طرف خدا، نیاز دارد. (۲۲)

▪ بركات خدمت

- موت الانسان بالذنوب اكثر من موته بالاجل و حیاته بالبر اكثر من حیاته بالعمر؛ مرگ انسان به واسطه انجام گناه، بیشتر است تا مرگ طبیعی و عادی، و نیز زندگی او به سبب نیكی و احسان، بیشتر است از زندگی معمولی. (۲۳)

اهل المعروف الی اصطناعه احوج من اهل الحاجه ، لان لهم اجره و فخره و ذكره ...؛ نیكوكاران به انجام كار نیك، محتاج تر هستند از حاجتمندان و نیازمندان. زیرا پاداش، مباهات و خوش نامی آنها به سبب انجام احسان و نیكی است. (۲۴)

▪ حسن اخلاق

- عنوان صحیفه المومن حسن خلقه؛ خوش اخلاقی، در راس نامه اعمال مومن است. (۲۵)

▪ سفره احسان

خداوند متعال به هر یك از ما- كم و بیش - نعمت هایی داده كه دوام و بركت آن منوط به رعایت اموری چند است. گفتار آسمانی امام جواد (ع) بیانگر این نكات می باشد.

▪ هذا من فضل ربی

- ما انعم الله عزوجل علی عبده نعمه فعلم انها من الله الا كتب الله جل اسمه له شكرها قبل ان بحمده علیها؛ هر نعمتی كه خداوند صاحب عزت و جلال، به بنده اش عطا می كند، اگر او بداند كه از جانب خداست، پیش از آن كه وی زبان به ستایش باز كند، خداوند- كه نامش با شكوه است- شكر نعمت را برای بنده اش می نویسد. (۲۶)

▪ بقا و فنا

- ان لله عباداً یخصم بدوام النعم، فلا تزال فیهم ما بذلوها، فان منعوها نزعها الله عنهم و حولها الی غیرهم، همانا خداوند را بندگانی است كه ایشان را به دوام و بقای نعمت تخصیص می دهد. پس، تا مادامی كه بذل و بخشش می كنند، نعمت در میانشان ماندگار است و هرگاه از بهره مند ساختن دیگران خودداری كنند، خداوند نیز آن نعمت را از آن ها گرفته و به افراد دیگری منتقل می گرداند. (۲۷) - ما عظمت نعمه احد الا عظمت حوائج الناس الیه، فمن لم یتحمل تلك المونه عرض النعمه للزوال؛ نعمت هیچ كسی فزونی نمی یابد مگر آن كه نیاز و مراجعه مردم به او فراوان می شود. پس، هرگاه كسی متحمل این بار گران (مراجعه نیازمندان و ارباب رجوع) نشود، آن نعمت نیز در معرض فنا و زوال قرار خواهد گرفت ]و به دیگری عطا خواهد شد[ . (۲۸)

▪ آیین دوستی

یكی از محیط های «تبادل محبت» محافل دوستی و رفاقت است؛ به گونه ای كه بسیاری از طبقات گوناگون مردمی «عواطف» خود را در نشست های دوستانه آشكار و منتقل می كنند. به عبارت دیگر، مجالسی كه توسط دوستان تشكیل می یابد، محفل انس، محبت و مهرورزی است چنان كه پس از پایان مجلس وهنگام خداحافظی، «آرامش و خرسندی» در چهره ها و رفتارها نمایان و محسوس می شود. امام جواد (ع) برای استحكام بخشیدن به این پیوندها، مطالبی را بیان فرموده كه به برخی از آنها اشاره می كنیم.

▪ انگیزه رفاقت

- من استفاد اخا فی الله فقد استفاد اخاً فی الجنه ؛ كسی كه در راه خدا برادری به دست آورد، گویا برادری در بهشت نصیب خود ساخته است. (۲۹)

- الناس اخوان فان كانت الاخوه فی غیر ذات الله فانها تعود عداوه و ذلك قوله تعالی: الا خلاء یومئذ یعضهم لبعض عدو الا المتقین (۳۰). مردم برادران یكدیگرند، پس اگر دوستی و برادری برای غیر خدا باشد، منجر به دشمنی می شود و این، فرمایش خداوند بلند مرتبه است كه:«در روز قیامت به جز تقواپیشگان، برخی از دوستان با یكدیگر دشمنی می كنند.» (۳۱)

▪ آیینه باش!

- من نصح الانسان لاخیه نهیه عنا لایرضاء لنفسه؛ از جمله نشانه های خیرخواهی آدمی نسبت به برادرش، بازداشتن اوست از آنچه خود نمی پسندد. (۳۲)

▪ آفت دوستی

- لاتفسد الظن علی صدیق قد اصلحك الیقین له؛ مبادا به سبب گمان ]بد[ در حق دوست، یقین خود را درباره خوب بودن وی، فاسد و تباه گردانی! (۳۳)

▪ مساعدت و همیاری

- من صدق صحبه الرجل اسقاط المونه عن اخیه؛ یكی از نشانه های صداقت آدمی در دوستی، برطرف كردن مشكل برادرش می باشد. (۳۴)

محمد ابراهیم احمدی