شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
یک جنایت و حلقه گمشده
صداهای درهم نوشته جویس کرول اوتس با ترجمه کتایون حسین زاده، این نویسنده نام آشنا را علاوه بر داستان نویسی در مقام نمایشنامه نویس به ما معرفی می کند.
نمایشنامه ای که در ۹ صحنه نوشته شده است و در آن ساختاری متفاوت با ساختار ارسطویی و پیرنگ کلاسیک را خواهیم دید.
داستان آن درباره مصاحبه یک پدر و مادر با تلویزیون است که آن دو معتقدند پسر ۲۲ سالهشان به دختر ۱۴ساله ای تجاوز نکرده و او را به قتل نرسانده است.این مصاحبه با همین نکته اساسی پیش می آید که این پدر و مادر تحت هیچ شرایطی پسر خود را گناهکار نمی دانند و این اتفاق را یک سوءتفاهم تلقی می کنند.
● خرده پیرنگ
در نمایشنامه صداهای درهم یک صدا را می شنویم که مدام این پدر و مادر را مورد سین جیم قرار می دهد. برای صاحب این صدا مهم نیست که تا چه حد این پدر و مادر آمادگی پاسخ دادن به این پرسش ها را دارند.حتی فهم و درک برخی از پرسش ها هم از دایره ادراک این دو خارج است و به همین خاطر آنها هم به بیراه می روند و پاسخهای بیربط میدهند.هرچند خود این پرسشها هم نمی توانند دلالتی آشکار بر ماجرا و موضوع داشته باشد.
مسئله بالا پیرنگ نمایشنامه را طوری مطرح می کند که با مفهوم کلاسیکش همخوانی پیدا نمی کند.چراکه قهرمان و ضد قهرمان فعالی در صحنه حضور ندارند.حتی آن پدر و مادر هم فقط حرف می زنند واز لابهلای این حرفها یک روایت که بیانگر وضعیتی جنایی است، بر ما آشکار میشود.
این وضعیت و نوع پیرنگ ذهن مرا معطوف به تعریفی کرد که در کتاب داستان نوشته رابرت مک کی خوانده بودم. او در کتاب خود در تعریف از خرده پیرنگ که کنشی در کوچک کردن پیرنگ کلاسیک است،می نویسد: «مینی مالیسم یعنی این که نویسنده با عناصر طرح کلاسیک آغاز می کند اما در ادامه آن ها را تحلیل می برد- یعنی ویژگیهای بارز شاه پیرنگ را کوچک می کند، می آراید و می کاهد. این نمونه های مینی مالیسم را من خرده پیرنگ (miniplot) می نامم.خرده پیرنگ به معنای عدم وجود پیرنگ نیست زیرا خرده پیرنگ هم باید به اندازه ی یک شاه پیرنگ[طرح کلاسیک] زیبا باشد. بلکه منظور این است که مینی مالیسم به دنبال سادگی و اختصار است در حالی که برای راضی نگه داشتن بیننده مقداری از عناصر کلاسیک را در خود حفظ می کند تا وقتی بیننده سالن را ترک می کند بازهم بگوید:«عجب داستان جالبی!»(داستان:۳۲:۱۳۸۲)
● پایان باز
مک کی درباره ویژگی خرده پیرنگ می نویسد:«خرده پیرنگ غالبا پایان داستان را باز می گذارد.اغلب پرسشهایی که در داستان مطرح شده پاسخ داده میشوند اما شاید دو پرسش بی پاسخ می ماند و بر عهده تماشاگر است که بعد از تماشای فیلم[تئاتر] برای آنها پاسخی بیابد. عواطف برانگیخته شده در فیلم[تئاتر] نیز عمدتا ارضا می شوند اما شاید ارضا تتمه ای از عواطف نیز به تماشاگر واگذاشته شود.گرچه شاید خرده پیرنگ در پایان بر روی فکر و احساس علامت سوال می گذارد اما پایان باز به این معنا نیست که فیلم[تئاتر] در میانه راه به پایان می رسد و همه چیز را پا در هوا رها می کند. سوالی که مطرح میشود باید قابل جواب دادن باشد و احساسی که برانگیخته میشود قابل برطرف شدن.آنچه تا لحظه پایان روی داده،گزینه ها و انتخابهای مشخص و محدودی را پیش می کشد که پایان را تا حدودی میبندد.» (داستان:۳۲:۱۳۸۲ و۳۳)
پرسش های اساسی که باید مخاطب بتواند پاسخی برای آنها بیابد این است که کشور آمریکا تا چه حد در این قتل و جنایت موثر است؟ و در ضمن پدر و مادرها تا چه میزان در این گناه آلودی نسل بعد از خود مقصرند؟در این نمایشنامه مستقیما دولت و والدین محکوم به گناه و جنایت نمی شوند.همین خود نکته ای است که پایان اثر را باز می گذارد.
● صداها و پرسش ها
تکنیک غالب در این متن فن مصاحبه است که کاملا ژورنالیستی می نماید. تکنیکی که بخش عمده ای از مطالب و برنامه های مطبوعاتی و رادیو و تلویزیونی را پر می کند اما این مصاحبه شکل متعارف ندارد.یعنی حذف شخص مصاحبه گر و جنس پرسش ها که چندان هم منطقی نمی نماید، بر این غیرمتعارف شدن مصاحبه دامن خواهد زد.از سوی دیگر مصاحبهکننده به جای آن که بخواهد به قتل یک دختر توسط یک پسر جوان بپردازد، طرح مسائل و پرسش های فلسفی و سیاسی اش این مصاحبه را از یک مصاحبه معمولی و حتی کلیشه شده مبرا می گرداند.از سوی دیگر این نحوه مصاحبه که از ابتدا تا انتهای ۹ تابلوی متن را در بر می گیرد، ساختار تازه ای به اثر می بخشد. یعنی مصاحبه دیالوگی را بر صحنه روا می دارد که از جنس دیالوگ نویسی مرسوم نیست.علی القاعده این برخورد با دیالوگ بافت تازه ای را ایجاد می کند که تاثیر مطلوب تری را به دنبال خواهد داشت.
صدا اهمیت بسزایی در این نمایشنامه دارد، برای همین نویسنده در شرح صحنه مینویسد:«تعیین کیفیت و نوع «صدا» نیز بسته به میل کارگردان است،ولی در شروع باید همراه با فریاد و آمرانه باشد.می توان مشکلات شنیداری ایجاد کرد که مرتب تکرار شوند (مانند سوت دستگاه، پارازیت و غیره).در طول نمایش می توان از طریق صدا هر گونه تاثیری ایجاد کرد،از قبیل تکبر،محبت،لطف،تحیر،خوشصحبتی دروغین،فضلفروشی دروغین،همدردی دروغین، ناباوری یا حرف زدن به شیوه ای ساختگی مانند رایانه.آقا و خانم گالیک کاملا مرعوب «صدا» شده اند و سخت تلاش میکنند به سوالاتش پاسخ دهند.» (صداهای درهم، ۱۳۸۹، ۷)
این صدا از جنایت،دین،جبر و اختیار،معرفی محل زندگی فرانک و امیلی،شغل آنان و پسرشان،امید و آرزو، بخت و وراثت،تمدن امروز آمریکا،قتل ادیت کامینسکی همان دختر ۱۴ ساله،کارل پسر ۲۲ ساله، مسئله سیاسی شهروندان آمریکایی،احساس گناه و عذاب وجدان،اعدام،حیوانات خانگی،ارتباط خانوادگی، اضطراب، سوءظن، اعمال ناآگاهانه، آشنایی خانواده قاتل و مقتول،آلت جرم،ابتذال و انحراف جنسی پسر،سازگاری و ناسازگاری،عصر از هم گسیخته و مشوش،امور عادی و غیرعادی،تغذیه،رادیو اکتیو، آینده،هویت انسانی،عشق و آرزو می گوید.پرسش هایی که در نهایت قاتل واقعی را به مخاطبش معرفی نخواهد کرد بلکه فکر به دنبال سرنخهایی اساسیتر خواهد گشت.
● پاسخ های روشن
داستان در فضایی ساده و به انگیزه یک مصاحبه یحتمل زنده تلویزیونی ساخته و پرداخته میشود. این از همان نکات بدیع و خلاقه است که از مدیوم های دیگر بجا و منطقی برای سروسامان دادن یک اثر نمایشی بهرهمند شوی. البته انتخاب تلویزیون به عنوان یک رسانه پرمخاطب و موثر چندان هم جلوه تصنعی به خود نمیگیرد. بلکه به نوعی این رسانه ها در ایجاد بحران ها و بزهکاری های اجتماعی بسیار تاثیرگذار هستند. الان هم در دل این مصاحبه دو نفره و زنده فرانک و امیلی قتل آن دختر را به شایعهسازی مطبوعات ربط می دهند.در اینجا کارکرد دو رسانه همگانی زیر سوال می رود که به نوعی هر یک از آنها در ایجاد جنایت و القای حقیقی آن نقش دارند.
بنابراین نمایشنامهنویس در ایجاد یک فضای بزرگتر که خارج از سالن تئاتر گسترش خواهد یافت، ذهن مخاطب را به کشف حقایق دنیای پیرامون آگاه خواهد ساخت.مطمئنا الان هم تلویزیون برای جذب مخاطب و نه دلسوزی برای این پدر و مادر و حتی تبرئه شدن آن جوان در واقع گناهکار برنامه زنده تولید و پخش نخواهد کرد.این بازی هم به نوعی ایجاد سوال خواهد کرد. چراکه ممکن است پخش برخی از سریالها و برنامه های مبتذل در انحراف این پسر و دختر تاثیر داشته باشند اما هیچ کس به راحتی نمی تواند دولت را برای ایجاد این بحران عمومی و عدم نظارت بر رسانه های آمریکا محکوم کند.در هر حال پاسخ به این نکته که چقدر دولت آمریکا موثر بوده است، مبهم و مجهول نخواهد بود. این جزو قوانین آنجاست و نمی توان آنان را مقصر تلقی کرد اما منطقا مقصر خواهند بود چراکه هر جامعه بازی در نهایت نیاز به محدودیتهایی دارد تا ساز و کار اجرایی جامعه با بحرانهای ضد انسانی منجر نشود.
در اینجا می توان برای آزادی حدی متصور شد که این خود مفهوم آزادی را زیر سوال میبرد.چراکه آزادی با هر حد و محدودیتی سر ناسازگاری دارد.نقیضه ای که دردل خود عبارت روشن تر را بر ما یادآور خواهد شد که آزادی به معنای مزاحمت،حریمشکنی و حتی فراتر از آن ازبین بردن دیگران،تجاوز و قتل دیگران نیست. بلکه آزادی در دل همین احترام و تکریم دیگران است که مفهوم والا و حقیقی خود را بر ما آشکار خواهد کرد.
به همین سادگی جویس کرول اوتس ذهن را معطوف به پاسخ هایی می کند که تا مفهوم حقیقی آزادی و قلمرو بدون حد و مرزش طبق ضوابطی حقیقی منجر به ارتباطات بایسته انسانی شود. مطمئنا دولت آمریکا هم در قبال این آزادی افسار گسیخته بی پاسخ نبوده است. برای همین هنوز هم در بسیاری از ایالات آن اعدام یک راه حل اساسی برای پیشگیری از قتل و غارت و تجاوز است! کرول اوتس خیلی راحت ذهن را به فکر وا میدارد.
والدین هم در این زمینه بیچون و چرا مقصرند. حتما لغزش هایی در نحوه تربیت اخلاقی فرزندان وجود داشته است. این بحران بزرگ نتیجه بی خردی و عدم رعایت چارچوب های اخلاقی است.فرانک و امیلی خود را خداپرست و مسیحی مومن می دانند و هر یکشنبه به کلیسا می روند.فرزندانشان هم با آن که معتقدند اما به کلیسا نمی روند. از سوی دیگر بحران مالی باعث شده تا پسرها همچنان با والدین زندگی کنند. در اتاق پسر قاتل ابزار و آلات انحراف اخلاقی از طرف پلیس یافت شده اما خانواده از این موضوع اظهار بی اطلاعی می کنند چراکه پسرشان به مادرش اجازه نمی داد تا اتاقش را نظافت کند، حتی به آنجا سرک بکشد.خودخواهی پدر و مادر هم در تاکید بر بیگناهی پسرشان نشان از معضلات اساسی می دهد. در رفتار والدین و نحوه تربیت فرزندان مشکل عمدهای وجود داشته است. به هر روی اخلاق نظام بازدارنده انسان از انجام رفتارهای زشت و بحران ساز است.در جامعه ای که ابزار و آلات ضداخلاقی به وفور در اختیار افراد قرار بگیرد، به تدریج زمینه انحرافات بیشتر و حتی جنایت را فراهم خواهد ساخت. چنانچه این پسر در ارتباط نامشروع با آن دختر که از چشم والدینشان هم دور مانده است، تبدیل به جنایتی بزرگ شده است.
پسر بعد از تجاوز دختر را کشته و جسدش را به شکل مثله شده در زیر زمین خانه پنهان کرده است.این خود ناامنی خانواده را از سوی جوانان و همسایگان موجب شده است.جوانان مست به خانه فرانک و امیلی هجوم میآورند و هر آشغال و کثافتی را بر حیاط خانه یشان پرت خواهند کرد.در حالی که چمنکاری این حیاط دسترنج همان پسر قاتل است. یعنی آن پسر هم قاتل بالفطره نیست بلکه در دل شرایط و ناملایمات دچار بحران اخلاقی و انحراف جنسی و سرانجام قتل و جنایت شده است. همین هم نکته بارزی است که بر بی گناهی این قاتل از ابتدا تا پایان نمایشنامه بر آن تاکید میشود.یعنی کرول اوتس نمیخواهد خیلی زود یک جانی را مقصر معرفی کند و برای همین تاکیدی هم بر اعدام ندارد بلکه می خواهد پیش از این قتل باید بر راه حل اساسی برای پیشگیری از انحرافات تاکید شود.در اینجا جامعه و خانواده مسئولیت سنگینی بر عهده دارند.وضع قوانین محکم برای جلوگیری از ابتذال لازم است. پایین آمدن سطح اخلاق باعث شده تا بر خود واجب و ضروری بدانیم که رعایت اصول اخلاقی در خانواده بر عهده والدین است.
رضا آشفته
منابع
۱.مک کی،رابرت،داستان(ساختار،سبک و اصول فیلمنامه نویسی)،ترجمه محمد گذرآبادی، چ اول، تهران،نشر هرمس،۱۳۸۲
۲. کرول اوتس،جویس،صداهای درهم،ترجمه کتایون حسین زاده،چ اول،تهران،نشر نیلا، ۱۳۸۹
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست