جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

«دلنوازان», دل مشغولی شب های پاییز


«دلنوازان», دل مشغولی شب های پاییز

سریال «دلنوازان» در حال حاضر پرمخاطب ترین مجموعه تلویزیون است, پس درست تر دانستیم به این علاقه شما پاسخ بگوییم و کمی درخصوص چگونگی آن صحبت کنیم

سریال «دلنوازان» در حال حاضر پرمخاطب ترین مجموعه تلویزیون است، پس درست تر دانستیم به این علاقه شما پاسخ بگوییم و کمی درخصوص چگونگی آن صحبت کنیم.

این سریال هر شب ساعت ۲۰ و ۴۵ دقیقه پخش می شود.«دلنوازان» از مجموعه هایی است که بر اساس سیاست گذاری های صدا و سیما هر شب از شبکه سوم پخش می شود، به طوری که مخاطبان تلویزیون وقت سرخاراندن ندارند و به طور صرف باید به دیدن جذابیت های تلویزیون بپردازند.«دلنوازان» نیز از همان ابتدا مخاطب خود را پیدا کرد و به یکی از موفق ترین سریال های حال حاضر بدل شد.

اگر دوست دارید نقاط قوت و ضعف این سریال را بدانید، لطفا با ما باشید.

● چه کسی دلنوازان را می نوازد (اشاره ای کوتاه به کارگردان)

«حسین سهیلی زاده» پس از تجربه ساخت سریال شبانه «ترانه مادری» و استقبال خوب مخاطبان، سراغ سریال مناسبتی «آخرین دعوت» رفت و حالا سریال شبانه «دلنوازان» را روی آنتن شبکه سه سیما دارد.

● ترانه مادری

این سریال با ادغام دو داستان و روایت هم زمان دو جریان متفاوت، توانست بیننده را مجاب به پی گیری کند.

سهیلی زاده در این سریال با استفاده از دو چهره جوان ثابت کرد از ریسک در عالم انتخاب بازیگر پرهیز نمی کند و اصرار دارد چهره های جدیدی وارد این حرفه کند.

اما نقطه قابل بحث و داغ آن روزها، پایان سریال ترانه مادری بود که برعکس روند سریال دچار درام زدگی بیش از حد و غیرقابل پذیرش بود و به تعبیری هنری وار به پایان رسید.

البته با تمام تلاش های سهیلی زاده و تیم سازنده، سریال «ترانه مادری» دچار کش و قوس های بی مورد و اضافی بود.

گذشته از همه این تعابیر، متاسفانه درصد بالای مخاطب بیانگر ارزش واقعی یک اثر نیست و به تعبیری تمام سریال های روتین و شبانه بر خلاف نوع ساختار، ساعت پخش و همین طور نبود آثاری برجسته تر مخاطب داشته است و خواهد داشت.

● آخرین دعوت

این بار سهیلی زاده به سراغ کار مناسبی می رود. «آخرین دعوت» بدون بازی «حامد بهداد» و فاکتور گرفتن این چهره پرطرفدار و البته بازیگر خوب، حرفی برای گفتن نداشت. پرداخت های پراکنده و کاراکترهای نامشخص و تعریف نشده لطمه ای جبران ناپذیر به روند داستانی سریال می زد.

هر چند که داستان آن نیز بی سر و ته و غیرمنسجم بود، اما باز هم شخصیت ها نمی توانستند بیننده را مجاب کنند. رفت و برگشت های بی موقع و بدون پایه و اساس نقش اول به گذشته نه تنها اصول و حساب و کتاب نداشت بلکه اتفاقی و ناگهانی بود، به همین دلیل بیننده ای که کاراکتر را نپذیرفته است مطمئنا این تغییر زمان را درک نمی کند.

● دلنوازان، (سریالی پر مخاطره و جنجالی)

فکر می کنیم جذاب ترین شکل ممکن برای شما پرداختن به شخصیت ها و بررسی نقش آن ها باشد، پس به علایق شما اهمیت می دهیم و این چنین، سریال را بررسی می کنیم.

«دلنوازان» یکی از سریال های پربازیگر است که تعدد شخصیت ها و چهره های گوناگون برمحبوبیت و موفقیت آن اثر گذاشته است. تعداد زیاد کاراکتر نه تنها بر میزان مخاطبان موثر است بلکه موجب می شود عیوب و کاستی های سریال نیز دیده نشود.

آن چه در این سریال واضح است این که سهیلی زاده دغدغه جوانان را فقط در ازدواج و مسائل پیرامون آن دانسته و فراموش کرده است که یک جوان امروزی، مشکلاتی فراتر از این ها دارد.

از بحث های کلی سریال که بگذریم بد نیست جزئیات را پی گیری کنیم.

▪ فریبا کوثری، (مادری همیشه نگران)

بازی «فریبا کوثری» در سریال دلنوازان را در فیلم های سینمایی «دلشکسته» و «سوپراستار» دیده اید. این نوع بازی تیپیک و کلیشه ای با بازی او در نقش مادر شهاب حسینی در فیلم «دلشکسته» آغاز شد و همچنان ادامه دارد.

اگر کوثری هر چه زودتر از این گونه بازی فاصله نگیرد به کلیشه ای محتوم در نقش مادری همیشه نگران و منتظر بدل خواهد شد.

در این که او بازی خوب و تاثیرگذاری دارد، جای شکی نیست، اما بهتر بود که این نیرو و توانایی در راستای تفاوت و بدعت به کار گرفته شود.

او در سریال «دلنوازان» مادری است منتظر و نگران که دخترش را سالیان پیش از دست داده است.

او در برخورد با «بهزاد» واقعا مادرانه و ملموس عمل می کند تا جایی که مخاطبان این ترکیب مادر و پسری را باور کرده اند.

▪ پرویز فلاحی پور، ناپدری که ناپدری نیست

پرویز فلاحی پور را همگی با بازی برجسته در سریال «شب دهم» می شناسیم، او با سابقه تئاتری و گسترده اش و بهره جستن از اعتبار «حسن فتحی» توانست قدرتمند وارد عرصه بازیگری در تلویزیون شود. اما متاسفانه نتوانست این شهرت و اعتبار به دست آورده را حفظ کند و با بازی های تکراری و دم دستی اش در تله فیلم های سطحی، آن چه رشته بود در طرفة العینی به پنبه تبدیل کرد.

حضور پرویز فلاحی پور در «دلنوازان» نیز از این مقوله خارج نیست و همچنان با تیپ، گریم و بازی تکراری ظاهر شده است.

او نیز یکی از شخصیت های صد در صد مثبت فیلم است که کار و زندگی اش در پیدا کردن کودک گمشده همسرش خلاصه شده است.

▪ محمد حاتمی، عموی کلاهبردار

حاتمی در «ترانه مادری» نیز با سهیلی زاده همکاری داشت، او در همکاری گذشته اش نقش فردی را بازی می کرد که علاوه بر عاشق پیشگی در توطئه ای مالی، خانوادگی دست داشت. سهیلی زاده این بار نیز وجه منفی حاتمی را مدنظر گرفته و به آن بال و پر داده است.

این عموی بدجنس، توانسته است خوب مسئولیت کاراکترش را ایفا کند. محمد حاتمی نیز یکی از بازیگران تئاتری تلویزیون است. از این رو با اندوخته ای ارزشمند وارد عرصه سریال شده و به خوبی از پس آن برآمده است.

▪ عبدالرضا اکبری، پدر نامهربان و کلاهبردار

جوانی اکبری را این روزها در سریال«باغ گیلاس» شاهد هستیم، متاسفانه تمام شخصیت های سریال «دلنوازان» هیچ کار متفاوتی انجام نداده اند و روند گذشته را تکرار کرده اند. شخصیت پردازی «اتابک» نیز با خلاء و معماهای فراوانی همراه است و تعریف کاملی ندارد.

اکبری این بار نقش بد سریال و جای «دانیال حکیمی» در سریال ترانه مادری را گرفته است.

▪ شاهرخ استخری، پسری گول خورده، نادم و انتقام گیر

شاهرخ استخری بازی در عالم تصویر را با سریال «تلخون» به کارگردانی «علیرضا امینی» آغاز کرد و توانست با شیوه بازی برجسته خود اهالی تصویر را قانع کند، تا او را مهره اصلی سریال ها بدانند. اگر به خاطر داشته باشید او در« داداشی» نیز برادر کوچک خانواده بود و نقشی مثبت داشت.

اگر بخواهیم از یک بازیگر خوب در سریال پرمخاطب «دلنوازان» یاد کنیم می توانیم روی استخری حساب کنیم، زیرا دیگر بازیگران همگی به شیوه ای درگیر کلیشه و تکرار هستند.

شخصیت پردازی پیرامون «بهزاد» نیز به خوبی انجام شده است فقط تغییر هویت ناگهانی او از شخصیتی مثبت به شخصیتی تهاجمی وکمی غیرقابل ملموس بود که با گذرزمان و بازی قابل قبول او رفع شد. ماجراهای پیرامون شخصیت بهزاد به خوبی طراحی نشده است، به طوری که قابلیت های لازم برای ادامه دار شدن و همراهی تا پایان فیلم را ندارند، به طور مثال همان گره مال و اموال ناپدری که بهزاد و پدرش ادعا می کردند در اصل به اتابک تعلق داشته است، بی هیچ نتیجه ای در میانه سریال رها شد. این بازیگر جوان متولد ۱۴ مهر ۱۳۵۹ است و در عین سن کمش به دور از استفاده از زیبایی های ظاهری مرسوم در سینما، از بعضی هنرپیشگان در حال فعالیت بهتر و بیشتر این علم را فرا گرفته است. امیدواریم این عرصه بی رحم، توانمندی هایش را نادیده نگیرد.

▪ سحر قریشی، دختری مرموز و به ظاهر ساده

سحر قریشی متولد سال ۱۳۶۶ و از بازیگران جوان سریال است که به عنوان اولین حضور تلویزیونی اش با سهیلی زاده همکاری کرده است.

او قبل از این حضور در سینمایی «لج و لجبازی »بازی کرده است. قریشی در ابتدا توانست افسار نقشش را در دست بگیرد و به خوبی نقش دختری معصوم و بی گناه را ایفا کند اما در ادامه نتوانست تعلیق موجود اطراف زندگی یلدا و خانواده اش را به تصویر بکشد و مرموز باشد.

او و عمویش طوری عمل کردند که دستشان در ابتدای سریال برای مخاطب رو شد و همه متوجه شدند که این خانواده ریگی در کفش دارند. امید است این اولین حضورش با قوت بیشتری تداوم یابد.

▪ سیاوش خیرابی، پسر بانمک دلنوازان

خیرابی با مجموعه «ترانه مادری» در حضور سهیلی زاده به بینندگان معرفی شد. بازی او در سریال «دلنوازان» نشان دهنده رشد و کمال او در بازیگری است. با تمام نقص و کاستی های موجود در بازی او اما می توان به جرات گفت اوج گرفتن و پیشرفتش قابل دیدن است. جالب است بدانید او نیز مانند استخری از طریق «علیرضا امینی» با سریال تلخون وارد عرصه تصویر شده است.

خیرابی در «دلنوازان» بار طنز و کمدی داستان را بر عهده دارد. البته در ابتدا وقتی روند داستان شکل کل کل های جوانانه داشت بهتر ظاهر شد. از زمانی که در فیلم با روشنک ازدواج کرده، سکان طنزگویی و شیطنت از او گرفته شده است و بی هدف صرفا برای خالی نبودن عریضه دیالوگ می گوید که در صورت حذف، صدمه ای به روند سریال وارد نمی شود.

▪ حدیث میرامینی، دختر لجباز و غیرمنطقی

«روشنک» در سریال «دلنوازان» نقطه مقابل مهتاب است، او نه تنها صبر و حوصله مهتاب را ندارد،بلکه همیشه با اطرافیانش درگیر است.

کارگردان درخصوص خلق این دو خواهر به شیوه ای جذاب و دقیق عمل کرده است. روابط آن ها و همین طور تفاوت شخصیتشان کاملا قابل باور و ملموس است.

▪ سمانه پاکدل، شخصیتی کاملا سفید

سمانه پاکدل نقشش را به خوبی ایفا کرده است و تمام و کمال آن چه را که به او دیکته شده بازی کرده است. بازی خوب او باعث شده است تا حدودی شخصیت تک بعدی مهتاب باورپذیر باشد و بیننده آن را قبول کند. ما در مهتاب چیزی جز سپیدی و خوبی نمی بینیم. غم در این کاراکتر جایی ندارد و جای خود را فقط به مهربانی و فرشته منشی داده است. این شخصیت، آن قدر از خود گذشته است که خود را فراموش کرده و دائم درصدد این است که ناپاکی ها را از وجود دیگران بزداید.

▪ مهدی ماهانی، پزشکی آشفته

او به علت مشکلات روحی و مرگ همسر و کودکش تشنه محبت است، محبتی که مطمئنا در آینده مهتاب نثارش خواهد کرد. مهدی ماهانی متولد ۱۳۶۲، به عنوان دستیار صحنه و دستیار کارگردان در سینما حضور داشته است. اولین حضور حرفه ای او در سینما با حضور در سینمایی «چهار چنگولی» ساخته سعید سهیلی بود و نقشی کوتاه ایفا کرد. سپس در فیلم سینمایی «خیابان بیست و چهارم» که هنوز اکران نشده به عنوان نقش اصلی جلوی دوربین رفته است.

● پایان بندی

ازدواج، محوری ترین مضمون سریال «دلنوازان» است و به نوعی همگی درگیر همین معضل و تفکر هستند.

این شخصیت پردازی ها تک بعدی و به دور از واقعیت است، به همین دلیل در عالم داستان گویی تصویری، دیگر جایی برای پذیرش و جذب مخاطب ندارد.

در ترانه مادری «سهیلی زاده» شخصیت های چند لایه و پیچیده ای را خلق کرده بود که به علت خاکستری بودن، بیننده گاه آن ها را تحسین می کرد و گاه به آن ها ناسزا می گفت، به تعبیری مانند انسان های امروزی جنبه های خوب و بد را کنار هم داشتند.

اما در دلنوازان هیچ جای پیچیدگی و کنجکاوی برای بیننده باقی نمانده و همه چیز کاملا رو بوده و لو رفته و این داستان است که بیننده را به دنبال خود می کشد.

طراحی صحنه و لباس یکی از نقاط قوت سریال است که خیلی خوب و به جا صورت گرفته، رنگ لباس ها گویای احوالات روانی است و زمینه رنگی که در خانه بهزاد یا خانه مادر بهزاد وجود دارد هم می تواند از وضعیت زندگی آن ها بگوید.

خوشبختانه سهیلی زاده با توجه به مخاطبان، از تجملات گذشته و فضایی ملموس برای تمام اقشار جامعه فراهم کرده است پس می توان گفت خوشبختانه بر خلاف سریال های معمول در این سریال خبری از تجملات نیست.