پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

خودشناسی سودمندترین شناخت


خودشناسی سودمندترین شناخت

خودشناسی بزرگ ترین حکمت, نقطه پایان همه شناخت ها, سودمندترین شناخت ها و بالاترین عقل و بزرگ ترین رستگاری است و خود فراموشی بزرگ ترین نادانی و مایه گمراهی است یکی از کیفرهای معنوی انسان خود فراموشی است و در این باب آنچه مشخص می باشد این است که خود فراموشی نتیجه خدافراموشی است خودفراموشی نقطه مقابل خودشناسی و معرفت نفس است

خودشناسی بزرگ‌ترین حکمت، نقطه پایان همه شناخت‌ها، سودمندترین شناخت‌ها و بالاترین عقل و بزرگ‌ترین رستگاری است و خود فراموشی بزرگ‌ترین نادانی و مایه گمراهی است. یکی از کیفرهای معنوی انسان خود فراموشی است و در این باب آنچه مشخص می‌باشد این است که خود فراموشی نتیجه خدافراموشی است. خودفراموشی نقطه مقابل خودشناسی و معرفت نفس است.

شناخت خود بالاترین علم و حکمت است و خود فراموشی بالاترین جهالت و ضلالت است. حضرت علی(ع) درباره خودشناسی سخنان کوتاه ولی پر معنایی دارد که بالاتر ازآن نمی‌توان گفت. ایشان فرمود: اعظم الحکمه معرفه الانسان نفسه؛ بزرگ‌ترین حکمت خود شناسی است. و فرمود: نهایه المعرفه ان یعرف المردنفه؛ آخرت حد شناخت این است که آدمی‌خود را بشناسد.همچنین امام می‌فرمایند: من عرف نفسه فقد انتهی الی غایه کل معرفه و علم؛ کسی که خود را بشناسد به پایان هر شناخت و علمی‌دست پیدا کرده است خودشناسی سودمندترین شناخت‌هاست.

حضرت علی می‌فرمایند: کسی که به شناخت خود موفق گردد به بزرگ‌ترین رستگاری رسیده و بهترین عقل، خودشناسی است، کسی که خود را بشناسد عاقل است و کسی که به خود نادان باشد گمراه است.طبق این روایات، خود شناسی بزرگ‌ترین حکمت، نقطه پایان همه شناخت‌ها، سودمندترین شناختها و بالاترین عقل و بزرگ‌ترین رستگاری است و خود فراموشی بزرگ‌ترین نادانی و مایه گمراهی است.خود شناسی این است که انسان بداند اولا موجودی ابدی است و فنا و زوال ندارد و چنین نیست که مرگ پایان زندگی باشد. مرگ اول زندگی حقیقی است. ثانیا سعادت و شقاوت او در گرو اعمال اوست. اعمال یا او را به سعادت می‌رساند یا بدبختش می‌کند.

هر عملی که از انسان سر می‌زند در درجه اول سود و زیانش به او مربوط است و اگر سود و زیانی برای دیگران داشته باشد طفیلی و بالعرض است.قرآن کریم مشحون از این قبیل آیات است که نتیجه هر عمل خیر و شری به صاحبش می‌رسد؛ من عمل صالحا فلنفسه ومن اساء فعلیها. انسان موجودی است که زندگی و مرگ، فقر و غنا، عزت و ذلت، خیر و شر و تمام شئون او در دست خداست و او فقیر محض است. آرامش او جز با پیوستن به خدا و ذکر و یاد او بدست نمی‌آید.قرآن در آیه ۹ سوره منافقون می‌فرماید: ای ایمان آوردگان مبادا اموال و فرزندان شما را از یاد خدا غافل کند.کسی که چنین کند در زمره زیانکاران است. راضی بودن به این زندگی و غفلت از زندگی ابدی،زیانی است که جبران ناپذیر است و این جزخود فراموشی نیست.

قرآن کریم درباره کسانی که همت خود را به دنیا مصروف داشته‌اند می‌فرماید: روی بگردان از کسی که از یاد ما روگردان شده و تنها خواهان زندگی دنیاست. دانش اینها به همین اندازه رسیده است.در سوره انعام، آیه ۷۰ می‌فرماید: رها ساز کسانی را که دینشان را بازیچه و لهو قرار داده‌اند و زندگی دنیا آنها را فریب داده است و به واسطه قرآن، یادآوری کن این را که نفسی به سبب بدی‌هایی که کسب کرده محروم شود در این باره آیات قرآن بیش از این است که بتوانیم ذکر کنیم.علل و عوامل خود فراموشی به یک منبع برمی‌گردد که آن خدا فراموشی است، چنانکه قرآن در این باره می‌فرماید: همانند کسانی نباشید که خدا را از یاد بردند خدا هم خودشان را از یادشان برد. اینها همان فاسقانند.خدا انسان را به بهترین صورت آفرید، فطرت حق گرایی و خداگرایی را در او قرار داد، خیر و شر را به او الهام کرد.

عقل را چراغ راه او قرار داد و علاوه بر اینها انسان‌های کامل را برای راهنمایی آنها از خودشان قرار داد.حال اگر کسی با همه این اکرامها در مسیر حق حرکت نکند کیفرش این است که خدا حقیقت خودش را از یادش ببرد و او را به اشیای بی‌ارزش مشغول کند. زیرا اراده خدا میان انسان و قلب او فاصله است و می‌تواند دل او را به این امور مشغول کند. در نتیجه برای آدمی‌همین بس که خود را بشناسد و این نادانی برای او بس که به خود نادان باشد و بزرگ‌ترین نادانی جهل انسان به مقام خودش است.