چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

اصل کار را دریاب


اصل کار را دریاب

ویژگی یک سخنران مباحث روان شناسی انگیزشی موفقیت این است که گفته هایش قشر خاصی را در بر نمی گیرد و با کمی تعمیم و گسترش می توان این درس ها را در بخش های مختلف اجتماع و زندگی به کار گرفت و به نتایج مؤثر و کارآمدی در هر بخش دست یافت

این مطلب بخشی از سخنرانی‌های آنتونی رابینز است که برای مدیران رده میانی چند شرکت خودروسازی مهم اروپائی و آمریکائی در ایالت فلوریدا ایراد شده است. رابینز در این سخنرانی به نکته بسیار مهمی در برخورد با مشکلات کاری و مسائل زندگی پرداخته است که برای تمام افراد در سراسر جهان قابل استفاده است. رابینز در این سخنرانی به مهارتی به نام هنر شناسائی و شکار اصلی از بین صدها فعالیت فرعی و غیرضروری می‌پردازد و دلیل شکست بسیاری از فعالیت‌ها و اهداف را پرداختن به موضوعات جنبی و فرعی و جدی نگرفتن فعالیت اصلی می‌داند. با هم این سخنرانی را دنبال می‌کنیم:

ویژگی یک سخنران مباحث روان‌شناسی انگیزشی موفقیت این است که گفته‌هایش قشر خاصی را در بر نمی‌گیرد و با کمی تعمیم و گسترش می‌توان این درس‌ها را در بخش‌های مختلف اجتماع و زندگی به‌کار گرفت و به نتایج مؤثر و کارآمدی در هر بخش دست یافت. موضوعی را که امروز برای شما مطرح می‌کنم، خود شما باید در بخش‌های مختلف زندگی به شکل‌های مختلفی که خودتان صلاح می‌دانید به‌کار گیرید و اثربخشی و نتایج خارق‌العاده آن‌را خود شما باید شخصاً در جنبه‌های مختلف زندگی شخصی و حرفه‌ای خود شاهد باشید.

من اسم این موضوع بسیار جالب و جامع و فراگیر را ”شکار اصل کاری“ می‌نامم. از روی اسم می‌توان تا حدود زیادی موضوع این جلسه را دریافت. مثلاً فرض کنید از شما می‌خواهند یک اتومبیل کم مصرف و راحت با راندمان عالی و قیمت مناسب طراحی کنید. ”اصل کاری“ در این‌جا اتومبیل است و وقتی شما توجه و تمرکز خود را روی پیشرفت پروژه ساخت اتومبیل معطوف می‌کنید، فرعیات قضیه مثل مکانیزم‌های استفاده بهینه از سوخت و مواد سبک و ارزان و مانند آن اهمیت می‌یابند.

یا برای مثال فرض کنید برای تهیه شام به گوشت احتیاج است. وقتی از منزل بیرون می‌روید می‌توانید کارهای جنبی از قبیل تعمیر ماشین چمن‌زنی یا خرید جوراب و کفش را هم انجام دهید. اما مهم این است که تشخیص دهید شما به قصد تأمین مواد اساسی و ضروری برای تهیه شام خانواده به بازار می‌روید و دلیلی ندارد که تمام وقت خود را صرف یافتن یک تعمیرکار مناسب برای ماشین چمن‌زنی نمائید.

شاید بگوئید که این موضوع کاملاً بدیهی و روشن است و دلیلی ندارد که یک جلسه دوساعته را برای این‌کار صرف کنیم اما نکته مهم این است که در زندگی روزمره من و شما، این موضوعات فرعی و جنبی و غیرضروری‌اند که بر ما مسلط شده‌اند و باعث شده‌اند تا ما از اصل کاری‌هائی که باید انجام دهیم غافل گردیم و دچار کمبود وقت و استرس و فشارهای روانی بی‌مورد شویم.

به خاطر دارم که لیندا دختر یکی از دوستان نزدیکم دچار این مشکل شده بود و به خاطر این موضوع دوبار در آزمون ورودی کالج مردود شده بود. یک هفته به آزمون سوم مانده بود به سراغ دوستم رفتم و آن‌موقع با مشکل دخترش لیندا آشنا شدم. وقتی به اتاق لیندا رفتم دیدم او مشغول کوک کردن گیتار خود است و ساعت‌ها وقت خود را روی این‌کار گذاشته بود. از لیندا پرسیدم که آیا نمی‌تواند کوک کردن گیتار را به بعد از آزمون موکول کند؟ او گفت که آدم حساسی است و باید همه کارها درست و مرتب باشند تا او بتواند به سراغ کار بعدی برود. برای لیندا توضیح دادم که وسواس او در پرداختن به امورات فرعی و جنبی، شاید بتواند به‌صورت مقطعی روحیه کمال‌جوئی و بی‌نقص‌طلبی او را ارضاء کند اما در مقابل از لحاظ تحصیلی و علمی به او لطمه بسیار زیادی می‌زند. به لیندا گفتم که در این یک‌هفته مانده به سومین آزمون ورودی کالج، از او انتظار می‌رود که خودش را برای مطالب امتحان آماده کند و کارهای فرعی را کنار بگذارد. نکته این‌جاست که ”کار اصلی و اساسی“ در این لحظه برای لیندا آماده شدن جهت آزمون ورودی کالج و هر نوع وقت گذاشتن برای کارهای فرعی و جنبی به منزله یک کار غیرضروری و در واقع مخرب و بی‌فایده قلمداد می‌شد.

وقتی لیندا این جملات را از من شنید بسیار ناراحت شد. او احساس می‌کرد که به استقلال رأی و آزادی عمل او توهین شده و ما از او انتظار داریم که دست و پا بسته تسلیم شرایط سخت‌گیرانه محیط شود. اما وقتی برای لیندا توضیح دادیم که او می‌توانست از ماه‌ها پیش با برنامه‌ریزی دقیق هر کاری را اولویت‌بندی کند و براساس اصل مهم بودن، کارها را انجام دهد، کمی آرام شد.

نکته جالب این‌جاست که لیندا آن یک‌هفته آخر قید خیلی از کارهای غیرضروری را زد و تمام همت و وقت خود را روی امتحانات گذاشت و با موفقیت توانست با نمره عالی وارد کالج شود و در رشته مورد علاقه خود به ادامه تحصیل بپردازد. شما هم به‌عنوان مدیران رده بالای کارخانجات اتومبیل‌سازی ایالات متحده باید هر کدام در بخش خود هنر و مهارت تشخیص کار اصلی و مهم از امورات فرعی را داشته باشید و این شعور و حساسیت را در خود و کارکنان تحت امر خود ایجاد کنید تا وقتی کار اصلی محوله انجام نشده، هر نوع سرگرم شدن و پرداختن به امور غیرضروری و جنبی و فرعی نتیجه‌ای جزء اتلاف وقت و انرژی و سرمایه مجموعه به‌دنبال نخواهد داشت.

اما حالا سئوالی پیش می‌آید و آن این است که چگونه ”اصل کاری‌ها“ را از درون فعالیت‌های جنبی و فرعی و به‌هم ریخته روزمره و هفتگی خود بیرون بکشیم و به آن‌ها بپردازیم. برای پاسخ به این سئوال باید ابتدا مهارت تقسیم‌بندی را در خود تقویت کنیم. برای این‌کار بیائید با خود تمرینی انجام دهیم و برای شروع کار اهداف خود را دسته‌بندی کنیم. بدیهی است که فعالیت‌ها و کارها برای رسیدن به اهدافی خاص انجام می‌شوند و ما وقتی بتوانیم اهداف خود را در سطح کلان مشخص کنیم می‌توانیم کارهای اصلی و کلان را نیز از دل آن‌ها استخراج نمائیم.

اهداف زندگی معمولاً به دسته‌های زیر تقسیم می‌شوند که هر کدام از شما بسته به خلق و خو و سلیقه خود می‌توانید این دسته‌بندی را تغییر دهید:

▪ اهداف شغلی،

▪ اهداف تحصیلی،

▪ اهداف معنوی،

▪ اهداف مربوط به روابط خانوادگی،

▪ اهداف امور رفاهی زندگی مثل مسکن و اتومبیل،

▪ اهداف امور مربوط به پس‌انداز و پشتوانه مالی،

▪ اهداف مربوط به سلامت جسمی، و...

به همین ترتیب شما می‌توانید برای هر بخش از آرمان‌های خود اهدافی کلان را معرفی و نام‌گذاری کنید. بعد بیائید اهداف را به‌صورتی کامل‌تر توضیح دهید. مثلاً بگوئید در زمینه تحصیلات می‌خواهم در این فرصت زمانی به این حد از مدارج علمی دست یابم و یا در خصوص اهداف مربوط به سلامت جسمی بگوئید که می‌خواهید در این مدت مشخص به این میزان از سلامتی جسمی و بدنی برسید.

حال‌که هدف و زمان رسیدن به هدف برایتان مشخص شد وقت آن رسیده که برای رسیدن به این اهداف برای خودتان فعالیت تعریف کنید. مثلاً اگر وزن زیادی دارید و می‌خواهید چربی‌های اضافی بدن خود را آب کنید و قصد دارید این‌کار را با تحرک و ورزش انجام دهید، پس لاجرم باید بسته به زمانی‌که می‌خواهید نتیجه بگیرید، چند ساعتی را در طول هفته به ورزش اختصاص دهید. در آن ساعات خاص ”اصل کاری“ شما ورزش و تمرینات بدنسازی است، مگر این‌که فعالیتی مهم و اورژانسی از اهداف دیگر به‌طور موقتی مانع از این کار شود و به‌عنوان ”اصل کاری“ در آن لحظه از زندگی شما ظاهر گردد.

اگر خوب به این روش دقت کنید می‌بینید که با هدف‌چینی درست و حساب شده و زمان‌سنجی و تعریف فعالیت‌های اساسی رسیدن به تک‌تک اهداف، دیگر در زندگی شما اهداف بی‌مورد و جنبی وجود نخواهد داشت و هر چه هست فعالیت‌های ضروری است که البته بسته به وزن و سنگینی هدف و میزان اهمیت آن، همیشه یک هدف نسبت به بقیه ”اصل کاری‌تر“ و اساسی‌تر است.

اگر خوب در کارهای خود دقت کنیم می‌بینیم که خود ما هم ناخودآگاه از همین قاعده ”شکار اصل کاری“ برای انجام فعالیت‌های روزانه خود استفاده می‌کنیم. شاید یک شخص تنبل و تن‌پرور همه کارهایش را به تعویق اندازد، ولی شخص کوشا و ساعی نیز چه بسا به‌دلیل تشخیصی که می‌دهد، بعضی از امور را موقتاً به حالت تعلیق درآورد تا بتواند سر فرصت در آینده، سر وقت آن‌ها برود. بنابراین عقب انداختن کارها الزاماً دلیل بی‌برنامگی و تنبلی نیست و چه بسا به‌دلیل برنامه داشتن و منظم بودن شخص گاهی اوقات به‌طور عمدی بعضی از امور را به حالت تعلیق رها می‌کند و به‌کارهای اصلی و بنیادی می‌پردازد.

مزیت عمده پرداختن به امور اصلی و اساسی قبل از سرگرم شدن به فعالیت‌های جنبی و غیرضروری این است که استرس و فشار روانی بسیار کمتری به شخص در طول زمان وارد می‌آید. چرا که شخص احساس می‌کند به هر حال بخش‌های اساسی و اصلی کار را انجام داده است و فقط رنگ و لعاب و زرق و برق امور مانده است که این فعالیت‌های جنبی نیز به‌تدریج بدون این‌که آسیبی جدی از بابت آن‌ها متوجه شخص گردد قابل انجام است.

بنابراین از این به‌بعد در همه امور زندگی خود، در هر لحظه یک سئوال اساسی از خود بپرسید و آن سئوال این است که ”همین الان اصل کاری و فعالیت اساسی و مهم و تعیین‌کننده‌ای که در راستای اهدافم باید انجام دهم و می‌توانم انجام دهم کدام است؟“ و اگر جواب این سئوال شما را قانع کرد همه برنامه‌های جنبی را متوقف کنید و به آن فعالیت اصلی و بنیادی بپردازید. به شما قول می‌دهم که با این شیوه ساده می‌توانید تحولی عظیم را در زندگی خود باعث شوید.

از مجموعه سخنرانی‌های منتشر نشده آنتونی رابینز

حمید کوثری