جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

یک صفحه شیشه ای برای مشق زندگی


یک صفحه شیشه ای برای مشق زندگی

بی بی اس ها, سیستم های کامپیوتری بودند که به کاربران امکان می دادند تا از طریق خطوط تلفن, به یک شبکه مجازی وصل شوند, پیام های متنی مبادله کنند, بازی های گروهی انجام دهند و فایل های شان را به اشتراک بگذارند

نیمه های شب، مودم را لای پتو می پیچیدیم تا وقتی به شبکه وصل می شویم، سروصدای وحشتناک اش پدرومادرمان را خبر نکند. کاربران اولیه شبکه های مجازی در ایران، معنای این جمله را به خوبی درک می کنند.

آن روزها، یعنی نیمه دهه هفتاد شمسی، شب زنده داری پای کامپیوتر هنوز به عادت معمول جوانان طبقه متوسط به بالای ایرانی بدل نشده بود که بی بی اس ها ابراز وجود کردند. پدیده ای تازه، که خانواده ها اگر کوشش هم می کردند نمی توانستند با خونسردی نادیده اش بگیرند، چرا که مبلغ فیش های پرداخت ماهیانه تلفن، صبر بسیاری شان را لبریز می کرد.

بی بی اس ها، سیستم های کامپیوتری بودند که به کاربران امکان می دادند تا از طریق خطوط تلفن، به یک شبکه مجازی وصل شوند، پیام های متنی مبادله کنند، بازی های گروهی انجام دهند و فایل های شان را به اشتراک بگذارند.

برخلاف امروز که کافی است با مودم شماره یکی از مراکز خدمات اینترنتی را بگیرید و سپس آزادانه روی اینترنت به هرجا که می خواهید سر بکشید، در دوران یکه تازی بی بی اس ها، وقتی به مرکز شبکه وصل می شدید، تنها با کاربرانی ارتباط داشتید که به همان شبکه متصل بودند. هر شبکه بی بی اس، همچون جزیره کوچکی بود که ساکنان اش نمی توانستند از مرزهای آن فراتر روند.

اما همین جزیره های کوچک، چنان تجربه دلنشین و بی نظیری از ارتباطات مجازی را به همراه داشتند که به سرعت محبوبیت یافتند و در مناطق مختلف ایران رواج پیدا کردند.

داستان ورود دنیای مجازی به خانه های ایرانی، از اینجا آغاز شد؛ دوستی های نادیده پای کامپیوتر شکل می گرفتند، آدم های ناآشنا در اجتماع های مجازی پیوند می خوردند و این پیوندها چنان ریشه دار می شد که سرانجام روزی، در گوشه ای از شهر با یک قرار "شبکه"ای به دنیای واقعی کشیده می شد و به دیدارهای حضوری می انجامید.

نخستین واکنش به این دنیای تازه را می شد در نگاه متعجب پیرمردها و پیرزن هایی دید که جمعیتی چند صد نفره، آرامش آن ها را در پارک های ملت و ساعی و جمشیدیه بر هم می زد، یا در نگاه کنجکاوانه خانواده هایی که رستوران را مملو از جوانانی می یافتند که از همدیگر می پرسیدند:ID تو چیه رفیق!؟

● رسانه یک نسل

این شبکه ها ابتدا در تهران با نام هایی مانند ماورا، پیام، نابغه، هدف و ... ظهور یافتند و در کنار آن ها، شرکت های دولتی و سازمان ها هم وارد بازار شبکه های اطلاع رسانی ای شدند که البته بیشتر ماهیت ارتباطی داشتند. چند ماه پس از آن بود که در شهرستان ها هم سر و کله شبکه هایی این چنینی پیدا شد.

بی بی اسی ها را اغلب جوانان در حال تحصیل تهرانی تشکیل می دادند، از این روی در فضای اجتماعی آن زمان و در حالی که اندک اندک پنجره رسانه ها و اجتماع به روی تجدد و نوسازی باز می شد، این شبکه ها توانستند رسانه ارتباطی این نسل باشند.

هر کدام از بی بی اسی های قدیمی، اینک دوستانی دارند که از آن زمان با هم آشنا شده اند. دوستی های صمیمانه ای که حتا در برخی از موارد تا ازدواج پیش رفت.

اعضای قدیمی همین شبکه ها بودند که بعدها نقشی اساسی در تولید محتوای اولیه برای وب فارسی ایفا کردند؛ چرا که هم در تایپ فارسی روان بودند، هم به منابع تایپ شده بسیاری دسترسی داشتند و هم تجربه ارائه مطلب و ایجاد ارتباط با دیگران را در قالبی جز شیوه مکتوب و یا حضوری آزموده بودند.

علیرغم سرعت کم مودم ها (چیزی حدود یک پنجاهم سرعت کنونی اینترنت در ایران) و نبود امکانات مخابراتی گسترده، به علت تازگی، این فضا چنان کاربران شگفت زده را به خود فراخواند که به سرعت خطوط این شبکه ها مشغول شد و مدیران شبکه ها وادار به خرید تعداد زیادی خط تلفن شدند.

بزرگ شدن این شبکه ها در شرایطی اتفاق افتاد که اکثریت کاربران آنان، هر کدام در تلاش بودند تا حلقه های دوستان و آشنایان خود را به درون جامعه مجازی دعوت کنند و از این طریق محیط بهتری را برای خود، همسالان و همفکران خود بسازند.

حالا دیگر خط های تلفن خانه ها توسط فرزندانی مشغول می شد که پیش از این چندان تماس های تلفنی دوستانه ای هم نداشتند. کاربران فعلی اینترنت شاید توانسته باشند فقط شمه ای از چنین جو و فضایی را در زمان رونق سایت اورکات مشاهده کرده باشند.

● رنگ سبز بر زمینه سیاه

درون این شبکه ها چه خبر بود؟ معمولا فضای داخلی بی بی اس ها از سیستم چت کردن به همراه انجمن ها تشکیل می شد. انجمن های بحث و تبادل نظری که گاهی حتا بحث های به شدت جدی در آن ها مطرح می شد ودر مواردی دیگر، صرفا نقشی دوستانه داشتند. از انجمن خبر، سیاسی، فرهنگی، دانش آموزی بگیر تا انجمن آشپزی.

در این انجمن ها با استفاده از برنامه های قدیمی فارسی ساز و با فونت های خیلی محدودی، کاربران توانایی فارسی نویسی داشتند.

رواج زبانی به نام پینگلیش (فارسی نویسی با خط لاتین) نیز از همان زمان آغاز شد. چرا که بر خلاف امروز که به راحتی می توان از حروف یونیکد فارسی بهره برد، در آن سال ها تنها با استفاده از خط لاتین بود که می شد با دیگران مکالمه داشت.

در ابتدای راه اندازی این شبکه ها، هنوز دسترسی به ایمیل واقعی فراهم نبود و مکاتبات تنها به درون شبکه محدود می شد. نمود بیرونی این روابط، قرار های بود که در پارک ها، رستوران ها، جلسات خیریه، شب شعر و امثال آن برگزار می شد و تعداد حاضران اش گاهی به ششصد یا هفتصد نفر می رسید.

گاه به گاه، اتفاقات عاطفی و رخدادهای گوناگون این جوامع مجازی را به شدت تحت تاثیر قرار می داد، به عنوان مثال شایعه خودکشی دوست یکی از کاربران شبکه ی پیام به نام فواد، یا گیر افتادن یک گروه کوهنورد شبکه ماورا در کوه و شرح چگونگی نجات آن ها، درگذشت یکی از کاربران شبکه عابدی به نام «فروغ» بر اثر پرتاب شدن از اسب در مرداب، از اتفاقات عاطفی بودند که به شدت این جوامع را در زمان خود تحت تاثیر قرار داد.

اکنون اما چیزی از بی بی اس ها باقی نمانده؛ از محیط متنی دوست داشتنی، صفحه های اغلب مشکی با نوشته های سبز به سان تخته سیاهی با گچ های سبزرنگ.

بعدها اما اتفاق دیگری افتاد. سایت های رنگارنگ و نوشته های متنوع در دنیای وب سر برآوردند، مسنجر ها جای پیام رسان های اولیه را گرفته اند و وب سایت ها و وبلاگ ها نقش انجمن های پیشین را. حتی قرارهای شبکه ای هم در قامت «قرارهای وبلاگی» احیاء شد.

هرچند گستردگی شبکه به بی نهایت رسیده است، اما اعتماد عمومی میان افراد در جامعه مجازی نسبت به آن دوران کاهش یافته است.

دوران بی بی اس به سر رسید و وب فارسی، جایگزین آن شد.

نویسنده: نیما افشار نادری