یکشنبه, ۱۲ اسفند, ۱۴۰۳ / 2 March, 2025
داستان عامه پسند

مسعود رایگان در نقش جلال داوران، شخصیتی با پرنسیب و جدی است. ۵۰ سال قبل طی ماجرایی پدر او حاضر به زیر پا گذاشتن شرافت حرفهیی خود نشده و این مساله خانواده آنها را تحتالشعاع قرار داده است. در زمان جنگ در جبهه بوده و دوستان زیادی را از دست داده و پس از شهادت پدر و مادرش در موشکبارانهای تهران، سرپرستی خواهر و برادرش را به عهده گرفته است. او شخصیتی است که تنهایی و انزوای خاص خود را دارد و چنین شخصیتهایی اگر به درستی پردازش نشوند، به کاریکاتورهایی غیرقابل باور تبدیل میشوند
مخاطبان شبکه دو سیما در هفتههای اخیر شاهد پخش سریالی با عنوان «داوران» از این شبکه بودند. سریالی که در هر دو قسمت از آن، مسعود رایگان، پریوش نظریه و ایوب آقاخانی در مقام سه وکیل دادگستری هر بار با پروندهیی قضایی درگیر شده و ضمن حل و فصل این پرونده، داستانی جذاب را طی دو شب متوالی برای مخاطبان تعریف میکردند.
عنوانبندی جالب توجه سریال، سبک و سیاق خاص تصویر برداری، نحوه حضور بازیگران غیرچهره در این اثر و بهرهگیری درست سازندگان سریال از آن و روایت جزیینگر هر قسمت از این سریال، از ویژگیهای بارز این اثر تلویزیونی بود که آن را نسبت به دیگر آثار مشابه متمایز میساخت.
حال و هوای کلی سریال داوران بهشدت یادآور مجموعه «جستوجوگران» بود که دو سال قبل به کارگردانی محمدعلی سجادی و با حضور «مسعود رایگان» در نقش اصلی آن تولید شد. در آن سریال، تلاشهای یکی از بازرسان سازمان بازرسی کل کشور برای کشف و شناسایی پروندههای مسالهدار، محور سریال بود و حالا در سریال داوران، مسعود رایگان در نقش «جلال داوران» مقابل دوربین رفته و اینبار در نقش وکیلی جستوجوگر و ریزبین ظاهر شده است. برخی داستانهای این مجموعه توسط «احمد امینی» و برخی دیگر توسط «بیژن میرباقری» کارگردانی شده است.
در مطلبی که میخوانید برخی داستانهای این مجموعه از جنبههای گوناگون مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
● آخرین دیدار، ساخته احمد امینی ـ در یک قدمی جنایت
«آخرین دیدار» نخستین داستان مجموعه داوران است و قرار است مخاطب با تماشای این قسمت، با فضای کلی سریال مواجه شود. قصه این اپیزود هم درباره پدر و پسری است که مشترکا متهم به قتل دختری نوجوان هستند. دختری که قرار بوده با پسر ازدواج کند اما به طرز مشکوکی به قتل رسیده است.
در این قسمت در کنار سه بازیگر اصلی، مهرداد ضیایی، مسعود انتظاری، نگار نیکخواهآزاد، سینا کرمی، مسعود آگاهی و شهنوش شهباززاده ایفای نقش میکنند.
آخرین دیدار از کلاس درس جلال داوران در دانشگاه آغاز میشود. او در حال تدریس مباحث مربوط به وکالت و تاریخچه آن به دانشجویان است. تاریخچه مشروطهخواهی، تشکیل عدالتخانه و شکلگیری وکلایی که دیگر وکیلالدوله نیستند و به دفاع از حقوق مردم میپردازند، برخی از مباحث این جلسه است. در بخشی دیگر جلال داوران به بیان تفاوت مجرم و متهم میپردازد و در مقابل این سوال قرار میگیرد که چرا سال گذشته وکالت یک فرد متهم به قتل را قبول کرده است؟
در میان دانشجویان جوانی به نام «سپهر» وجود دارد که سوالهای مختلفی را از جلال داوران مطرح میکند. در ادامه داستان متوجه میشویم او برادرزاده جلال است و در برخی پروندهها او را یاری میکند.
این شخصیت در طول این اپیزود- دو قسمت ـ کارکردی جالب توجه دارد و گویی قرینه جوانی است که در همین داستان مرتکب قتل شده است و حالا، آدمکشی به همان اندازه که به این جوان ـ بابک ـ نزدیک است، به سپهر نیز نزدیک است. سریال داوران از نظر فضای کلی، سریال خاصی است. مخاطب تلویزیون که عادت به تماشای بازیگران چهره و شناخته شده در سریالهای تلویزیونی دارد، با چنین بازیگرانی در سریال مواجه نمیشود اما این مخاطب که همیشه به دنبال بهانهیی برای «تماشا نکردن» تلویزیون است، با بازی ضعیف یا دمدستی مواجه نمیشود که به واسطه آن از تماشای سریال صرف نظر کند.
● از نظر تصویری نیز فضای کار تازگی خاص خود را دارد.
به جای نمایش یک صحنه قتل به صورت عریان، این بخش از سریال با نمایش صحنههایی مبهم آغاز میشود. مخاطب میتواند حدس بزند اتفاقی مهیب رخ داده است و زمانی که زنی برای استخدام داوران جهت دفاع از پسرش به دفتر وکالت مراجعه میکند، حدس بیننده درباره واقعه قتل تکمیل میشود.
در ادامه سریال، ضمن روایت نحوه قتل رویا و کشف جسد او، واقعیت به مخاطب ذرهذره ارائه میشود.
از نظر تصویری در این قسمت تنوع زوایای دوربین و نمایش صحنه قتل از زوایای گوناگون و بعضا نامتعارف، از تلخی قصه میکاهد ضمن آنکه در اغلب صحنهها دوربین در مقام یک ناظر حضور دارد و رویدادها را نظاره میکند.
این تصاویر با تکنیک تدوین موازی روایت میشود و همزمان با نمایش تصاویر، یک نریشن نیز این قسمتها را همراهی میکند. در قسمتی دیگر از سریال نیز هنگام حضور بابک بر سر مزار رویا و مواجهه او با برادر رویا، استفاده از تکنیک «جامپ کات» برای تدوین، تاثیر فراوانی در انتقال حس و حال اضطرابگونه به مخاطب دارد. انتخاب نوای پیانو برای صحنههای حساس سریال هم یکی از نقاط قوت این اثر است. موسیقی در این قسمتها به خوبی در خدمت ایجاد حس و حال تعلیق قرار میگیرد.
از دیگر ویژگیهای قابل توجه این سکانس توجه به حضور گلها و گیاهان در قاب بندیهای تصویر است. حتی در اتاق بازجویی وحیدنیا هم پنجرهیی است که از ورای آن، درختها و گیاهان سرسبز حیاط دیده میشود.
در پردازش شخصیتهای این قسمت نیز نکته قابل تامل آن است که سازنده اثر هیچگاه آنقدر به شخصیت بابک- به عنوان مقتول- نزدیک نمیشود که مخاطب با او درگیری حسی پیدا کند. سریال بر این نکته تاکید میکند که وقوع یک اتفاق هولناک مانند قتل غیرعمد، بیش از هرچیز حاصل زندگی یک جوان در خانوادهیی از هم گسسته است.
اپیزود مذکور در پایان با نمایش مجدد کلاس درس جلال داوران به پایان میرسد. او در این کلاس به این نکته اشاره میکند که اتفاقی مانند قتل ممکن است برای هر فردی رخ دهد و حتی زمانی که در خارج از کلاس، سپهر درباره یک قرار- احتمالا عاشقانه- سخن میگوید، شنیدن صدای حرکت قطار در این صحنه میتواند تعبیری از نزدیک بودن خطر به سپهر باشد، زیرا در صحنههای قبلی مخاطب صدای قطار را در صحنههای کشف جسد دختری نوجوان دیده و حالا با شنیدن چنین صدایی، این خطر دوباره برای او تداعی میشود.
● جایی همین نزدیکی، ساخته احمد امینی ـ عشق قدیمی
اپیزود «جایی همین نزدیکی» روایتی از درگیری خانواده داوران با پروندهیی است که متهم اصلی آن یکی از اعضای خانواده «داوران» است. مسعود رایگان، پریوش نظریه، ایوب آقاخانی و مسعود انتظاری بازیگران اصلی و رویا جاویدنیا و بابک بیات بازیگران میهمان این اپیزود هستند. در این قسمت نیز توجه به گل و گیاه همچنان دیده میشود.
سریال در این داستان تمرکز بیشتری بر شخصیتپردازی اعضای خانواده داوران دارد.
در سریال، جلال و نوشین روحیاتی تقریبا مشابه دارند اما علیرضا فردی امروزیتر است و فرزندش سپهر، نمایندهیی از نسل امروز در میان این جمع است. نهال دختر نوشین نیز به نوعی نماد معصومیت است.
این داستان چند ماجرای در هم تنیده را روایت میکند. ماجرای اول حضور «مهشید» در سریال است. او نامزد سابق جلال داوران است و حالا وکالت پروندهیی را به عهده گرفته که طی آن مقابل جلال قرار میگیرد.
ماجرای دوم تلاش برای آلوده کردن علیرضا برادر جلال ـ با بازی ایوب آقاخانی ـ طی یک پرونده وکالت است و ماجرای سوم هم تهدید جلال از سوی طرف مقابل پرونده و در نهایت تنیده شدن این ماجراها در یکدیگر است.
مسعود رایگان در نقش جلال داوران، شخصیتی با پرنسیب و جدی است. ۵۰ سال قبل طی ماجرایی پدر او حاضر به زیر پا گذاشتن شرافت حرفهیی خود نشده و این مساله خانواده آنها را تحتالشعاع قرار داده است.
در زمان جنگ در جبهه بوده و دوستان زیادی را از دست داده و پس از شهادت پدر و مادرش در موشکبارانهای تهران، سرپرستی خواهر و برادرش را به عهده گرفته است. او شخصیتی است که تنهایی و انزوای خاص خود را دارد و چنین شخصیتهایی اگر به درستی پردازش نشوند، به کاریکاتورهایی غیرقابل باور تبدیل میشوند؛ اتفاقی که در سریال داوران به واسطه اجرای درست متن توسط مسعود رایگان رخ نداده است. حالا در چنین ساختاری، مواجهه شخصیتی همچون جلال با عشق قدیمیاش میتواند جذاب و دیدنی باشد.
جایی همین نزدیکی به واسطه قرار دادن این عناصر داستانی در کنار یکدیگر، به قصهیی پیچیده تبدیل میشود.
قصهیی که قسمت اول و نیمه اول قسمت دوم سریال، صرف بسط و گسترش آن میشود و در دقایق پایانی قسمت دوم به جمعبندی کامل میرسد. کلید حل مشکل نیز حسابداری است که در زندان است و به واسطه ایفای نقش آن توسط یک چهره ناشناخته، مخاطب نسبت به آن دچار شک و تردید نمیشود.
نکته قابل تامل این قسمت جایی است که جلال تصور میکند مهشید خواسته از او انتقام بگیرد اما در پایان متوجه حدس و گمان اشتباه خود میشود. البته کارگردان سعی نکرده تا با یک پایان خوش، به مخاطب باج بدهد و همچنان جلال را تنها و منزوی نگه داشته و خلوت او را به هم نزده است.
● مخفیانه، ساخته بیژن میرباقری ـ خانواده متزلزل
داستان اپیزود «مخفیانه» درباره دختری به نام بیتا است که مادرش مورد ضرب و شتم قرار گرفته و در یک قدمی مرگ به بیمارستان منتقل شده است اما بیتا معتقد است ضارب مادرش بیگناه است. او برای کمک به اثبات بیگناهی ضارب به نزد خانواده داوران میآید و نوشین خواهر جلال را به عنوان داور استخدام میکند. در این اپیزود علاوه بر بازیگران اصلی، ترانه کوهستانی، بهارک طالبنیا و سیامک ادیب به عنوان بازیگران میهمان به ایفای نقش پرداختهاند.
در این اپیزود نیز یک خانواده از هم پاشیده به عنوان بستری مناسب برای وقوع جرم معرفی شدهاند. استفاده از تکنیک جامپ کات و به تصویر کشیدن وقایع داستان از زوایای مختلف و متفاوت دوربین، از ویژگیهایی است که سبب میشود در صحنههای مختلف حس اضطراب به خوبی به مخاطب منتقل شود.
فرمول شکلگیری قصه این سریال بسیار ساده است: یک دروغ کوچک در گذشته، به مرور به مشکلی جدی و پیچیده تبدیل میشود! در این قسمت بیتا برای حل مشکلات شوهرش، از برادر شوهرش پول قرض گرفته و به دروغ به شوهرش گفته پول را از مادر خودش قرض گرفته است. زمانی که برادر شوهرش برای دریافت بدهی او را تحت فشار قرار داده، بیتا به سراغ سرقت طلاهای مادرش رفته و مادر نیز ناخواسته مصدوم شده اما ناگهان سر و کله سرایدار خانه مادر- ارسلان ـ پیدا شده و او ناخواسته در مظان اتهام قرار گرفته است. بیتا هم برای تسکین وجدان خود، برای ارسلان وکیل گرفته اما همین مساله باعث گرفتاری بیتا و کشف راز او شده است.
در این اپیزود مادر خانواده کمشنواست و همین مساله در شکلگیری گره دراماتیکی سریال نقشی پررنگ دارد.
یکی از ویژگیهای این اپیزود، انعکاس فضای سرد و بیروح حاکم بر روابط و مناسبات این خانواده است که در قابل نمایش روابط میان بیتا و همسرش به خوبی نمایان میشود.
● عکس یادگاری، ساخته احمد امینی- اشارههای کمرنگ به گلدکوییست
موضوع محوری این اپیزود از سریال داوران «جعل سند» است و طی آن داستان فروش زمینهای یک منطقه با سند جعلی به چندین خانوار روایت میشود.
زمینهایی که پس از گذشت ۱۵ سال، صاحب اصلیاش سر میرسد و مطالبه آن، مشکلاتی را به دنبال میآورد. الهام کردا، مسعود سخایی، سپیده خدابندهلو، معصومه سروش و پرچهر موسوی در این اپیزود ایفای نقش میکنند.
موضوع مورد اشاره سریال، مسالهیی است که میتواند دغدغه بسیاری از مخاطبان باشد. کلاهبرداری در بخش مسکن، در سالهای اخیر به پدیده رایجی تبدیل شده است و پرداختن به چنین موضوعی از این حیث، میتواند شاخکهای حسی بسیاری از مخاطبان را تحریک کند. در این قسمت پرونده توسط علیرضا ـ با بازی ایوب آقاخانی ـ برادر جلال دنبال میشود.
این اپیزود از واقعگرایی فراوانی برخوردار است و به موازات روایت قصه کلاهبرداری از اهالی این محله، رویارویی پسران دلافروز و داوران نیز به عنوان یک ماجرای فرعی به تصویر کشیده میشود.
قصه این اپیزود به نسبت دیگر اپیزودهای سریال داوران دچار ضعفها و سستیهایی در پرداخت قصه است.
شخصیت دلافروز که در ابتدای سریال بسیار خشک و غیرقابل انعطاف به تصویر کشیده شده است، در انتها و با تحولی ناگهانی به فردی مهربان تبدیل میشود که حاضر است تا برای اهالی محل کانکس بگذارد و در پایان نیز با اهالی عکس یادگاری میگیرد.
در این اپیزود با وجود پرداخت خوب قصه و نمایش دغدغهها و دلنگرانیهای اهالی یک محل از تخریب خانههایشان و نیز واکنشهای عصبی برخی از آنها نسبت به این موضوع و حتی متوسل شدن یکی از جوانان به اجرای یک نمایش ساختگی آدم ربایی، ناگهان همهچیز در پایان به شکلی سرهمبندی شده روایت میشود و این قصه را به اپیزودی ضعیف در کلیت سریال داوران تبدیل میکند.
اشارههای کمرنگ به ماجرای گلدکوییست هم از دیگر ایدههایی است که در این قسمت به خوبی پرداخت نشده و در سطح باقی مانده است. شاید بهتر بود تا به جای آنکه این ماجرا در دو قسمت روایت شود، در سه قسمت به روایت میکشد تا ماجراهای سریال با پرداخت بیشتری به تصویر کشیده میشد.
مرتضی فتحی

ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست