پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

کهنگی و رنگ باختگی در سینمای کیمیایی


کهنگی و رنگ باختگی در سینمای کیمیایی

مسعود کیمیایی, کارگردان و نویسنده ایرانی در مرداد ۱۳۲۰ در یکی از محله های جنوبی شهر تهران متولد شد در سن ۲۷ سالگی با دستیاری ساموئل خاچیکیان به سینما آمد و با ساخت دومین فیلم بلندش قیصر موج جدیدی را در سینمای ایران پایه گذاری کرد

پخش فیلم تیغ و ابریشم از شبکه اول سیما علاوه بر زنده کردن یاد و خاطره فیلم های جمشید هاشم پور برای ما بهانه و تلنگری بود که به سینمای کیمیایی و حاشیه هایش بپردازیم.

سینمای خاک گرفته ای که زمانی قدرت توانا و قدر سینما و بدنه آن بوده است، سینمای کیمیایی را می توان به عنوان اسطوره ای شناخت که جبر و زمانه و دوگانگی سینما در دو دوره تاریخی باعث از هم گسیختگی و فروپاشی آن شده است.

سینمای ایران و جهان همیشه، دچار سنت گرایی های افراطی و کهنگی هایی بی بدیل نیز بوده است.در روزگاری که به روز بودن و همراه مناسبات سیاسی، اجتماعی حرکت کردن یکی از دل مشغولی های اصلی و هدف نهایی سینما می باشد، مطمئنا تعدد آثاری کهنه با رنگ و بوی سال های دور یک نوع شکست در امر فیلم سازی می باشد، شاید مرور خاطرات و بیان سنن گذشته و به تصویر کشیدن آن ها کاری پسندیده باشد اما تا چه اندازه؟

سینمای ایران با ایرج قادری و مسعود کیمیایی همچنان در دهه ۳۰ مانده است. البته که کار ایرج قادری به علت نگرش خودش و نگاهی به پیشینه حرفه ای اش قابل درک و پذیرفته است (البته نه از دید سینما بلکه برای این که سینماگران و مخاطبان انتظاری غیر از این را از قادری ندارند.)

اما وقتی یکی از برجسته ترین کارگردانان تاریخ سینمای ایران، دست به خلق آثاری چنین می زند جای تعجب و تاسف دارد.

مسعود کیمیایی، کارگردان و نویسنده ایرانی در مرداد ۱۳۲۰ در یکی از محله های جنوبی شهر تهران متولد شد. در سن ۲۷ سالگی با دستیاری ساموئل خاچیکیان به سینما آمد و با ساخت دومین فیلم بلندش (قیصر) موج جدیدی را در سینمای ایران پایه گذاری کرد.قیصر فیلمی است که بارها و بارها به طور ناشیانه یا حرفه ای مورد تقلید و اقتباس قرار گرفته است.قیصر هنوز هم از آثار برجسته و متفاوت تاریخ سینمای ایران می باشد.

فیلمی که در زمان خوش به یک ژانر بدل شد، ژانر انتقام شخصی گونه ای بود که کیمیایی به سینما معرفی کرد.

قیصر همچنان یک نماد در بین نسل های مختلف مخاطبان جهان تصویر می باشد.اهمیت این اثر در کارنامه کیمیایی چنان قابل توجه و تامل است که با روند رو به نزول فیلم سازی این کارگردان جور در نمی آید.

بیگانه بیا (۱۳۴۷) اولین ساخته حرفه ای کیمیایی است در این فیلم به وضوح مشخص است که این کارگردان قادر به ساختن فیلم هایی با مضامین عاطفی و احساسی نیست، فیلم به قدری ضعیف است که درست وقتی که از روند قصه انتظار گریه می رود، بیننده می خندد که این بیانگر اوج شکست یک فیلم می باشد.

▪ رضا موتوری (۱۳۴۹) روایت شباهت دو زندگی متفاوت، ریشه در داستان های کهن و حتی سینما دارد، شاهزاده و گدا را به خاطر دارید؟

اگرچه رضا موتوری در اذهان خیل عظیمی از گذشتگان ماندگار بوده، بیشتر از یک فیلم فارسی بی سر و ته نیست. فیلمی که با عوض شدن یک سارق در لحظه ای تصادفی (به علت شباهت زیاد) با مردی اهل مطالعه، شروع می شود و ادامه پیدا می کند.به نوعی می شود گفت این فیلم به بیان شعار گونه (صداقت و راستی در بین فقرا بیشتر است) می پردازد.

▪ داش آکل (۱۳۵۰): این فیلم بر اساس داستانی به همین نام از کتاب سه قطره خون صادق هدایت ساخته شده است.این فیلم به طور آشکار و هویدا شکل فیلم سازی کیمیایی را معرفی می کند.

مردانگی، شرافت، ناکامی، مرگ، قداره و نامردی از عناصر همیشگی و بدون شک آثار این کارگردان است.بهتر است داستان واقعی صادق هدایت را بخوانید و بعد قضاوت کنید که تا چه حد کیمیایی به متن و نتیجه گیری های نهایی، هدایت پایبند بوده است؟!!!

▪ بلوچ (۱۳۵۱): در این فیلم نیز دوباره کیمیایی به ژانر (انتقام شخصی) می پردازد و با رویای تکرار مجدد موفقیت قیصر به سراغ داستانی با همان موضوع و شروع می رود، اما هیچ توفیقی را کسب نمی کند.

▪ خاک (۱۳۵۲): فیلم بر اساس داستان بلند آوسنه بابا سبحان اثر محمود دولت آبادی ساخته شده است.(اما کیمیایی در این فیلم نیز دست از اعمال علایق و سلایق خود برنداشته و کلا داستان را عوض کرده است)

▪ گوزن ها (۱۳۵۴): دو سال صبر و حوصله در فیلم سازی، دستاورد نسبتا خوبی را داشته است.

گوزن ها دوباره خاطره خوش قیصر را برای مخاطبان سینمای کیمیایی رقم زد.

این فیلم آخرین همکاری کیمیایی با بهروز وثوقی بعد از ۷ کار مشترک بوده است. (یک برگ برنده در سینمای وقت)

▪ غزل (۱۳۵۵): این فیلم بر اساس داستان کوتاه مزاحم اثر خورخه لوئیس بورخس ساخته شده است.این اثر دومین فیلم در ژانر رمانتیک در کارنامه کیمیایی است.

▪ اسب (فیلم کوتاهی ساخته شده در سال ۱۳۵۵)

▪ سفر سنگ (۱۳۵۶): سفر سنگ فیلمی است که مردم را به شورش بر علیه رژیم پهلوی تشویق می کند.این فیلم بر اساس سنگ و سرنا نوشته بهزاد فراهانی ساخته شده است.داستان فیلم ماجرا و درد سرهای جماعتی روستایی را در راه تهیه یک سنگ آسیاب معمولی به تصویر می کشد.

▪ خط قرمز (۱۳۶۱): اولین فیلم کیمیایی بعد از انقلاب اسلامی، اولین حضور شخصیت ساواکی در سینما.

▪ تیغ و ابریشم (۱۳۶۴)، سرب (۱۳۶۷)، دندان مار (۱۳۶۸)، گروهبان (۱۳۶۹): در بین این فیلم ها تنها اثر قابل توجه و تامل سرب می باشد که بارها از تلویزیون پخش شده است.

بقیه آثار کیمیایی دچار سر در گمی و به هم ریختگی عجیبی می باشد، این طور که از آثار گفته شده مشخص است کارگردان دغدغه های اجتماعی را درک می کند و می داند اما در بیان و به تصویر کشیدن آن ها در مانده وبه گونه ای در دو گانگی فضا و خواسته های گذشته و حال گیر کرده است.

▪ رد پای گرگ (۱۳۷۰-۱۳۷۱):

تجارت (۱۳۷۳): فیلمی که بر خاسته از دل است ، تنها و اولین فیلمی است که توسط کیمیایی در خارج از کشور ساخته شده است.

ولی مثل تمامی فیلم هایی که در غربت ساخته می شوند همان پیام کلیشه ای بازگشت به وطن بهتر است را القاء می کند.

▪ ضیافت (۱۳۷۴): فیلمی جوان پسند، که خاطرات دوران دبیرستان را برای افراد زیادی زنده کرد.

▪ سلطان (۱۳۷۵): این فیلم لحظه های ناب زیادی را به تصویر کشیده و بازی های خوبی نیز داشته است.فریبرز عرب نیا (که حکم بهروز وثوقی را برای کیمیایی داشت) بسیار زیبا بازی کرد.

حتی می شود گفت این فیلم اوج شهرت و توانایی های فریبرز عرب نیاست.اما فیلم نامه غیر منسجم آن که یکی از نقاط ضعف همیشگی کارهای کیمیایی است، باعث شکست فیلم شده است.حسن دیگر سلطان، معرفی چهره ای دیگر به نام هدیه تهرانی به سینما بود.هر چند که این اولین تجربه کیمیایی در معرفی بازیگران جوان به سینما نبوده است: او بازیگرانی چون بهروز وثوقی، بهمن مفید، جمشید هاشم پور، گلچهره سجادیه، فریماه فرجامی، فرامرز صدیقی، احمد نجفی و شاهد احمدلو را به سینما معرفی کرده است. (که انصافا همگی از چهره های موفق و برجسته در امر بازیگری می باشند).

▪ مرسدس (۱۳۷۶): فیلم متوسطی در کارنامه کیمیایی است که چهره جدیدی را به سینما معرفی می کند، محمدرضا فروتن بازیگر برجسته ای که بعد از این فیلم توانست پله های ترقی را راحت ترطی کند و بعد از آن در فیلم های دیگر کیمیایی نیز بازی می کند.

▪ فریاد (۱۳۷۷)

▪ اعتراض (۱۳۷۸): اعتراض از شگفتی های کارنامه کیمیایی بعد از مدت ها می باشد.

▪ سربازان جمعه (۱۳۸۲): فیلمی که بعد از ۴سال سکوت کیمیایی ساخته شد این فیلم بر خلاف اسم بزرگ و خامش، حرفی برای گفتن ندارد.

▪ حکم (۱۳۸۳): تعدد شخصیت ها، وجود کاراکترهای زائد و اضافی و نداشتن خط داستانی مشخص از نکات این فیلم کیمیایی بود که به طور آشکار سینماگران، منتقدان و مخاطبان را ناامید کرد.در کل حکم، بی هیچ تعصبی فیلمی است با بازیگران خوب اما فیلم نامه ای بسیار ضعیف و کارگردانی متوسط.

▪ رئیس (۱۳۸۵): متاسفانه این بار نیز کیمیایی نمی تواند با یک داستان خوب کار کند و اما رئیس از لحاظ تکنیکی و فرم بی نقص می باشد.

به طور کلی آثار کیمیایی دچار شباهت هایی بی بدیل و تکراری از ابتدای فعالیت حرفه اش می باشند و زمینه، قالب و ساختاری مشترک دارند که کارهایش را مارک دار و منحصر به فرد کرده است.چند پهلو حرف زدن و طنازی های شاعرانه یکی از ویژگی های محتوم و تغییر ناپذیر کاراکترهای کیمیایی می باشد.این خصیصه جذاب است، به شرطی که محدود به شخصیت های محوری و یا اصلی باشد، اما متاسفانه این روزها در کارهای کیمیایی تعدد کاراکترها و دیالوگ هایی جدل آمیز و موزون، گسترشی بی دلیل و بی اندازه داشته است تا جایی که حتی شخصیت های حاشیه ای مانند راننده تاکسی، دکه دار و ... دو پهلو و شعر گونه حرف می زنند.این پراکندگی و بیش از اندازه بودن، باعث خسته شدن و سر در گمی بیننده می شود.تعداد زیاد بازیگران مشهور یکی دیگر از معضلات آثار کیمیایی می باشد.

او حتی برای نقش های حاشیه ای و فرعی نیز از چهره های سینما استفاده می کند و این باعث می شود بیننده با پیش زمینه فکری که دارد انتظار دیگری از یک کاراکتر فرعی داشته باشد.

به نظر خیل عظیمی از منتقدان یکی از مشکلات کیمیایی در خلق داستان و داستان پردازی می باشد در غیر این صورت او کارگردانی با تکنیک و حرفه ای از لحاظ فنی می باشد.

در دو فیلم نهایی اش کیمیایی به خلق موقعیت ها و شخصیت هایی دست می زند که نه تنها در ایران بلکه در جهان نمونه بیرونی شان موجود نیست و یا نایابند.

کیمیایی که خوب یا بد قبل از انقلاب با درک مناسبی از مسائل اجتماعی همگام بود و همراه تحولات حرکت می کرد این روزها همچنان در حال و هوای قیصر مانده است.

زبان شعر گونه و کنایه آمیز این کارگردان سرشناس و دوست داشتنی سینمای ایران، عاملی شده بر اضمحلال و مرگ تدریجی جایگاه او در بین مخاطبان و سینماگران.هر چند بعضی سینماگران، منتقدان و دوستداران کیمیایی بارها سعی کرده اند از دو فیلم اخیر او برداشت هایی سیاسی اجتماعی داشته باشند، عنصرهای مورد اشاره چنان کم رنگ، پیچیده و گم شده در داستانی غیر منسجم بوده که قانع کننده و پذیرفته شده نبوده است.یکی دیگر از اتهاماتی که به کیمیایی همیشه وارد بوده است؛ استفاده از کاراکتر زن و نقش های حاشیه ای و موج مردسالاری موجود در کارهایش می باشد (استفاده ابزاری از زن فقط و صرف برای پیشبرد ماجرا و داستان)