جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

فیلم قرمز


فیلم قرمز

جاسوس بازنشسته فیلم کمدی اکشن اوضاع آشفته را تحت کنترل در می آورد

▪ تاریخ اکران: ۱۵ اکتبر (کمپانی: Summit)

▪ با شرکت: بروس ویلیز

مورگان فریمَن

جان مالکوویچ

هلن میرِن

کارل اوربان

ماری- لوییز پارکر

▪ کارگردان: رابرت شوئنتکه(Schwentke)

▪ بر اساس رمان مصوری از: وارِن اِلیس و کولی هَمنِر

در فیلم قرمز پوزخند ها نیمه اتوماتیک جلوه می کنند. قرمز فیلمی است کمدی اکشن با بازیگرانی خود جوش که در هر کجا می توان آثار آن را یافت بدون این که بتوان آن را با فیلم خنده دار "شوالیه و روز" مقایسه کرد.

با وجودی که این فیلم برای مخاطب عام ساخته شده است، ولی با وجود ته زمینه های عاشقانه و طنز توانسته وجه خود را از یک فیلم صرف کمدی و خنده دار حفظ کند.

کل فیلم گواه این مطلب است که یکی از پرسنل ارزشمند سازمان سیا (CIA) پس از سال ها دوری از کار دوباره فعالیت خود را شروع می کند و این طور به نظر می رسد که در حال سپری کردن مراحل جدیدی از دوران بازنشستگی اش است. بعضی ها سعی در پر رنگ کردن جنبه کمدی این فیلم دارند (با وجود بازی مورگان فریمنز جو در نقش شورش گری در یک خانه قدیمی) و برخی نیز به وجه فلسفی فیلم می پردازند، با حضور بروس ویلیز فرانک که تنها در محله ای بی خطر در حومه شهر نشسته است و این خود دلیلی می شود تا بتواند به مری لوئیس پارکر در نقش اپراتور قسمت پذیرش و با صدایی گستاخانه و شیرین تماس بگیرد و بعد از زندگی اجتماعی اش را وارد مرحله جدیدی نماید.

البته ویلیز برای مدت زیادی زندگی کسالت آورش را ادامه نمی دهد : آدم کش هایی که با انگیزه ای نا معلوم او را مجبور می کنند وارد عمل شود، پارکر را برای حفظ امنیت وی بدزدد و با دوستان قدیمی اش به مشورت بپردازد که چه کسی می خواهد آن ها را از صحنه روزگار محو کند. اما آن صحنه های تلخ و تیز و تند ابتدایی لحظات عاشقانه ای را که در ادامه فیلم دیده می شود را جبران می کند.

نویسندگان فیلم ، جون و اریک هوبر، سعی بر آن داشته اند تا فرای تازگی که مستقیماً از دل طنز و کمدی فیلم می آید تقابل وجود جاسوسی ناشناخته و مسائل مهم جاسوسی را پر رنگ کنند. کارگردان فیلم، رابرت شوئنت، نیز تلاش کرده است تا اقدامات لازم را در این زمینه فراهم کند بدون آن که دوباره کاری یا اختراع دوباره چرخ به نظر آید.

اما آن چه باعث می شود فیلم پیش رود سخت کوشی بازیگران آن است که سعی دارند تعادلی را میان خود آگاهی و ساده لوحی در بازی شان برقرار کنند. ویلیس ممکن است که در این میان بیشترین سود را ببرد چراکه این فیلم در مقایسه با فیلم های قبلی وی تاحدودی در برانگیختن وی برای ابراز یک بازی خوب موفق عمل کرده است. پارکر نیز بیش از آن چه به دست می آورد برای فیلم می گذارد : هنگامی که قبول ایفای نقش در چنین فیلمی را کرد، همواره این ترس برای او وجود داشت که کاراکتر شخصی و با عشوه حرف زدن وی باعث شود مخاطبین فکر کنند که این جز طنز و کمدی چیز دیگری نیست.

حتی وجود بازی مصنوعی افرادی چون جان ماکوویچ در نقش یک پارانوایدی که با اسید مجروح شده است نیز با هدف فیلم در نشان دادن آینده ای تاریک و خوشبختی مبهم یک جاسوس مطابقت دارد. مکانیزم های واقعی طرح و ایده کلی فیلم سرانجام طوری پیچیده می شود که سخت بتوان بدون هیچ شبهه ای پذیرفته شود، اما روحی که در کالبد "قرمز" قرار دارد کمتر دچار لغزش می شود.

مترجم: شبکه مترجمین ایران

منبع: www.hollywoodreporter.com