یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
تحلیل فیلم آخرین گام های یک محکوم به مرگ
● نام فیلم: آخرین گام های یک محکوم به مرگ (Dead Man Walking)
▪ سال ساخت: ۱۹۹۵
▪ نام کارگردان: تیم رابینز
▪ محصول: آمریکا
▪ فیلمنامه: تیم رابینز
▪ بازیگران: شون پن
▪ جوایز: برنده اسکار بهترین بازیگر نقش زن و نامزد دریافت بهترین بازیگر نقش مرد از جشنواره برلین.
فیلم «آخرین گام های یک محکوم به مرگ» اثری است مبتنی بر باورهای رایج مسیحی، البته با نگاهی انتقادی به دیوان سالاری کلیسا. فیلم نشان می دهد که یک محکوم، همچون افراد فقیر، وامانده، شکست خورده یا خوار شمرده شده، کمتر مورد توجه کسیست، مگر اشخاصی مانند خواهر هلن که زنده کنندگانِ محبت مسیحی در دوران کنونی اند. یاری رساندن به کسی که به سبب کشتن دیگران، محکوم به مرگ است، چون یاری رسانی به هر انسان محتاج و مغضوبی، ناشی از همان احساسیست که آن را «عشق به انسان» مینامیم. کمک به مقصران و محکومان میتواند به معنای طرفداری از گناه و جنایت آنها تأویل شود، اما فیلم «آخرین گامهای یک محکوم به مرگ» نشان میدهد که آن تأویلِ درستی نیست و چه بسا باید با وجود اعتقاد به تقصیر و گناه مجرمان و محکومان، برای آنان و هیچ انسانی درخواست مرگ نکرد و تنها سعی کرد تا آنها در لحظات پایانی زندگی خود با قلبی پشیمان از گناه و رها از نفرت از دنیا روند. والدین یکی از مقتولان تصور میکنند که خواهر هلن چون در لحظاتی پیش از مرگ متیو، دست در دستان او میگذارد تا سخناناش را گوش دهد، به معنای آن است که او جانب قاتل فرزندشان را گرفته است و از این روی وی را نکوهش میکنند.
چنین تأویلی مختص آنها نیست و تقریباً همه و حتی کشیشان نیز شناخت درستی از آن عمل خواهر هلن ندارند. هنگامی که کشیشی در صدد است تا تعالیم مسیحیت را به خواهر هلن گوشزد کند و از سلسله مراتب قدرتی سخن میگوید که بالاترین جایگاه آن متعلق به مسیح است، به کنایه نفوذ جهانبینی رومی را در کلیسایی به رخ میکشد که تعالیم مسیحی دقیقاً برای نفی آنها شکل گرفت. در تاریخ مسیحیت مشخصاً کسانی که به پیوریتن مشهور شدند، تصفیه افکار رومی از کلیساهای رسمی را خواستار بودند. از هوش رفتن خواهر هلن، بهترین پاسخیست که به عنوان «احساسی مسیحی» در مقابل سخنان کشیش رسمی کلیسا داده میشود. اما از سوی دیگر، هنگامی که متیو خود را با مسیح مقایسه میکند، خواهر هلن به درستی به متیو یادآور میشود از این که در کنار اوست و واپسین دقایق زندگی متیو را با او میگذراند، نباید تصور کند که وی را محق میداند. او به متیو خاطر نشان می سازد: «مسیح دنیا را با عشقاش عوض کرد، ولی تو دو نفر را کشتی!»
آیا مجرمی را که به سبب کشتن انسانی محکوم شده است، باید با کشتن نسبت به جنایتاش آگاه کرد؟ آیا با کشتن انسانی ـ حتی قاتل ـ فعل کشتن انسانها از بین میرود یا بازآفرینی میگردد؟ نماهایی از فیلم که مدام صحنههایی از اعدام متیو را نشان میدهد و بهسرعت روی تصاویری از مرگ قربانیانی که متیو آنها را کشته است، حرکت میکند، به اینهمانی آنها بر فعلی به نام "کشتن انسان" تأکید دارند، که در هر دو صورت ناپسندند. چنان احساسی در فیلم از طریق آوازی سوزدار که با نماهای فوق همراهی میشود، به خوبی انعکاس مییابد. آنچه موجب میشود تا در زندگی جنایاتی رخ دهد، همواره گناهکار بودن یا گناهکار نبودن انسانهایی که کشته میشوند، نیست! زیرا بسیاری از کسانی که انسانی را میکشند، برایاش دلایلی دارند که در ذهنشان از مشروعیتی برخوردار است و تا هنگامی که صمیمانه در پی اشتباه خود نیستند، به گناه خویش پی نبرده و به آن اعتراف نمیکنند. آنچه سبب میشود، جنایاتی در زندگی تحقق یابد، عدم انزجار از کشتار انسانهاست، حتی اگر آنها محکوم باشند. انسانی که مقتولانی را قربانی میسازد، قاتل است، ولی وقتی که خود وی در حال مرگ یا اعدام است، او مقتول و قربانیست و همانطور که از مرگ کشتهشدگان به دست وی ابراز انزجار میکنیم، از اعدام او نیز همچون هر انسان دیگری نمیباید خرسند باشیم! متیو که انسانی بیعاطفه پنداشته میشود، وقتی که خواهر هلن را به بیمارستان میبرند، نگراناش میشود، و این به خوبی حکایت از آن دارد با محبت است که میتوان امثال متیو را عوض کرد، نه با تنفر و تنبیه.
از سویی، آخرین گام های یک محکوم به مرگ نشان می دهد، محکومان و مجرمان با وجود مقصر بودن، همواره آنچه را که از طریق قانون به عنوان مجازات اعمالشان دریافت میکنند، مساوی با استحقاقشان نیست. عوامل متعددی در آن نقش دارند، توانمندی مالی آنها در گرفتن وکیلی مناسب، مصادف شدن محاکمه با وقایع سیاسی و هزاران اتفاق دیگر موجب میشود که از انسانی ـ حتی محکوم و مقصر ـ کمال دفاع را به عمل آورده تا انسانی دیگر قربانی نشود. این همان منطقیست که وکیل جدید متیو را بر میانگیزد تا با وجود آنکه میداند او تقصیرکار است، تمام تلاش خود را برای دفاع از وی مصروف دارد. به بیان دیگر، هر مجرم خاطی و گناهکاری از حقوقی برخوردار است، حقوقی که به او اجازه میدهد تا تماماً از خود دفاع کند. همانطور که پس از تخطی شیطان، خداوند اجازه سخن گفتن به وی داده است و حتی برخی از درخواستهای او را عملی میسازد!
مادر هلن برایاش شرح میدهد که چگونه او در شرایط غیرعادی بیماری جیغ کشیده و به او گفته است: «از تو متنفرم!» اما تنها دستهای مهربان مادر بوده که توانسته بیماری او را شفا بخشد، نه تازیانه تنبیه. و تنها همین نوازش است که میتواند دردها و غمهای انسان را التیام بخشد، همچون همان عشقی که مسیح نسبت به انسان ورزید، تا مرهمی بر رنجهای او گردد و همینطور محبتی که والدین یکی از قربانیان آرزویش را داشت که اگر هنگامی که فرزندش از در بیرون میرفت، میدانست که دیگر او را زنده نخواهد دید، مطلب مهمتر و محبت آمیزتری به وی میگفت. همان احساسی که موجب میشود، خواهر هلن در لحظات تنگ انتهایی حیات متیو با او بماند و نسبت به وی محبت مبذول دارد، با اشعاری که میگفت: «اگر من در کنار تو باشم، از میان آبهای سهمگین خواهی گذشت، اگر من در کنار تو باشم، از میان شعلهها خواهی گذشت. اگر در جهنم باشی و مرگ در انتظار تو باشد، من در کنار تو خواهم بود و به تو آرامش خواهم بخشید.» جمله متداول همیاری و کمک به دیگری معمولاً، «اگر تو در کنار من باشی» است، به طوری که بار خودخواهانهاش در آن مستتر است. در حالی که اشعار خواهر هلن با معکوسسازیاش، محتوای خودخواهانه آن را به دیگرخواهی برگردانده است. نه تو در کنار من، بلکه من در کنار تو باشم! اولین اشاره به چنین محتوایی توسط والدین یکی از مقتولان به خواهر هلن گوشزد میشود. هنگامی که خواهر هلن از او می خواهد با وی تماس بگیرید، او میگوید: «خواهر! من با شما تماس بگیرم؟ این خیلی خودخواهانه است!»
خواهر هلن در کنار متیو قرار میگیرد تا انسانی که آخرین گامهای خویش را به سوی مرگ بر میدارد، تنها نباشد. ما در زندگی با چیزها یا انسانهایی روبهروییم که چه بسا مورد پسندمان نیستند، ولی این به معنای آن نیست که خواهان مرگ و نابودیشان باشیم. در آخرین گامهای یک محکوم به مرگ، میشنویم دختری که عاشق تجرد بود، هنگامی که بدرود حیات گفت، مردی را در کنارش دفن میکنند که باید حضور او را در کنارش تا ابد تحمل کند! این مسأله کنایه به آن می زند که ما، علاوه بر این که باید یاد بگیریم که در زندگی یکدیگر را تحمل کنیم، حتی پس از آن نیز گریزی از آن نخواهیم داشت! خواهر هلن با قرار گرفتن در کنار متیو در ثانیههای پایانی زندگیاش، از مرگاش پریشان و ناخشنود است و به خاطر این که آن لحظات مهلک، برای متیو با درد و رنج کمتری همراه شود، در کنارش قرار میگیرد تا شاید به او آرامش دهد.
اما با این همه، آزادی و آرامش حقیقی را تنها هنگامی تجربه خواهیم کرد که اشتباهات و گناهان خویش را بپذیریم. تنها آن هنگام است که با پذیرش آن حقیقت، آزاد خواهیم شد؛ چنان که کتاب مقدّس اشاره می کند: «حق را خواهید شنید و حق شما را آزاد خواهد کرد». متیو تا زمانی که در صدد است با توسل به بیاختیاری در لحظه کشتن قربانیها و با پناه بردن به نظر بستگان و دستگاه دروغسنج به ثبوت برساند که تقصیرکار نیست، درست همچون همان کسی که بدون اعتقاد به انجیل، تنها برای یافتن راه فرار به آن روی میآورد، از این رو هنوز نمیتواند در دروناش از جنایاتی که کرده خلاصی یابد، مگر با پذیرش این حقیقت که او مقصر است. چنان که متیو میگوید: «نمیخواهم با قلبی پر از نفرت بروم.» چرا که انسان در صدد نیل به «هویتی» از خود است که حتی پس از مرگ نیز باقی بماند، همچون همان خالکوبی که متیو بر بدناش حک میکند تا اگر مرد، باز شناخته شود. اما هویتی که پس از اعتراف، حقیقی ارزیابی شود، منجر به نجات انسان میشود. هنگامی که خواهر هلن به متیو تذکر می شود: «تو باید حقیقت را بدانی و حقیقت تو را آزاد خواهد کرد.» و این اشاره به برخورد صمیمانه فرد با آنچه که کرده دارد، به طوری که با پذیرش هر آنچه انجام دادهایم، حتی جنایت، سبکبال و خالی از نفرت خواهیم شد.
به این ترتیب متیو که در ابتدا برای فرار از گناه، به هر مستمسکی متوسل میشود، از قبیل سیاهپوستان، مواد مخدر و دولت، ولی آنها تنها بهانههاییاند که هرگز او را نجات نمیدهند. او به ذکر دیگری نیازمند است و همانگونه که خواهر هلن میگوید، رازش در لحظات پایانی زندگی مسیح نهفته است. زمانی فرا میرسد که متیو به کرده خود و مهمتر از آن، به گناه خویش اذعان میکند و از این رو «اعتراف» آفریده میشود. انسان در مورد «خود»، داوری میکند و با محاکمهخویش، گناه خویشتن را میپذیرد. «انسان در هستی به گناه خود اعتراف میکند».
خواهر هلن همان کالبدیست که در کنار انسانی که اعتراف میکند، قرار گرفته و تجلی آن عشق برای انسان است. همانطور که خواهر هلن زمانی که متیو را به سوی مرگ میبرند، از او میپرسد: «آیا من جلوه ای از عشق برایت هستم؟» خوانش معنوی این اعتراف چنین است: در هنگام اعتراف، «او» در کنار انسان بود و تنهایش نگذاشت. انسان مقصر بود، ولی «او» از انسان روی برنتافت! انسان اعتراف کرد، اما «او» انسان را به حال خود نگذاشت! انسان پس از اعتراف، باز گناهان پیشین را تکرار کرد، ولی «او» انسان را رها نکرد! انسان پس از آن که اعتراف و باز گناهان پیشین را تکرار کرد، باز هم اعتراف کرد و «او» با این همه، او را تنها نگذاشت! آنگاه «او» عشقاش به انسان را برای خود به «ثبوت» رساند. پس از اعتراف انسان است که «او» با انسان «میشود». پس از این، انسان به هر سوی که رو میکند، «او» انسان را در آغوش میکشد. انسان «گریه» میکند و «او» در گریه انسان میگرید و به «انسانیت» «سوگند» یاد میکند، هر کسی را که با تمام وجود طلب کند، «نجات بخشد»!
هنگام اعدام متیو، گروهی به دنبال اجرای حکم اعدام اویند و گروهی دیگر برای او دعا میکنند، زیرا با وجود آن که او مقصر است، ولی همچون همه مقتولان یک انسان است و «ارزش انسان بیش از کارهاییست که انجام میدهد». نماهای انتهایی نیز با نشان دادن کلبه ای به پایان میرسد که در آن مانند دنیای ما، عده ای در حال طلب آمرزشاند.
متیو با کمک خواهر هلن است که از رنجاش رهایی مییابد و معنای دوست داشتن دیگری را جانشین خشونت و بغض میسازد: «نمیخوام با تنفر برم، کشتن کاره غلطیه.» وظیفه ای که مسیح بر عهده گرفت، و اکنون با گذشت سالها، با وجود تکرار مداوم گفتارهای او، هنوز معنایش را بسیاری از پدران روحانی در نمییابند و معدودی چون خواهر هلن هستند که با بازشناسی آن عاطفه، به بازآفرینی اش همت میگمارند: «اگر من در کنار تو باشم ...».
کاوه احمدی علی آبادی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست