پنجشنبه, ۲۸ تیر, ۱۴۰۳ / 18 July, 2024
مجله ویستا

نگاهی به اصلاح گری اسلامی و غربی


این مقاله, پس از تعریف اصلاحات و ضرورت آن در تفكر دینی, به اندیشه اصلاحی در غرب و سپس به اصلاحات اسلامی می پردازد و در ادامه, برخی از مهمترین ویژگیها و مؤلفه های اصلاحات اسلامی علوی حسینی و غربی بر می شمارد

یكی از مباحث مهمی كه در چند دهه اخیر میان روشنفكران و نواندیشان از یك طرف و در میان اندیشمندان دینی از طرف دیگر به صورت جدی مطرح بوده، بحث «اصلاح‏گری‏» می‏باشد . آرا و اندیشه‏های مختلفی در این باره مطرح شده است كه موجب ابهام مفهوم «اصلاح‏» و اصلاحات گشته است . بنابراین، نوشتار حاضر كوششی است در جهت‏شفاف سازی مفهوم اصلاحات و مشخص كردن مرزهای اصلاح‏گری از دیدگاه اسلامی و غربی و نقدی بر اصلاحات غربی از منظر تفكر و گفتمان اصلاحات دینی، به نظر نگارنده، اصلاح‏گری امام علی علیه السلام و همچنین اصلاح‏گری امام حسین علیه السلام، دو الگوی اساسی در باب اصلاح‏گری اسلامی می‏باشد . از این رو، در این مقاله بیشترین تاكید در مورد اصلاحات اسلامی، بر اصلاح‏گری آن دو بزرگوار باشد . این مقاله، پس از تعریف اصلاحات و ضرورت آن در تفكر دینی، به اندیشه اصلاحی در غرب و سپس به اصلاحات اسلامی می‏پردازد و در ادامه، برخی از مهمترین ویژگیها و مؤلفه‏های اصلاحات اسلامی (علوی - حسینی) و غربی بر می‏شمارد . مهمترین مؤلفه‏های اصلاحات غربی، «دین زدایی‏» ، «سكولاریزم‏» و «فردگرایی‏» ، می‏باشد . در مقابل، در اصلاحات اسلامی، «اهتمام به دین‏» ، «نفی سكولاریزم و تشكیل حكومت دینی‏» و «حق محوری‏» از ویژگیهای اصلی آن می‏باشد . «اصلاح‏» و «اصلاح‏گری‏» ، از جمله مباحثی است كه دارای سابقه كهنی است . ضرورت اصلاحات و ارزش حیاتی آن، در قرآن و روایات و نیز در اندیشه اندیشمندان با تعابیر گوناگون بیان شده است . رهبران ادیان و پیامبران، خود را مصلح و اصلاح‏گران جامعه بشری معرفی كرده‏اند . برخی از آنان نیز در همین راه به شهادت رسیده‏اند . موضوع اصلاح‏طلبی، امروزه در گفتمان سیاسی - اجتماعی بحث مهم و دامنه‏داری است كه اندیشمندان هر كدام به فراخور حال و دیدگاه خود به آن پرداخته‏اند . اما در این بین، كسانی بوده و هستند كه به نام اصلاح‏گری، به «افساد» مشغولند و به بهانه اصلاحات، در جهت تخریب و گمراه ساختن دین‏داران گام برداشته‏اند . این امر موجب شده است كه برنامه اصلاحات همواره در پاره‏ای از ابهامات فرو رفته و آفاتی دامن‏گیر آنان شود و به گفته استاد مطهری:

«بدیهی است كه جنبش‏هایی كه داعیه اصلاح داشته‏اند، یكسان نبوده‏اند . برخی داعیه اصلاح داشته و واقعا هم مصلح بوده‏اند . برخی برعكس، اصلاح را بهانه فساد قرار داده و افساد كرده‏اند . برخی دیگر در آغاز جنبه اصلاحی داشته و سرانجام از مسیر اصلاحی منحرف شده‏اند .» (۲) یكی از مباحث مهمی كه می‏تواند در بحث اصلاحات رهگشا باشد، تفكیك اصلاحات اسلامی از اصلاحات غربی و اصلاحاتی كه بر خلاف اصول و مبانی دین اسلام می‏باشد كه در روشن شدن مساله، اهمیت‏بسزایی دارد . بر همین اساس، در این مقاله سعی شده است مبانی و مؤلفه‏های اصلاحات اسلامی و اصلاحات غربی ترسیم شود تا هم به تصویری روشن از اصلاحات دینی دست‏یابیم و هم به قرائتی شفاف از اصلاحات غیر دینی . این امر مهم موجب تمییز مصلحان واصلاحات راستین از اصلاح طلبان و اصلاحات دروغین خواهد شد .

مفهوم و ضرورت اصلاحات

واژه «اصلاح‏» در زبان فارسی به معنای به سامان آوردن، التیام بخشیدن، نیكو كردن، آراستن و آشتی دادن به كار رفته است . در زبان عربی كلمه «الاصلاحات‏» رایج‏بوده و واژه «التعدیلات‏» نیز به جای اصلاحات استعمال می‏شود . اصلاح در قرآن، در مقابل «افساد» است و افساد; یعنی خارج شدن از حالت تعادل . همچنان كه راغب اصفهانی می‏گوید:

«الفساد خروج الشی‏ء عن الاعتدال قلیلا كان او كثیرا و یضاده الصلاح و یستعمل ذلك فی النفس و البدن و الاشیاء الخارجة عن الاستقامة .» (۳) به عنوان نمونه، آیاتی كه این دو واژه را در مقابل هم به كار برده‏اند، عبارتند از: «الذین یفسدون فی الارض و لا یصلحون‏» (۴) ; یعنی: كسانی كه در زمین افساد می‏كنند و اصلاح نمی‏كنند . «و الله یعلم المفسد من المصلح‏» (۵) ; یعنی: خداوند، مفسد را از مصلح می‏شناسد . «ام نجعل الذین آمنوا و عملوا الصالحات كالمفسدین فی الارض‏» (۶) ; یعنی: آیا مؤمنان و اصلاح پیشه‏گان را چون مفسدان در زمین قرار خواهیم داد؟ امام علی‏علیه السلام نیز این دو واژه را در مقابل هم به كار برده است . آنجا كه می‏فرماید: «. . . لا اری اصلاحكم بافساد نفسی .» (۷) ; یعنی: من اصلاح شما را به قصد افساد خود جایز نمی‏بینم .

اصلاحات، از ضروری‏ترین و مسلم‏ترین تعالیم است كه به صورت تكلیفی و اجتماعی تبیین شده و گستره و قلمرو آن، همه امور را در بر می‏گیرد . اموری چون مسائل فردی و مسائل میان افراد، مسائل خانوادگی و مسائل اجتماعی و گروهی و در مسائل اجتماعی نیز اصلاحات اسلامی، همه بخشهای جامعه را فرا می‏گیرد . از محیط زیست و مسائل زندگی مردم و شهرها گرفته تا مسائل فرهنگی، تربیتی، اقتصادی، سیاسی و . . . ، همه در موضوع اصلاحات قرار می‏گیرند . از نظر انسان دینی، هیچ پدیده یا رویداد یا فرد یا گروهی از قلمرو اصلاحات بیرون نیست و تعهد دینی و مسؤولیت‏های خدایی، انسان دین‏باور را بر می‏انگیزد تا برای سامان بخشیدن به همه جنبه‏های حیات انسان بكوشد و برای زدودن هر نابسامانی، ناهنجاری، واپس‏گرایی و تباهی و فسادی تلاش كند و نقصان و ناتوانی و نادانی را از دامن فرد، خانواده و جامعه بزداید و سراسر اجتماع را به سامانی در خور و شایسته برساند و این سخن والای پیامبر بزرگوار را راهگشای خویش قرار دهد: «اصلح الناس‏علیه السلام اصلحهم للناس .» صالحترین انسانها، اصلاح طلب‏ترین آنهاست . (۸) به خاطر اهمیت و ضرورت اصلاحات است كه قرآن كریم، پیامبران را مصلحان می‏خواند، چنان كه از زبان حضرت شعیب‏علیه السلام می‏فرماید: «ان ارید الا الاصلاح ما استطعت و ما توفیقی الا بالله علیه توكلت و الیه انیب .» (۹) ; یعنی: جز اصلاح تا آخرین حد توانایی منظوری ندارم . مؤفقیتم جز به دست‏خدا نیست . تنها بر خدا توكل می‏كنم و تنها به سوی او باز خواهم گشت .

«اصلاح‏طلبی یك روحیه اسلامی است . هر مسلمانی به حكم این كه مسلمان است، خواه ناخواه اصلاح طلب و لااقل طرفدار اصلاح‏طلبی است; زیرا اصلاح‏طلبی، هم به عنوان یك شان پیامبری در قرآن مطرح است و هم مصداق امر به معروف و نهی از منكر است كه از اركان تعلیمات اجتماعی اسلام است .» (۱۰)

گفتمان مدرنیته و اندیشه اصلاح

، و «رفرماسیون‏» ( Reformation) مطرح است . «رفرم‏» به اقدامی گفته می‏شود كه بر اساس آن، برخی از جنبه‏های حیات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی تغییر یابند، بدون این كه دگرگونی اساسی در جامعه صورت پذیرد . مهندسی اجتماعی، یكی از انواع اقدامات اصلاحی است كه معمولا برای جلوگیری از نهضت انقلابی صورت می‏گیرد . در این مفهوم، انقلاب و رفرم به صورت دو مفهوم جدای از هم در نظر گرفته شده‏اند .

«رفرمیسم‏» نیز به جریانی سیاسی اطلاق می‏شود كه دگرگونی جامعه را از طریق اصلاحات نه انقلاب، تبلیغ می‏كند . به عبارت دیگر، می‏توان گفت: جریانی سیاسی كه به دنبال تغییرات روبنایی و به شكل تدریجی است، نه اصلاحات بنیادی و زیر ساختی با روشهای انقلابی . در اصلاحات علوم اجتماعی و سیاسی غرب، یكی از مصادیق بارز رفرمیسم، جریان سیاسی درون جنبش كارگری و كمونیستی است كه ضرورت مبارزه طبقاتی، انقلاب سوسیالیستی و دیكتاتوری پرولتاریا را رد می‏كند و طرفدار همكاری طبقاتی برای رسیدن به جامعه مبتنی بر رفاه عمومی است . واژه «رفرماسیون‏» ، در فرهنگ و اندیشه غرب، مربوط به اصلاحات دینی می‏شود و اصطلاحا به جنبش مذهبی در اروپای غربی در قرن شانزدهم كه به عنوان نهضتی برای اصلاح مذهب كاتولیك شروع شد و به نهضت پروتستان انجامید، اطلاق می‏شود . (۱۱) رفرمیسم یا نهضت اصلاح دینی كه تهدیدی برای «راست دینی‏» (Orthodoxy) مسیحی تلقی می‏شد (۱۲) ، در نقد نگرش كاتولیكی ظاهر گشت و در نهایت، در قالب «پروتستانتیزم‏» توانست‏به تاسیس گونه‏ای دیگر از كلیسای مسیحی در غرب منجر شود . طرفداران این جنبش بر آن بودند كه كلیسای كاتولیك با بهره‏مندی از باورها و اعتقادات نادرست مردم، به سودجویی پرداخته و از این رو، هدف اولیه خود را اصلاح مذهبی و نیل به «روح واقعی حاكم بر دین مسیحیت‏» معرفی می‏كردند . این جنبش گرچه سر آغاز مذهبی داشت، لیكن به سرعت گسترش یافته و در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی موجود تاثیرات شگرفی بر جای گذاشت . (۱۳)


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 5 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.