سه شنبه, ۱۲ تیر, ۱۴۰۳ / 2 July, 2024
مجله ویستا

نگرانی از سال سخت


نگرانی از سال سخت

محمد نهاوندیان خود تاکنون بارها اعلام کرده که استفاده از ابزار تحریم برای مواجهه با اقتصاد ایران چندان ثمربخش نخواهد بود

● دیدگاه های بخش خصوصی در مورد سیاست های اقتصاد خارجی دولت

آخرین روزهای بهمن ماه بود که مهندس خوشحال تر از همیشه وارد اتاق کاری اش شد تا پس از مطالعه گزارش های روزانه و استراحتی کوتاه روانه اتاقی شود که تمام خبرنگاران در آن انتظار ورودش را می کشیدند.

خاموشی به قول خودش به اندازه موهای سر تمام حاضرین سفرهای خارجی رفته بود ولی داستان سفر به فرنگی که این بار حاج آقا تجربه کرده با دورهای گذشته توفیر داشت. او آنقدرها خوشحال بود که اجازه نمی داد کسی علت سفر را مورد پرسش قرار دهد و حاضرین را وادار کرد تا دلیل را از میان گفتار او بکاوند.

به سرعت حرف می زد و سعی داشت تمام دستاوردهای سفر خود را با استفاده از کوتاه ترین جملات به مخاطبان بفهماند؛ «برای مذاکره با بخش خصوصی آنها به این سفر رفته بودیم. خوشبختانه همه برخورد خوبی کردند و فکر می کنم شورای امنیت در جلسه بعدی خود تحریم های اولیه ایران را لغو کند.»

شاید علینقی خاموشی بیش از اندازه از خود خوش بینی نشان داده بود که پس از سفری کوتاه به آن سوی مرزهای کشور چنین در مورد آینده دیپلماسی غربی ها در قبال ایران اظهار نظر کرد چراکه هنوز نسیم بهاری وزیدن نگرفته بود که نجوای تحریم در آسمان اقتصاد ایران غوغایی به پا کرد و برخلاف ادعاهای او داستانی تازه در وادی اقتصاد ایران آغاز شد.

هنگامی که شورای امنیت موضوع برخورد با ایران را در دستور کار دومین جلسه خود قرار داده بود، بسیاری از فعالان بخش خصوصی ایران سرزمین مادری خود را به مقصد کرانه خلیج فارس و شیخ نشین های عربی ترک کرده بودند تا چند روزی را به دور از مناقشات سیاسی و اقتصادی به تفرج بپردازند ولی ندای تحریم آنقدرها بلند بود که آنها نیز از تحولات آگاه شدند.

فعالان بخش خصوصی تصور می کردند که طالع آنها نوید بختی خوش را می دهد و سال ۸۶ همزمان با اجرای اصولی تر خصوصی سازی پل های صادراتی کشور نیز استوارتر بنا خواهد شد. بخش خصوصی تصور می کرد با اتکا به حضور دوگانه دیپلمات هایی مانند محمد نهاوندیان در اتاق بازرگانی و شورای امنیت می تواند تکاپوهای آنان را کمتر کند چراکه حالا اصلی ترین نهاد سیاست گذار دیپلماسی خارجی ایران نیز از اوضاع حاکم بر اقتصاد بخش خصوصی باخبر بود.

▪ نهاوندیان و شورای امنیت

نهاوندیان بیش از آنکه برای فعالان بخش خصوصی چهره یی آشنا باشد، مخاطبان تلویزیونی را مجذوب خود کرده بود. محمد نهاوندیان اول بار در سیمای جمهوری اسلامی در قالب مجری ظاهر شد که کاندیداهای انتخاب دور هفتم ریاست جمهوری را در حوزه اقتصاد به چالش می کشید. ناطق نوری و محمد خاتمی دو تن از اصلی ترین افرادی بودند که پای میز گفت وگویی که نهاوندیان سکان دار آن بود نشستند و هر دو در مناظره با نهاوندیان از دیدگاه های اقتصادی خود و جناح سیاسی متبوعشان پرده برداشتند.

نهاوندیان از هر دو مرد روحانی در مورد نرخ بهره سوال کرد که یکی از تورم تک رقمی خبر داد و دیگری از اخلاق مالوف خود سخن گفت که در آن عادتی برای ابراز عدد و رقم وجود ندارد. هر دو شیخ اکنون حاشیه نشینان سیاست شده اند و جناح های سیاسی تحت زعامت خود را این بار با اتکا به دیدگاه هایی منطقی تر هدایت می کنند.

نهاوندیان سابقه دوستی چندین ساله با علی لاریجانی را خیلی پیش تر از شورای امنیت ملی و رسانه ملی در پرونده داشت که وادار شد در انتخابات نهم ریاست جمهوری وظیفه برنامه نویسی او را نیز بر عهده گیرد و سیاست های اقتصادی او را تدوین کند.

لاریجانی و نهاوندیان هر دو به پایگاه فکری اصولگرایان تعلق خاطر دارند چراکه یکی کاندیدای مورد تایید شورای هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی لقب گرفته و دیگری از جبهه اصولگرایی برخاسته که عمل گرایی را بر بنیادگرایی ارجح می داند. ترکیب شورای امنیت ملی در دولت نهم از روحانیون انقلابی تشکیل نشده اما ریاست دیپلماسی دولت جمهوری اسلامی همچنان در اختیار دیپلمات های حکومت اسلامی قرار دارد. نهاوندیان و لاریجانی هر دو ستاره بختشان در آسمان همزمان طلوع کرده که یکی در محافل بین المللی تصویرش زیر نور دوربین ها قرار می گیرد و دیگری در وادی اقتصاد دوباره نامش بر سر زبان ها افتاد.

لاریجانی و نهاوندیان هرچند حجره نشینی در حوزه های علمیه را تجربه نکرده اند ولی همچنان کم از دیپلمات هایی که عبا و عمامه سفید می پوشیدند، ندارند. یکی داماد شیخ مرتضی مطهری است و دیگری در دوران جوانی منبرهای مکتبی ایدئولوگ حکومت اسلامی را از دست نمی داد. اگر حسن روحانی از معدود شیوخ ایرانی لقب گرفته بود که حضور در ایالات متحده را در کسوت یک روحانی تجربه می کرد لاریجانی و نهاوندیان نیز تجربه غرب نشینی را داشتند. نهاوندیان و لاریجانی دیر زمانی است که همکاری دوجانبه را تجربه می کنند.

فیلسوف جوان در سال های ابتدایی دهه شصت در میان مخالفت های لیبرال ها ساختمان عریض و طویل سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی را تحویل گرفت و اقتصاددان جوان را نیز به آنجا کشاند. این دو همچنان در کنار هم بودند مگر در دوره یی که لاریجانی وادار شد بر مسند وزارت ارشاد تکیه بزند و جایگزین شیخی دیگر شود. لاریجانی حداقل در دو دوره از زندگی سیاسی خود تنفیذ دو شیخ را تجربه کرد.

اولی محمد خاتمی از تبار اصلاح طلبان بود که حاضر نشد در زمان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی همچنان وزیر بماند و دیگری شیخ حسن روحانی بود که لاریجانی را تنها مصاحبه گری ماهر خطاب کرد و نه مذاکره کننده یی قوی.

نهاوندیان نیز در سراسر این دوران همچنان ارتباط معنوی خود با فرزند آیت الله حاج میرزا هاشم آملی را حفظ کرد تا اینکه پس از تحولات سال ۸۴ و به فرمان هم او به شورای امنیت کوچ کند هرچند که همزمان وادار شد بر صندلی اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران نیز تکیه بزند. نهاوندیان در پایگاه اصولگرایی جایگاه مستحکمی برای خود بنا نهاد. اما او اصولگرایی را با رفتار اصلاح طلبانه درهم آمیخته تا همزمان هم محبوب تندروهای راست شود و هم حمایت های معنوی رئیس دولت اصلاحات را یدک بکشد.

تجربه معاونت وزارت بازرگانی در دوره حضور اصلاح طلبان بر اریکه قدرت نشان می دهد که نهاوندیان هر اندازه که در شورای هماهنگی نیروهای انقلاب و میان شیوخی مانند ناطق نوری محبوبیت دارد به همان میزان در بین چهره های اصلاح طلبی مانند محمد خاتمی نیز دلربایی کرده است. نهاوندیان را باید فرزند انقلاب لقب داد چراکه او تمام تفکرات ایدئولوژیک خود را بر اساس تئوری های اسلامی بنا کرده و از اردوگاه های فکری دیگر اجتناب ورزیده است.

او به سبب حضور درغرب اصول اساسی اقتصادی مخالفان ایران در پای میز مذاکرات هسته یی را به خوبی می داند چه مدرک دکترای تخصصی خود را از دانشگاه جرج واشنگتن ایالات متحده اخذ کرده که بسیاری دیگر از راهوران انقلاب نیز در همین دانشگاه ردای فارغ التحصیلی به تن کرده اند. او با فضای علمی ایران نیز بیگانه نیست چراکه تدریس در دانشگاه تربیت مدرس و دانشکده روابط بین الملل وجاهت علمی او را تکمیل می کند.

نهاوندیان در دوره اصلاح طلبان مرکز مطالعات جهانی شدن را بنیان گذاشت که به دستور محمد خاتمی رئیسش همزمان مشاورت رئیس جمهور را نیز بر عهده داشت. سمت مشاورت او در دوره احمدی نژاد نیز تمدید شد تا نهاوندیان به عنوان مخالف طرح های اقتصادی دولت نهم همچنان در قدرت حضور داشته باشد. طی یک سال گذشته نهاوندیان در تمام جلسات اتاق بازرگانی تهران مواضع اقتصادی خود را به صراحت بیان داشته که تقریباً در هیچ حوزه یی اشتراکی میان او و عملکرد دولت انقلابی نهم به چشم نمی خورد. او بارها اعلام کرده که تنها در موضع رئیس اتاق بازرگانی تهران در ساختمان خیابان مطهری حضور می یابد.

از همین روی چند باری هم اعضای هیات نمایندگان اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران که نهاوندیان را به سمت معاونت شورای امنیت مورد خطاب قرار دادند با تبشیر و اندرز آقای دکتر مواجه شدند که به صراحت بیان می داشت؛ «بنده در کسوت رئیس اتاق در این مکان حضور دارم و این موضوع ربطی به شورای امنیت ندارد.»

او بارها تاکید کرد که موضع گیری های اقتصادی اش را باید در پرونده رئیس اتاق بازرگانی تهران ثبت کرد. اعتقاد به خصوصی سازی و جذب سرمایه گذاران خارجی در طلیعه دیدگاه های اقتصادی او قرار دارد. به همین جهت خیلی ها ترجیح می دهند نهاوندیان را چهره یی اصلاح طلب در رفتار اقتصادی لقب دهند تا اصولگرایی در مسند قدرت.

محمد نهاوندیان از راست میانه برخاسته و هیچ گاه جناح چپ را از خود به حساب نیاورده است. حضور او در دستگاه دیپلماسی کشور هرچند که شاید برای اردوگاه اقتصاد سنتی ایران که اصول صادراتی را بر تولید ارجح می دانند،چندان معقول نباشد ولی فرصت اعتراض را نیز از آنها می ستاند چه نهاوندیان منصوب فردی شده که خود وجاهتش را از حکم رهبری دریافت کرده است و مشاورانی همچون نقره کارشیرازی دارد که همزمان با ریاست کمیسیون انرژی شورای امنیت بازرس اقتصادی بیت رهبری نیز به شمار می آید.

اما نام او برای بخش خصوصی ایران با بحران پیوند خورده است. اول بار در روزهای تاریک بورس بود که خیلی ها خبر دادند نهاوندیان جایگزین حسین عبده تبریزی مستعفی در بورس خواهد شد ولی او در نامه یی از مستخدمین حسینی به دلیل آنکه «توفیق قبولی این سمت را ندارد عذرخواهی کرد». نهاوندیان اما در بحرانی دیگر باز هم مطرح شد. هنگامی که سنتی های اتاق بازرگانی تصمیم گرفتند تا به نزاع های خود با محمدرضا بهزادیان پایان دهند یکسره به سراغ فردی رفتند که در وادی حکومت نیز هواخواهان بسیاری داشت.

نهاوندیان هرچند که از مجموع ۳۱ جلسه اتاق بازرگانی در ۲۳جلسه غایب بود ولی این بار ریاست را پذیرفت تا همزمان با حکومت در بخش خصوصی نیز فعال شده باشد. علینقی خاموشی نیز دلیل حضور نهاوندیان در اتاق بازرگانی را چنین تفسیر می کند؛«بخش خصوصی می خواهد با دولت هماهنگ باشد و مطمئناً حضور بخش دولتی در اتاق موثر خواهد بود و اگر غیر از این بود اعضای بخش خصوصی به آنها رای نمی دادند.»

نهاوندیان خود روایت می کند که به علت «مدنی بودن» تشکلی همچون اتاق بازرگانی حاضر شده این بار وارد حوزه بخش خصوصی شود. او خود چنین دیدگاه هایش را در مورد عقب ماندگی بخش خصوصی ایران ابراز می کند؛ «وابستگی به خارج از لحاظ فرهنگی، اقتصادی و سیاسی در شکل حاد یا خفیف آن، وابستگی دولت به نفت، استبداد سیاسی، روشنفکری جامعه و گرایش به اردوگاه سوسیالیسم و نگاه تعرضی به اقتصاد آزاد، احساس عمومی سوء ظن نسبت به اقتصاد آزاد و بیگانه بودن با عدالت اجتماعی و تئوری های توسعه غالب پس از انقلاب اکتبر شوروی مبنی بر دخالت دولت در اقتصاد از موانع اصلی تکوین بخش خصوصی در ایران است.» نهاوندیان خود تاکید بر جلب سرمایه گذاری های خارجی دارد ولی شاید مفاد قطعنامه یی که غربی ها علیه ایران به تصویب رسانده اند تمام آرزوهای او را بر باد دهد.

▪ تحریمی که زود آمد

پیش از آنکه دومین قطعنامه شورای امنیت امضای ۱۵ عضو دائم خود را بر ذیل لیستی که اقتصاد ایران را با چالش مواجه کرده بود، ببیند خیلی ها تصور می کردند دیپلمات های ایرانی که چهره یی مانند نهاوندیان نیز در میان آنها حضور داشت با مشی میانه سدی را در مقابل تحریم اقتصادی به وجود آورند ولی آنچه در روزهای ابتدایی بهار رخ داد همه را غافلگیر کرد. نهاوندیان خود هنگامی که از سفر دوره یی اروپا بازگشته بود، اعلام کرد؛ «هیات های اقتصادی قادرند پیام جدید بخش خصوصی را منتقل کرده و با انجام مذاکره و افزایش مبادلات اقتصادی به این نگرانی ها خاتمه دهند.»

بهراد مهرجو


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.