شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

گام های شیطانی


گام های شیطانی

در آیات قرآنی از گام های شیطانی به عنوان خطوات الشیطان سخن به میان آمده است بقره, آیات ۱۶۸و ۲۰۸ انعام, آیه ۱۴۲ و نور, آیه ۲۱ چرا که شیطان گام به گام انسان را به سوی فحشاء و منکرات می برد و بدان فرمان می دهد و اجازه تزکیه و خودسازی را به انسان نمی دهد نور, آیه ۲۱ از این رو از انسان ها خواسته شده است که خود را تحت ولایت الهی ببرند چون تنها فضل و رحمت الهی است که انسان را از گام های شیطانی حفظ می کند و موجب تزکیه و خودسازی می شود همان

در آیات قرآنی از گام های شیطانی به عنوان خطوات الشیطان سخن به میان آمده است (بقره، آیات ۱۶۸و ۲۰۸؛ انعام، آیه ۱۴۲؛ و نور، آیه ۲۱) چرا که شیطان گام به گام انسان را به سوی فحشاء و منکرات می برد و بدان فرمان می دهد و اجازه تزکیه و خودسازی را به انسان نمی دهد.(نور، آیه ۲۱) از این رو از انسان ها خواسته شده است که خود را تحت ولایت الهی ببرند؛ چون تنها فضل و رحمت الهی است که انسان را از گام های شیطانی حفظ می کند و موجب تزکیه و خودسازی می شود.(همان)

ابلیس خاستگاه شیطنت است؛ از این رو در آیات قرآنی واژه شیطان به عنوان یک لقب برای ابلیس به کار رفته و از او به عنوان دشمن آشکار تعبیر شده است. با این همه، شیطنت اختصاص به او ندارد، لذا در آیات قرآنی از شیاطین انسانی و جنی هم سخن به میان آمده است. (ناس، آیه ۶؛ انعام، آیه ۱۱۲)

● گام های شیطانی شدن انسان

چنان که گفته شد، ریشه و خاستگاه شیطنت را می بایست در ابلیس جست. اما او که سوگند خورده تا انسان ها را گمراه کند (حجر، آیه ۳۹؛ ص، آیه ۸۲) با آن که سلطنتی بر انسان و حتی جنیان دیگر ندارد و فقط توانایی وسوسه را دارد (ابراهیم، آیه ۲۲) از میان جنیان و انسان ها کسانی را به شیطنت می کشد و گروه شیاطین را شکل می بخشد.(اعراف، آیه ۲۷)

انسان که خلیفه الهی بر زمین است در مسیر راست تا جایی می رسد که متاله و ربانی شده و مظهر ربوبیت الهی می شود. (آل عمران، آیه ۷۹) اما همین انسان از این ظرفیت هم برخوردار است که شیطان شود. (ناس، آیه ۶)

ابلیس برای اینکه گروه و حزب شیاطین را از میان انسان ها و جنیان شکل دهد، به سبب عدم سلطه، ناچار است تا از اشتباهات و خطاهای انسانی و جنیان بهره گیرد تا آنان رابه حزب و جرگه خود درآورد و شیطانی کند.

از آن جایی که انسان دارای نفس است؛ این ظرفیت را برای دو مسیر متناقض برخوردار است؛ چون در حالت اعتدال نفس، انتخاب با خود انسان است که یکی از دو مسیر هدایت و گمراهی را برگزیند.(بلد، آیات ۱۰ و ۱۱؛ انسان، آیه ۳)

ابلیس از این ظرفیت برای رسیدن به اهداف خویش استفاده می کند. پس هنگامی که انسان در سر دو راهی قرار می گیرد، گام نخست را برمی دارد و از دور، القائاتی را انجام می دهد؛ چرا که نمی تواند به انسان نزدیک شود. پس همانند کسی که امیدی به اصابت تیری از میان هزاران تیر دارد، در چله وسوسه ها، تسویل می کند و امری را برای انسان می آراید و انسان، آن زشت را زیبا می یابد (یوسف، آیه ۱۸ و ۸۳؛ طه، آیه ۹۶) و در اثر تزیین ابلیس و آرایه های او آن را انتخاب می کند و انجام می دهد. (انعام، آیه ۴۳)

این القائات که از راه دور پرتاب می شود، شاید بسیاری از آنها به هدف نخورد و انسان آن را نپذیرد؛ چرا که فطرت انسانی از آن کراهت دارد و پرهیز می کند و از القائات و الهامات الهی سود می برد. اما ابلیس هرگز تا دم مرگ از فریب انسان و گمراهی او نومید نمی شود؛ پس همواره تا دم مرگ هر انسانی، این القائات و تیرهای بی هدف خود را ادامه می دهد تا به هر حال یک تیری به هدف بخورد.

وقتی یک تیری به هدف خورد، گام دوم آغاز می شود. در این زمان شیطان به او نزدیک می شود و گناهش را کوچک می شمارد و او را از سرزنش های نفس سرزنشگر (لوامه) دور می سازد. پس اولین تماس میان شیطان با انسان صورت می گیردکه خداوند از آن به مس شیطان یاد می کند.(اعراف، آیه ۲۰۱)

● شکل گیری شیطان پرستان

در این حالت انسان های باتقوا با یاد خداوند و ذکر الله اجازه نمی دهند تا شیطان به این تماس های خود ادامه دهد؛ چرا که ذکر الهی چشمان ایشان را بصیرت می بخشد و حقیقت عمل زشت خود را می بینند. (بقره، آیه ۲۸۲؛ انفال، آیه ۲۹؛ طلاق، آیه ۳)

اما اگر تقوا نداشته باشند، به ابلیس اجازه می دهند تا وارد خانه دل شود و در آنجا آشیانه ای برای خود دست و پا کند. پس در مقام وسوسه می نشیند و در گوش جان انسان در درون به وسوسه های خود ادامه می دهد. (ناس، آیه ۵)

این کار را ابلیس ادامه می دهد تا جایی که دیگر انسان ذکر و یاد خداوند را فراموش کند و شیطان در جان و دل آدمی جایی برای خود برای همیشه باز می کند و قرین او می شود. (نساء، آیه ۳۸؛ زخرف، آیات ۳۶ و ۳۸) اینجا قرین الهی یعنی فرشته را بیرون می کند و شیطان خود جایگزین او می شود.(ق، آیه۲۳)

شیطان از این پس براین انسان سلطه می یابد و انسان، ولایت شیطان را می پذیرد و شیطان ولی و حاکم او می شود. (اعراف، آیات ۲۷ و ۳۰)

در اینجا شیطان به اولیاء خود وحی می فرستد (انعام، آیه ۱۲۱) تا به عنوان سربازان او وارد عمل شوند و مردمان را گمراه سازند. (همان)

در این زمان چنان شخصیت انسان تغییر کرده است که زشتی ها برای او زیبا و زیبایی ها برای او زشت جلوه می کند و حقایق از پنجره دل بر او وارد نمی شود و دلش مهر شده است و از این پس فسادهای خود را اصلاحات می شمارد و بدکاری ها را خوبی می داند. (بقره، آیات ۸ و ۱۲) بلکه هدایت را در خود می داند و دیگران را به این هدایت دعوت می کند؛ (اعراف، آیه ۳۰) و رشد را در راه و روش خود می داند و به جنگ گفتمان الهی می رود؛ چنانکه فرعون این گونه شد. (غافر، آیه ۲۹)

اینجاست که چنین انسانهایی حزب شیطانی را به وجود می آورند و به عنوان شیطان پرستان به عبادت شیطان می پردازند و دیگران را به آن دعوت می کنند. (مریم، آیه ۴۴)

این حزب شیطانی (مجادله، آیه ۱۹) چنان از خداوند دور می شوند که دیگر نفس سرزنشگر، الهامات تقوایی الهی، قرین های آسمانی از فرشتگان، وحی پیامبران و هرگونه هدایت دیگری در ایشان تاثیر نمی کند و دیگر به طورکامل خدا را فراموش کرده و تنها به شیطان می اندیشند و او را خدا و معبود خود قرار می دهند (مریم، آیه ۴۴) پس خود شیطان شده و از انسانیت به طور کامل جدا می شوند و تنها شکل انسانی دارند در حالی که ماهیت و هویت و شخصیت آنان شیطانی است. (انعام، آیه ۱۱۲؛ ناس، آیه ۶)

اینها گام های ابلیس است تا انسان را شیطانی کند و به هدف خویش برسد که گمراهی انسان بود.

عباس ملک آبادی