پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

شادی و نشاط ملی, شاخصه توسعه


شادی و نشاط ملی, شاخصه توسعه

یکی از مباحثی که اگر به آن درست و مبنایی پرداخته شود می تواند موجب انبساط خاطر و تحرک و آرامش فردی و اجتماعی شود, و فرآیند رشد و توسعه جامعه را رشد و شتاب بیشتری بخشد بحث شادی و نشاط است

یکی از مباحثی که اگر به آن درست و مبنایی پرداخته شود می تواند موجب انبساط خاطر و تحرک و آرامش فردی و اجتماعی شود، و فرآیند رشد و توسعه جامعه را رشد و شتاب بیشتری بخشد بحث شادی و نشاط است.

در مقاله حاضر، این بحث با استفاده از نظرات کارشناسان امر: حمید پارسانیا، دکتر پورحسین و دکتر قرایی مقدم مطرح و به جوانب مختلف آن اشاره شده است.

اینک با هم، مطلب را از نظر می گذرانیم.

● شاخص شادی و نشاط اجتماعی

در بررسیهای شناختی شاخصهای توسعه یکی از شاخصهایی که مورد توجه قرار می گیرد شاخص شادی و نشاط اجتماعی یا به تعبیری دیگر نرخ امید به زندگی یا نرخ امید به آینده است. در بادی نظر چنین می نماید شاید نتوان میان نرخ امید به زندگی و توسعه علمی و اقتصادی و حتی فرهنگی ارتباط وثیقی یافت. در واقع نشاط و شادی یکی از ابعاد روانشناختی فرد و جامعه است و فرد و جامعه هنگامی دارای شادی و نشاط خواهند بود که شاخصهای معیشتی و رفاهی از یک سو و دیگر شاخصهای فرهنگی، علمی و سیاسی آن جامعه از سوی دیگر از رشد قابل قبولی برخوردار بوده و یا دست کم در سطح مطلوبی قرار گرفته باشد.

نباید از نظر دور داشت که رابطه توسعه و نشاط اجتماعی یک رابطه یک سویه نبوده و نشاط و شادی صرفاً معلول وضعیت مطلوب اقتصادی و... نیست. این دو متغیر بی تردید بر یک دیگر رابطه کنش و واکنش داشته و بر یکدیگر مؤثرند. شادی و نشاط ماده اصلی تغییر، تحول و تکامل انسان است و در جامعه بانشاط و باطراوت زمینه تولید بهتر اشتغال بیشتر، اقتصاد پویا و سالمتر و کسب ثروت مشروع فراهم می شود چرا که در چنین محیطی انرژی های نهفته در جهت خلاقیت آزاد گردیده، ذهن ها پویا، زبان ها گویا و استعدادها شکوفا می گردد. وقتی به یک جامعه نشاط تزریق می شود، در پی آن فعالیت های روزمره با رونقی دو چندان پی گرفته شده، بخش قابل توجهی از انحرافات نسل جوان بویژه گرایش به الکل، قرص های روان گردان و مواد مخدر کاسته می شود چرا که به اعتقاد بسیاری از روانشناسان، گرایش به این مواد ناشی از تمایل جوان به کسب شادی های کاذب است.

به این ترتیب جامعه با نشاط و فرحمند جامعه ای است که استعدادهای افراد آن شکوفا گردیده و رفاه و امنیت را برای آحاد آن جامعه به ارمغان آورد. در مقابل، جامعه ای افسرده، خموده و مغموم هر روزه بر مشکلاتش افزوده شده و با شتاب به انتهای خط نزدیک می گردد. جامعه ایران به عنوان جامعه ای جوان استعداد سیرهر یک از این دو مسیر را در خویش دارد. جوان به اقتضای انرژیهای نهفته در خویش هم توان جهش های بلند به سمت توسعه و پیشرفت را داشته و هم این قابلیت را داراست که در صورت عدم توسعه بهداشت روانی جامعه و هدایت مؤثر مسئولین امر، مسیر عکس را بپیماید. آسیب های فراروی یک جامعه مغموم و افسرده آنچنان گسترده و مهلک است که نمی توان آن را به بهانه هایی چون مذموم بودن شادی و شادکامی نادیده گرفت. اگر عنصر شادی و نشاط در جامعه تعریف، برنامه ریزی و مدیریت نشود چه بسا دستمایه دسیسه های بحران آفرین دشمنان قسم خورده ای شود که تا به حال تلاش بسیار نموده اند تا گزندی را متوجه این آب و خاک نمایند. و البته پرپیداست که دشمنان نیز جز همین یأس و ناامیدی و حزن اجتماعی را برای ما آرزو نمی کنند و تعبیر بلند مقام معظم رهبری «دشمنان از خوشحالی و شادی ما غمناک می شوند» و به همین علت است که همواره تلاش می نمایند با آمار و ارقام مخدوش از وضعیت اقتصادی، نرخ رشد امید به آینده، فساد و مفاسد اقتصادی و اداری و دهها نمونه از این نوع ترفند بذر یاس و ناامیدی را در جامعه بـپراکنند و از این طریق، شادی و نشاط را از جامعه ما بربایند و امنیت ملی ما را آماج هجمه های خود قرار دهند.

متأسفانه در میان جامعه نیز دوستانی یافت می شوند که ناخواسته و ناآگاه بامنویات دشمنان خارجی همراهی می نمایند و با برداشتی یک سویه از کلمات حقه قرآن کریم و احادیث شریف اراده باطل نموده بر مذمت فرح و شادی تحکم می نمایند و گمان اشتباه می برند که مؤمن بایستی ظاهری جدی و صلب داشته و همواره سر در جیب مراقبت فرو کرده و در بحر مکاشفت مستغرق باشد غافل از آنکه اسلام دین فطرت است و آموزه های آن بر اساس فطرت الهی است. ایشان با این نشانه که شادی در قرآن بارها مورد نکوهش قرار گرفته مهر رد برپای آن می نهند و چنین استدلال می کنند که شادی و نشاط مظهر جامعه ملا و مترف زده و مرادف است با آویختن به جنبه های سافل حیات بشری و خوش بودن به ظاهر و مظاهر امور دنیوی است از این رو فرد شاد فردی است قارون صفت و جامعه شاد جامعه ایست گناه آلود. این نوشتار بر این باور است که آنچه بیشتر مخل شادی و نشاط اجتماعی است و آن را در معرض تهدید و تعرض قرار می دهد همین همراهی است وگرنه تلاش دشمنان خارجی راه به جایی نبرده و جز زحمتی بر ما و بردن عرض خویش کامی بر نمی گیرند. لذا ابتدا تلاش می نماید مبانی شادی و نشاط را به اختصار در آیات و روایات جستجو نماید.

● شادی و نشاط از منظر آیات و روایات

براساس آموزه ها و تعالم دین مبین ا سلام، گرایش ها و بینش هایی در وجود آدمی وجود دارد که بیش از آن که محصول تعامل او با عالم خارج باشد فطری او و خمیرمایه ایست که در نهاد او به ودیعه گذاشته شده است. این فطرت، فطرتی است الهی به این معنا که این گرایشها و تمایلات عین مقتضای فطرت و رحمت و مشیت خداوند است. اقتضای رحمت و مشیت خداوند متعال آن است که انسان بر صراط مستقیم قدم نهاده و از این طریق به فلاح و رستگاری مقدر خویش نائل شود و این فلاح و رستگاری محقق نخواهد شد مگر آنکه انسان سعه وجودی و امکان استعدادی این طی طریق را داشته باشد که البته خداوند این میل را در حاق جان او حک نموده و مهر فطرت و ربوبیت خویش را بر دل انسان ضرب نموده است. «فاقم وجهک للدین حنیفا فطرت الله التی فطرالناس علیها...» (مریم/۳۰) و نیز «و اذ اخذ ربک من بنی آدم من ظهورهم ذریتهم و اشهدهم علی انفسهم الست بربکم قالوا بلی...» (اعراف/۱۷۲)

بدین ترتیب حس خداجویی و میل و گرایش به سوی مبدایی قدسی وحی و قیوم در نهاد بشر استقرار یافته و انسانیت او را از این رهگذر برجسته تر از سایر مخلوق قرار داده است. شاهد مصدق این نوع فطرت وجود نقشینه ها و آثاری است که در غارها و الواح سنگی انسانهای عصر پارینه سنگی کشف گردیده و در عصر حاضر نیز وجود این همه ادیان مختلف و متعدد گواه این مدعا است.

آنچه مسلم است اینکه وجود این گرایش فطری شرط کافی استقرار بر منهج صواب نیست و اگر دست انسان در دستان وحی و نبوت قرار نگیرد همین میل فطری او را بر سبیلی دیگر خواهد کشانید که انتهایش اسفل السافلین است. طرفه آنکه انسان بر طریق فطرت آفریده شده و بسیاری از خواست ها و گرایش های باطنی او بر پایه ی فطرت ابتناء گردیده است. میل به خداجویی، کمال طلبی، عدالت خواهی، نیک خواهی، جمال و ده ها گونه از این نوع، مشترک میان تمام انسانها و ذاتی نفس ایشان است. حتی جانی ترین افراد و مفسدترین انسانها در عمق جان خویش و آن گاه که در برابر خلوت وجدان خویش قرار می گیرند نوع اعمال خویش را نکوهش کرده این معانی بلند را می ستایند.

یکی از فطریاتی که خداوند جل و اعلا در نهاد بشر نهاده فطرت نشاط جویی و شادکامی است. انسان همواره از حزن و اندوه گریزان و به سوی نشاط و شادی روی توجه نشان می دهد. حزن و ناامیدی در آثار دینی و مذهبی ما به کرات مذموم و مورد نکوهش واقع شده تا جایی که یاس و ناامیدی، کفر معرفی شده اند (یوسف/۸۷) و به بیان رهبر فقید انقلاب(ره) غم و اندوه و یاس و ناامیدی از جنود شیطان به شمار آمده به گونه ای که با ترفندهایی آدمی را مسخر شیطان می سازند (صحیفه امام ج۱۰ ص ۷۵). از این گذشته با وجود آنکه کلمه حزن و سایر شقوق آن چهل و سه بار در آیات قرآن آمده است اما در هیچ آیه ای از این آیات بر تایید حزن و اندوه اشاراتی نرفته وحتی نمی توان آیه ای دال بر اینکه «محزون و اندوهگین» باشید یافت. البته احادیثی وارد گردیده که به هنگام تلاوت قرآن محزون باشید (اصول کافی جلد۲ باب الترتیل) و یا اینکه امام علی(ع) در وصف مؤمنین می فرمایند: «قلوبهم محزونه» (نهج البلاغه خطبه ۱۹۳) اما کیست که نداند این حزن، غیر از آن حزنی است که نتیجه یأس و نامیدی است. شاید اشکال شود که یأس در مقابل رجاء است نه نشاط یا شادی. اما مگر نشاط قرین رجاء نیست در واقع نشاط جز با امید حاصل نمی گردد و فرد و جامعه ای با نشاط و فرحمند است که منحنی امید در آن رو به بالا باشد. به بیان دیگر این حزن می تواند در پاره ای امور مساوی با نشاط باشد چنانکه نشاط و شعفی که از حضور در مراسم عزاداری سالار شهیدان یا شنیدن صوت قرآن به آدمی دست می دهد همان مصداق نشاط است. در نتیجه مبداء تصوری ما از حزن در این مجال همان حالتی است که معادل افسردگی و یأس و نامیدی است که هر از گاهی آدمی را مسخر خطوات خویش می سازد.

باری مدعا این است که میل به شادی و نشاط، فطری آدمی است و انسان ناخودآگاه و بدون هیچ علم حصولی به این میل علاقه نشان داده و به سوی آن حرکت می نماید حال آنکه حزن و اندوه را طرد نموده و ذات انسان در مقابل آن از خویش مقاومت نشان می دهد و پیوسته در ترک و فرار از آن می کوشد. اما چنانکه آمد این میل و گرایش، در پرتو تعلیم و تربیت صحیح و برگرفته از تعالیم همان فطرت گذار راستین است که به فلاح و رستگاری می انجامد و شادیهای کاذب را از حقیقت خویش دور می نماید.

باری شادی نیز چون بسیاری از مفاهیم اخلاقی مقول به حسن و قبح است. فی الواقع این مفهوم نیز در شرایط زمانی و مکانی متفاوت معنایی متفاوت می پذیرد چنانکه فی المثل ایثار و از خودگذشتگی آنجا که در راه باطل باشد نه تنها ممدوح نیست که مذموم است و چنین است مفاهیم بلندی چون سخاوت، دستگیری، مهربانی و...

لفظ شادی را اگر معادل فرح لحاظ نماییم با مشتقاتش حدوداً بیست و پنج بار در قرآن کریم بکار رفته که گاه معنایی مذموم از آن مستفاد می شود و گاه آیاتی ممدوح چنانکه در مذمت آن فرح فرمود «ان الله لایحب الفرحین» (قصص/۷۶) و در مدح آن فرمود: «یومئذ یفرح المؤمنون بنصرالله ینصر من یشاء و هوالعزیز الرحیم» مؤمنان واقعی همواره در خوشحالی و سرور هستند و آن را به شکل تبسم و نشاط نشان می دهند. علت این امر را می بایست در اموری چون اخلاص ایشان در امور و کارها و توحید محض دانست (انسان آیات ۵ تا ۱۱) خداترسی (همان) ایمان به حسابرسی آسان در قیامت و روز رستاخیز (انشقاق آیه ۷ و ۹) عقیده به روز قیامت و پاداش بهشت و به روزی (حاقه آیه ۱۹ تا ۲۴ و نیز انسان آیه ۱۰ و ۱۱) که برخاسته از روحیه ایثارگری (انسان آیات ۵ تا ۱۱) و انفاق و اطعام به نیازمندان (همان) و شهادت طلبی (توبه آیه ۱۱۱) و اعمال نیک و صالح (غاشیه آیه ۸ و ۹) است موجب می شود تا سرور و خوشحالی همه وجود ایشان را دربرگیرد و هرگز حزن و اندوهی بر گذشته و خوف و ترسی از آینده نداشته باشند. آنان به سبب این که به تقدیر الهی در همه امور (حدید آیات ۲۲ و ۲۳) و حتی رزق و روزی (روم آیه ۳۶ و ۳۷) ایمان واقعی دارند و بر این باورند که خداوند مالک مطلق زمین و آسمان است (شورا آیه ۴۸ و ۴۹) بر هر تنگدستی و مصیبتی صبر می کنند (هود آیه ۱۰ و ۱۱) و همواره بر عمل صالح و نیک تأکید می کنند (همان) و این گونه است که برخوردار از آرامش روحی و روانی هستند. آیات شریف از این دو معنا بسیار است و ما برای رعایت اختصار به همین چند آیأ شریف قناعت می ورزیم. بیان این مطلب ضروری است که برای شادی الفاظ دیگری نیز در قرآن آمده است که از جمله می توان به سرور و رضا نیز اشاره نمود اما باید خاطرنشان نمود که در این مجال بحث بر معانی الفاظ نیست بلکه مقصود معنایی است که از این الفاظ اراده می گردد و این معنا هم همان انبساطی است که به دلایلی به انسان دست می دهد و ما نیز آن را معادل شادی و نشاط می گیریم. مخلص کلام اینکه این مذمت قرآنی هیچگاه ذات فرح و شادی را نشانه نرفته و آن را انکار نکرده است.

در روایات وارده از معصومین علیهم السلام نیز توصیه شده است با برادر خویش با روی گشاده ملاقات نمایید (کافی باب حسن البشر) و شادنمودن دیگران همپای شادنمودن ائمه طاهرین و رسول خدا بیان گردیده (کافی باب ادخال...) و افرادی که جهت ناراحتی دیگران تلاش می کند بدترین افراد شمرده شده اند. از این جهت است که اسلام زدودن اندوه را از دل افراد مؤمن سفارش می نماید، و به استحکام پیوندها به ویژه صله رحم اهتمام ویژه دارد، و حتی در کتاب های حدیثی (اصول کافی، ج۲) بابی را به این منظور گشوده اند. باب ادخال السرور علی المؤمن، که حاکی از اهتمام اسلام به نشاط و شادابی واقعی بر انسان است. لذا امام باقر(ع) در این باره می فرماید: «.... تبسم الرجل فی وجه اخیه حسنه، و صرف القذی عنه حسنه، و ما عبدا... بشئ، احب الی ا... من ادخال السرور علی المؤمن»... تبسم مؤمن به مؤمن و زدودن اندوه از چهره مؤمن از حسنات است، و زدودن گرد و غبار از چهره مؤمنین از حسنات است و یکی از بهترین عبادات خداوند و محبوب ترین آنها خوشحال نمودن مؤمن است. (الکافی ج۲، ۱۸۸) «صرف القذی» به معنی زدودن گرد و غبار از چشم یا اشک چشم به کار رفته است.

بیان فوق لطیف ترین تعبیر برای زدودن حزن و اندوه از دل است و والاترین بیانی است که در باب مسرورنمودن دیگران می توان سراغ داشت. از نظر اسلام کسی که در جهت نفاق افکنی یا محزون نمودن مؤمنین تلاش نماید، در حقیقت در جهت اهداف شیطان تلاش می کند و باید از چنین چیزی به خداوند پناه برد. (فلق/۴) خلاصه کلام دراین بخش این است که: اسلام دین نشاط و شادابی است و هرآنچه با آن منافات دارد یا منتهی به حزب و اندوه شود از خطوات شیطان شمرده شده است. نتیجه آنکه قرآن و روایات اسلامی به نشاط و شادابی نگاه مثبت داشته و آنها را از علائم مؤمنان و اوصاف بهشتیان شمرده اند (کافی باب ادخال السرور علی المؤمنین) اما مذمت آن به جهت تقارن با موضوعات مذموم و مکروهی بوده است که منافی فطرت سلیم و شریعت عزیز بوده است.

● شورای عالی، شادی و نشاط اجتماعی

نظر به اینکه شورای عالی انقلاب فرهنگی ازسوی مقام معظم رهبری قرارگاه اصلی فرهنگ کشور معرفی شده است با نگاه جامع خویش به مقوله علم و فرهنگ و درک و پیوند مبارک توسعه علم و نیز فرهنگ متعالی مورد انتظار یک کشور اسلامی با شادی ونشاط، این واقعیت مسلم را به معاینه درک نموده و مبحث شادی و نشاط ملی را به عنوان یکی از اولویت های خویش درسال ۱۳۸۸ برگزیده است. در این راستا دبیرخانه شورا به عنوان عقبه علمی و فرهنگی شورا از طریق دفتر ارتباط با مجامع تخصصی خود با دعوت از صاحب نظران حوزه و دانشگاه اقدام به برگزاری سه نشست علمی و تخصصی نموده است این دفتر تلاش کرده به سه رویکرد فلسفی، جامعه شناختی و روانشناختی ابعاد و اضلاع شادی و نشاط را بررسی نموده و حتی المقدور به وحدتی مفهومی از نشاط و شادی دست یابد چرا که داشتن تصوری واضح و متمایز از موضوع پژوهش و ایضاح مبادی تصوری و تصدیقی موضوع مورد بحث از ضروریات هر کاوش علمی است. در ادامه خلاصه ای از هریک از سه نشست پیش گرفته ارائه گردیده و در خاتمه محورها و نکات کلیدی مشترک و اختصاصی هریک از این نشست ها فهرست می گردد.

الف) شادی و نشاط در حکمت متعالیه

مفهوم شادی با یک سلسله مفاهیم ملازم و نزدیک به آن مثل بسط، انبساط، سرور و فرح همراه است. البته سرور را به همان شادی و شادابی ترجمه می کنند. شادی مربوط به وجه درونی است و در شادابی بیشتر چهره منظور است و سرور هر دو را دربرمی گیرد. سرور را در لغت معادل فرح هم می گیرد با این تفاوت که فرح بیشتر به امور دنیایی گفته می شود و سرور بیشتر امور معنوی را دربرمی گیرد؛ اما به جای همدیگر هم استعمال می شوند. به هرحال این لفظ فرح معادل همین سرور است و سرور همین شادی است و شادی همین شادابی است. این ها معادل هستند اما مفاهیمی که معادل نبوده اما ملازم هستند؛ اینگونه مفاهیم زیاد هستند مثل مفهوم شوق که با شادی و در برخی اوقات هم با محبت و بسط تلازم دارد. مفهوم و معنای شادی و نشاط از مفاهیم کاملاً تئوریک و نظری است.

اینکه شادی چیست و یا مصداق آن کدام است؟ مثل مفهوم سپیدی و یا دیگر مفاهیم ملموس نیست اولاً خود مفهوم و بعد معانی آن و مصادیق آن مشکک است و انسان را به شک می اندازد که آیا این مصادیق یکی است و یا چند تا است؟ از نظر نوعی وحدت که در آن هاهست یکی هستند ولی از نظر تکثر موجود در آن ها اختلافاتی با هم دارند. یکی از مفاهیم دیگر که هم افق با این هاست و ملازم است و گاهی هم از برخی جهات هم معناست مفهوم لذت است. خود مفهوم لذت ازدیرباز تعریفش مورد توجه متکلمین و فیلسوفان بوده است. نوعاً لذت را که با شادی قرین و همراه است به ادراک ملایم معنا می کردند. بوعلی در کتاب اشارات و تنبیهات مفصل راجع به این مفهوم بحث می کند. در نمط نهم فی البهجه و السعاده بهجت را به معنای همین سرور و به معنای شادی و شادابی و سعادت به کار می گیرد.

لذت یک نوع درک است و رسیدن به چیزی است که در نزد درک کننده کمال او و خیر او باشد. باید از آن جهت که کمال و خیر اوست مورد توجه قرار گیرد تا لذت ببرد. چون انسان مراتب مختلف ادارک دارد و از سوی دیگر نیز وجود، مراتب مختلف دارد لذا لذت نیز مراتب مختلف دارد و چون کمال نیز مراتب مختلف دارد از همین رو شادی های متناسب با این مراتب نیز وجود خواهد داشت بعد کمال و خیر عقلانی مطرح می شود که ادارک و لذت ملازم با خود را دارد. شادی و لذت عقلانی اصلاً قابل قیاس با شادی وهمی و خیالی نیست. زیرا لذت های خیالی باید در مقابل رنج و تعب خیالی قرار گیرند از این رو آن لذت ناب در حوزه عقلانی یافت می شود.

اینکه در درون معنای شادی ادراک قرار دارد نکته مهمی نهفته است. تازه اگر ادراک چیزی را هم داشته باشیم لذت نمی بریم انسان نفس که می کشد لذت نمی برد اگر این عناصر در تألیف حقیقت لذت وجود داشته باشد ما نقش آگاهی را در حضور لذت و نقش غفلت را در فقدان لذت می توانیم ببینیم و اگر آگاهی یک پدیده قابل قبض و بسط و تعلیم وتعلم است، در حوزه فرهنگ قابل گسترش بوده و عوامل فرهنگی و تاریخی می توانند آن ها را تغییر دهند لذا معلوم می شود لذت چه مقدار صورت اجتماعی، فرهنگی و تاریخی دارد.

محیط های مختلف فرهنگی و نظام های مختلف آموزشی در این که جامعه از چه چیزی احساس لذت کند و این ساخت ها آستانه های ادراکی را بالا و پایین ببرد و چون این آستانه ها قابل تغییر است حوزه های لذت هم متفاوت است اما مهم این است که خصوصیات هر لذت چیست؟ و لوازم فرهنگی و تاریخی هر یک چیست؟ و حتی لوازم اجتماعی اش چیست؟ یعنی حتی وقتی لذت متوجه امور دنیایی شد و یک مجموعه ای دست به سو این لذت بردند تکالب به وجود می آید یعنی این لذت به دلیل محدود بودنش یکی را نمی تواند ببرد مگر اینکه دست دیگری را بردارد. وقتی جامعه ای مستغرق در لذت های جسمانی است دیگر سبقت در امور خیرات نیست بلکه یک سبقت است در امور محدود و این سبقت، همه را گرگ هم می کند. و اجرای قوانین هم در چارچوب این معنا قوام و شکل می گیرد تا بیشترین مقدار را لااقل بتواند ببرد و خیلی از این موارد.

اگر دنیای مدرن تجربیاتش، زیستش، درکش، نیلش، تعریفش و آگاهی اش (اصلا لذت با آگاهی می آید) در حوزه ای از لذت رخت بربندد آن حوزه لذت از آن جامعه اصلا رخت خواهد بست و واقعاً جامعه از آن لذت نمی برد. شما اگر حوزه آگاهی را عوض کردید و معرفت را عوض کردید و آن معنای معرفت در زیست آمد، آن معنای لذت به تدریج عوض می شود. این نکته مهمی است که توجه داشته باشیم که شادی و نشاط و غم و الم کاملا هویت معرفتی دارد و مصادیق و سطوح مختلفی هم دارند و این مصادیق و سطوح در حکمت متعالیه که می آید به دلیل بحث تشکیک در وجود و بازگشت مفهوم علم و مساوقت مفهوم ادراک با وجود است و لذا خود لذت مثل مراتب هستی مشکک می شود. خود شادی یک مصداق مشکک می شود. ضمن اینکه با وجود تشکیک دارای یک هویت معنایی مشترکی بوده به این معنی که از آن معنای متعالی پرتوی در این معنای متدانی هست و این معنای متدانی ودانی یک نشانی از آن دارد و اصلا توجه به این هویت تشکیکی می تواند یک مسیر تربیتی خاصی را هم داشته باشد. چنانکه در محیط های خانواده ها می توانید ببینید بعضی مجالس فرح و انبساط برای برخی که می روند مجلس عزاست. به این معنا که اصلا نمی تواند از این فضا لذت ببرد. گاهی فرد در رفتار خودش با صاحب این مجلس گرفتار تضاد می شود. یک وظایفی دارد که صاحب مجلس را ایذا نکند اما از این سو خود ایذا می شود.

ب) عوامل مؤثر در شادی و نشاط اجتماعی

انسان ها با شادی و غم آفریده شده اند و همین که دور هم جمع شوند خنده و شادی آغاز می شود. چنانکه آثار آن را می توان در قبایل ابتدایی رؤیت نمود. در جوامع امروزی نیز آثار شادی را می توان در مراسم ها و جشن های مختلف مشاهده کرد. لذا شادی و نشاط را به عنوان یک پدیده اجتماعی می توان بررسی و تبیین نمود. این پدیده همه جانبه بوده و تک بعدی و تک علتی نیست و در نتیجه دارای زمینه های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و طبیعی است.

وقتی ذهنیت فرد و جامعه مادی شد شادی و نشاط آن هم مادی می شود و شادی وجهه ای مادی به خود می گیرد و هدف سود اندوزی و کسب مادی قرار می گیرد و چنین است که شادی و نشاط واقعی از جامعه رخت برمی بندد.

شادی و نشاط ملی سرمایه ملی به حساب آمده و آنچه در جامعه ما مغفول و کمرنگ مانده همین سرمایه اجتماعی است که البته خود منتهی به کم رنگ شدن شادی و نشاط در جامعه می شود و البته کم رنگ شدن نشاط و شادی هم موجب آسیب رسیدن به سرمایه اجتماعی می شود بگونه ای که سرمایه هایی چون ارتباطات معنوی، همبستگی خانوادگی، دیگرخواهی و... به علت عدم شادی و نشاط رو به ضعف نهاده و در صورت تقویت نشاط و شادی تقویت می گردد.

یکی از عوامل تضعیف شادی و نشاط، فقر ارتباطات است. به تعبیر دیگر فقر ارتباطات باعث فقر نشاط می شود و یکی از ضعف های سرمایه اجتماعی جایگزین شدن ارتباطات صوری به جای ارتباطات معنوی است که منشأ آن خانه و خانواده است. روابط خانوادگی در عصر حاضر چهره ای مکانیکال به خود گرفته و همین ارتباطات مکانیکی موجب دور شدن والدین از فرزندان و حتی خود والدین از یکدیگر شده است و شاید یکی از عوامل مهم پدرکشی و مادرکشی این روابط مکانیکی باشد.

عامل دوم رفاه و تأمین اجتماعی است. جامعه ای که انواع بیمه و تأمین اجتماعی را داشته باشد جامعه ای امیدوار و جامعه ای شاد و شادی آور است. عوامل دیگری را می توان فهرست نمود چون قوانین و مقررات قضایی که بیشتر تنبیهی است تا ترمیمی. خانواده ای که نان آور خویش را به هر دلیل از دست می دهد خانواده ای مغموم و مستعد برای هرگونه نافرمانی است. عوامل دیگری نیز در این موضوع دخیلند از جمله قوانین بورکراتیک اداری، حاکمیت سیاسی، و...

● تأثیرات روانی شادی و نشاط و نقش رسانه ها

از نظر روانشناسی شادی یک هیجان مثبت است که به صورت درونی و بیرونی پدید می آید و در پی آن انسان احساس لذت و بهجت درونی می کند و نسبت به موقعیت بوجود آمده تمایل نشان می دهد. شادی دو نوع واقعی و کاذب دارد. نوع واقعی آن شادی کنترل شده است که به نوعی انبساط تبدیل می شود. شادی همچنین دو نوع ارتجالی (غیراختیاری) و اختیاری دارد که نوع غیراختیاری آن با خنده و لبخند همراه است، زودگذر است و محرک بیرونی دارد ولی نوع اختیاری آن پایدارتر است. نشاط لزوما با خنده همراه نیست ممکن است در گفتگوی کاملا جدی انبساط درونی بوجود می آید. انتظار تحقق مطلوب هم شادی ایجاد می کند و عدم تحقق مطلوب غم و اندوه را به دنبال دارد. شادی موجب ارتقای بهداشت روانی فردی و اجتماعی و احساس رضایتمندی انسان می شود که پیامدهایی چون ارتقاء سطح خود پنداشت، حرمت خود، امید، خودشکفتگی، احساس مولد بودن و به لحاظ جسمانی پیامدهایی چون کاهش دردهای جسمانی، تخلیه هیجانی، رفع خستگی، تنظیم سازوکارهای فیزیکی و شیمیایی دارد.

شادی و نشاط از یکدیگر متمایزند شادی، هیجانی زودگذر و نشاط، احساس هیجانی و عاطفی پایدارتری نسبت به شادی است. برخی شادی ها نمی توانند احساس خوشایند پایدار ایجاد کنند و شاید نوعی افسردگی و احساس گناه را نیز در پی خواهند داشت؛ اما نشاط ضمن آن که لزوما به صورت هیجان خنده بروز نمی کند، همیشه پایدار بوده و احساس سرخوشی و لذت درونی را توأم با بهجت برای فرد فراهم می سازد. شادی را می توان به نشاط تبدیل کرد.

باید در نظر داشت که در تأثیرات روانی یک نگاه کلی نگر و یک نگاه جزء نگر داریم. در نگاه جزء نگر کسانی که شاد هستند همیشه نمرات بالاتری دارند. فشار خون آن ها تنظیم است. سیستم ایمنی آن ها بهتر کار می کند و زخم آن ها زودتر خوب می شود. زایمان راحت تری دارند. سروتنین بهتر ترشح می شود و رضایت از زندگی بیشتر می شود در نگاه کل نگر یکی از شاخص های سلامت روان رضایت مندی از زندگی به شکل خودشکفتگی است. شادی موجب ارتقای بهداشت روانی فردی و اجتماعی و احساس رضایت مندی انسان می شود.

صورت اجتماعی با شادی و نشاط همبستگی دارند. در عشایر رنگ های متنوع مشاهده می شود. در کشورها و جوامعی که تبعیض در آن ها کمتر است رضایتمندی بیشتر است. در فقر صحبت از نشاط اجتماعی نمی توان کرد.

رعایت اصول آرامش بخشی، نشاط انگیزی، امیدبخشی، به وجود آوردن موقعیت تفریحی در قالب های مختلف نوشتاری، سمعی و بصری می توانند موجد و یا مؤید شادی و نشاط باشند و به عنوان محرک هیجانی مطرح شوند. اما ذکر این نکته مهم است که محرک های بیرونی مثل رسانه ها تنها در صورت وجود زمینه های روانی درونی می توانند نقش نشاط انگیزی و شادی بخشی را ایفا نمایند.

رسانه ذاتی دارد و کارکردی. ذات آن نوبه نو شدن و تغییر است نه آرامش، این جعبه در دنیای پرشتاب کنونی جعبه حرکت است درونی می توانند نقش نشاط انگیزی و شادی بخشی را ایفا نمایند. اما کارکرد رسانه می تواند نشاط انگیز باشد و این در صورتی است که استفاده درست از آن بشود در بررسی ها معلوم شده مردم ایران حدود ۴ ساعت و ۵۰ دقیقه تلویزیون نگاه می کنند و تلویزیون را طوری تنظیم می کنند که بعد از خواب خاموش شود. از این رو در روستاها دل چنین افرادی می گیرد. ما موظفیم برنامه بسازیم و شما موظفید نبینید! لذاست که پایه های نشاط بایستی در جامعه وجود داشته باشد، زیرا رسانه موجد نشاط نیست بلکه مؤید آنست. یکی از کارکردهای رسانه آرامش بخشی است. مقام معظم رهبری نیز تأکید داشته اند که رسانه باید آرامش بخش باشد.

رسانه اگر در جهت بسط عدالت قرار گیرد امیدآفرین می شود و نشاط ایجاد می کند اما امیدآفرینی بدون زمینه های واقعی درست نیست. اگر ما به ازاء خارجی نداشته باشد نمی توان آرامش بخشی و امیدآفرینی را ایجاد کرد. چیزی که موجد نشاط است مقررات اجتماعی درست و سازوکار اجتماعی درست و روان بودن است و اصل بر برائت داشتن همه است.

جامعه ما جامعه پرتعارضی است و از این رو نیاز به مهندسی فرهنگی دارد. تعارض یعنی اینکه تکلیف خیلی چیزها معلوم نیست. معلوم نیست کف زدن خوب است یا بد؟ تا ذهنیت مسئولان تصحیح نشود از نشاط به شکل گسترده خبری نخواهد بود و در مواردی دچار درماندگی آموخته شده هستیم. احساس گناه نیز یکی از ریشه های روانی عدم نشاط است. در سریال ها با هر صنفی و هر کسی که بالاخره شغلی دارد شوخی می کنی فورا تجمع می کنند. جامعه تحمل شوخی را ندارد.

جنگ یکی دیگر از مواردی است که تا مدت ها گردی از غم را بر روی جامعه می پاشد. هنوز آثار غم و اندوه موشک باران در بعضی از شهرهایمان هست. پیشنهادمان استخراج تعارضات فرهنگی و حل آن در مراجعی همانند شورای عالی انقلاب فرهنگی است.

● نکات مشترک و مفاهیم کلیدی

▪ مفهوم شادی و نشاط در هر فرد و جامعه ای متناظر به بعد ادراکی و معرفتی آن فرد و جامعه است. اگر روح حاکم بر جامعه بر مبانی انتفاع مادی و لذت گرایی باشد نشاط و شادی آن جامعه نیز همسوی با این بعد شناختی خواهد بود.

▪ شادی و نشاط ملازم لذت اند؛ لذا درک جامعه از نوع لذت شکل دهنده نوع شادی و نشاط آن جامعه خواهد بود.

▪ نظر به اینکه ماهیت علم و ادراک ماهیتی تشکیکی است و شادی و نشاط نیز ملازم با ادراک متناظر با خود می باشند، نوع لذت و شادی نیز مشکک خواهد بود.

▪ آگاهی یک پدیده قابل قبض و بسط و تعلیم و تعلم است و شادی نیز ملازم با ادراک و آگاهی است در نتیجه شادی و نشاط در حوزه فرهنگ قابل گسترش بوده و عوامل فرهنگی و تاریخی می توانند آن را تغییر دهند.

▪ شادی و نشاط تک بعدی و تک علیتی نیستند و عوامل مختلفی در ظهور و بروز آن دخیل اند.

▪ شادی و نشاط نوعی سرمایه اجتماعی به شمار آمده و همسنگ با دیگر سرمایه های متعارف است.

▪ فقر ارتباطات معنوی و جایگزین شدن آن با ارتباطات صوری یکی از عوامل تضعیف شادی و نشاط است.

▪ رفاه و تأمین اجتماعی مناسب از عوامل تقویت شادی و نشاط ملی است.

▪ قوانین و مقررات قضایی، اداری و... از عوامل تضعیف شادی و نشاط اجتماعی به شمار می روند.

▪ شادی دارای دو چهره کاذب و حقیقی است.

▪ شادی و نشاط موجب ارتقای بهداشت فردی و اجتماعی و احساس رضایت مندی انسان می شود که پیامدهایی چون ارتقای سطح خود پنداشت، حرمت خود، امید، و خودشکفتگی و احساس مولد بودن می شود.

▪ احساس نشاط، احساسی پایدارتر و خوشایندتر از شادی است.

▪ در نگاه کل نگر یکی از شاخص های سلامت روان و بهداشت فردی و اجتماعی شادی و نشاط است.

▪ رسانه موجد نشاط نیست بلکه مؤید آن است. در واقع کارکرد رسانه آرامش بخشی است.

▪ ذهنیت مسئولین درخصوص شادی و نشاط ذهنیتی متعارض است.

گردآورنده: جلال جلیلوند