سه شنبه, ۲۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 11 February, 2025
هوا با طعم کتاب های الکترونیکی
![هوا با طعم کتاب های الکترونیکی](/web/imgs/16/166/pnot21.jpeg)
● همه هدف های هارت
در ۱۶ جولای ۲۰۱۱ او در نامهای به همکاران و حامیانش می نویسد : همانطور که بیشتر دوستانم میدانند، من به تمام اهدافی که برای زندگی ام معین کرده بودم دست یافتهام. البته اهداف رویایی دیگری هم دارم اما میدانم که نمیتوانم به آنها جامه عمل بپوشانم. مایلم درباره آخرین اهدافم به شما بگویم. یکی از این اهداف قراردادن ۱۰ میلیون کتاب به ۱۰۰زبان مختلف در آرشیو پروژه گوتنبرگ است. اما پس از ارتباط با هزاران مترجمی که علاقهمند به همکاری در این زمینه نبودند، فهمیدم این هدفم غیرممکن است.
استفاده از کتاب های الکترونیکی خیلی وقت است برای خیلی ها به روندی عادی تبدیل شده است اما کمتر کسی خبر دارد که کتاب های الکترونیکی چه سرگذشتی داشته اند. ششم سپتامبر گذشته بنیانگذار کتاب های الکترونیکی در سن ۶۴ سالگی و براثر حمله قلبی درگذشت. به همین بهانه سراغ او و کتابهای الکترونیکی رفته ایم.
● آغاز پروژه گوتنبرگ
مایکل هارت در سال ۱۹۴۷ در تاکومای ایالت واشنگتن متولد شد. پدر او حسابدار و مادرش مدیر بازرگانی یک فروشگاه بزرگ بودند اما والدینش تصمیم گرفتند برای معلمی آموزش ببینند. در سال ۱۹۵۸ آنها به اوربانای ایلینویز نقل مکان کردند. در آنجا پدر و مادر هارت استاد دانشگاه ایلینویز شدند. پدرش تالیفات شکسپیر و مادرش ریاضیات تدریس میکردند. هارت در سال۱۹۷۱ و پس از ماجراجوییهای بسیار، از جمله مدتی خدمت ارتش در کره، در کالج اوربانا نام نویسی کرد. او پس از دو سال فارغالتحصیل و بیشتر عمرش صرف پروژه «گوتنبرگ» شد. پروژه گوتنبرگ اتفاقی به وجود آمد. وقتی هارت دانشجو بود، در دانشگاه ایلینویز به او زمانی برای استفاده از رایانه پردازنده اصلی داده شد و همین بهترین فرصت برای هارت بود: «نزدیک جشن ۲۰۰ ساله آمریکا بود و من در کولهپشتی ام متون تاریخی مربوط به این موضوع و مقداری خوراکی داشتم. داشتم در کولهپشتی ام دنبال خوراکی ها می گشتم که اعلامیه استقلال ایالات متحده را پیدا کردم. جرقهای در ذهنم زده شد. به خودم گفتم آیا میتوانم کاری با کامپیوتر انجام دهم که از تایپ کردن آن اعلامیه مهمتر باشد؟ چیزی که بعد از ۱۰۰ سال باقی بماند؟ در آن لحظه نتوانستم کاری کنم اما همان جرقه آغاز پروژه گوتنبرگ بود». هارت با انجام کارهای سخت، هزینه زندگی اش را تامین میکرد و بسیار صرفهجو و مقتصد بود. او در مصاحبهای با «ریچارد پویندر» می گوید: « برای من سخت بود که ۱۰ دلار برای غذایم پول بدهم. معمولا کمتر از ۵ دلار برای غذا میپرداختم. تلویزیون یا تلفن همراه نداشتم و بیشتر اوقات با دوچرخه رفت و آمد میکردم. لباسهایم را از حراجیهایی میخریدم که در گاراژ خانهها برگزار میشد. تقریبا تمام نیازهای زندگی ام را از این حراجیها تهیه میکردم». در همین گیر و دار یک موقعیت کاری بدون حقوق به عنوان استاد کمکی در کالج «بندیکتاین» ایلینویز به هارت پیشنهاد شد. این شغل به او فرصت می داد که در محیط دانشگاهی برای پروژهاش تقاضای کمک داوطلبانه کند: «ممکن است این حرفم برای بیشتر مردم عجیب باشد اما هیچ وقت در سیستم گردش پول نقش چندانی به عنوان خریدار ایفا نکردهام. هرگز به محض اینکه پولی به دستم میرسید آن را خرج نمیکردم. این آینده نگری است. اکثر مردم پول زیادی را صرف خرید چیزهایی میکنند که برای من واقعا اهمیتی ندارد». مایکل هارت اولین بار در سال ۱۹۷۱ متون الکترونیکی اش را منتشر کرد. این متون به رایگان برای همه قابل کپیبرداری و انتشار بودند. هارت میخواست کتابهایی بدون کپیرایت، رایگان و قابل استفاده در سراسر دنیا را در اختیار مردم بگذارد. هدف او از این پروژه «شکستن پایههای جهل و بیسوادی» بود.
● تولد پدربزرگ کتاب های الکترونیکی
هارت برای خودش لقب «پدربزرگ کتابهاب الکترونیکی» را داده است. انتشار متون الکترونیکی زمانی صورت گرفت که هنوز اینترنت وجود نداشت. تنها شبکه موجود «آرپانت» بود که تعداد کمی کامپیوتر به آن متصل بودند. اما هارت از زبان کنفسیوس میگوید: « حتی طولانیترین سفرها هم از تنها یک گام آغاز میشوند». در پایان سفر هارت، هدف پروژه گوتنبرگ تولید ۱۰ میلیون کتاب به ۱۰۰ زبان مختلف بود. بدین ترتیب هارت اولین فراهم کننده اطلاعات اینترنتی، حتی پیش از اختراع اینترنت شد. در ابتدای کار، او همه کلمات را خودش در پایانه تله تایپ (ماشین نویسی از راه دور) و بر روی نوار کاغذی منگنه شده تایپ میکرد. او بعد از چند مطلب تاریخی و اجتماعی به انجیل رسید. این متن بالاخره در سال ۱۹۸۹ منتشر شد. اولین رمانی که هارت به صورت الکترونیک منتشر کرد هم «موبیدیک» بود. پس از تایپ ۳۱۳ کتاب الکترونیکی در طول ۱۷سال، اتفاق مهمی افتاد. هارت توانست به کمک همکاری به نام «مارک زینزو»، با گروه جدید کاربران کامپیوترهای شخصی دانشگاه ایلینویز ارتباط پیدا کند. او لیستی از آدرسهای اینترنتی آن کاربران تهیه کرد و برایشان درخواست کمک داوطلبانه فرستاد. هارت همکاران بسیاری برای عمومی کردن پروژهاش یافت و تا آخر آن سال، تعداد کتابهای کتابخانهاش به حدود ۱۶۰۰ عنوان رسید. این یک نمونه اولیه از «منبعیابی جمعیتی» بود که با رویدادهایی چون رشد استفاده از کامپیوترهای شخصی و برنامهنویسی منبع باز، برابری میکرد. او زیرکانه کتابهایی چون «ذن و هنر اینترنت» و «راهنماییهای یک مسافر درباره اینترنت» را در آرشیوش قرار میداد تا مخاطبان کتابهای پروژه گوتنبرگ را افزایش دهد.
● اسکن به جای تایپ
در سال ۲۰۰۰ و با گسترش پروژه به کمک داوطلبان، هارت بنیاد «آرشیو ادبی پروژه گوتنبرگ» را تاسیس کرد. در این زمان دیگر کتابها به جای تایپ اسکن میشدند و به جای تایپیستها، افرادی برای تصحیح مطالب اسکن شده به گروه پیوستند. این متون اسکن شده تعداد زیادی از ۳۶هزار متن آرشیو هارت را تشکیل میدهند. آرشیو هارت شامل مطالبی به ۶۰ زبان مختلف است و بیشتر کتابهایی را شامل میشود که مورد پسند عموم مردم باشد. به طور کلی میتوان آرشیو او را به سه قسمت تقسیم کرد: متون ادبی با نثر سبک، متون ادبی با نثرسنگین و کتابهای مرجع. هارت در سال ۲۰۰۶ در ایمیلی به «گلین مودی»، نویسنده مطالب مربوط به فنآوری، پیش بینی میکند در پنجاهمین سالگرد پروژه گوتنبرگ آرشیو او شامل ۱۰ میلیون کتاب باشد. او میافزاید با توجه به پیشرفتهایی که در زمینه تولید چیپهای حافظه به وجود آمده هر فرد خواهد توانست تمام این ۱۰ میلیون کتاب را در یک دست با خود حمل کند. در آرشیو هارت دو کتاب از خود او هم موجود است: «تاریخچه اینترنت» و «شعرها و داستانهایی از رومانی».
● پیشرفت های یک مرد غیرمنطقی!
حالا پروژه به قدری توسعه یافته که هرماهه صدها کتاب به آرشیو هارت افزوده میشود. این امر به کمک کسانی که داوطلبانه کار اسکن و تصحیح کتابها را انجام میدهند، میسر شده است. جالب این است که حتی در مراحل اولیه کار با وجود موانع و محدودیتهایی که وجود داشت، هارت چنین تحول بزرگی را در راه گسترش پروژهاش پیش بینی میکرد. او همیشه از جورج برنارد شاو نقل قول میکرد: «مردم منطقی خود را با دنیا سازگار میکنند. مردم غیرمنطقی سعی میکنند دنیا را با خودشان سازگار کنند. بنابراین، تمام پیشرفتها حاصل کارهای مردم غیر منطقی است». هارت افتخار میکرد که یکی از آن مردم غیرمنطقی است. تنها در سالهای آخر عمرش اندکی ملایمتر شده بود و گاهی از بحث و مناظره خودداری میکرد. شور او به زندگی و پیشرفت تا آخرین لحظه عمرش فروکش نکرد: «این نمونه بارزی از تغییرات است که یک نفر میتواند تنها در زیرزمینی بنشیند، کتابهای مورد علاقهاش را تایپ کند و در اختیار میلیونها یا میلیاردها نفر بگذارد. در گذشته این کار حتی بیرون از خانه هم امکانپذیر نبود. حتی سازمان «گیدیون» - یک سازمان مذهبی آمریکایی که اعضای آن انجیل را در مکانهای عمومی در دسترس مردم قرار میدادند- هم نمیتوانست اظهار کند که در طول یک سال یک میلیون انجیل در اختیار مردم قرار دادهاست».
هارت در مصاحبه با پویندر، درباره مشکلاتش می گوید: «بزرگترین مشکل، زمان لازم برای تحقیقاتی است که پیش از انتشار کتاب به صورت الکترونیکی، باید درباره کپیرایت آن صورت گیرد. بعد از آن هم مشکل سر و کله زدن با تهدید دائمی شکایتها به دادگاه است که هر سال هم اتفاق میافتد». یک مثال بارز این مشکلات در سال ۱۹۹۸ به وقوع پیوست. کپی رایت بعضی از کتابها ۲۰ سال افزایش یافت و در نتیجه یک میلیون کتاب الکترونیکی از دسترس عموم مردم خارج شد. حامی این امر «سونی بونو» نام داشت. او یکی از اعضای کنگره کالیفرنیا و خواننده سابق آهنگهای پاپ است. «لارنس لزیگ»، استاد حقوق دانشگاه استنفورد که اکنون در هاروارد تدریس میکند با هارت تماس گرفت و از او پرسید آیا مایل است در این مشکل حقوقی با او همکاری کند. آنها با هم ملاقات کردند و هارت گفت برداشتش از این مسئله بیش از یک مشکل حقوقی درباره قانون کپیرایت است. او افزود این امر را به صورت راهی برای چالش با سیستم اجتماعی و اقتصادی ایالات متحده میبیند. لزیگ از افراد دیگری همچون «اریک الدر»، مالک وب سایت «الدریچ پرس»، تقاضای کمک کرد و در نهایت در سال ۲۰۰۳، در شکایت الدرد علیه اشکرافت، دادگاه عالی به مطابقت افزایش زمان کپیرایت با قانون اساسی رای داد و اینگونه تلاشها بینتیجه ماند.
● هوا با طعم کتاب های الکترونیکی!
مایکل هارت اثر بزرگی از خودش به جای گذاشته است. اختراع کتابهای الکترونیکی تنها یک ابداع در فنآوری یا پیشرفت در محیط اطلاعاتی جدید نیست. به وجود آمدن این کتاب ها، ایجاد راهی موثر و مناسب برای توسعه رایگان و بدون محدودیت ادبیات بوده است. در جولای ۲۰۱۱ هارت مقاله ای می نویسد که نشان دهنده اهداف و میراث به جا مانده از اوست: «یک نکته مهم در مورد کتابهای الکترونیکی وجود دارد که بیشتر مردم زیاد درباره آن فکر نمیکنند و آن این است که گذشته از هوا، کتابهای الکترونیکی تنها چیزی هستند که ما میتوانیم هر چقدر بخواهیم به رایگان در اختیار داشته باشیم!» او همیشه خطاب به کسانی که میخواستند دسترسی به ادبیات را برای عموم مردم، مخصوصا کودکان تسهیل کنند، میگفت: «در تلاش برای آموختن، جایزهای نهفته است که همان یادگیری است. چیزی بهتر از این نمیتوانم بگویم.»
نازلی نصرالهی
![](/imgs/no-img-200.png)
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست