جمعه, ۲۱ دی, ۱۴۰۳ / 10 January, 2025
عزت و تکریم نفس, محور اخلاق اسلامی
یکی از ویژگیهای بارز اهل ایمان، برخورداری از روحیه عزتمندی و ذلتناپذیری است همچنان که قرآن کریم درباره مؤمنان میفرماید: "و لله العزه و لرسوله و للمؤمنین"(منافقون: ۸). "عزّت" در لغت به معنای قدرت و پیروزی، نفوذناپذیری، چیرگی، علوّ، بزرگی و ارجمندی میباشد(۱). در کتاب المفردات در تعریف عزت چنین ذکر شده است: "العزّه حاله مانعه للانسان من ان یُغلب؛ عزّت حالتی است که انسان را در برابر ناملایمات، مقاوم و شکستناپذیر میکند و مانع مغلوب شدن او میگردد". علامه طبرسی اصل عزت را از "عزاز الارض: زمین سخت" میداند. از کلمات اهل لغت به دست میآید شیء کمیاب را از آن جهت عزیز و عزیزالوجود گویند که آن در حالت توانایی قرار گرفته و رسیدن به آن سخت است. فقیه دامغانی با توجه به کاربرد کلمه عزت و مشتقات آن در قرآن کریم، معانی زیر را برای آن بیان کرده است:
۱) عظمت و بزرگی
۲) جمعیت و اختلاف
۳) غلظت و صلابت
۴) سخت و دشوار
۵) تقویت کردن
۶) غلبه
۷) محکم و استوار(۲).
بنابراین، عزّت به معنای غیر قابل شکست و نفوذناپذیر بودن، در منطق قرآن مخصوص خدای متعال است و غیر از او همه موجودات دارای فقر ذاتی و ذلیلاند؛ البتّه خدای متعال به کسانی که در مسیر او هستند نیز عزّت میبخشد: "و لله العزه و لرسوله و للمؤمنین"(منافقون: ۸). علامه طباطبایی میگوید: عزت به معنای قاهر غیر مقهور و غالب غیر مغلوب، اختصاص به خداوند عزوجل دارد؛ زیرا که غیر او محتاج و حتی مالک نفس خویش نیست، مگر اینکه خدا به او رحم کند و از عزت خویش چیزی به او ببخشاید، همچنانکه به مومنین عزت داده است.
ذلّت هم معنای مقابل عزّت را دارد و به یک معنا تمام موجودات اگر مستقل و به خودی خود در نظر گرفته شوند، ذلیل و مقهورند و اگر کسی خواهان رهایی از ذلّت و برخورداری از عزّت میباشد، تنها راه تمسّک به عزت الهی است: "ایبتغون عندهم العزه فان العزه لله جمیعاً؛ آیا عزّت و توانایی را در پیش کفّار میجویند؟! عزّت همهاش مال خداست"(نساء: ۱۳۹).
حقیقت عزت در درجه نخست قدرتی است که در دل و جان انسان ظاهر میشود و او را از خضوع و تسلیم و سازش در برابر طاغیان و یاغیان باز میدارد قدرتی که با داشتن آن انسان هرگز اسیر شهوات نمیشود و در برابر هوی و هوس سر فرود نمیآورد. قدرتی که او را به مرحله نفوذناپذیری در برابر "زر" و "زور" و "تزویر" ارتقای میدهد و این قدرت نیز از ایمان به خدا و عمل صالح سرچشمه میگیرد.
در قرآن به دو نوع عزت اشاره شده است: "عزت ممدوح" که مخصوص خدا و رسول خدا(ص) و مومنان است و "عزت مذموم" و ناروا که حالت نفوذناپذیری در مقابل حق، و برترخواهی از پذیرش واقعیات میباشد این عزت در واقع ذلت است. قرآن کریم میفرماید: "بل الذین کفروا فی عزه وشقاق؛ ولی کافران گرفتار عزت (دروغین و غرور) و اختلاف میباشند" و در آیه دیگر میفرماید: "واذا قیل له اتق الله اخذته العزه بالاثم فحسبه جهنم ولبئس المهاد؛ هنگامی که به او (منافق) گفته میشود از خدا بترس، لجاجت و تعصب و غرور (و عزت دروغین) او را میگیرد و به گناه میکشاند، آتش دوزخ برای او کافی است و چه جایگاه بدی"!
از امیرالمؤمنین علی (ع) روایت شده است که: "کسی که نفس عزیز و شریفی دارد، آن را با زشتی (و ذلت) گناه، خوار نمیسازد"(۳). در جای دیگر فرمودند: "کل عزیز داخل تحت القدره فذلیل؛ هر انسان عزیزی که در زیر قدرت دیگری و غیر از خدا باشد ذلیل و خوار است"(۴). عزت راستین از آن خدا و خداجویان است. خداوند متعال، سرچشمه عزت راستین و واقعی است، هر کس به آن سرچشمه راه یافته به عزت راستین دست یافته است. در منطق دین اگر عزت و افتخار به چیزی باشد که شرع آن را پسندیده و مورد رضایت شارع مقدس اسلام باشد این عزت ممدوح است. اگر عزت و افتخار به مال و ثروت، حسب و نسب، پست و مقام و چیزهای فانی و زودگذر دنیا باشند، این عزت مورد مذمت واقع شده است. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: "عزّت به معنای صلابت در انسانها، گاهی اوقات ممدوح است و این همان عزّت مؤمنان در برابر باطل و... میباشد و گاهی اوقات ناپسند است، مانند عزّت و نفوذناپذیری کافران در برابر حقّ که خدای متعال میفرماید: "بل الذین کفروا فی عزه و شقاق"(ص: ۲)(۵).
همان گونه که ذکر شد، "عزّت" از جمله صفاتی است که در قرآن کریم هم خداوند، هم رسول خدا و هم مؤمنان بدان متصف شدهاند. گرچه عزت بالاصاله از آن خداست و خداوند و بر انحصار عزت در ذات مقدس خود تصریح کرده است: "فلله العزه جمیعاً"(فاطر:۱۰)؛ لکن پیامبر(ص) و مؤمنان را نیز به این وصف، توصیف نموده است(منافقون: ۸). در دعای عرفه امام حسین (ع) نیز چنین آمده است: "یا من خص نفسه بالسمو و الرفعه و اولیائه بعزه یعتزون؛ ای آنکه خویش را به والایی و بلندی ویژه ساخت و اولیای او به عزتش عزت مییابند".
عزت در دو حوزه فردی و اجتماعی، آثار و پیامدهایی دارد که ذیلا به دو مورد از آن اشاره میشود:
۱) هنجاریابی اخلاقی
رابطه بین عزت نفس و هنجارهای اخلاقی، رابطه تعامل مثبت و سازنده است. انسان عزتمند، هنجارهای اخلاقی را رعایت میکند و رعایت هنجارهای اخلاقی به تقویت و پایدار شدن عزت میانجامد. اساس و محور اخلاق در اسلام بر عزت و تکریم نفس و تطهیر آن از هرگونه آلودگی قرار داده شده است. تهذیب نفس، آزادسازی آن از بند شهوات و مبارزه با امیال حیوانی، در اسلام، جهاد اکبر نام گرفته؛ زیرا موفقیت در این میدان، وی را کریمالنفس میسازد و به سادگی دچار آلودگی نمیشود. کسی که برای نفس خود ارزشی قائل نیست، هوای نفس او رها شده و میداندار است، و در واقع، برده و اسیر خواستههای نفسانی میشود. منظور از این نفس، همان خودِ حیوانی است که در واقع، ناخود است. روح انسان، میدان مبارزه دائمی میان خود اصلی و ناخود (امیال حیوانی) است. هرجا عقل حاکم نباشد و میلهای حیوانی پیروز گردند، روی عقل و فطرت انسانی پوشیده شده و شهوات، یکّهتاز میدان روح او میشود و از عزت و ارجمندی، اثری نمیماند(۶). در این صورت، خود اصلی انسان، مغلوب و فراموش و به تعبیری، "گم" شده است و باید آن را پیدا کرد: "قل إنّ الخاسرین الذین خسروا أنفسهم...".
علی (ع) درباره لزوم خودیابی فرمودهاند: "عجبت لمن ینشد ضالّته و قد أضلّ نفسه فلایطلبها؛ در شگفتم از کسی که در جستجوی گمشده خود بر میآید، در حالی که خودش را گم کرده و در جستجوی آن برنمی آید!"(۷). در این گمگشتگی، نهایت حیرت، بیهویتی و حقارت نهفته است. لذا در نظام اخلاقی اسلام، تسلّط بر نفس و مهار آن از آغازین روزهای حیات توصیه شده است، تا از ابتدا خود را گم نکند و بر فرض که غفلت کرد، آن را ادامه ندهد و به خود آید و مردانه در ترمیم و جبران مافات برآید. علی (ع) میفرماید: "غالبوا أنفسکم علی ترک المعاصی تسهل علیکم مقادتها إلی الطاعات؛ با ترک گناهان، بر نفس سرکش خود غلبه کنید تا عنانش را در دست گیرید و به آسانی به راه اطاعت بکشانید"(۸). عزت نفس، با پستی، ناپاکی اخلاقی و آلودگی به گناهان، ناسازگار است. عزت نفس و شرافت، نیرویی است که خود به خود، مردم را به راه وظیفهشناسی و تعهد اخلاقی سوق داده، از اعمال خلاف اخلاق بازمیدارد. علی (ع) میفرمایند: "من کرمت علیه نفسه لمیهنها بالمعصیة؛ کسی که نفسش را گرامی میدارد، آن را با معصیت خوار و پست نمیکند"(۹).
۲) استقلال و خوداعتمادی
روحیه استقلال و خوداتّکایی ناشی از کرامت و عزت نفس، از آثار این خصلت ارجمند است و در آموزههای دینی، همواره مورد تأکید قرار گرفته است. اسلام، محور و پایه همه تعلیمات اخلاقی خود را بر عزت و کرامت نفس نهاده و در آموزههای دینی، روی هیچ موضوعی به این اندازه تکیه نکرده است. در این راستا اسلام هر چیزی را که زمینهساز ذلت باشد یا کمترین رابطهای با خوار شدن انسان داشته باشد، نهی کرده است؛ از جمله: تقاضا و درخواست از اشخاص. نقل شده: روزی پیامبر اکرم (ص) به اصحاب فرمود: "آیا با من بیعت نمیکنید؟" گفتند: چرا! فرمود: "تبایعونی علیّ أن لاتسألوا الناس شیئا؛ با من چنین بیعت کنید که هیچ چیز از مردم تقاضا نکنید". پس از این گفتگو، اصحاب به قدری مواظب بودند از کسی تقاضایی نکنند که حتی اگر سوار بر مرکب بودند و تازیانه از دستشان بر زمین میافتاد، به کسی نمیگفتند آن را به ما بده، بلکه خودشان پیاده میشدند و آن را برمیداشتند(۱۰). امام صادق (ع) فرمود: "عزّ المؤمن استغنائه عن الناس؛ عزت مؤمن در بینیازی او از مردم است"(۱۱). در زندگی اجتماعی، مردم با کارهای مختلف بر اساس سلیقهها و تخصّصها، نیازهای یکدیگر را برطرف میکنند. عار از کار و انتظار اینکه دیگران به جای او کارها را سامان دهند، مشمول عکس این فرمایش است که همان ذلت است.
علی خانی
پینوشتها در دفتر روزنامه موجود است.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست