جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
روبروی آینه های روبرو
● نقدی بر آینههای روبرو نوشتهی بهرام بیضایی
نگارش فیلم نامهی آینههای روبرو توسط بهرام بیضایی در بهمن سال ۱۳۵۹ به اتمام رسیده و دو سال بعد در زمستان ۱۳۶۱چاپ شده است. كاش میتوانستیم بگوییم فیلمش هم ساخته شده و ما اكنون فیلم نامهای را نقد میكردیم كه فیلمش نیز در دسترس بود و میشد آن را دید و با فیلمنامه مقایسه و بررسی كرد كه در ساخت چه میزان تغییر پذیرفته یا نپذیرفته، و چرا ؟ اما افسوس !
مطلب از این قرار است كه در بحبوحهی انقلاب در حملهی عدهای به شهر نو كه به آتش سوزی و خانه خرابی فواحش میانجامد، نزهت از خانهای كه در آن ساكن است، وحشتزده بیرون میدود و از مردی به نام قناعت كمك میخواهد. قناعت او را كه بچه محل قدیمش بوده، میشناسد و نزهت از این كه شناخته شده، سرافكنده از او میگریزد. قناعت نزهت را با خود به كافهای میبرد و در این جا هریك به شرح زندگی خویش مینشینند. ۲۲ سال از آن روزها گذشته. نزهت خواهر سروان حقنظر است. سروان حقنظر یك تنه در ارتش طوری علیه رژیم مبارزه میكرده كه به نظر یك گروه بزرگ بیاید. نزهت ۱۸ ساله و نامزد آقای افتخاری است. افتخاری سه دهنه مغازه و یك پونتیاك دارد و منتظر است همین كه نزهت دیپلمش را گرفت، با او ازدواج كند. اما دستگیری سروان حقنظر همه چیز را به هم میریزد.
نزهت برای نجات جان برادر كه حكم تیربارانش آمده، به توصیهی یكی از مامورهای زندان با تیمساری كه مسئول پرونده است، همخوابه میشود و طی یك هفته دست به دست شدن سرانجام میفهمد كه بازی خورده و برادرش پیش از اینها تیرباران شده. او پیش از آن كه برای كام دهی نزد تیمسار برود، نامزدیاش را با افتخاری به هم میزند و این در حالی است كه افتخاری همچنان او را دوست دارد و ماجرای برادر نزهت كمترین تاثیری بر تصمیم او نگذاشته. نزهت به تصور خود برای آن كه سطح تیمسار را پایین بیاورد، با پایینترین سطوح جامعه همخوابه میشود. پدرش از غصهی فحشای او دق میكند و فامیل طردش میكنند و او را حتی به مراسم ختم پدر راه نمیدهند. نزهت تا زمانی كه پول دارد، در ازای فاحشگی خود از كسی پول نمیگیرد. سرانجام از تك پرانی دست برداشته، در شهر نو ساكن میشود، و در تمام این مدت یك فكر او را زنده نگه میدارد، این كه روزی انتقام خود را از تیمسار بگیرد .
اما قناعت: قناعت بچه محل نزهت و شاگرد اول دبیرستان است كه ۱۲شاگرد دارد و مهر دكتری از همان دوران بر پیشانیش خورده. یكی از دوستانش از او میخواهد كه نامهی عاشقانهای را كه برای نزهت نوشته، تصحیح كند. این آغاز آشنایی قناعت با نزهت است كه یك دل نه صد دل عاشقش میشود، و این زمانی است كه افتخاری به خواستگاری نزهت آمده. قناعت سر نزهت با دوستهاش دعواش میشود و كسی كه او را از كتك خوردن نجات میدهد، سروان حقنظر، برادر نزهت است كه حتی وقتی بچهها به او میگویند قناعت عاشق خواهرت است، به قناعت می،گوید آدم پای چیزی كه هست، باید بایستد. و دلدارانه میگوید من هم همسن تو كه بودم، عاشق بودم. شب امتحان كنكور قناعت، ساواك سروان را دستگیر میكند. هنگامی كه ماموران او را میبرند، سروان یواشكی مهرش را كه روی آن نوشته شده ملت ستم دیدهی ایران، به طرف قناعت میاندازد و قناعت مهر را پنهان میكند.
فكر نزهت و دستگیری سروان چنان عمیق است كه قناعت نمیتواند فكر خود را در امتحان متمركز كند. رد میشود و به سربازی میرود و به عنوان كارمند دفتری در شهربانی زیر نظر تیمسار مشغول به كار میشود و روزی كه نزهت برای كام دهی به نزد تیمسار میرود، قناعت او را میبیند و از این رو به آن رو میشود و از یك سرباز خوش خط منظم كه مدام تشویقی میگیرد، تبدیل به سربازی نامنظم میشود كه مدام در اعداد و ارقام اشتباه میكند و سرانجام تیمسار او را تنبیه كرده، مدت سربازیاش را دو سال میكند. بعد از پایان خدمت كارمند دفتر ثبت اسنادی میشود كه محل ثبت ملك و املاك تیمسار است كه روز به روز بر ثروتش افزوده میشود. قناعت كه آدرس محل زندگی تیمسار را دارد، پس از سالها تحمل تحقیر، حالا كه نزهت را پس از آن همه سال پیدا كرده و روحیهی از دست رفتهاش را باز یافته، كلتی خریداری میكند و با مهر سروان حقنظر طی یك برنامهریزی به خانهی تیمسار رفته، او را با تیر میزند و مهر ملت ستمدیدهی ایران را بر پیشانی او میكوبد ...
بار اصلی فیلمنامه بر استفاده از تكنیك فلاش بك است كه باید بررسی كرد و دید آیا بیضایی در انتخاب این تكنیك موفق عمل كرده یا خیر ؟ اصولا فلاش بك استفاده میشود تا انگیزهی یك شخصیت یا علت یك واقعه كه در شكلگیری حوادث بسیار تعیین كننده است، با توقف لحظهی اكنون ِ داستان برای مخاطب بیان شود تا ارتباط او را با وقایع عمیقتر كند، و از آن جا كه بیشتر وجهی توضیحی و روشنگرانه دارد، باید موجز باشد و تا حد امكان بصری تا به حضور ذهن مخاطب كه منتظر پی گیری داستان است، لطمه نزند.
اما استفادهی بیضایی از این تكنیك بسیار خلاقانهتر از دلیلی است كه ذكر شد. نگاه بیضایی در این فیلمنامه كاملا تحلیلی است. او دقیقا به بررسی چرای حوادث نظر دارد و با طرح درام نزهت و قناعت كه در عین حال عناصر تیپ را هم دارا هستند، میخواهد سرنوشت جامعهای را بیان كند كه استبداد حیثیت و خلاقیت آحادش را نابود میكند و از آنها انسانهایی مفلوك و سترون و خود فروش میسازد. این تكنیك به بیضایی امكان میدهد بی آن كه اسیر اطناب شود، با گزینش و گلچین كردن حوادث، دنیای داستانی خویش را آنگونه كه در سر میپرورد، بسازد. اگر قرار بود زندگی نزهت و قناعت در زمان حال ساخته شوند، قطعا بیضایی ناچار از نوشتن یك سریال بود، بگذریم از آن كه خود را اسیر حوادثی میكرد كه زمان حال بر روایت داستان تحمیل میكند و از شرح آنها گریزی نیست و پرهیز از آنها مخل روایت خواهد شد.
بنابراین بیضایی با استفاده از این تكنیك بخشهایی از زندگی شخصیتها را گزینش میكند كه در تعیین سرنوشت آنها موثر بودهاند. نكتهی دیگر این كه مخاطب چون در زمان حال با فلاكت زندگی نزهت و نیز قناعت مواجه است، دوست دارد ( فقط كنجكاو نیست ) بداند چرا و چه چیزی بر آنها رفته كه از آن اوج به این حضیض در آمدهاند. بیضایی با این ترفند دقیقا در راستای هدف خود عمل میكند، یعنی هم مخاطب را اسیر داستان میكند ( با درگیر كردن كنجكاوی او ) و هم سطح آگاهی او را ارتقا میبخشد ( با تحلیل وقایع ). نكتهی دیگری كه باید به دلایل قبلی افزود، درگیر كردن سطحی دیگر از عاطفهی مخاطب است.
مخاطب همین كه در ابتدای فیلمنامه متوجه میشود كه نزهت فاحشهای است كه از شهر نو رانده شده، حسرتش بر افول زندگی او بسیار بیشتر از آن میشود اگر نزهت را در مسیر وقایع دنبال میكرد. آگاهی از روند فاحشگی نزهت كه نتیجهی فساد حاكم بر جامعه است، دریغ و درد و افسوس مخاطب را بیشتر میكند، زیرا در نتیجهگیری نهایی خود، نزهت را قربانی جامعه میبیند. پس انتخاب این تكنیك از سوی بیضایی با توجه به اهدافی كه ذكرشان رفت، هوشمندانه است. طی سه باری كه فیلمنامه را خواندهام، هر بار با اشتیاق غرق روایت نزهت شدهام ، اما روایت قناعت به نسبت روایت نزهت مرا جلب نكرده و برایم سوال شده كه چرا قناعت با آن كه آدم خوبی است، نمی تواند آن اوجی را كه نزهت از نظر حسی در من ایجاد كرده، ایجاد كند ؟ آیا تكنیك فلاش بك نتوانسته در طول داستان به نیاز داستان برای پیش برد داستان پاسخ مساعد دهد یا اشكال از جای دیگر است ؟ بررسی انگیزه ها و وقایعی كه براین دو رفته، مطلب را روشن میكند:
۱- انگیزهای كه زندگی نزهت را ویران میكند، نجات جان برادر است. او جسم خود را به تیمسار میفروشد تا مگر از تیرباران او بگذرند. اما آنچه قناعت را ویران میكند، به گفتهی خود لحظهای است كه میبیند نزهت برای كام دهی به نزد تیمسار میرود. آیا عشق یك طرفهی او به نزهت كه عشقی نو جوانانه است، میتواند دلیلی محكم برای ویرانی زندگی قناعت باشد؟
۲- نزهت وقتی میفهمد فریب خورده، شروع میكند به از خود انتقام گرفتن، زیرا احساس میكند شرافت خود را به عبث فروخته و حالا مشغول خود زنی است. كارش و تصمیمش احمقانه است، اما آدم دركش میكند، او همه چیز را از دست رفته میبیند، حیثیت خانواده را بر باد داده، مبارزهی برادر را به لجن كشیده و بهترین مستمسك را برای انتقامگیری رژیم از عمل كرد برادرش به دست آنها داده، اما قناعت چی؟ او قربانی ناتوانیهای خود است.
نه جرات ابراز عشق دارد نه وقتی میبیند نزهت دارد برای كام دهی به نزد تیمسار میرود، اقدامی صورت میدهد. حتی جلو نمیرود ماجرا را از او بپرسد، فقط در خود فرو میریزد و از یك سرباز منضبط به یك سرباز نامنظم تبدیل میشود كه همین گیجی در حساب و كتابها باعث میشود تیمسار با توجه به سابقهی ممتاز او اشتباهاتش را در ارقام خرابكاری فرض كرده، مدت سربازی او را دو سال افزایش دهد. تیمسار اگر به دروغ نزهت را فریفته و از او كام گرفته، به حق قناعت را تنبیه میكند. هر كس دیگری هم بود، او را تنبیه میكرد، چنان كه استوار نیز او را به دلیل ریختن جوهر روی دفتر مجازات میكند.
علی موذنی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست