پنجشنبه, ۲۸ تیر, ۱۴۰۳ / 18 July, 2024
مجله ویستا

امکان یا امتناع آزادی سیاسی در اندیشه و رفتار امام علی ع


اساسی ترین بحث در آزادی سیاسی این است که آیا انتخاب یک حکومت و حاکم به رأی و نظر آزادانه ی مردم بستگی دارد, یا این که باید به اجبار نوع حکومت و شخص حاکم را بر مردم مسلط نموده و آنان را به اطاعت از حاکمی که هیچ انس و الفتی با او ندارند وادار ساخت بی تردید پاسخ منفی است و نمی توان نوع حکومت و شخص حاکم را بر مردم تحمیل کرد حتی رسول اکرم صلی الله وعلیه وآله هنگامی در مدینه نظام سیاسی بر پا ساخت که مورد پذیرش و قبول مردم آن سامان قرار گرفت

پرسش اصلی مقاله حاضر این است که آیا می‏توان از امکان و اعمال آزادی سیاسی در اندیشه‏ی امام علی‏علیه‏السلام سخن گفت؟ و آیا اساسا می‏توان در اندیشه و رفتار سیاسی ایشان مصادیق و سازوکارهایی برای آزادی سیاسی پیدا کرد؟

در پاسخ به سؤال فوق می توان به دو مدعا اشاره کرد: یکی این که بحث‏هایی نظیر آزادی، به ویژه آزادی سیاسی، در اسلام مسبوق به سابقه نبوده و نمی‏توان در اندیشه‏ها و متون اصیل اسلامی سراغی از آن‏ها گرفت؛ زیرا این بحث‏ها مقتضای دوران مدرنیته است که از دوره‏ی مشروطیت وارد فضای سیاسی و ادبیات سیاسی ایران شده است. به این ترتیب در این نگاه نمی‏توان به متون و اندیشه‏های اصیل اسلامی برای نوع آزادی سیاسی تمسک جست. بنابراین آزادی سیاسی و مصادیق آن، مانند: حق تعیین سرنوشت، آزادی بیان، آزادی انتخابات و رأی دادن، تشکیل اجتماعات و احزاب سیاسی و آزادی مطبوعات و...، اقتضای زندگی سیاسی کنونی است و نمی‏توان سابقه‏ای برای آنها در گذشته پیدا کرد. آن چه در گذشته وجود داشته، بحث از آزادی معنوی، با تأکید بر جنبه‏های درونی فردی است و نه جنبه‏های برونی و اجتماعی که با آزادی سیاسی نسبتی می‏یابد.

مدعی دوم بر خلاف مدعای نخست معتقد است که می‏توان از امکان و اعمال آزادی سیاسی در اندیشه و عمل امام علی‏علیه‏السلام سخن گفت و مصادیقی برای آن جست‏وجو کرد. و اساساً بحث از آزادی سیاسی در اندیشه و متون اصیل اسلامی مسبوق به سابقه بوده و چیزی نیست که پس از فضای مدرنیته و در غرب پدید آمده باشد. مصادیق آزادی سیاسی؛ نظیر آزادی بیان، حق تعیین سرنوشت، آزادی انتقاد و آزادی گروه‏های سیاسیِ مخالف و... در حکومت امام علی‏علیه‏السلام وجود داشته است و تنها امروزه شکل ظاهری آنها تغییر نموده، اما محتوا و مضمون همان است. به عنوان مثال در این مدعا، از امر به معروف و نهی از منکر، یک برداشت دموکراتیک و آزادی گرایانه می‏شود که نقش اساسی و مهم آن در حکومت آشکار می‏گردد؛ زیرا مردم با عنایت به این اصل، به امر نظارت بر حکومت و حاکمان پرداخته و هر گونه نارسایی و نابسامانی و انحرافی را در حاکمان ببینند، بدون این که عوارض منفی برای افراد داشته باشد و از عواقب آن وحشت داشته باشند، گوشزد می‏کنند و حاکمان نیز متقابلاً پاسخ‏گو هستند.

دو مدعای فوق در پاسخ به سؤال اصلی این مقاله مطرح و مورد بررسی و آزمون قرار می‏گیرد، امّا مدعای مختار این پژوهش مدعای دوم می‏باشد و طبیعتاً اثبات این مدعا، ابطال مدعای دیگر را به همراه خواهد داشت. در ادامه مباحث را در چند بخش پی می گیرم.

شید لازم باشد در ابتدا به مفروض اساسی ین مقاله نیز اشاره شود و آن ین است که، انسان آزاد آفریده شده است و موجودی مختار می‏باشد، بنابراین در طول زندگی خویش آزادانه دست به تصمیم‏گیری و انتخاب می‏زند و به هر سوی که بخواهد می‏تواند حرکت کند. زندگی انسانها بر اساس جبر پایه ریزی نشده و اگر این گونه بود، اساساً دعوت پیامبران الاهی نیز چیز مطلوبی نبود. آن چه می‏توان از اساس دعوت پیامبران آموخت، جنبه‏ی مختار بودن و آزدی انسان در تعیین راه و روش زندگی خویش است. پیامبران الاهی انسانها را به سوی حق و حقیقت فرا می‏خوانند و انسان‏ها در پذیرش و عدم آن مختارند.

مسأله‏ی آزادی و آزادی سیاسی، یکی از اساسی‏ترین بحث‏های سیاسی روز جامعه ما است. جست‏وجو در اندیشه و رفتار امام علی‏علیه‏السلام راه گشای چالش‏هایی است که بر سر راه آزادی در جامعه‏ی ما وجود دارد. فایده‏ی انجام چنین پژوهش‏هایی -علاوه بر آشنایی با اندیشه و رفتار امام علی‏علیه‏السلام‏درباره آزادی- می‏تواند راه کار و سازوکاری برای افراد و نهادهای موجود در جامعه باشد، که به آن حضرت تأسی نموده و از اندیشه و رفتار آن حضرت پیروی کنند، تا از این طریق بتوانیم به برپایی یک نظام سیاسی مطلوب دست یابیم.

● نصب حاکم و انتخاب حکومت

اساسی‏ترین بحث در آزادی سیاسی این است که آیا انتخاب یک حکومت و حاکم به رأی و نظر آزادانه‏ی مردم بستگی دارد، یا این که باید به اجبار نوع حکومت و شخص حاکم را بر مردم مسلط نموده و آنان را به اطاعت از حاکمی که هیچ انس و الفتی با او ندارند وادار ساخت؟ بی تردید پاسخ منفی است و نمی‏توان نوع حکومت و شخص حاکم را بر مردم تحمیل کرد. حتی رسول اکرم‏صلی الله وعلیه وآله هنگامی در مدینه نظام سیاسی بر پا ساخت که مورد پذیرش و قبول مردم آن سامان قرار گرفت.

امام علی‏علیه‏السلام نیز هم چون رسول اکرم‏صلی الله وعلیه وآله هنگامی که با اقبال مردم روبه رو شد، تن به حکومت سپرد و رهبری جامعه را بر عهده گرفت. چنان که در طی ۲۵ سال گذشته، به هر دلیل ممکن، مورد پذیرش مردم قرار نگرفته بود. البته آن حضرت در مراحل و موارد گوناگون، اعتراض خود را نسبت به حکومت و حاکم آن آشکار ساخته بود که حق وی را که همانا جانشین حضرت رسول‏صلی الله وعلیه وآله بوده است، غاصبانه از چنگ ایشان در آورده و حکومت را از ایشان دریغ کرده‏اند. به عنوان مثال آن حضرت در خطبه‏ی معروف به شقشقیه می‏فرماید: «هان به خدا سوگند! جامه‏ی خلافت را در پوشید و می‏دانست، خلافت جز مرا نشاید، که سنگ آسیا تنها گرد استوانه به گردش درآید.»[۱]

عدم اقبال عمومی به امام علی‏علیه‏السلام برای در اختیار گرفتن حکومت، سوای جانشینی دینی و معنوی وی از سوی خداوند؛ یعنی «امامت» است. امامت ایشان و مرجعیت دینی حضرت علی‏علیه‏السلام هیچ دخلی به پذیرش و عدم پذیرش مردم نداشت و در واقع منصبی الاهی و معنوی بود. اما اینکه آن حضرت در مرتبه‏ی یک حاکم و فرمان روا و رهبر جامعه قرار گیرد، می‏بایست از سوی مسلمانان مورد پذیرش قرار می‏گرفت و چنین امری پس از گذشت ۲۵ سال از وفات حضرت رسول‏صلی الله وعلیه وآله میسر شد. و خسران عظیمی از این ناحیه بر امت نوپای اسلامی وارد آمد.

پس از قتل عثمان، مردم گروه گروه به سوی آن حضرت روی آورده و با اصرار فراوان رهبری ایشان را آزادانه پذیرا شدند. امام علی (ع) این لحظه را این گونه توصیف می‏کند:

«شما دست بیعت دراز می‏کردید و من به علامت اکراه دست خود را پس می‏کشیدم. شما دست خود را برای بیعت باز می‏کردید و من به عکس، به علامت امتناع از قبول، دست خود را می‏بستم. ولع و تشنگی نشان دادید؛ مانند شتران تشنه که به آب می‏رسند، ازدحام به قدری بود که کفش‏ها از پاها و رداها از دوش‏ها افتاده، ضعفا پامال شدند، مردم مدینه و کسانی که حاضر به بیعت بودند آن قدر اظهار خوشحالی و بهجت کردند، تا آنجا که کودکان به پیروی از بزرگان غرق در شادی بودند، پیران سالخورده با کمال ضعف و ناتوانی آمدند که بیعت کنند، بیماران با مشقت فراوان از بستر بیماری به خاطر بیعت حرکت کردند و آمدند، حتی زنان و دختران برای بیعت کردن سر از پا نمی‏شناختند.»[۲]


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 5 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.