پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

کارآفرینی ویژگی های شخصیتی و جمعیت شناختی


کارآفرینی ویژگی های شخصیتی و جمعیت شناختی

در هزاره سوم میلادی, فرآیند تغییر و تحول مستمر و پر شتاب از عمده ترین جریان های حاکم بر حیات بشری و از مهم ترین مشخصات بارز آن به شمار می رود و فرآیند کارآفرینی و خلاقیت که اساس و بستر ساز تغییر و تحول و دگرگونی است

● مقدمه

در هزاره سوم میلادی، فرآیند تغییر و تحول مستمر و پر شتاب از عمده ترین جریان های حاکم بر حیات بشری و از مهم ترین مشخصات بارز آن به شمار می رود و فرآیند کارآفرینی و خلاقیت که اساس و بستر ساز تغییر و تحول و دگرگونی است. در این خصوص نقش بسیار بنیادین و تعیین کننده ایفا می کند. افراد، سازمان ها و جوامعی که نتوانند خود را با این تحولات پر شتاب همگام کنند، دچار حالت ایستایی و توقف و سکون شده، بی شک در آینده حضور فعالی نخواهند داشت و سرانجام دچار اضمحلال می شوند. در این میان افرادی هستند که دراین دریایی پر تلاطم انقلابهای پی در پی بر روی موج ها سوار بوده و در زمانی که همگان بر نابسامانی، تناقض و عدم تعادل اذعان دارند، آنها به دنبال بدست آوردن فرصتی هستند تا بتوانند با ارائه محصول و یا خدمت جدیدی به جامعه، تعادل را برقرار کرده و اوضاع را سامان بخشد و ارزشی از خود بر جای گذارند. تلاش صاحبنظران و متخصصان همواره بر این بوده است که برای سازمان ها شرایط و بستری رافراهم کنند که زمینه حاکمیت فناوری، خلاقیت و نوآوری در آنها مناسب تر و مستعد تر شود و بتواند هرچه بیشتر و بهتر از رویدادها و دگرگونی ها بهره مند شوند و حتی آنها را به وجود آورند و همچنین بسیاری از دانشمندان در پی آن بودند که وجه تمایز این افراد که محور توسعه اقتصادی بوده و کارآفرین خوانده می شوند، با دیگر افراد جامعه را بدست آورند. و همین امر سبب به وجود آوردن علم کارآفرینی شد که در آن رویکرد رفتاری و ویژگی های شخصیتی کارآفرینان از منظر اقتصادی، روانشناسی و جامعه شناس مورد بررسی قرار می گیرد.

● کارآفرینی

واژه کار آفرینی از کلمه فرانسوی Entreprendre به معنای متعهد شدن نشأت گرفته است. بنا بر تعریف واژه نامه دانشگاهی و بستر: کارآفرین کسی است که متعهد می شود مخاطره های یک فعالیت را سازماندهی، اداره و تقبل کند. کارآفرینی فرایندی است که منجر به ایجاد رضایتمندی و یا تقاضای جدید می گردد. کارآفرینی عبارتست از فرآیند ایجاد ارزش از راه تشکیل مجموعه منحصر به فردی از منابع به منظور بهره گیری از فرصتها. از کارآفرینان تعاریف مختلفی شده است، دانشمندان علوم اجتماعی، روانشناسی، اقتصادی و مدیریت هر یک تعاریف خاصی برای کارآفرینان دارند. اما آنچه در اکثر آنها می توان مشاهده کرد، این نکته است که کارآفرینان محور توسعه اقتصادی بوده و با تخریب روش کهن وناکارآمد قبلی و جایگزینی آنها با شیوه های کارآمد و نوین به نظام اقتصادی، پویایی و حیات می بخشند.

اقتصاددانان می گویند: کار آفرین کسی است که منابع، نیروی کار، مواد و سایر دارایی ها را با هم ترکیب می کند تا ارزش آنها را نسبت به قبل بیشتر نماید. به عبارتی، آنها بیشتر به نقش اقتصادی کار آفرینان در جامعه توجه می کنند و اثراتی که این افراد بر جامعه می گذارند را مورد بررسی قرار می دهند. علم روانشناسی و روان شناسان معتقدند کارآفرین کسی است که به وسیله نیروهای شخصی خود به پیش می رود، نیروهایی از قبیل نیاز به کسب کردن یا رسیدن به چیزی، تجربه نمودن، انجام دادن یا شاید فرار از قدرت اختیار دیگران. در حقیقت، این گروه بیشتر به بررسی الگوی رفتاری و ویژگی خاص کارآفرینان می پردازند.

دانشمندان مدیریت نیز بیشتر به تشریح کارآفرینی و ایجاد جو و محیط کارآفرینانه در سازمانهای موجود پرداخته اند. کارآفرین فردی است دارای ایده وفکر جدید که از طریق فرایند ایجاد کسب و کار و کارخانگی، کسب و کار مجازی، کسب و کار در مغازه یا شرکت در سازمان توأم با بسیج منابع و مخاطره مالی و اجتماعی، محصول یا خدمت جدیدی به بازار عرضه می کنند.

کار آفرینی عبارت است از فرایند خلق هر نوع پدیده جدید با ارزش همراه با خطر پذیری های مالی، روانی و اجتماعی برای رسیدن به نتایج مطلوب و پاداش دهنده رضایت خاطر و استقلال مالی.

از نظر برنز (۲۰۰۱) کارآفرینی عبارت است از هدایت خطر پذیرانه نوآوری در جهت ایجاد تغییرات بهینه، خلق فرصتهای کاری، افزایش بهره وری منابع و دستیابی به نتایج ارزشمند معنوی و مادی.

از نظر استونسن، بیده، رابرتس و گروسبک (۱۹۹۹) کارآفرینی عبارت است از پیگیری فرصت کاری، هدایت منابع، کنترل منابع، مدیریت و خط مشی نتیجه و پاداش.

▪ ویژگی های شخصیتی کار آفرینی

۱) مخاطره پذیری

عبارت است از پذیرش مخاطره هایی که می توانند از طریق تلاش های شخصی مهار شوند. مخاطره پذیری شامل تمایل به مدیریت و برعهده گرفتن امور و اختصاص منابع به فرصتهایی است که احتمال تقبل هزینه شکست معقولی را نیز همراه دارند. شاید یکی از گسترده ترین ویژگی های ذکر شده از کارآفرینان یا کارآفرینی تمایل به پذیرش مخاطره است. مک کله لند(۱۹۶۲) ادعا کرده بود که افراد با نیاز به موفقیت بالا تمایل بیشتری به قبول مخاطره دارند. کارآفرین وقت، تلاش و اعتبار کاری اش را در معرض مخاطره قرار می دهد و منابع مالی را در یک کار مخاطره آمیز سرمایه گذاری می کند، در این کار، عدم قطعیت و مخاطره ناشی از شکست وجود دارد، به همین دلیل، کار آفرینان به یادگیری مدیریت مخاطره و تحمل ابهام برای خود و دیگران تمایل دارند وشکست یک پروژه به عنوان یک تجربه یادگیری تلقی می کنند، نه به عنوان تراژدی فردی.

تحقیقات نشان می دهد که کارآفرین خواه زن باشد خواه مرد، شخصی است میانه رو، که حساب شده مخاطره می کند. او لزوماً در پی فعالیتی نیست که مخاطره آن زیاد باشد، بلکه مایل است مقدار متوسطی از مخاطره را که برای شروع فعالیت اقتصادی «معمولی» تلقی می شود، بپذیرد و در این حد حاضر می شود تا پول، امنیت ، شهرت و موقعیت خود را به مخاطره اندازد.«برکهاوس» پس از تحقیقات خود، مخاطره پذیری را اینگونه تعریف می کند: احتمال دریافت پاداش در نتیجه موفقیت فعالیت پیشنهادی، که شخصی قبل از اینکه خود را در معرض پیامدهای ناشی از شکست قرار دهد، آن را تعیین می نماید.

۲) مرکز کنترل

عقیده فرد نسبت به اینکه وی تحت کنترل وقایع خارجی یا داخلی می باشد را مرکز کنترل می نامند. به عبارت دیگر، اعتقاد افراد به اینکه وقایع خارج یا تلاش و کوشش خودشان سرنوشت آنان را تعیین می کند، مربوط به مرکز کنترل است. راتر (۱۹۹۶)نقش مهمی را با توسعه مفهوم کانون کنترل در تحقیقات روانشناسی ازخود بر جای گذاشت، او معتقد بود که فردی پیامد یک عمل را یا در کنترل خود یا خارج از کنترل احساس می کند. یک فرد با کانون کنترل درونی معتقد است که می تواند از طریق توانایی، تلاش یا مهارتهایش بر پیامدها اثر بگذارد. از طرف دیگر، بیرونی ها کسانی هستند که معتقدند که این نیروهای خارج از کنترل افراد هستند، که پیامدها را تعیین می کنند. کانون کنترل درونی به عنوان یکی از مهمترین خصوصیات روانشناختی مورد مطالعه و تحقیقات کارآفرینی بوده است. تحقیقات، رابطه قوی بین رفتار کارآفرینی و کانون کنترل درونی را نشان داده اند. به عبارت دیگر، کارآفرینان موفق، به خود ایمان دارند و موفقیت یا شکست را به سرنوشت، اقبال و یا نیروهای مشابه نسبت نمی دهند. به عقیده آنها، شکستها و پیشرفتها تحت کنترل و نفوذ آنها بوده و خود را در نتایج عملکردهای یشان موثر می دانند. این عقیده که شانس یا سرنوشت زندگی شخصی خود را کنترل نمی کند، از خصوصیات ویژه کارآفرینان است. به عنوان مثال، اگر از افراد موفق بپرسید که چه چیزی باعث موفقیت شما شده است، در پاسخ خواهند گفت:«تلاش و پشتکار خودم». چنین افرادی به قدرت و توانایی خویش اعتماد دارند و سرنوشت خود را قابل کنترل می دانند.

۳) توفیق طلبی

نیاز به توفیق طلبی عبارت است از تمایل به انجام کار در استانداردهای عالی، جهت پیش گرفتن از رقبا و تعیین استاندارد توسط خود فرد. در حوزه تحقیقات مربوط به خصوصیات شخصیتی و کارآفرینی مفهوم نیاز به موفقیت توجه زیادی را بخود جلب کرده است. مطالعات «مک کله لند» (۱۹۶۲) مفاهیم اولیه نیاز به موفقیت را مورد بررسی قرار داده اند «مک کله لند» معتقد است که انگیزه موفقیت بالا با برخی از جنبه های عملکرد مخاطره آمیز مرتبط می باشد. وی همچنین بیان می دارد که نیاز به توفیق در افرادی که فعالیتهای اقتصادی خود را آغاز نمایند، بالاتر می باشد.این افراد مایل هستند تا همواره در چالش باشند و در راه رسیدن به اهداف قابل دسترس و همچنین نسبت به عملکرد خود، باز خورد مکررو منظم زمانی نیاز دارند. این افراد ترجیح می دهند تا شخصاً مسئولیت حل مشکلات، تعیین اهداف و دستیابی به آنها را از طریق تلاشی شخصی خود برعهده گیرند. به طور خلاصه وی استدلال می نماید افرادی که نیاز به توفیق بسیار زیادی دارند، دارای ویژگی های ذیل می باشند:

۱) مسئولیت شخصی برای تصمیم گیری را ترجیح می دهند.

۲) مخاطره پذیری آنها متوسط است.

۳) به دریافت باز خورد از نتایج تصمیمات خود علاقمند می باشند.

«مک کله لند» (۱۹۶۲) در تحقیقات خود نتیجه گیری می نماید که نیاز به توفیق، انگیزه اصلی توسعه اقتصادی در کشورها بوده و در تصمیم گیری فرد برای کارآفرین شدن تاثیر بسزایی دارد.

۴) خلاقیت

خلاقیت، همانا توانایی خلق ایده های جدید است که این ایده ها ممکن است به محصولات یا خدمات جدید نیز منجر شوند. تورنس (۱۹۷۴) فرایند «حساس شدن به مسائل، نقص ها، پیدا کردن نقاط مبهم در معلومات، مشخص نمودن مشکل، جست و جو برای راه حل، حدس زدن و صورت بندی فرضیه ها درباره نواقص، آزمون فرضیه ها، تغییر در فرضیات و آزمون فرضیه ها، تغییر درفرضیات و آزمودن مجدد آنها و در نهایت اتصال عناصر مختلف به یکدیگر» را خلاقیت می شمارد. برای ارائه تعریف دقیق از خلاقیت، باید ابتدا جایگاه نوآوری را مشخص کرد. نوآوری همانا ارائه محصول، فرایند و خدمات جدید به بازار می باشد و خلاقیت نیرویی است که در پس نوآوری نهفته است.

نوآوری فرآیندی است که خلاقیت را به محصول تبدیل می کند. بنابراین، نوآوری متمایز از خلاقیت (ایجاد یک فکر یا محصول جدید)است. فعالیت نوآوری در تعریفی که «شومپیتر» از کارآفرین می دهد، یک ویژگی واضح و آشکار است. «شومپیتر» (۱۹۳۴) نقش کارآفرین را به عنوان یک میانجی تحقیق تعریف کرده و کارآفرین را به عنوان مرد فکر و مرد عمل می بیند «دراکر» بعداً نقش نوآور بودن کارآفرین را گسترش داده و نوآوری را به عنوان ابزار خاص کارآفرینان تشریح می کند. نوآوری ضرورتاً پرداختن به کار جدید نیست. نوآوری ابزار ویژه کارآفرینی است. نوآوری می تواند یک روش جدید برای یک کار قدیمی باشد(یک روش قدیمی برای انجام کار جدید است). «گیلفورد» خلاقیت را تفکری واگرا می داند که به جهات مختلف سیر می کند و برای حل مسئله به خلق راه حل های بسیار متنوع و نوین می پردازد. کارآفرین از میان ایده های ناشی از خلاقیت خود و یا دیگران و ترکیب آن با فرصت های بازار، این ایده را با تلاش پیگیر ومستمر به یک فرصت کارآفرینانه تبدیل می کند و با راه اندازی کسب و کار به آن عینیت می بخشد. هم نوآوری و هم خلاقیت، از اجزای لاینفک کارآفرینی می باشند و به گفته «پیتر دراکر» (۱۹۸۵) وجود نوآوری در کارآفرینی به قدری ضروری است که می توان ادعا نمود کارآفرینی بدون آن وجود ندارد و خلاقیت نیز بدون نوآوری نتیجه ای ندارد.

۵) تحمل ابهام

قدرت تحمل ابهام عبارت است از پذیرفتن عدم قطعیت به عنوان بخشی از زندگی، توانایی ادامه حیات یا دانش ناقص درباره محیط و تمایل به آغاز فعالیتی مستقل، بی آنکه شخص بداند موفق خواهد شد یا خیر. «اسچیر» (۱۹۸۲) اظهار می دارد که تحمل ابهام یک ویژگی مهم برای کارآفرینان می باشد زیرا چالش ها و عوامل بالقوه برای موفقیت برای شروع یک تجارت با در نظر گرفتن ماهیت غیر قابل پیش بینی مرتبط می باشد. «بادنر»(۱۹۸۲) تحمل ابهام را به عنوان میل باطنی برای مشاهده موقعیت های بدون نتایج مشخص تعریف می کند.

کارآفرینان بدون اینکه احساس تهدید یا ناراحتی کنند، قادرند به طور اثر بخش با شرایط و اطلاعات مبهم، ناقص، غیر قطعی سازمان نیافته و غیر شفاف روبه رو شوند و ضمن ابهامات، آنها را به نفع خود تغییر دهند.

در واقع، ابهام سبب انگیزش آنان می شود. درصورت مواجه شدن با شکست، کارآفرین به آن به مثابه یک تجربه نگاه می کند، زیرا اشتباه و تکرار آزمایش انسان به موفقیت نزدیک تر می کند. اغلب کارآفرینان معتقدند که از شکست بیش از موفقیت های خود درس آموخته اند. «چالزاف کترینگ» می گوید: «شکست های مکرر مانند پیک هایی هستند که در جاده منتهی به پیروزی حرکت می کنند.» آنچه اهمیت دارد، این است که نباید در مقابل شکست تسلیم شد، زیرا شکست خوردن اغلب موقتی است اما تسلیم شدن چیزی است که آن را دائمی می سازد.

۶) استقلال

از نظر مک کران و فلانیگان (۱۹۹۶) استقلال نیروی برانگیزاننده که فرد بااین ویژگی احساس می کند که بر سرنوشت خود کنترل دارد، کاری را برای خود انجام می دهد و آقای خودش است. استقلال طلبی (یا به عبارت دیگر، بی علاقگی به کار کردن برای دیگران) همانند نیرویی است که باعث می شود که کارآفرین تمام مخاطره ها و ساعت های طولانی کار خسته را برای ایجاد فعالیت کار آفرینانه نوپا به جان بخرد. نیاز به استقلال طلبی همانند نیاز به موفقیت از ویژگی های افراد کارآفرین تلقی می شود، نیاز به استقلال طلبی به عنوان تمایل به مستقل بودن و خود هدایتی تعریف می شود، نیاز به استقلال طلبی به عنوان یک انگیزه اساسی برای دانشجویانی که ممکن است علاقمند به کار کردن در شرکت های کوچکتر باشند، پیشنهاد می شود. نیاز به استقلال طلبی عنصر محوری مورد علاقه کارآفرین می باشد. نیاز به استقلال ویژگی هایی است که به عنوان یک نیروی انگیزشی مهم برای کارآفرینان برآن تاکیده شده است. در واقع، نیاز به استقلال را نمی توان با عباراتی نظیر «کنترل داشتن بر سرنوشت خویش» «کاری را برای خود انجام دادن» و «رئیس خود بودن» تعریف کرد. در واقع نیاز به استقلال، عاملی است که سبب می شود تا کار آفرینان به اهداف و رویاهای خود دست یابند. البته داشتن استقلال، یک زندگی راحت را تضمین نمی نماید. بیشتر کارآفرینان ساعات زیادی را در روز کار می کنند، علی رغم محدودیت های اقتصادی و محیطی، خود تصمیم می گیرند، کارها را به شیوه خود انجام می هند، طبق برنامه خود عمل می نمایند و سودی که خود ایجاد نموده اند را برداشت می کنند و آنچه حاصل می شود، رضایت آن هاست.

سایر ویژگی های کارآفرینی عبارتند از: آینده نگری، عزم، اراده، پشتکار، فرصت طلبی، رهبری، مسئولیت پذیری، هدف گرائی و...

ده ویژگی شخصیتی کار آفرینان از نظر «بایگرو» (۱۰D )

۱)رویا(Dream)

۲)عملگرایی(Doers)

۳)وقف(Dedication)

۴)توجه به جزئیات(Details)

۵)افزایش درآمد (Dollars)

۶)قاطعیت(Decisiveness)

۷)اراده(Deterination)

۸)عشق(Devotion)

۹)کنترل سرنوشت (Desting)

۱۰)توزیع ثروت(Distribute)

ویژگی جمعیت شناختی کار آفرینان

بعد از شناخت ویژگی های رفتاری کارآفرینان، با مجموعه ای از ویژگی های دیگر آشنا می شویم که می توانند، تاثیر به سزایی در تصمیم گیری یک فرد برای کارآفرین شدن داشته باشند. به این ویژگی ها، ویژگی های جمعیت شناختی می گویند، مهمترین این ویژگی ها عبارتند از:

۱) تجربه کاری

کارآفرینان در صنعتی که کار خود را در آن آغاز می کنند، دارای تجربه قبلی هستند. تجربه کاری قبلی در مسیر خاصی از فعالیت اقتصادی، همبستگی مثبتی با موفقیت دارد. همبستگی زیاد بین میزان موفقیت و تجربه قبلی نباید شگفت آور باشد، چرا که «کویر» در تحقیقات خود دریافت که بیش از ۹۷ درصد شرکتهای جدید، حداقل دارای یک موسس بوده اند که قبلاً در همان صنعت کار کرده اند. از اینرو، اکثریت کارآفرینان خواه موفق، خواه ناموفق درصنعت خود، دارای تجربه قبلی بوده اند. تجربه کاری باعث می شود کارآفرین به این موضوع پی ببرد که می تواند این کارها را بهتر از رئیس و کارفرمای خود انجام دهد. به همین دلیل اقدام به راه اندازی کسب و کار شخصی می کند.

۲) الگوی نقش

خانواده و دوستان نیز به عنوان الگوی نقش برای کارآفرین شدن موثر می باشند «بروکهاس و نورد» (۱۹۸۰) در مطالعات خود دریافتند که اکثر پدران کار آفرینان موفق در صنایعی با فناوری بالا، مالک و مدیر بوده اند. حداقل ۴۰ درصد کارآفرینان در خانواده های خود، تجربیات کارآفرینی را مشاهده نموده اند. البته مشاهده موفقیت اشخاص دیگر نیز، کار آفرینان را متمایل به پذیرش مخاطره کارآفرینی می نماید. به طور کلی وجود یک الگوی نقش سبب تشویق تلاش های کارآفرینانه در فرد می شود، این الگوها اغلب در محیطهای کاری نیز حضور دارند. افرادی که در خانواده شان فرد کارآفرینی وجود داشته باشد، به احتمال زیاد خودشان نیز کارآفرین خواهند شد. به طور کلی وجود یک الگوی نقش سبب تشویق تلاش های کارآفرینی در فرد می شود. این الگوها ممکن است در خانواده یا بین دوستان یا در محیط های کاری باشند.

۳) تحصیلات

یکی از موضوعات مورد توجه محققین این بود که آیا افراد، کار آفرین به دنیا می آیند یا اینکه از طریق تحصیل کارآفرین می شوند. این نکته، اهمیت تحصیلات را هویدا می سازد. «وسپر» (۱۹۸۲) در خصوص تحصیلات کارآفرینان که احتمال شکست آنها حتی بیشتر از دسته اول است، کسانی هستند که آموزش دیده اند اما تجربه ندارند. بر عکس آن، کار آفرینانی که هم تجربه دارند و هم آموزش دیده اند، پر سود ترین فعالیت ها را هدایت می نمایند. اکثر کار آفرینان از تحصیلات پایینی برخوردارند و بیشتر آنها فاقد تحصیلات دانشگاهی هستند. سطح تحصیلات کارآفرینان پایین تر از سطح تحصیلات مدیران است.

۴) سن

اساساً نمی توان سن مطلوبی را برای آغاز فعالیتهای کار آفرینانه معین کرد. مطالعه و بررسی در مورد کارآفرینان دنیا نشان می دهد، کارآفرینان می توانند در هر گروه سنی و از نوجوانی تا پیری وجود داشته باشند. مثلاً با ورود اینترنت به زندگی انسان امروز، بسیاری از کسب و کارهای اینترنتی را نوجوانان و جوانان راه انداختند. این موضوع ۱۰ سال پیش سابقه نداشت. با توجه به تحقیقات انجام شده توسط «فرای» (۱۹۹۳) می توان گفت که شاید بهترین زمان برای کارآفرینی، اواخر ۲۰سالگی تا اوایل ۴۰سالگی باشد، البته استثنائاتی نیز وجود دارد.

۵) نظام آموزشی

امروزه بر اکثر دولتمردان و سیاست گذاران آشکار شده است که می توانند از طریق نظام آموزشی بر فراگیران تاثیر بگذارند و بدین طریق، میزان کارآفرینی را درجامعه افزایش دهند. اگر نظام آموزشی به گونه ای باشد که افراد بتوانند علاوه بر کسب دانش، چگونگی استفاده از آن را در محیط و بازار (دنیای کسب و کار) نیز یاد بگیرند، تعداد کارآفرینان و به دنبال آن، کسب و کارهای تازه زیاد خواهد شد. علاوه بر این، همه شما می دانید کسب و کارهای تازه نیاز به دانش و مهارت بالایی دارند.

۶) جایگاه اجتماعی

قرار نگرفتن فرد در پایگاه اجتماعی مورد انتظار نیز سبب می شود تا فرد نسبت به اقدام کار آفرینانه انگیزش نشان دهد. در این زمینه «جرج هومانز» مطالعاتی را انجام داد و در نظریه خود برای پیش بینی و توصیف پاسخ های افراد نسبت به فرصت های کارآفرین تاکید نمود که هیچ کدام از متغیرها همچون قدرت، جایگاه، رتبه و سمت به تنهایی برای تشریح انگیزه فرد برای کار آفرینی کافی نمی باشد. وی در مطالعات خود برای بررسی تاثیر پایگاه اجتماعی بر رفتارفرد، سه نوع موقعیت اجتماعی پائین، متوسط و بالا را در نظر می گیرد. وی در نتایج حاصله خود چنین آورده، هنگامی که اختلاف بین پایگاه اجتماعی فرد و خود وی وجود داشته باشد. او را به انجام رفتارهای متفاوت تحریک می نماید.

سایر ویژگی های جمعیت شناختی عبارت اند از: نارضایتی از شغل قبلی، مهاجرت و شرایط کودکی و...

مؤلف: فرشید اصلانی -کارشناس ارشد مدیریت منابع انسانی، مدرس دانشگاه پیام نور

منابع:

۱-احمد پورداریانی، محمد؛ (کارآفرینی: تعاریف، نظریات، الگوها، نشر پردیس ۵۷، ۱۳۷۹.

۲)احمدپور داریانی، محمود و عزیزی، محمد؛ کارآفرینی، نشر محراب قلم، ۱۳۸۵.

۳)سعیدی کیا، مهدی؛ آشنایی با کارآفرینی، نشر سپاس، ۱۳۸۲.

۴)هستریچ، رابرت دی و پیترز، پی مایکل؛ کارآفرینی، جلد اول ترجمه فیض بخش، سیدعلیرضا و تقی یاری، حمیدرضا، چاپ اول، مؤسسه انتشارات علمی دانشگاه صنعتی شریف، ۱۳۸۳، جلد اول. گ

۵)Lee.ss.m&Peterson.s.j,(۲۰۰۰)culture entrepreneurial orentation andglobalcompetitiveness.journal of business venturing.vo۱۴:۴۰۱-۴۰۶.

۶)McClelland, D,(۱۹۶۲) Buines Drive and National Achievemant, Harvard Business Rview:۴۰,۹۹-۱۱۲.

۷)Mueller stephenl & Thomas anissya,(۲۰۰۰) culture entrepreneurial potential: a nine country study of locus of control andf innovativeness journal of business venturing. vol ۱۶:۴۵.

۸)Schumpeter,g, The Theory of Economic Devlopment. Cambridge , Harvard Universiy press, ۱۹۳۴.

منبع: اطلاعات علمی شماره ۳۵۷